eitaa logo
هرروزباقرآن📗
179 دنبال‌کننده
825 عکس
296 ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۱۷۱) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت هشتاد و ششم 🍃بيان‌تاريخی‌داستان‌پيمان‌شكنان!🍃 ♦️طايفه" بنی قريظه" و" بنی نضير" كه هر دو از طوائف يهود بودند [قريظه" و" نضير" همانند" اوس" و" خزرج" دو برادر بودند كه از هر كدام طايفه‌ای به وجود آمد.]۲ و با هم قرابت نزديك داشتند به خاطر منافع دنيا با يكديگر به مخالفت برخاستند،" بنی نضير" به طايفه" خزرج" كه از مشركان مدينه بود پيوستند . 🔶بنی قريظه" به طايفه" اوس" و در جنگهايی كه ميان آن دو قبيله روی می‌داد هر يك از اينها طايفه هم پيمان خود را كمك می‌كرد، و از طايفه ديگر می‌كشت، اما هنگامی كه آتش جنگ فرو می‌نشست، همه يهود جمع می‌شدند و دست به دست هم می‌دادند تا از طريق پرداختن فديه، اسيران خود را آزاد كنند. ♦️و در اين عمل استناد به حكم و قانون تورات می‌كردند ،در حالی كه اولا اوس و خزرج هر دو مشرك بودند و كمك به آنها جايز نبود و ثانيا همان قانونی كه دستور فدا را داده بود، دستور خودداری از قتل را نيز صادر كرده بود.‏و يهودهمانند اقوام لجوج و نادان ديگر از اين اعمال ضد و نقيض فراوان داشتند.                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت هشتاد و هفتم 🍃تبعيض در احكام‌خدا و انگيزه آن‌🍃 ♦️گفتيم قرآن مجيد يهود را در برابر اعمال ضد و نقيض و تبعيضشان در ميان احكام خدا شديدا مورد سرزنش قرار داده و به اشد مجازات تهديد می‌كند. 🔶به خصوص اينكه آنها احكام كوچكتر را عمل می‌كردند، اما در برابر احكام مهمتر يعنی قانون تحريم ريختن خون يكديگر و آواره ساختن هم مذهبان از خانه و ديارشان، مخالفت می‌كردند. ♦️در حقيقت آنها تنها برای دستوراتی ارج و بها قائل بودند كه از نظر زندگی دنيا به نفعشان بود، آنجا كه منافعشان اقتضا می‌كرد خون يكديگر را می‌ريختند اما چون احتمال اسارت برای همگی وجود داشت به منظور نجات از اسارت احتمالی آينده از دادن فديه برای آزاد ساختن اسيران مضايقه نداشتند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و گیرم که بر ما بتازند و کار ما را بسازند، باری این‌قدر بکوشیم تا پس از ما نگویند که مُشتی مردم پست و فرومایه بودند و به ماندن نمی‌ارزیدند! زان پیش که دست‌وپا فرو بندد مرگ / آخر کم از آن‌که دست‌وپایی بزنیم؟ پرویز ناتل خانلری"
*برگی ازادب پارسی📚:* (۱۶) پرویز ناتِل خانلَری (۲۹ اسفند ۱۲۹۲ – ۱ شهریور ۱۳۶۹) از اهالی ناتل نور مازندران، ادیب، سیاست‌مدار، زبان‌شناس، نویسنده و شاعر معاصر ایرانی بود. او در ساده کردن مسائل دشوار و پیچیدهٔ زبان مهارت داشت. *به مناسبت سالروز درگذشت استاد دکتر فرازهایی از نامه‌ درخشان وی به پسرش را با شما مخاطبان به اشتراک میگذاریم. نامه‌ای که سخنانش هنوز برای ما تازگی دارد:* " شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برنداشته و تو را به دیاری دیگر نبرده‌ام تا آن‌جا با خاطری آسوده‌تر به سر ببری. شاید مرا به بی‌همتی متّصف کنی. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطرم گذشته است. اما من و تو از آن نهال‌ها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود بر کنیم و در آب و هوایی دیگر نمو کنیم. پدران تو، تا آن‌جا که خبر دارم، همه با کتاب و قلم سر و کار داشته‌اند، یعنی از آن طایفه بوده‌اند که مأمورند میراث ذوق و اندیشه‌ی گذشتگان را به آیندگان بسپارند. جان و دلِ چنین مردمی با هزاران بند و پیوند به زمین و اهل زمینِ خود بسته است. از این‌همه تعلق گسستن کار آسانی نیست. اما شاید ماندنِ من سببی دیگر نیز داشته است. دشمن که «فساد» است، در این خانه مسکن دارد. من با او بسیار کوشیده‌ام. همه‌ی خوشی‌های زندگی‌ام در سر این کار پیکار رفته است. او بارها از درِ آشتی درآمده و لبخندزنان در گوشم گفته است: بیا! بیا! که در این سفره آن‌چه خواهی، هست. ... این‌که تو را به دیاری دیگر نبرده‌ام، از این جهت بود که از تو چشم امیدی داشتم. می‌خواستم که این کینِ مرا از این دشمن بخواهی. کین من، کین همه‌ی بستگان و هموطنان من است. کین ایران است. خلاف مردی دانستم که میدان را خالی کنم و از دشمن بگریزم. شاید تو نیرومندتر از من باشی و در این پیکار بیشتر کامیاب شوی. اکنون که این‌جا مانده‌ایم و سرنوشت ما این است، باید به فکر حال و آینده‌ی خود باشیم. می‌دانی که کشور ما روزگاری قدرتی و شوکتی داشت. امروز از آن قدرت و شوکت نشانی نیست. ملتی کوچکیم و در سرزمینی پهناور پراکنده‌ایم. در این زمانه، کشورهای عظیم هست که ما، در ثروت و قدرت، با آن‌ها برابری نمی‌توانیم کرد. امروز ثروت هر ملتی حاصل پیشرفت صنعت اوست و قدرت نظامی نیز، علاوه بر کثرت عدد، با صنعت ارتباط دارد. عدت و آلت ما در جهان امروزی برای کسب قدرت کافی نیست و هرچه از دلاوری پدران خود یاد کنیم و خود را دلیر سازیم، با حریفانی چنین قوی‌پنجه که اکنون هستند، کاری از پیش نمی‌توانیم .... پس اگر نمی‌خواهیم یکباره نابود شویم، باید در پی آن باشیم که برای خود شأن و اعتباری جز از راه قدرت مادی به دست بیاوریم، تا دیگران به ملاحظه‌ی آن ما را به چشم اعتنا بنگرند و جانب ما را مراعات کنند و اگر گردش زمانه ما را به ورطه‌ی نابودی کشید، باری، آیندگان نگویند که این مردم لایق و سزاوار چنین سرنوشتی بوده‌اند. این شأن و اعتبار را جز از راه دانش و ادب حاصل نمی‌توان کرد. ملتی که رو به انقراض می‌رود، نخست به دانش و فضیلت بی‌اعتنا می‌شود. به این سبب برای مردم امروز باید دلیل و شاهد آورد تا بدانند که اگر ایران در کشاکش روزگار تا کنون به جا مانده و قدر و آبرویی دارد، سببش جز قدر و شأنِ هنر و ادبِ آن نبوده است. جنگ‌ها و فیروزی‌ها اثری کوتاه دارند. آثار هر فیروزی تا وقتی دوام می‌یابد که شکستی در پی آن نیامده است. اما فیروزی معنوی است که می‌تواند شکست نظامی را جبران کند. تاریخ گذشته‌ی ما سراسر برای این معنا مثال و دلیل است. ولی در تاریخ ملت‌های دیگر نیز شاهد و برهان بسیار می‌توان یافت. امروز ما از آن پدران نشانی