.
بذار لبخندت دنیا رو عوض کنه
اجازه نده
دنیا لبخندت رو عوض کنه!!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
آدمی که طرز تلقی و افکارش را عوض نمیکند،
مثل آب راکدی است که
محل زیست سوسمار های خطرناک میشود.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
سخت ترین کار این است که
منطقی رفتار کنی،
درحالی که احساسات دارد خفهات میکند!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
سُفره دار باش
بذاراز کنار تو بقیه ام نون ببرن
خدا می بینه
حال میکنه
سفره تو بزرگتر میکنه
هوای دورو بری هاتونو داشته باشید.
فقط برای خودت نخواه
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
هميشه برای مشورت به سراغ افراد موفق نرويد
گاهی پای صحبت شكست خورده ها بنشينيد
آنها راههای واقعی را به شما نشان می دهند!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
اگر کسی از ته قلب عذرخواهی میکند
او را ببخشید
اگر عذرخواهی نکرد
دیگر با او ارتباط برقرار نکنید
اما کینه نگیرید
آدمهایی که ازآنها کینه میگیرید
مقدار زیادی از انرژی فکری شما رامیگیرند
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_صد_چهل_یک
اسمم مونسه دختری از ایران
ساکت بودم حرفی نمیزدم شیرین گفت مونس جان به مهدی حق بده اون مجبوربودبره دنبال علی،،بچه توبه دنیا بیاد برای سجل و اینکه اسمش ثبت بشه بایدپدرش باشه..گفتم علی بفهمه باردارم میاداینم ازم میگیره میده به اون زنداداش عفریتش،،شیرین گفت مهدی بهش خبرداده پسرگلتم دیده شنیدن اسم مهیارقلبم روبه درد میاورد..گفتم ترخداشیرین حالش خوبه؟گفت خوبه باپسرعمو ودخترعموهاش سرش گرمه گفتم یه بچه دوساله چی میفهمه
شیرین گفت مونس جان همین که سالمه خداروشکرکن،،حالا بذار از علی برات بگم..دلم نمیخواست حتی اسمش روبشنوم گفتم نمیخوام چیزی ازش بدونم،مهدی هم گفت فعلا وقت زیاده،بذارترخیص بشه بعد..خلاصه ازبیمارستان مرخص شدم مهدی بازسنگ تمام گذاشت برام یه جورای مثل پدرم بود..یه گوسفند قربونی کرد گفت نذرکردم تو و اون کوچولو سالم برگردیدخونه،،گفتم تااخرعمرمدیون مهربونیتون هستم..اون شبم حرفی ازروستانشدولی فرداشب مهدی گفت مونس میخوام باهات حرف بزنم..گفتم ازعلی نمیخوام چیزی بشنوم....
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
عيد من ان روزي است
كه زحمت يك سال دهقان
شام يك شب پادشاه نباشد
🕴 چگوارا
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
فرقِ آدمااونجامعلوم میشه؛
که چقدرسراغت رومیگیرن؛
چقدرپیگیرحالت هستن؛
چقدرنبودنت به چشمشون میاد؛
بقیه اش فقط حرفه میفهمی؟
حرف.!...........
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آنان که
گاهی به نعل میزنند
و گاهی هـــم به میخ ،
سرانجام
چکش واقعیت
روی انگشتشان
می خورد.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌷 آدینه تون عالی
🍀 امروزتان شاد و
🌷 سرشاراز عشق و رضایت
🍀 سلامتی شما عزیزان
🌷 و لبخنـد جاری
🍀 بر لبهایتان باشد
🌷 کسب و کارتون خوب
🍀 شادیهاتون دائمی
🌷 و زندگیتون عالی باشـه
🍀 روزتون زیبا ودر پناه خدا
@چ
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_صد_چهل_دو
اسمم مونسه دختری از ایران
مهدی گفت ایندفعه که رفتم روستامن روپذیرفتن وگفتن علی تویه شرکت دولتی تهران کارمیکنه
حاجی وبرادرشوهرات زیادحرف نمیزدن
ولی محمدوزنش حالت روپرسیدن،گفتن روزی که مونس بچه اش رو ول کردرفت علی هم بیخیالش شد..با تعجب گفتم زینب به زورمهیار روازش گرفته وبهش نداده...وگرنه مونس تاچندماه مریض شدازدوری مهیار،،فاطی سریع برگشت گفت..دیدی حاجی گفتم زینب بچه روبهش نداده،الکی تهمت عاشقی بهش زدیدگفتیدبخاطریکی دیگه فرارکرده
ابرو زن بدبخت روبردیدوطبل رسوایش رو کوبیدید..فاطی اجازه حرفزدن به من رونداد.گفت منم الان بابچه هام ازاینجامیرم،محمد اگر من وبچه هاش رو بخواد دیگه اینجا نمیمونه چون اگریه روزم من قهرکنم برم به سرنوشت مونس دچار میشم و در کمال تعجب دست بچه هاش روگرفت رفت...کاملا مشخص بوددنبال بهانه است واسه رفتن ازاون خونه،،فاطی میخواست مهیاروهم باخودش ببره ولی حاجی بهش اجازه نداد..موقع خداحافظی گفت اقامهدی ازطرف من به مونس بگوحلالم کنه مادرحقش بدکردیم...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir