هدایت شده از جدال احسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#از_حیوان_متمدن_تا_حی_متأله
🔻 2400 سال است انسان از نگاه فلاسفه و متفکران غربی حیوانی وحشی است که باید او را اهلی کرد و بعد به تمدن رساند.
💠 نظریه انقلاب اسلامی برای انسانی که قرار است تمدن نوین اسلامی را در گام دوم رقم بزند چیست؟
💠 از زبان #استاد_حسن_عباسی بشنوید
📽دریافت کلیپ با کیفیت FULL HD از آپارات 👈
m.aparat.com/v/Nd0Kl
🗓مربوط به سخنرانی قم، مسجد چهار مردان، تاریخ ۱۳ بهمن ۹۸
کانال جدال احسن 👈
📡 @jdale_ahsan
کانال رسمی استاد حسن عباسی 👈
📡 @hasanabbasi_ir
#جدال_احسن #حاج_قاسم_سلیمانی
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
#تمدن_نوین_اسلامی #انسان_حیوان_ناطق
#تمدن #آیت_الله_جوادی_آملی #حی_متاله #لیبرالیسم #گام_دوم #کرونا_ویروس #کرونا #علوم_انسانی
#علوم_انسانی_اسلامی
#coronavirus
#corona
هدایت شده از ملاردی ها/ ملارد کهن
♨️چگونه شیطان نباشیم⁉️
🔰از پیامبر اکرم(ص) نقل است که فرمود: «کسى که نسبت به حق، بى طرف بماند و سکوت اختیار کند شیطانی لال است».《السّاکِتُ عَنِ الْحَقِّ شَیْطانٌ أَخْرَسٌ》شرح نهج البلاغه مغنیه، ج ۴، ص ۲۲۷.
شیطان اخرس کسی است که حق را می بیند و سکوت می کند، کسی است که کلام نجاتبخش و شفابخش رهبری را می شنود ولی لبیک نمی گوید.
اطاعت از ولی امر مسلمین یک وظیفه است.
✨پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) :گوش به فرمان رهبران الهی خویش باشید؛ زیرا اطاعت از رهبری مایه ی وحدت امت اسلامی است
📗 امالی مفید، ص۱۴
https://eitaa.com/hamdan110
📛 قابل توجه مسولین، نمایندگان، خبرگان، نخبگان و....، این فرصت طلایی (خدمت به ملت) را غنیمت شمارید و مطیع ولی امر مسلمین باشید. وگرنه بعد از دوران قدرت و مدیریت ، هرچه بگویید، عبث است و حسرت عدم خدمت به امت و اطاعت از امام امت بر جان شما سایه می افکند.
#اقتصاد_مقاومتی#رونق_تولید #حقوق_نجومی#علوم_انسانی_اسلامی#دو_تابعیتی #منشور_وحانیت
📝حمدان مقدم
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴نقدی بر کوتاهنوشت دکتر مصلح با عنوان «علوم انسانی اسلامی» و «آیتالله محمدتقی مصباح»
🖊احمدحسین شریفی
جناب دکتر علیاصغر مصلح استاد دانشگاه علامه طباطبائی در کوتاهنوشتی ضمن اعتراض به نامگذاری روز رحلت #علامه_مصباح یزدی (۱۲ دی ماه) به روز «علوم انسانی اسلامی»، نکاتی بیان کرده است که بررسی آنها نیازمند فرصتی فراخ است.
در عین حال، ضمن دعوت از ایشان برای حضور در یک مناظره و گفتگوی علمی در این موضوع، در هر مکانی که صلاح میدانند، به اختصار چند نکته را متذکر میشوم:
نکته اول: نوشتهاند: «آیتالله مصباح درکی سطحی و مخدوش از فرهنگ و تمدن غرب داشت» پیشفرض این سخن آن است که شرط طرح ایده #علوم_انسانی_اسلامی این است که درکی عمیق و درست از فرهنگ و تمدن غرب داشته باشیم! روشن است که این پیشفرض، بدیهی نیست! بلکه نیاز به اثبات دارد و ایشان هیچ دلیلی برای اثبات آن بیان نکردهاند! همچنین هیچ توضیحی ندادهاند که به چه دلیل و با استناد به چه شواهدی درک آیتالله مصباح را از آنچه که فرهنگ و تمدن غرب مینامند، سطحی و مخدوش میدانند! ای کاش به جای این سخنان نادقیق و ناسنجیدنی، مورد یا مواردی از سخنان ایشان را برای اثبات مدعای خود ذکر میکردند!