نداریم. آن‌چه را ایشان بزرگ داشتند، ما به مسخره و بازی گرفت‌هایم. دیوِ فساد در گوش ما افسانه و افسون می‌خواند. کسانی هستند که جز در اندیشه‌ی انباشتن کیسه‌ی خود نیستند. دیگران نیز از ایشان سرمشق می‌گیرند و پیروی می‌کنند. اگر وضع چنین بماند، هیچ لازم نیست که حادثه‌ای عظیم ریشه‌ی وجود ما بر کَنَد. ما خود به آغوش فنا می‌شتابیم. اما اگر هنوز امیدی هست، آن است که جوانان ما همه یکباره به فساد تن در نداده‌اند. هنوز برق آرزو در چشم ایشان می‌درخشد. آرزوی آن‌که بمانند و سرافراز باشند. تا چنین شوری در دل‌ها هست، همه‌ی بدی‌ها را سهل می‌توان گرفت. آینده به دست ایشان است و من آرزو دارم که فردا تو هم در صفِ این کسان درآیی. یعنی در صف کسانی که به قدر و شأنِ خود پی برده‌اند. می‌دانند که اگر برای ایران آبرویی نماند، خود نیز آبرو نخواهند داشت. می‌دانند که برای کسب این شرف، کوشش باید کرد و رنج باید برد. آرزوی من این است که تو هم در این کوشش و رنج شریک باشی. مردانه بکوشی و با این دشمنِ درون که فساد است، به جنگ برخیزی. اگر در این پیکار فیروز شدی، دشمنِ بیرون کاری از پیش نخواهد برد.
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۱۷۲) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت هشتاد و هشتم 🍃تبعيض در احكام‌خدا و انگيزه آن‌🍃 ♦️اصولا عمل كردن به دستوراتی كه به سود انسان است نشانه اطاعت از فرمان خدا محسوب نمی‌شود، زيرا انگيزه آن فرمان خدا نبوده بلكه حفظ منافع شخصی بوده است، زمانی فرمانبردار از عاصی و گنهكار شناخته می‌شود كه عمل به دستوری بر خلاف منافع شخصی باشد، آنها كه از چنين قانونی پيروی كنند، مؤمنان راستين هستند . 🔶و آنها كه تبعيض كنند سركشان واقعی می‌باشند، بنا بر اين تبعيض در اجرای قوانين نشانه روح تمرد و احيانا عدم ايمان است.‏و به تعبير ديگر اثر ايمان و تسليم، آنجا ظاهر می‌شود كه قانونی بر ضد منافع شخصی انسان باشد و آن را محترم بشمرد. ♦️و گرنه عمل به دستورات الهی در آنجا كه حافظ منافع انسان است نه افتخار است و نه نشانه ايمان.و لذا هميشه مؤمنان را از منافقان از اين طريق می‌توان شناخت، مؤمنان در برابر همه قوانين الهی تسليمند و منافقان طرفدار تبعيض. ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت هشتاد و نهم 🍃تبعيض در احكام‌خدا و انگيزه آن‌🍃 ♦️همانطور كه قرآن می‌گويد: نتيجه اين عمل، رسوايی و ذلت و بدبختی است، ملتی كه جز به جنبه‌های مادی دين آن هم فقط از دريچه منافع شخصی و خصوصی، نمی‌انديشد دير يا زود در چنگال ملتی قوی پنجه اسير می‌گردد. 🔶از اوج عزت به زير می‌آيد و در جوامع انسانی رسوا می‌گردد. ‏اين از نظر دنيا و اما از نظر آخرت همانگونه كه قرآن می‌گويد شديدترين مجازات در انتظار اين گونه تبعيض‌گران است. ♦️البته اين قانون مخصوص بنی اسرائيل نبوده برای همگان و برای ما مسلمانان امروز نيز ثابت است، و چه بسيارند تبعيض گران، و چه بدبخت و رسوايند اين گروه؟! 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
