.
وقتی آدمها شما را ترک میکنند
مانعشان نشوید،
شما با کسانی که رهایتان میکنند
آینده ای ندارید...👌
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
بپرهیزیم از اینکه،
درباره ی مردم
تنها بر مبنای لحظه ای از زندگی شان
داوری کنیم ....
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
زندگی برایت پرمعناتر خواهد شد
وقتی که،
این حقیقت ساده را درک کنی
که،
هرگز
هیچ لحظهای را
دوبار نخواهی داشت!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🌸💕روزتون عالی
🌿✨از خدا برایتان
🌸💕یک روز زیبا و
🌿✨سرشاراز سلامتی و لبخند
🌸💕همراه با دنیا دنیا آرامش
🌿✨سبد سبد خیر و برکت
🌸💕بغل بغل خوشبختی
🌿✨و یک دنیا عاقبت بخیری
🌸💕و یک عمر سرافرازی خواهانم
🌿✨روزتون زیبـا و در پنـاه خـدا
سلام صبح بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌺خــ💞ـدای مهربانم
💫از تو شـاکرم
🌺که چشمانم را گشودی
💫وفرصتی دیگر برای زندگی،
🌺برای نفس کشیدن،
💫برای دیدن عزیزانم
🌺به من عطا کردی
🌺امـروز برای عزیزانم
💫روزی سرشار از سلامتی و
🌺شادمانی و آرامش تمنا دارم
آمیـن...🙏
.
خودتونو سانسور نکنید
که مورد پسند دیگران باشین!
خودتون باشین
کسی که شما رو بخواد
باید خودتونو بخواد نه سانسور شدتونو!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
آدمایی که محبت میکنند کمیاباند
آدمایی که قدر محبت رو میدونن، نایاب ...!
آل پاچینو
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#داستان_واقعی
#صبر_تلخ
#قسمت_نود_سوم🎬:
اعصابم خورد شده بود، کارها و نق و نوق های نازنین از یک طرف، باران کاری که توی خونه خودم و آقا عنایت می بایست انجام بدم یک طرف، خونه خالی و جیب خالی تر شوهرم یک طرف و این حرکات وحید که نمی دونستم دنبال چی هست هزار طرف، اذیتم می کرد.
وحید چند ساعتی با گوشی من ور رفتم و درست یک ساعت بعد از نیمه شب، دلش رضایت داد و گوشی را کنار گذاشت و خوابید.
فردا صبح هم از سر سفره، صبحانه را خورده و نخورده بلند شد و گوشی اش را برداشت و همانطور که بیرون میرفت گفت: باید اول برم گوشیم را بدم درست کنن، خدا میدونه خرجش چقدر بشه، پول ندارم و بعد رو به من گفت: ممکنه مجبور بشم یه مدت گوشی تو...
من که همینجوری اعصابم به حد انفجار رسیده بود، پریدم وسط حرفش و گفتم: حرفی از گوشی من نمی زنی، خودت می دونی تنها راه ارتباط من با مادر و خواهرام همین هست، شکر خدا نه بیرون میریم و نه اونا میان اینجا پس فکر گوشی منو از سرت بیرون کن...
وحید اوفی کرد و از خونه بیرون زد، نازنین راحت خوابیده بود، منم فوری رفتم سراغ گوشیم و صفحه اش را بررسی کردم ببینم وحید توی گوشیم چکار می کرده...
اولش متوجه شدم بسته اینترنتی برام گرفته، من هر وقت می خواستم توی نت چیزی جستجو کنم، چون خیلی به آرایشگری و آشپزی علاقه داشتم مثلا دنبال مدل مو یا طرز تهیه یه غذا بودم، کلی می بایست منت وحید را بکشم که اولا اجازه بده وارد گوگل بشم و دوما بسته برام بگیره، اما الان خودش بسته گرفته بود، بعد چند تا صفحه دیدم که باز شده، اصلا ازشون سر در نمی آوردم، فقط متوجه شدم یکی از صفحات برای مسابقات فوتبال هست اما بقیه جاهایی که وارد شده بود را اصلا نمی دونستم برای چی هست.
ذهنم درگیر شده بود، برای فرار از این درگیری، منم چند تا مدل مو دانلود کردم و داشتم کلیپ ها را نگاه می کردم که تقه ای به در خورد
فوری از جا بلند شدم و چادرم را روی سرم انداختم، چون می دونستم این مدل در زدن مال حمید بود.
چادر را روی سرم مرتب کردم و در هال را باز کردم، چهره خندان حمید پشت در بود.
سلام کردم، حمید با خوشرویی جواب سلامم را داد و گفت: زن داداش امروز یه ساعت مرخصی گرفتم، باید سنبل را میبردم دکتر، اخه سرما خورده، الان اومدم ببینم شما چیزی احتیاج نداری برات بگیرم؟!
نگاهی به نازنین کردم، یه دونه ته پوشکش بود و با من و من گفتم: نه...نه...ممنون، آخه من روم...
