#سرگذشت_سحر
#عذاب_وجدان
#پارت_سی_هشت
من سحرمتولدیکی از شهرهاهستم و امسال وارد ۲۸سالگی میشم…..
اون شب عصبی شدم و گوشی رو خاموش کردم و با هزار فکر و خیال خوابیدم..بقدری فکرم درگیر بود که صبح وقتی از خواب بیدار شدم به آرش پیام ندادم. آرش که عادت داشت هر روز من بهش اطلاع بدم که بیدار شدم،،اون روز وقتی از پیام من خبری نشد،ساعت ۱۲ظهر نگران زنگ زد و گفت:سلام سحر.خوبی؟با بداخلاقی گفتم:چطور؟نکنه دلت میخواهد خوب نباشم..خندید و گفت:نه عزیرم،منظورم اینکه صبح بهم پیام ندادی ،،نگران شدم گفتم:بیکار نیستم که تا بیدار میشم بهت پیام بدم،،چرا خودت پیام نمیدی؟؟؟(انگار دلم میخواست هر چقدر که وحدت منو ناراحت کرده بود رو تلافی و روی سر آرش خالی کنم)آرش خندید و گفت:نه خیررر.انگار واقعا حالت خوب نیست.میخواهی بیام ببرم دکتر؟؟یه کم به اعصابم مسلط شدم و گفتم:لازم نکرده..بجای اون کار،،یه روز خودت پیام بده…آرش گفت:چشم عشقم.اصلا از فردا فقط خودم پیام میدم.خب کاری نداری؟؟؟صاحبکارم داره نگاه میکنه…..
گفتم:نه خداحافظ….
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آدمهایی که هیچوقت حوصله ندارند، بیشتر از همه انتظار کشیدهاند...
🕴ساموئل بکت
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
مهم بودن در نگاه دیگران رو فراموش کن
روزنامه ی روز شنبه زباله ی روز یکشنبه است
زندگی کن به شيوه خودت
با قوانين خودت
با باورها و ايمان قلبی خودت
مردم دلشان می خواهد
موضوعی برای گفتگو داشته باشند
برايشان فرقی نمی کند چگونه هستی
هر جور که باشی
حرفی برای گفتن دارند
شاد باش و از زندگی لذت ببر...💞
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
✍️ پنج قدم تا خوشبختی:
❣️قلبت را مملوء از مهربانی کن ..
ذهنت را از نگرانی رها کن،
ساده زندگی کن،
بیشتر ببخش،
کمتر توقع داشته باش.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
طلا باش
تا اگر روزگار آبت کرد ،
روز به روز
طرحهای زیباتری از تو ساخته شود
سنگ نباش
تا اگر زمانی خردت کرد
لگدکوب هر رهگذری بشوی...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_سحر
#عذاب_وجدان
#پارت_سی_نه
من سحرمتولدیکی از شهرهاهستم و امسال وارد ۲۸سالگی میشم…..
خلاصه شب رفتیم خونه ی آرش اینا و حرفها زده شد و به توافق رسیدند که بعد از ساخت خونه یعنی یک سال دیگه عروسی کنیم…ته دلم از زمان تعیین شده رضایت داشتم چون با خودم گفتم:یک سال فرصت مناسبی هست تا بتونم تصمیم قطعی بگیرم،آخر شب وقتی اماده شدیم تا برگردیم خونه،آرش رو کردبه مامان و گفت:مامان….اجازه میدید سحر امشب رو بمونه خونه ی ما؟تا مامان خواست با لبخند و خوشحالی، قبول کنه با آرنج دستم زدم به پهلوش بیچاره مامان رنگ و روش پرید و به من نگاه کرد و بعد اروم به آرش گفت:فکر نکنم باباش قبول کنه.باشه برای یه روز دیگه...آرش به چشمام نگاه کرد که زود خودمو سرگرم خداحافظی با بقیه کردم تا آرش از من نخواهد که بمونم.یه جورایی دلم پیش وحدت و گوشی مخفیم بود..از در خونه ی آرش اینا که اومدیم بیرون یهو یکی دستمو گرفت و کشید..اینقدر بفکر وحدت بودم که اصلا یادم رفته بود من نامزد دارم و آرش داره دستمو میکشه..تا دستمو کشید ترسیدم و بلند گفتم:وای…همه به من نگاه کردند و داداشم گفت:چی شد؟؟؟
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی در شادی تعریف میشود.