💠در پایان این کلام حکمت آمیز، امام(علیه السلام) براى بیدار ساختن آن شخص غافل که در تشییع جنازه بلند مى خندید و کسانى که همچون او فکر مى کنند فرمود: «بعد از اینها ما هر واعظ و اندرز دهنده اى را فراموش کردیم در حالى که هدف مسائل سنگین و آفات نابود کننده قرار گرفتیم (با این حال چه جاى غفلت و فراموشى است؟) 💢همه آنها به روشنى ما را اندرز مى دهند که بیدار باشید و به پایان زندگى خود و وظائفى بیندیشند که در برابر آن دارید. به خصوص این که معلوم نیست فردا چه کسى از ما باشد و چه کسى نباشد. 📌آشکارترین واعظ همان حادثه مرگ است که هر روز براى دوست و آشنایى رخ مى دهد. 📌مخصوصاً در زمان ما، صفحه حوادث جراید و تسلیت ها همه روز پر است از خبر فوت گروهى که دیروز در میان ما مى زیستند و امروز به دیار مردگان رفته اند. 🔰امام امیرمؤمنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه مى فرماید:  این واعظ براى شما کافى است که همه روز مردگانى را مى نگرید که آن ها را به سوى گورهایشان مى برند بى آنکه خودشان بخواهند». 🔰در روایات متعددى این تعبیر از پیشوایان معصوم(علیهم السلام) نقل شده است: «کَفى بِالْمَوْتِ واعِظاً;_ براى وعظ و اندرزِ انسان ها مرگ کافى است» ════🌼🕊🌼═
*بازخوانی اندیشه ها* (۶۱) *♦️اهانت به مراجع، يعنى انقطاع از ولايت‏ الهی* *🔸بازخوانی اندیشه های امام خمینی «رحمة الله علیه»* *🔻من يك نصيحت مى‏ كنم به بچه‏ هاى طلاب؛ طلاب جوان كه تازه آمده ‏اند و حاد و تندند؛ و آن اين است كه :* *آقايان، متوجه باشيد اگر چنانچه شَطْر  كلمه‏ اى به يك نفر از مراجع اسلام، شطر كلمه ‏اى اهانت بكند كسى به يك نفر از مراجع اسلام، بين او و خداى تبارك و تعالى ولايت منقطع مى ‏شود. كوچك فرض مى ‏كنيد؟* *فحش دادن به مراجع بزرگ ما را كوچك فرض مى‏ كنيد؟* *🔻اگر به واسطه بعضى از جهالتها لطمه‏ اى بر اين نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبيد پيش خداى تبارك و تعالى؛ توبه ‏تان مشكل است قبول بشود، چون به حيثيت اسلام لطمه وارد مى‏شود.* *🔻همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ در عَشَره مشئومه يا ميمونه.* *اگر براى خدا در اين عشره از بين برويم، عشره ميمونه است؛ و اگر چنانچه باز به [دنبال‏] آمال و آرزو باشيم مشئومه.* *🔻... مى‏ شود اين اشخاصى كه ريششان را در اسلام سفيد كرده ‏اند، اينها خداى نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملى بكنند؟ نمى‏شود آقا.* *🔻اگر يكوقت اختلاف اجتهاد در كار باشد؛ مثل ساير مسائل شرعيه اختلاف اجتهاد در كار باشد، بچه‏ ها و جوانها نبايد دخالت بكنند؛ خطرناك است؛ دشمن بيدار است.* *🔻گمان نكنيد كه فحش به يك نفر است؛ فحش به يك جامعه اسلامى است؛ اهانت به يك جامعه اسلامى است؛ وَهْن وارد شدن‏  بر يك جامعه اسلامى است.* *▪️صحيفه امام ؛ ج‏1 ؛ ص306-307-با تلخیص و ویرایش جزئی-*
