eitaa logo
انرژی مثبت😍
5.1هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
4.2هزار ویدیو
5 فایل
به نام خدا تبلیغات نه ازنظرمارد میشود ونه تاییدمیشود😍 تعرف تبلیغات قیمت مناسب 👎 https://eitaa.com/joinchat/866648400C9a1ea12469 ایدی👎 @massomeostadi لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/438763812C2474888f1e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﻣﺮﺩ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺗﺎﺯﻩ🌸🍃 ﺑﻪ ﺑﻠﻮﻍ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺵ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﺠﻮﺍ ﮐﺮﺩ: ﭘﺴﺮﻡ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮﮔﺰ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ! ﭘﺴﺮ ﻣﺒﻬﻮﺕ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﭘﺪﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻮ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ🌸🍃 خیانتﻧﮑﻦ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﺧﺸﻮﻧﺖ ﻧﮑﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺎﺣﻖ ﻧﮕﻮ ﺍﮔﺮ ﮔﻔﺘﯽ ﺣﻖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ بی ﺣﯿﺎﯾﯽ ﻧﮑﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﺭﺍ ﺩﺯﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻓﻘﻂ ﺩﺯﺩﯼ ﻧﮑﻦ... 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌸زندگی ارزش دل شکستن نداره میرسه روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود؛ خاک آنتن نمیده که نمیده... ‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌➖⃟🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 😍😊 @Energyplus_ir
. اگر خداوند آرزویی در دلت نهاد... بدان توانایی رسیدن به آن را در وجود تو دیده است.... 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🌸زندگی ارزش دل شکستن نداره میرسه روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود؛ خاک آنتن نمیده که نمیده... ‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌➖⃟🌸‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 😍😊 @Energyplus_ir
. به شیوه ی خود زندگی کن. شبیه خودت باش. نگران عوام نصیحت گو نباش. زندگی خود را ترسیم کن و از روی نقشه کهنه دیگران نقاشی نکن اصیل باش.. 😍😊 @Energyplus_ir
🤝♥️ زیرگوشش چیزی گفت که شاپور بهم ریخت. . غرید. _:یعنی چی. .چند ماه چرا باید صبر کرد ؟ حاج ناصر سرشو پایین انداخت و گفت _:پسرم قانون خداست ! گفتم بهتره بدونید..در پناه حق. ..اینو وگفت و رفت. شاپور اومد سمت پدرم .._:این ملا گفت زنی که طلا.ق میگیره سه چهار ماه بعد میتونه اردواج کنه ..اینجوری که تو کوچه و محل. .براتون بد میشه. ..من میخواستم سریع بیام خواستگاری صوری و فکر کنن اردواج کرده رفته. پدرم لبخندکجی زد _:نه پسرم. .این راهش نیست.  همین که دخترمو یه شب تو خونت پناه دادی. .حافظ آبروی من بودی از دست اون مرتیکه پلید نجاتش دادی برای ما کلی ارزش داره حرف مردم همیشه هست.  من نگران بچم هستم تا حرف مردم.  میگن حتما دخترم عیب و ایرادی داشته که سر دوماه طل.اقش دادن.  عب نداره بزار بگن ..خدای ماهم بزرگه', شاپور سرشو متاسف تکون داد ..پدرم محکم دستمو گرفت _:بریم شراره مادرت حتما دلواپس شده. ._:بریم ! با تر.س نگاهی به شاپور کردم. ._:میتونم برم._:آره ..آره. .حتما ..با پدرم راه افتادیم بریم که بابک  دوباره روی تر.اس پیداش شد_:شاپور دیگه زیادی داری ادای منو در میاری ..تمومش کن ..تو مگه کارو زندگی نداری ؟ مگه نگران ننمون نیستی که چسبیدی اینجا .اومدی ازم خبر بگیری ..خب گرفتی دیگه ..برو بسلامت. بعد رو کرد به پدرم ._:دختر شما اینجا میمونه ادامه پارت بعدی👎 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌ميگن خواب یه مرگ كوتاهه ولى چه فرق عجيبى است بين"مرگ" و"خواب" وقتى "عزيزى"خوابيده دلت مى خواد حتى هيچ پرنده اى پر نزنه تابيدارنشه و وقتى "مرده"... دوست دارى بابلندترين صداى دنيا بيدارش كنى ولى افسوس.... 👍تا هستیم قدر همدیگر را بدانیم😔💔 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯽ ﺣﮑﻤﺖ ﻧﯿﺴﺖ .... ﯾﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﻓﺮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯿـــــﺖ ﯾﺎ ﻣﯿﺸﻪ ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪﮔﯿـــــﺖ عشق ، انسان را داغ میکند ! و دوست داشتن ، انسان را پخته میکند ! هر داغی روزی سرد میشود ولی هیچ پخته ای، دیگر خام نمیشود ... 😍😊 @Energyplus_ir