میگویند مصریان باستان معتقد بودند بعد از مرگ از آنها دو سوال پرسیده
میشود: یک: شادی را یافتی؟
دو: شادی را آفریدی؟
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
معذرت خواهی
شکستن غرور نیست
نمایش شعور است!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
مردم تصور میکنند
باید اوضاع خوب باشد،
تا خوشحال و خندان باشند!
در حالیکه در واقع اگر خوشحال
و خندان باشید، اوضاع خوب می شود.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
📸از قانون بالن استفاده کن
هر چی که بدرد بخور نیس
بریز دور تا بتونی
اوج بگیری!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
سهم ما انسان ها از همدیگر...
آرامشی است که
به هم هدیه میدهیم...
لحظه هایتان آرام❤️
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_سحر
#عذاب_وجدان
#پارت_چهل
من سحرمتولدیکی از شهرهاهستم و امسال وارد ۲۸سالگی میشم…..
زن داداش که این دوران رو گذرونده بود به علی تشر زد و اروم گفت:هیچی…بیا بریم..شاید حرف خصوصی دارند…علی سرشو تکون داد و آهانی گفت و رفتند سمت ماشین…مامان و بابای آرش هم خداحافظی کردند و داخل خونه شدند تا ما تنها بمونیم…اون لحظه دلم میخواست بابا غیرتی بازی در بیار و منو صدا کنه اما انگار مامان و زن داداش دورش کرده بودند تا متوجه ی نبود من نشه…آرش با مهربونی منو کشید پشت در و گفت:نمیشه مامانتو راضی کنی تا با پدرت حرف بزنه و امشب رو پیشم بمونی؟؟؟ما رسما و قانونا زن و شوهریم و هیچ هم مشکلی نداره…با جدیت گفتم:نه نمیشه…بابا حساسه و اجازه نمیده..آرش گفت:اولا چرا..خلاف شرع که نیست دوما من ازدواج کردم که با همسرم باشم...اون شب اگه وحدت بهم پیام نداده بود قطعا حس و حالم با آرش فرق میکرد و تمایل بیشتری بهش نشون میدادم ولی با وجود وحدت دلم میخواست فقط با وحدت باشم نه کسی دیگه ایی…آرش وقتی دیدمقاومت میکنم دلخور شد وولم کرد...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
هيچ وقت نگو رسيدم ته خط
اگه هم احساس كردی رسيدی ته خط
يادت بيار كه معلم كلاس اولت هميشه می گفت:
نقطه سر خط ...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
اشتباه ما اینجاست ...
یکى رو اونقدر امتحان مى کنیم
تا اینکه بهش بى اعتماد میشیم ..!
🕴آل پاچينو
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آرزو میکنم
بعضی از اصوات رو نشنوی
بعضی از رنگها را نبینی
بعضی از افکار را نفهمی
بعضی از حالات را حس نکنی
آنچه حس میکنی تنها
نور باشد عشق باشد و خوشبختی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی زیباست
اگرسنگ فرش جاده اش محبت
درختهای کنارجاده اش ایستادگی
کوههایش صلابت
جویبارش معرفت
وستون های خانه اش ایمان باشد!!!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_سحر
#عذاب_وجدان
#پارت_چهل_یک
من سحرمتولدیکی از شهرهاهستم و امسال وارد ۲۸سالگی میشم…..
با سرعت رفتم سمت ماشین و نشستم داخلش..وقتی از شیشه ی ماشین به آرش نگاه کردم بنظرم اومد بغض کرده و با اخم نگاهم میکنه..برای اینکه مامان اینا شک نکنند بهش دستی تکون دادم و گفتم:خداحافظ…آرش ماتم زده فقط نگاه کرد تا ازش دور و وارد خیابون شدیم…زن داداش که کنارم نشسته بود پچ پچ مانند دم گوشم گفت:با آرش قهری؟؟؟
گفتم:نه…زن داداش گفت:پس چرا آرش ناراحت بنظر میومد.انگار دستش یه کادو بود که میخواست بده به تو ولی نداد.پشیمون شد؟با حرف زن داداش تازه یادم افتاد که بیچاره آرش میخواست گوشی رو بهم بده که من باهاش بد رفتار کردم.گفتم:نه.یادش رفت.آخه میخواست من بمونم اونجا و وقتی قبول نکردم ناراحت شد و گوشی هم یادش رفت…زن داداش متعجب گفت:واقعاااا قبول نکردی؟چرا؟؟من بجای تو بودم قبول میکردم و میموندم…گفتم:چرا قبول کنم؟ما قراره یکسال دیگه عروسی کنیم،زن داداش گفت:اگه نظر منو میخواهی از دوران نامزدی لذت ببر و با علایق همسرت آشنا شو تا بتونی بعداز عروسی زندگی موفقی داشته باشی…….