نکته دوم: گفتهاند نظرات آیتالله مصباح «درباره علوم انسانی در حدّ سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی بود.» اولاً، خوب است جناب ایشان بدانند که ایده «علوم انسانی اسلامی» بحثی ناظر به «فلسفه علوم انسانی» است و نه «مسألهای از مسائل علوم انسانی»! ثانیاً نمیدانم جناب ایشان چه فهمی از «علوم انسانی» دارند و چه میزان از آثار علامه مصباح را مطالعه کردهاند که چنین قضاوتی را درباره ایدههای ایشان در علوم انسانی دارند. آیا اطلاعی از اندیشههای ابتکاری ایشان در انسانشناسی اسلامی، حقوق اسلامی، اخلاق اسلامی، تعلیم و تربیت اسلامی، مدیریت اسلامی و امثال آن دارند و با این حال همه آنها را «صرفاً سفارشهایی اخلاقی یا نظراتی کلی و انتزاعی» میدانند؟! فی المثل آیا نظریه تعلیم و تربیت اسلامی علامه مصباح را صرفاً سفارشی اخلاقی میدانند؟!
نکته سوم: گفتهاند علامه مصباح درک درستی از نظریه «ادراکات اعتباری علامه طباطبائی» نداشته است! برای اینکه میزان درستی این سخن را بتوانیم بسنجیم کمترین انتظار از جناب دکتر مصلح این است که اولاً، «درک درست» از نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی را مشخص کنند! ثانیاً «معیار درستی درک خودشان» را بیان کنند؛ ثالثاً، معیار نادرستی درکهای دیگران را تعیین کنند. رابعاً، درک علامه مصباح از این نظریه را تقریر کنند؛ خامساً، معیار درستی فهم خودشان از نظریه علامه مصباح را بیان کنند و در گام ششم مشخص کنند که درک علامه مصباح از نظریه علامه طباطبائی نادرست بوده است!
نکته چهارم: گفتهاند عنوان «علوم انسانی اسلامی» در حد یک «تمنا و درخواست» است و یا «ترکیبی متناقض»! چنین سخنی نشان میدهد که ایشان از ادبیات تولید شده درباره این ایده در چندین دهه اخیر، مطلع نبوده و نیستند. تقاضا میکنم دست کم کتاب «رابطه علم و دین» علامه مصباح را، به عنوان یکی از پرشمار کتابهایی که در این موضوع نگاشته شده است، مطالعه کنند و سپس درباره این قضاوت خود به داوری بنشینند!
نکته پنجم: گفتهاند آیتالله مصباح «تصور میکرد که با قدرت عریان و فرمایشی میتوان علوم انسانی را دگرگون ساخت و به خدمت گرفت.» این هم نشان میدهد که متأسفانه جناب ایشان هیچ (یعنی هیچ) اطلاعی از اندیشهها و اقدامات علامه مصباح درباره علوم انسانی اسلامی ندارند! این نسبت چه تناسبی با اقدامات و اندیشههای کسی دارد که نزدیک به پنج دهه از عمر خود را (از سال ۱۳۵۳ تا واپسین روزهای عمرشان) صرف تأسیس نهادهای علمی و آموزش و پژوهش و تربیت دانشجو و پژوهشگر در این موضوع کرده است؟!
نکته ششم: نوشتهاند «اگر ضرورتاً امر دائر بر تعیین روزی با عنوان روز «علوم انسانی اسلامی» باشد، حضرت آیتالله جوادی آملی احقّ عالمان معاصر برای چنین عنوانی است». این بنده مفتخر به تلمذ در محضر آیتالله جوادی آملی بودهام؛ اما این سخن نشان میدهد متاسفانه ایشان اطلاعی از اندیشههای آیتالله جوادی هم ندارند. ای کاش یک بار، فقط یک بار، مهمترین کتاب ایشان در این موضوع یعنی «منزلت عقل در هندسه معرفت دینی» را مطالعه میکردند تا متوجه میشدند اساساً ایده و دغدغه اصلی ایشان در «علم دینی»، علوم طبیعی دینی است و نه علوم انسانی دینی!
🔻مجدداً آمادگی خود را برای گفتگو و مناظرهای علمی با جناب دکتر مصلح در موضوع ایده علوم انسانی اسلامی و بررسی دیدگاههای علامه مصباح یزدی اعلام میکنم. تعیین مکان و زمان این گفتگو را بر عهده جناب دکتر مصلح میگذارم.
@ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۲)
🖊 احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻علامه مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علوم انسانی برمیشمارد:
گام نخست که بسیار بر آن تأکید داشتند، «نقد علوم انسانی موجود» است. شرط لازم برای برداشتن این گام را شناخت عمیق و دقیق نسبت به علوم انسانی موجود و آخرین دستاوردها و نظریهها در علم مورد نظر میدانست.
#علامه_مصباح در روش نقد به پنج مرحله، توجه داشت:
الف) نقد دستاوردها: یعنی نقد نتایج، پیامدها و محصولات نظریههای اقتصادی، روانشناسی و جامعهشناسی و امثال آن. این نقد را میتوان با همان روشهای شناختهشده و مقبول میان اندیشمندان غربی هم انجام داد؛ یعنی با همان پیشفرضهایِ علوم انسانی و به روش تجربی و تحقیقات میدانی میتوانیم نشان دهیم که این علوم، دستاوردهای مطلوبی نداشتهاند. پارهای از اندیشمندان غربی نیز چنین نقدهایی را بر علوم انسانی رایج وارد کردهاند و در این مرحله میتوان از نقدهای آنها نیز بهره گرفت.
ب) نقد نظریهها: یعنی نظریههای خاص روانشناختی، جامعهشناختی، اقتصادی و امثال آن را با دقت، واکاوی و ارزیابی کنیم. این نقد را نیز میتوان با همان روشِ درونیِ پذیرفته شده خود غربیها به سامان رساند؛ برای مثال در روانشناسی رفتارگرا نیز خودِ روانشناسان با روش تجربی و همان پیشفرضها، تغییراتی در نگاه انسانشناسی پدید آورده، مدلهای دیگری از روانشناسی (روانشناسی انسانگرا، روانشناسی تکاملی و...) را مطرح کردهاند.
ج) نقد روششناسی: مرحله سوم نقد، نقد روششناسی علوم انسانی موجود است. روششناسی حاکم بر علوم انسانی کنونی، روش تجربی است که میتوان با مبانی معرفتشناسی و روششناسی، آن را نقد کرد. روش تجربی، مفید اما ناکافی است.
د. نقد مبانی: آیتالله مصباح تأکید بسیاری بر نقد مبانی علوم انسانی رایج داشتند. ایشان مبانی پنجگانهای را ذکر میکردند و بر فهم آنها اصرار داشتند: مبانی معرفتشناسی، مبانی هستیشناسی، مبانی انسانشناسی، مبانی الهیاتی و مبانی ارزششناسی. ایشان میفرمودند: میتوانیم این پنج مبنا را در علوم انسانی موجود نقد کنیم. علوم انسانی موجود مبتنی بر فهمی از معرفت و جهان و انسان و دیناند که آن فهم قابل نقد است.
هـ. نقد فلسفۀ رایج در علم موردنظر: پنجمین مرحله نقد، نقد فلسفه رایج در هر یک از علوم انسانی است. به عنوان مثال، برای نقد روانشناسی، لازم است فلسفه روانشناسی غربی را نقد کرد. و برای نقد جامعهشناسی باید به نقد فلسفه جامعهشناسی غربی پرداخت.
🔻ادامه دارد
#علوم_انسانی_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
دولت جوان انقلابی🇮🇷
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۲) 🖊 احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــ
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۳)
🖊احمدحسین شریفی
گفتیم که #علامه_مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علوم انسانی»، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علوم انسانی برمیشمارد:
گام نخست ناظر به نقد علوم انسانی رایج بود که در مطلب پیشین به آن پرداختیم.
گام دوم: تبیین مبانی معقول علوم انسانی
حال که سستی و نادرستی علوم انسانی موجود را آشکار کردیم و ساختمان عظیم علوم انسانی غربی را لرزان کردیم در گام دوم انتظار آن است که بنیانهای معرفتی ساختمان #علوم_انسانی_اسلامی را سامان دهیم. به تعبیر دیگر، با نگاهی ایجابی لازم است که بنیانهای هستیشناختی، معرفتشناختی، روششناختی، انسانشناختی و ارزششناختی علوم انسانی اسلامی را تشریح کنیم. در فرایند تحول علوم انسانی این مهمترین وظیفهای است که بر دوش عالمان دینی و متخصصان بنیانهای فکر دینی و اسلامی است.
به جرأت میتوان گفت در میان عالمان دینی هیچ کس به اندازه علامه مصباح در این زمینه فعالیت نکرد. او با تکیه بر بنیانهای استوار عقلی و همچنین آیات قرآنی کوشید مبانی فکری و فلسفی لازم را برای تحول در علوم انسانی و اسلامیسازی علوم انسانی به صورتی منسجم و منطقی عرضه کند.
گام سوم: تولید فلسفه علم مورد نظر
پس از تبیین مبانی عام علوم انسانی، کار بزرگ دیگری که علامه مصباح انجام آن را لازم میدانست تولید «فلسفه علم مورد نظر» بود. دراینباره میفرمودند که در تکتک علوم انسانی لازم است که با تکیه بر بنیانهای فکر اسلامی، فلسفه مضاف به آنها تبیین و تدوین شود. و البته در این میان معتقد بودند که روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی اولویتهای نخست هستند. زیرا اینها «علوم انسانی پایه» هستند و علومی مثل تعلیم و تربیت، مدیریت، حقوق، علوم سیاسی و امثال آن، «علوم انسانی پیرو».
این سه گام را شرط لازم تولید «نظریه اسلامی» و در نهایت «علم اسلامی» میدانست.
خلاصه آنکه در سطح معرفتی ایشان سه کار عمده انجام میدادند: تبیین امکانِ اسلامیسازی علوم انسانی؛ ضرورت اسلامیسازی این علوم؛ چگونگی اسلامیسازی علوم انسانی.
🔻ادامه دارد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۴)
🖊احمدحسین شریفی
همانطور که اشاره کردیم پروژه #علامه_مصباح در اسلامیسازی علوم انسانی را نباید منحصر در اقدامات علمی و نظریهپردازی دانست؛ افزون بر آن، اقدامات تربیتی و پرورشی و انگیزشی فراوانی را نسبت به کنشگران حوزه علوم انسانی نیز مدیریت کردند.
وی معتقد بود کنشگران بیاعتقاد و بیانگیزه میتوانند بهترین نظریه و بهترین متن را هم از کارآیی و کارآمدی بیاندازند:
زانک از قرآن بسی گمره شدند
زان رسن قومی درون چه شدند
مر رسن را نیست جرمی ای عنود
چون ترا سودای سربالا نبود
به همین دلیل، بخش زیادی از اقدامات عملی ایشان، معطوف به ایجاد «سودای سربالا» و تقویت ایمان و انگیزه تحولخواهی در میان کنشگران #علوم_انسانی بود.