من خودم را ملاقات کرده ام حالا می خواهم از خودم به شدت مراقبت کنم حداقل به همان شدتی که از آدم های دیگر زندگی ام مراقبت می کنم. خودم را تنها نمی گذارم خودم را نادیده نمی گیرم دوباره خودم را گم نمی کنم. 😍😊 @Energyplus_ir
🤝♥️ قسمت۵۲ دست و پام شروع کردن به لرزیدن ..دست بابام تو دستم یخ کرد. شاپور سریع برگشت نگاهی بهم کرد و گفت_:بدویین ...فقط زود بدوین ..دست تو دست پدرم پاتند کردیم سمت بیرون که بابک داد زد ..بگیرینشون  مفت خورا .. آدم های بابک اومدم سمتمون ولی شاپور اجازه نداد و باهاشون گل آویز شد و فقط داد میزد برید.  بلاخره بدون هیچ تعللی از،اون خونه زدیم بیرون ..تا سر کوچه یه بند می دویدیم به حدی که گلوم سوخت ..نفسم برید و وایسادم ...نگاهی به پدرم کردم.  دلم براش سوخت. .رنگ به رو نداشت به وضوح میلرزید.  یه نیسان سبز تامارو دید زد رو ترمز. سریع سوار شدیم و بلاخره ازز اون و.حشتکده دور شدیم و رفتیم خونه, مادرم تو حیاط نشسته بود و منتظرمون بود تا منو دید بلندشد اومد سمتم .صورتش پر جای چنگ بود.  بغلم کرد. .هردومون زدیم زیر گریه. تو آغوشش بودم که گفتم_:حبیب زن داشته. .شیدا.  زن حبیبه مامان ..باورت میشه ؟ یهو گریه مادرم بند اومد. .سراسیمه سرمو از رو شونش بلند کردم و خیره شدم بهش ...حس کردم نفس ادامه پارت بعدی👎 😍😊 @Energyplus_ir
پرنده ای که پرواز بلد نیست ، به قفس می گوید " تقدیر " 😍😊 @Energyplus_ir
🤝♥️ داد زدم مامان بابام اومد سمتش.محکم تکونش داد.  یهو مامانم با صدای بلندی به گریه افتاد بیشتر شبیه جی.غ و داد بود تا گریه و زاری افتاد وسط حیاط..همسایه ها یکی یکی اومدن و مادرم هی تکرار میکرد.  شیدا زن حبیب بوده ..بچمو هو.و برده بودن خبر پیچید تو کل اقوام.  تو کل محل. .مامانم اون روز تب کرد.  بجای اینکه اون به حال دل من برسه.  من تیمارش کردم ..به مدت یک هفته فوج فوج مهممون می اومد خونمون.و همشون فکر میکردن وقتی من فهمیدم شیدا زن حببیه طلا.ق گرفتم بهم دلداری میدادن و میگفتن بهترین کارو کردم.  خودمم باورم نمیشد این همه نگران حرف مردم بودم ولی همه الان داشتن تحسینم میکردن و کسی که آبروشو رفته بود و تو محل نمیتونستن سر بلند کنن ادامه پارت بعدی👎 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👁حال خوب از درون مياد 🤷‍♂️بالا برى، پايين بياى دنيا را بخرى يا بفروشى، برى روى قله يا ته دره و هر چيزى كه تو فكرش را ميكنى در نهايت، حال خوب از درون مياد اگه روزى به اين باور رسيدی منتظر خوشبختى باش و اگر نرسيدى در دنياى اطرافت دنبال نيازى باش كه كليدش در درون خودته 😍😊 @Energyplus_ir
ناراحتــی برای نداشتــه ها یعنـی هدر دادن داشــته ها انــرژی مثبــت یعنی من ایمـان دارم داشتـه هایم بیشتر از نداشته‌های زندگیم است. بیشتـر به داشته هایمـان بنگریــم 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. خدایا 🙏امشب کوله پشتی ماراپر کن از آرزوهای زیبا و دوست داشتنی تا صبح فردا خنده رو و از غم واندوه جدا باشیم شبتون آرام خوابتون شیرین 🌛 😍😊 @Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🍃🌸ســـــلام 🍃🌸یه صبح دیگه از 🍃🌸فصل زیبـای 🍃🌸بـهار آغاز گشت 🍃🌸آرزو می‌کنم 🍃🌸قلبتون پر باشد 🍃🌸از مـهر و محبت 🍃🌸تنتون سلامت 🍃🌸روحتون سرشار از آرامش 🍃🌸و روزی و برکتتون روز افزون 🍃🌸صبح دوشنبه‌تون زیبـا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. نیایش صبحگاهی🌼🍃 🌼خدايا قدرتم را دو چندان کن نه در بازوانم! قلبم را قدرتی بخش تا ناملایمات زندگی را آسان تر تحمل کنم تا بدانم عشق چیست و چگونه عشق بورزم ... 🌼خدایا کمکم کن كه تنها دادرس و كمك كنده تويي آنجا كه يار و ياوري نيست . 🌼آميــن 😍😊 @Energyplus_ir