حمید مثل همیشه لبخندی زد و گفت: این حرفها را نزن، برای نازنین که وسیله می گیرم، خواستم ببینم خودت چیزی احتیاج نداری؟!
سرم را به دو طرف تکان دادم و گفتم: نه...خدا از برادری کمتون نکنه.
حمید سرش را پایین انداخت و گفت: باشه پس...خدا حافظ..
هنوز در را نبسته بودم که یکهو چیزی به ذهنم رسید و گفتم: آقا حمید...یه لحظه صبر کنید.
حمید چند قدمی که رفته بود را برگشت و گفت: چی شده زن داداش؟!
با سرعت داخل خونه شدم و گوشیم را آوردم و همانطور که به طرف حمید میدادمش گفتم: راستش من قصد فضولی ندارم، اما وحید خیلی وقته یک سره سرش توی گوشی هست، از شما چه پنهان، هیچی خرج و مخارج هم برای خونه نمیگیره، دیشب گوشیش خراب شد و گوشی منو برداشت، من سردرنمیارم، ببینید این صفحاتی که وارد شده چی هست؟!
ادامه پارت بعدی👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
آدم های موفق،
همیشه به دنبال فرصت هایی
برای کمک به دیگران هستند
افراد ناموفق
همیشه می پرسند:
این کار، چه سودی برای من دارد؟
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
بعضی بازی ها برنده ندارند؛
مثل بازی با دلِ آدمها!
چون شخصِ دلشکسته
"خودش" را می بازد
و شخصی که دل میشکند
"شرافتش" را...❤️
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
بسیاری ازچیزهایی که امروز داری
همان دعاهایی بود
که فکر میکردی
خدا آنها را نمیشنود
خدایا شکرت که تنها نیرویی هستی که قابل تکیه کردنه و مهربونیت نهایتی نداره.
خدایا شکرت برای همه چی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺎﺵ ، ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻮﭼﮏ
ﮔﺎﻫﯽ ﭼﺘﺮ ﺑﺎﺵ ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﺭﺍﻥ
گاهی دریا گاهی برکه
گاهی همه چیز گاهی هیچ چیز
اما همیشه همیشه انسان باش ...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_افسون
#قضاوت_ممنوع
#پارت_نود_نه
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر
یه روزکه ازخواب بیدارشدم میخواستم برم دستشویی دوقدم که برداشتم دیگه چیزی نفهمیدم وقتی چشمام روبازکردم تو بیمارستان بودم..خواهرنجمه بایه خانم مسن بالاسرم بودانقدربی جون بودم که رمق نداشتم چشمام روبازنگه دارم گلسا خواهرنجمه دستام روگرفت به زور گفتم بچه هام گفت آروم باش بچه ها رو هم میاریم برات،اون روزدیگه چیزی نفهمیدم فرداش که هوشیارترشدم متوجه شدم عملم کردن ویه مقدارازرودم رو برداشتن.نجمه برام تعریف کردکه اون روزی که من بیهوش میشم سرکاربوده اما تمام فکرش پیش من بوده وچندباری بهم زنگ میزنه وقتی میبینه جواب نمیدم مرخصی میگیره میادخونم(نجمه کلید اپارتمان روداشته)وقتی واردخونه میشه میبینه بیهوش جلوی دستشویی افتادم زنگ میزنه امبولانس من رو میرسونه بیمارستان وبخاطرشرایط بدجسمیم دکترمیگه بایدفوری جراحی بشه..نجمه شماره ی خونمون روداشته وقتی زنگ میزنه پدرم گوشی روبرمیداره....
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
مواظب افکار منفی
حتی کوچکترینشان باشید؛
کوچکترین حفره ها هم میتوانند
بزرگترین کشتیها را غرق کنند...
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
محبت تجارت پایاپای نیست!
چرتکه نیندازیم که من چہ
کردم و در مقابل تو چه کردی!
بیشمار محبت کنیم
حتی اگر به هر دلیلی
کفه ترازوی دیگران سبکتر بود
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
از درآمد وثروت دیگران خوشحال شوید
تا ثروت را جذب کنید...
از روابط عالی دیگران خوشحال شوید
تا روابط عالی را جذب کنید...
از کار وکاسبی دیگران خوشحال شوید
تا شغل دلخواهتان را جذب کنید...
از شادی ونشاط دیگران خوشحال شوید
تا شادی را جذب کنید.
این یک #قانون در کائنات است
چه آن را بپذیری و چه نپذیری!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
اگـــر زمــانــــی
در دلــت نسبت بــه شخصی
احساس نفرت کردی
و تصمیم به تلافی گرفتی
بهترین راه تلافی این است
که سعی کنی شبیه به او نباشی
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ
ﺑﻪ ﭼﻮﺏ کبریتهای ﺳﻮﺧﺘﻪ میمانند
ﻫﺮﮐﺎﺭﯼ میخواهی ﺑﮑﻦ
ﺁﻧﻬﺎ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻭﺷﻦ نمیشوند!