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آدمها را میتوان در سه دسته زیر جای داد
آنها که خام هستند، بهطور ضمنی موافقت میکنند که «نادان»بمانند.
آنها که ساده لوحاند، یا آن هایی که غرایزشان به شدت آسیب دیده است، مثل گلها در جهت آفتاب میچرخند.
آنها که شجاع هستند، بایرترین زمینهای روحشان را آباد میکنند، زیرا اگر فقط روی بهترین زمینهای روحشان کار کنند، منظرهای که در برابر خویش خواهد داشت، کمترین بخش از وجود آنهاست.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی دو نیمه است:
نیمه اول در انتظار نیمه دوم و
نیمه دوم در حسرت نیمه اول...
اسپنسر جانسون
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
رسول ادهمی میگه:
شیرین تر از همیشه بخند
این زندگی چای تلخیست که
کنارش قند نگذاشتند...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
زندگی رابه ٤ فصل تشبیه میکنم،
هیچ فصلی همیشگی نیست،
زمستان تا ابد طول نمیکشد،
اگر امروز مشكلى داريد،
بدانيد بهار در پيش است.
🕴 آنتونی رابینز
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_سحر
#عذاب_وجدان
#پارت_چهل_دو
من سحرمتولدیکی از شهرهاهستم و امسال وارد ۲۸سالگی میشم…..
زن داداش بین مسیر و تا برسیم خونه،، اروم اروم تجربیات خودشو در اختیارم گذاشت و کلی حرف زد ولی نمیدونم چرا هیچ کدوم رو نشنیدم..با گوشم کلمات رو میشنیدم ولی با دلم نه..خلاصه جلوی در خونه از ماشین پیاده شدیم و زن داداش توی گوشم گفت:یادت نره چی گفتم ،باشه؟؟آرش پسر خیلی خوبیه و تورو خوشبخت میکنه پس هواشو داشته باش…به دروغ گفتم:یادم میمونه…چشم…خداحافظ..کلمه ی خداحافظ رو طوری گفتم که زن داداش متوجه شد برای رفتن به خونه عجله دارم بنابراین زود سوار ماشین شد و رفتند…مامان و بابا که خسته بودند خیلی زود خوابیدند و من سریع رفتم سراغ گوشی ساناز.البته دیگه استرس نداشتم چون اگه مامان و بابا متوجه میشدند،میتونستم بگم که با آرش صحبت میکنم…ولی احتیاط میکردم و هر بار که کارم با گوشی تموم میشد، خاموشش میکردم تا یک درصد هم کسی به وجود گوشی پی نبره…رفتم زیر پتو و گوشی رو روشن کردم و از حجم بسیار بالای پیامهای وحدت شوکه و صد البته خوشحال شدم ولی اینقدر ساده بودم که فکر میکردم با وحدت خوشبخت ترین آدم جهانم....
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
چه سکوتی دنیا را فرا می گرفت
اگر هر کسی
تنها به اندازه صداقتش سخن می گفت..
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
همرنگ این جماعت
هزار رنگ، شدن
آفتاب پرست می خواهد
نه یکتاپرست
گاهی نمیشه همرنگ جماعت شد،
پس بهتره خودت باشی ...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🍂صبح
☕️سرآغاز دفتر زندگی است
🍂يكروز خوب و بانشاط
☕️ازيك صبح خوب آغاز میشود
🍂ازيك سلام تازه
☕️ويك لبخنددوست داشتنی
🍂سلام
☕️سلامی گرم و صمیمی
🍂باآرزوی
☕️صبحی بخیر و بانشاط
🍂برای شما عزیزان