•تو همونی میشی که در ذهنت داری، همونی رو جذب میکنی که احساسش میکنی و همونی رو خلق میکنی که داری تصورش میکنی 😍😊 @Energyplus_ir
. ❣ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ... ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺍﺻﻞ "ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ" ﺍﺳﺖ؛ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻣﻦ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺭﻡ . 😍😊 @Energyplus_ir
🤝♥️ قسمت۵۳ خانواده عموم بودن ! حتی جرات نمیکردن از خونه بیان بیرون .و من خدارو اون روزهای زندگیم بالا سر خودم دیدم که چطور آبروی منو حفظ کرد حتی چندتا خواستگارم برام پیدا شد ..که پدرم  اجازه نمیداد حرفشو مادرم تو خونه بزنه.  میگفت قید ازدواج رو بزنید...اگه دخترای منن دوست دارم ترشی بندازمشون ! نزدیک پنج ماه گذشت.مادر حبیب تو این مدت چند باری اومد دیدنم.  مدام گریه میکرد ..میگفت شیدارو نمیتونم قبول کنم ..میگفت حبیب رو از خونه بیرون کردیم و گفتیم تا شیدارو طلا.ق نده خق نداره بیاد حتی راضی هستیم هرچی مهرش کرده بده .بهم میگفت ..مبادا ازدواج  کنم و ازم میخواست منتطر باشم حبیب شیدارو که  طلا.ق داد باهم دوباره ازدواج کنیم دلم نمی اومد بهش بگم نه فقط حرفهاشو.گوش میکردم که کمی دلش آروم بشه.  تا خودش خسته بشه از این اومدن و رفتن های بیهوده ...با اینکه پنج  ماه از اون روزهای و.حشتناک گذشته بود تونسته بودم همه چیزو فراموش کنم جز ادامه پارت بعدی👎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانه دانه عشق را گره میزنم، تا خوشه خوشه خوشبختی برچینم! ما اینجا از زمین حال خوب میگیریم و از آسمان عشقِ فراوان! 😍😊 @Energyplus_ir
. دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از ان و همیشه قسمتی از غم دیگران باش نه دلیل آن...! 😍😊 @Energyplus_ir
🤝♥️ قسمت۵۳ شاپور!شبی نبود که بهش فکر نکنم ..شبی نبود که چهرشو برای خودم تصور نکنم ..حرف زدنش. صورتش ..نگاهش .تمام شکل و شمایلش جلو چشممم بود! باخودم میگفتم  یعنی اونم منو یادشه ؟ و حس شیرینی رو تو دلم با این فکرم حس میکردم یه حس خوشایند شب و روزم مثل قبل با کارهای خونه و بافتتی گلدوزی میگذشت که یه شب مادرم سرشام به پدرم گفت_:فردا شب زود بیای خونه چند کیلو میوه ترو تازه هم بخری مهمان داریم. پدرم گوشت آبگوشت رو با گوشت کوب محکم کوبید و گفت. .کیه ؟خیر باشه. ؟مادرم نافذ نگاهی بهم کرد لبخندی زد وگفت _:خیره ان شالله. ... ❌بنظرتون خواستگار شراره کیه ؟ ادامه پارت بعدی👎
در زندگی: از چیزهایی کوچک هم لذت ببرید.... چون ممکن است یک روزی بر گردیدو به عقب نگاه کنید و بفهمید، انها شادیهای بزرگی بودند... و دیگر نیستند...!! 😍😊 @Energyplus_ir
رها کن هر چیزی رو که باعث میشه احساس بدی پیدا کنی نگه دار هر چی رو که باعث میشه لبخند بـزنی 🍃😊 😍😊 @Energyplus_ir
🤝♥️ _:از نگاهش حدس هایی زدم.  رنگم پرید. خودمو به حواس پرتی زدم. _:خب حالا بگو ببینم کیه ؟ مادرم با غرور ابرویی بالا دادو گفت _:غریبه نیست.  خواهرمه...با شنیدن این حرف مادرم حس کردم یکی محکم با گرزآهنی کوبید فرق سرم  یهو از،درون داغ شدم ..دوست داشتم پدرم مثل همیشه مخالفت کنه ..ولی انگار بی میل نبود. لقمه گنده ای گرفت و گفت .._:قدمشون روی چشم ! و این یعنی رضایت پدرم برای ازدواج من با ابراهیم ..با کسی که منو تنها شبانه تو اون خونه گذاشت و رفت ! دلم خو.ن بود.  دردمو تا حالا به کسی نگفته بودم. .دستم خورد لیوان دوغ ریخت رو دامنم .. دستپاچه بلندشدم.  مادرم لبخند زد.  بیچاره مادرم.  فکر میکرد لابد من از فرط هیجان دستپاچه شدم.  خبرنداشت از دل واموندم ! از اینکه ابراهیم هم لنگه حبیبه! به بهونه تمیز کردن لباسم دویدم تو حیاط سر حوض آب نشستم. .داشتم خفه میشدم. .نگاهی به آسمون که مهتابی بود کردم.  اشکم گونمو خیس کرد _:خدایااا ..چیکار کنم. .خودت مثل  همیشه حواست بهم باشه. من زندگیمو به خودت سپردم ..دست خودم نبود یاداوری اون شب همیشه منو داغون میکرد. .. ادامه پارت بعدی👎 😍😊 @Energyplus_ir