ﻓﻘﻂ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺁﻟﻮﺩﻩ میکند
ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﻧﺴﻮﺯﺍﻥ
زندگی را رنگی تازه بزن
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
دوست خوب
غمها را از بین نمی برد
اما کمک میکند
با وجود غمها محکم بایستیم
درست مثل چتر خوب
که باران را متوقف نمیکند
اما کمک میکند
آسوده زیر باران بایستیم
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_افسون
#قضاوت_ممنوع
#پارت_صد
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر
نجمه جریان روبراش تعریف میکنه اونم بدون اینکه به مادرم چیزی بگه میادبیمارستان برگه های عمل روامضامیکنه میره..حتی نمیمونه من ازاتاق عمل بیام بیرون وفقط ازنجمه میخوادبخاطربیماری قلبی مادرم چیزی بهش نگه..تازه ازبیمارستان مرخص شده بودم که مامانم زنگزدگفت دارم بابات روراضی میکنم بذاره برای عروسی داداشت بیای گفتم مامان بخاطرمن باهاش بحث نکن من دوستندارم بعدازچندسال توجمع فامیلی که سه سال یکبارم نمیدیدمشون حاضربشم..چندوقتی ازعملم گذشته بودکه جلسات شیمی درمانیم روشروع کردم من هیچ کس رونداشتم که ازم مراقبت کنه وبعدازهرجلسه ی شیمی درمانی تاچندروزحالم خیلی بدبودتواین مدت مادرم دوسه بارامددیدنم ولی جوری رفتارکردم که به چیزی شکنکنه وده روزیکبارهم میرفتم دیدن بچه هام..مادرحامدهربارمن رومیدیدکلی تیکه بارم میکردومیگفت خداروشکرازقیافه ام داری میفتی!!برام اصلامهم نبودهمین که بچه هام رومیدیدم اروم میشدم برام کافی بود..
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
سعی کن
بیشتر تصمیمهایی که میگیری
بازتابی از امیدهات باشه،
نه برگرفته از ترسهات:))
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
در نبردِ بین شیر و آهو؛
خیلی وقتها آهو برنده میشه...🤍
چون شیر برای غذا میدود
و آهو برای زندگی ...🌼
هدف مهم تر از نیاز است.🌱
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
بپرهیزیم از اینکه،
درباره ی مردم
تنها بر مبنای لحظه ای از زندگی شان
داوری کنیم ....
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فراموش نکنید
دو چیزشما را تعریف میکند
بردباریتان
وقتی هیچ چیز ندارید
ونحوه رفتارتان
وقتی همه چیز دارید
همیشه متانت داشته باشید.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آنکه "باورت" دارد
یک قدم
جلوتر از کسی است
که "دوستت" دارد.
🕴 گوته
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_افسون
#قضاوت_ممنوع
#پارت_صد_یک
سلام افسون هستم ازیه خانواده ی۶نفره که دوتابرادردارم یه خواهر
من داشتم تاوان میدادم تاوان زیبایی که خدابهم داده بودم من ازش استفاده ی درستی نکردم وحالا بعد شیمی درمانی این بودکه موهام داشت میریخت ومن دوست نداشتم اون افسون زیباروکسی بااین قیافه ببینه مخصوصابچه هام، اما نمیتونستمم جلوی ریزش موهام روبگیرم وبایدباهاش کنارمیومدم..به ناچارموهام روباماشین ازته زدم ویه کلاگیس خریدم برای زمانی که میرفتم دیدن بچه هاجالب بودمادرحامدبخاطرهمون کلاه گیس بازکلی حرف بارم کرد.میگفت معلوم نیست ایندفعه میخوای کی روبدبخت کنی..جلسه ی اخرشیمی درمانیم روانجام دادم تازه رسیده بودم خونه که نجمه امددیدنم ازقیافه اش میتونستم حدس بزنم به زورخودش رونگهداشته که گریه نکنه،.گفتم من اخرخطم توخودت روناراحت نکن. بااین حرفم اشکاش سرازیرشدگفت میشه،انقدرناامیدنباشی،گفتم نجمه حوصله ی خریدندارم میشه ازت خواهش کنم برام یه دفترچه ی خاطرات خوشگل بخری..
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
گاهى براى چشيدن خوشبختى واقعى
بايد به دنبال دلتان برويد
و اهميت ندهيد ديگران
ممكن است چه فكرى كنند!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
دردناک ترین بخش فرار مغزها،
قدرت گرفتن بی مغزهاست!
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
وقتی میمیرید نمی فهمید که مرده اید تحملش فقط برای دیگران سخت است...
بی شعور بودن هم مشابه همین وضعیت است!
🕴 فیلیپ گلوک
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
مردم هركدام آرزويی دارند...
يكی مال می خواهد،
يكی جمال وديگری افتخار...
ولی به نظر من دوست خوب از تمام اينها بهتر است.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir