#عجیب نیست🤔
نه واقعا #عجیب نیست؟
پوشیدن لباس آزاد و بلند، #چادر، یا #مانتو_بلند و مناسب ، دست و پاگیر و اذیت کنندست❗
اما پوشیدن کفش های آن چنانی در کوچه و خیابان و بازار و مترو و ... راحت و بی درد سر است❗
پوشیدن #چادر تو گرمای تابستون وحشتناک و سخت و عجبیه ❗️
اما پوشیدن #ساپورت در سرمای زمستون مسخره که نیست هیچ ، خیلی عادی و منطقیه ❗️
✳️ واقعا این کفش ها #آزار_دهنده نیست!؟
آن هم برای کوچه و خیابان؟🤔
کمر درد و پا درد و عوارض متعدد دیگه برای سلامتی ، همه فدای یک لحظه دیده👁 شدن؟؟
ارزشش رو داره؟!
#رضایت_خدا و #حجاب و #دین اصلا به کنار ...
واقعا چرا؟؟
این همه #زجر_کشیدن فقط برای پسند دیگران!!؟؟
✳️ چرا باید برای نگاهِ گذرای عده ای که خیلی از اونها نگاه های هوس آلود و ناپاک دارن ، انقدر جسم و روحت رو خسته کنی بانو!؟!؟
برای آنها فقط #یک_لحظه_ای ...
فقط یک لحظه ...
همین❌
✅ باور کن خیلی زود فراموشت می کنند ، مثل خیلی های دیگه که فراموش شدن و به دور انداخته شدن ...!!!
باور کن ...
کاش باور کنی 😔😐
باور کن و ایمان بیار که #زن_تن_نیست ...✅
📌اونوقت همه وجودت و خلاصه نمیکنی در نمایش زیبایی های خدادایه جسمانیت😊
📌اونوقت نگاه نر و مادگی به تو ، تبدیل به نگاه یک #انسان می شود به انسانی دیگر ...😊
📌اونوقت به خودت و دیگران ثابت میکنی که ارزش تو فقط به تنت نیست ، افکار زیبا و استعداد های ناب هم داری که باید به اونها توجه کنن😊
📌 کاش کمی خودمان را دوست داشته باشیم ...
فقط کمی ...😞
📌کاش بفهمیم حجاب هدیه زیبا و استثنایی خداست برای ما ...
نه ظلم خدا به زن و گرفتن آزادی او😞
📌کاش بفهمیم خدا ما را با چه تیپی بیشتر دوست دارد💚
📌 کاش وقتی لباس میپوشیم با خودمون بگیم :👇
1⃣ آیا این لباس #شخصیت و #جایگاه_انسانی من رو تحت تاثیر منفی قرار نمیده؟؟
2⃣ آیا این لباس من رو تبدیل به یک #ابزار_عمومی برای ارضا و شهوت دیگران نمیکنه؟؟
3⃣ آیا این کفش و لباس در شان و شخصیت من است؟؟
4⃣ آیا واقعا با این پوشش میتونم ادعا کنم که #زن_والاست_نه_کالا ؟!
5⃣ آیا ...
قضاوت با شما 😊🌹
راستی نظر شما چیه؟؟؟
استادعزیزی
🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🔴 #دعوایی_بهارزش_سبزی_پلاسیده
💠 همسرم آمد. سریع خریدها را گذاشت خانه و رفت که به کارش برسد. وسایل را که باز کردم سبزیها را دیدم. یک کیلو و نیم نبود از این بستههای کوچک آماده سوپری بود که #مهمانی من را جواب نمیداد. جا خوردم! بعد با خودم حرف زدم که بیخیال کمتر میذارم سر سفره. سلفونش را باز کردم بوی سبزی #پلاسیده آمد. از دستش عصبانی شدم یک لحظه خواستم به شوهرم زنگ بزنم و یک دعوا راه بیاندازم. ولی بیخیال شدم. گفتم شب که آمد یک تذکر درست وحسابی بهش میدم. بعد با خودم گفتم: خوب شد زنگ نزدم! شب که آمد نرمتر #صحبت میکنم. رفتم سراغ بقیه کارها و نیم ساعت بعد به این نتیجه رسیدم که اصلا اتفاق #مهمی نیفتاده و ارزش ندارد همسرم را به خاطرش سرزنش کنم. حالا! مگر چه شده؟!
💠 نتیجهی صبرم این شد که دم غروب، به شوهرم آرام گفتم: راستی سبزیها پلاسیده بود، فکرکنم #عجله داشتی حواست نبوده! همسرم هم در ادامه گفت: آره عزیزم میخواستم از سبزی فروشی بخرم، گفتم تو امروز خیلی کار داری و #خسته میشی، دیگه نخوای سبزی پاک کنی.
آن شب سر سفره، سبزی نگذاشتم و هیچ اتفاق #عجیب و غریبی هم نیفتاد. اگر اون موقع زنگ میزدم امکان داشت روز قشنگم تبدیل به یک هفته #قهر شود.
💠 مکث کردن و #صبوری را تمرین کنیم. گاهی زندگی سخت است اما با بیصبری، #سختترش میکنیم. گاهی آرامش داریم، ولی با دست خودمان ناآرامی را وارد زندگی میکنیم.
🍁☘🍁☘🍁☘🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ اینطور شیعه بودن به درد نمیخورد!!
‼️ خاطره #عجیب حجتالاسلام راجی از یک فرد هیئتی!
____
🏴 به مناسبت ایام شهادت حضرت #امام_صادق علیه السلام
@Emam_kh