در بعد تحول در کنشگران ایشان دو کار عمده را لازم میدانستند:
نخست، تحولات معرفتی در کنشگران، یعنی استادان، دانشجویان و مدیران حوزۀ علم. معتقد بودند باید دربارۀ مبانیِ فکری کار شود. برای رسیدن به این مقصود هم مبانی پنجگانه (معرفتشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی، الهیاتی، و ارزششناختی) را «تدریس» میکردند و هم درباره آنها و بر اساس آنها کتابهای متعددی را «تدوین» کردند و هم دورۀ «طرح ولایت» را «طراحی» کردند. تحول معرفتی را برای همۀ کنشگران حوزه علم نه تنها لازم بلکه آن را پایه و ریشه هر گونه تحول پایدار و مستحکم میدانستند.
افزون بر این، بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم نیز تأکید داشتند؛ زیرا برای ایجاد تحول در علوم انسانی نیازمند بردباری و همتهای بلند هستیم. در این زمینه باید نگاه واقعبینانه و همچنین قدرت و شهامتِ علمی ایجاد شود؛ زیرا مقابله با این جریان و رودررو شدن با جریان قدرتمند و پرزور علوم انسانی غربی، «شهامت علمی» بالایی میخواهد.
همواره تأکید میکردند که نباید عجله کرد. کار علمی و فرهنگی زمانبر است. دربارۀ اخلاق فردی هم بر اخلاص، توکل و بهطور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و میفرمودند: «شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک میکند.»
🔻ادامه دارد
#علوم_انسانی_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴علامه مصباح؛ الگوی علمی و عملی اسلامیسازی علوم انسانی(۵)
🖊احمدحسین شریفی
علامه مصباح در بُعد تحولات ساختاری، جزء نخستین کسانی بود که در حوزۀ علمیۀ قم، بلکه در تاریخ حوزههای علمیه شیعه در چند سدة اخیر دورههای طولانیمدت آموزشیِ و پژوهشی در علوم انسانی را طراحی کردند. پیش از ایشان کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود. ایشان پیش از انقلاب شروع کردند. سال ۵۴ در بخش آموزشِ «مؤسسۀ در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)»، دورۀ پیشرفته و تخصصی را برای فارغالتحصیلان مؤسسۀ در راه حق برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، مؤسسۀ آموزشی پژوهشی امام خمینی را بنیان نهادند.
ایشان در اول انقلاب یکی از بنیانگذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که الآن به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است. اقدامات ساختاری #علامه_مصباح مبتنی بر دو پیشفرض بود:
نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامیسازی علوم انسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است.
دوم اینکه از حوزۀ سنتی هم نمیتوان توقع انجام چنین کار بزرگی را داشت؛ زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتاً فلسفه و تفسیر است.
بنابراین ایشان معتقد بودند که به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامیسازی علوم انسانی نمیتوان امید بست.
این دو پیشفرض، باعث شد ایشان مؤسسهای آموزشی و پژوهشی تأسیس کند تا دانشجویان آن در هر دو حوزه تخصص داشته باشند.
همچنین ایشان تأکید داشت که ما باید بکوشیم گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامیسازی علوم انسانی ایجاد کنیم، وگرنه اگر بهترین متنها را هم تولید کنیم، ولی جامعۀ علمی آن را باور نداشته باشد و گفتمانسازی مناسبی صورت نگیرد، عملاً فایدهای بر آن مترتب نخواهد بود. زیرا علم، همانطور که فرهنگساز است، متأثر از فرهنگ عمومی هم هست. میفرمودند علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل دادهاند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بودهاند. بنابراین، برای اسلامیسازی علوم انسانی نیز نباید از اسلامیسازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم؛ بلکه باید جامعهای توحیدی و مبتنی بر آرمانهای اسلامی تأسیس کنیم.
به گواهی آثار و کتابهای برجای مانده، میتوان گفت ایشان همزمان به «اسلامیسازی علوم انسانی»، «اسلامیسازی کنشگران عرصه علم»، «تحول در ساختارهای آموزشی و پژوهشی» و «اسلامیسازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند.
🔻روحش شاد و راهش پر رهرو باد
#علوم_انسانی_اسلامی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