*ازدریچه کتاب* (۲۸) 🔰سلام دادن در حکم تشرف وقتی به طور مستقیم با امام معصوم علیه‌السلام سخن می‌گوییم و با گفتن ((السلام علیک))، بر او سلام می‌کنیم، به محضر ایشان مشرف شده‌ایم..... زیرا شیعیان معتقدند می‌توان در سفری روحانی و باطنی به محضر امام معصوم شرف یاب شد؛ چه امام در این دنیا باشد چه نباشد! بر همین اساس، می‌توانیم به امام معصوم علیه‌السلام بگوییم: ((السلام علیک!))؛ و چون او حاضر است، همین زیارت کردن در نوع خود نوعی تشرف است. بنابراین آنگاه که زائر از هر جایی، هر چند بسیار دور از مزار، می‌گوید ((السلام علیک یا اباعبدالله))، در واقع بدون واسطه با با حضرت سالار شهیدان سخن می‌گوید و معتقد است که امام نیز سلام او را می‌شنود.... 📚 جرعه‌هایی از ✍ نوشته استاد سید یدالله
*درسهایی ازقران کریم* (۱۷۳) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود 🍃برنامه‌ای‌برای‌ زنده‌ماندن ملت‌ها🍃 ♦️ از ديدگاه قرآن برقراری و سر بلندی ملتها در صورتی است كه خود را به بزرگترين نيروها و قدرتها متكی سازند، و در همه حال از او مدد بگيرند- به قدرتی تكيه كنند كه فنا و زوال در او راه ندارد. 🔶و تنها در برابر او سر تعظيم فرود آورند، كه اگر چنين كنند از هيچكس ترس و وحشتی نخواهد داشت و پيدا است كه چنين مبدئی جز آفريدگار بزرگ نمی‌تواند باشد، آری اين تكيه گاه خداوند است.از طرف ديگر برای بقاء و جاويدان ماندن ملتها همبستگی خاصی بين افراد آنها لازم است. ♦️اين عمل در صورتی امكان دارد كه هر كس نسبت به پدر و مادر خود كه شعاع بستگی آنها نسبت به وی نزديكتر است، و در مرحله بعد نسبت به خويشاوندان و بعد از آنها نسبت به تمام افراد اجتماع نيكی بخرج دهد تا همه بال و پر يكديگر باشند مخصوصا افراد ضعيف را تحت حمايت قرار دهند تا در دامان دشمن نيفتند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*۶ تصویر عبرت آموز از انتخابات ۱۵ تیر* *اگر زرین کلاهی، عاقبت هیچ!* ✍️جعفر محمدی *تصویر اول) آبان ۱۴۰۲ :* مسعود پزشکیان در شبکه ایکس توئیت می کند که صلاحیت او برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی رد شده است؛ هیات اجرایی، علت ردصلاحیت پزشکیان را *عدم التزام به نظام* مقدس جمهوری اسلامی اعلام کرده بود. *تصویر دوم) تیر ۱۴۰۳:* خبراول رسانه های ایران این است: *مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران شد.* *تصویر سوم) تیر ۱۴۰۳:* علیرضا زاکانی در مناظره های انتخاباتی رو به پزشکیان می کند و می گوید: *تا آخر می مانم و نمی گذارم رئیس جمهور شوید.* *تصویر چهارم) تیر ۱۴۰۳:* اولین جلسه هیات دولت بعد از پیروزی پزشکیان در انتخابات برگزار می شود، علیرضا زاکانی هم به عنوان شهردار تهران در آن حضور دارد و در صدر جلسه، پزشکیان به عنوان رئیس جمهور منتخب نشسته است. رقیب دیگر پزشکیان -امیر حسین قاضی زاده هاشمی- نیز که معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید است، در کنار زاکانی است. *تصویر پنجم) مرداد ۱۴۰۲:* فرزانه صادق، که از ۱۳۹۷ معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی است، توسط مهرداد بذرپاش از سمت خود برکنار می شود. *تصویر ششم) مرداد ۱۴۰۳:* فرزانه صادق وزیر راه و شهرسازی می شود و بذرپاش در توئیتی او را همکار محترم و یادگار شهید می خواند و برایش آرزوی موفقیت می کند و از وزارت راه می رود و صادق بر کرسی وزارت تکیه می زند. همه این وقایع، تنها در چند ماه رخ دادند و درس ها و عبرت های بزرگی را پیش روی همه ما تصویر کردند. پزشکیانی که نمی خواستند به عنوان یکی از ۲۹۰ نماینده به مجلس برود، چند ماه بعد، در همان مجلس، به عنوان رئیس جمهور سوگند خورد. زاکانی که به زعم خود می توانست مانع از ریاست جمهوری پزشکیان شود، حتی تا پایان رقابت ها نماند و چند روز بعد ناگزیر بود پزشکیان را "رئیس جمهور" بخواند و فرزانه صادق که مرداد ۱۴۰۲ از معاونت وزارت رانده شده بود، در مرداد ۱۴۰۳ به جای کسی نشست که برکنارش کرده بود. و همه این ها در حالی بود که تا قبل از ماجرای سقوط بالگرد رئیس جمهور سابق، این دگرگونی اساسی به مخیله هیچ کس خطور نمی کرد و دولتمردان سابق، بر این باور بودند که یک سال در دولت سیزدهم و احیاناً ۴ سال نیز در دولت دوم رئیسی برقرار خواهند ماند. اما گویا *فیلم تاریخ با دور تند* اکران شد و اینک رئیس آن دولت، زیر خروارها خاک آرمیده و معاونان و وزرایش هم کرسی از کف داده اند و عصری جدید شکل گرفته است. برای من این ۶ تصویر، بسیار *عبرت آموز و هولناک* است و حاوی این نهیب که مبادا سرخوش امروز باشی بدان حد که حتی شکر از یاد ببری یا دلگیرِ درگیریِ اکنون بمانی و فردا و آن فردای آخر را از یاد ببری که علی(ع) چه زیبا فرمود: *"زمانه، دو روز است، روزى با توست و ديگر روز بر تو ؛ اگر با تو بود، سرمست مشو و اگر بر تو بود، دلگير نشو."* برای دولتمردان جدید نیز این ۶ تصویر باید به عنوان درس هایی ماندگار مقابل دیدگان شان باشد. بد آفتی است غرور، آنگاه که چنان آدمی را کور کند که به این وهم بیافتد که افتادن و رفتن، سهم دیگران است و بردن و ماندن، حق او. پزشکیان و دولتمردانش، بدانند همان طور که سنت الهی، آنها را از فرش به عرش رساند، می تواند بار دیگر بر زمین بکوبدشان که اتفاقاً اگر از بالای برج عاج ریاست به زمین بخورند، استخوان شان سخت تر خواهد شکست. حتی اگر زمین نیز نخورند، به حکم *"تلک الایام نداولها بین الناس*" روزی تمام آنچه امروز در اختیار دارند را ناگزیر باید وانهند به دیگرانی دهند که طبق سنت الهی نوبت ایشان شده است. اگر مراقب همین یک معنا در رفتار و کردار خود در دوران قدرت باشند، اولاً دل به آن نخواهند بست و چون دل بسته نیستند، خود را برای حفظ قدرت، به زشتی ها نخواهند آلود و ثانیاً شکرگزار قدرت خواهند بود که چیزی نیست جز خدمت و خدمت و خدمت به مردمی که واسطه اجرای این سنت الهی شدند و آنان را به جایی که هستند، رساندند. *اگر زرین کلاهی، عاقبت هیچ* *اگر خود پادشاهی، عاقبت هیچ* *اگر ملک سلیمانت ببخشند* *در آخر خاکِ راهی، عاقبت هیچ* (باباطاهر) البته که درس ها و عبرت های این انتخابات به همین ۶ تصویر ختم نمی شوند ولی *ما اكثر العبر و اقل الاعتبار* «پندها چه بسيار است و پند گرفتن چه اندك!»
فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ـــــــــــــــ «روز قیامت» و حتما ما از کسانی که برای آنها پیامبر فرستاده شد، سؤال خواهیم کرد و حتما از پیامبران (هم) سؤال می کنیم. (سورة الاعراف، آیه ۶)
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۱۷۴) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و یکم 🍃برنامه‌ای‌برای‌ زنده‌ماندن ملت‌ها🍃 ♦️تقويت بنيه مالی هر ملت و از بين بردن فاصله طبقاتی نيز در زنده نگاه داشتن روح آن ملت سهم فراوانی دارد كه يك ركن آن پرداختن زكاة است.‏اين ها از يك سو، و از سوی ديگر رمز شكست و فنای ملتها در بهم خوردن اين همبستگی و پديد آمدن كشمكش ها و جنگهای داخلی می‌داند. 🔶ملتی كه در برابر هم صف آرايی كنند و سنگ تفرقه در ميانشان انداخته شود و بجای كمك بيكديگر به جان هم بيفتند و در پی تصرف اموال و سرزمين‌های هم بر آيند و برای ريختن خون يكديگر آستين ها را بالا زنند و هر دسته برای آواره ساختن و تصرف اموال ديگری قد برافرازد دير يا زود نابود می‌گردند كشورشان ويران می‌گردد و خود بيچاره و بدبخت خواهند شد. ♦️بالاخره يكی ديگر از عوامل سقوط ملتها همان تبعيض در اجرای قوانين است، كه هر قانونی حافظ منافع شخصی‌شان باشد اجرا كنند و آنچه به سود جامعه است فراموش نمايند‏و اين است علل رشد و شكست ملتها از ديدگاه قرآن. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و دوم    🍃دل هايی كه در غلاف است‌🍃 ♦️باز روی سخن در اين آيات به بنی اسرائيل است، هر چند مفاهيم و معيارهای آن عموميت دارد و همگان را در بر می‌گيرد: نخست می‌گويد ما به موسی كتاب آسمانی (تورات) داديم. 🔶و بعد از او پيامبرانی پشت سر يكديگر فرستاديم.‏پيامبرانی همچون داود و سليمان و يوشع و زكريا و يحيی ...و به عيسی بن مريم دلائل روشن داديم، و او را بوسيله روح القدس تاييد نموديم.ولی آيا اين پيامبران بزرگ با اين برنامه‌های سازنده، هر كدام مطلبی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او استكبار نموديد و زير بار فرمانش نرفتيد؟! ♦️اين حاكميت هوی و هوس بر شما آن چنان شديد بود كه گروهی از آنها را تكذيب كرديد، و گروهی را بقتل رسانديد اگر تكذيب شما مؤثر می‌افتاد و منظورتان عملی می‌شد شايد به همان اكتفاء می‌كرديد و اگر نه دست به خون پيامبران الهی آغشته می‌ساختيد! 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
(۶۲) 🔆حکومت علوی الگوی نظام جمهوری اسلامی 🇮🇷بازخوانی اندیشه های رهبرمعظم‌انقلاب؛ 🔆ماامروز اگر جمهوری اسلامی هستیم، اگر حکومت علوی هستیم، باید شاخصه های حکومت علوی را رعایت کنیم.شما مردم هم اینها را باید از ما بخواهید. اقامه دین خدا را باید بخواهید. 🔆این که ما نگاه کنیم ببینیم شرق و غرب در مفاهیم حکومتی و مفاهیم سیاسی حرفشان چیست، آنها چه می گویند، ما هم سعی کنیم خودمان را آن طور تطبیق دهیم، ⛔️این مثل همان خلافت عثمانیهاست، مثل خلافت بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس است! ❗️آنها هم اسمشان خلیفه پیغمبرص بود؛ اسمشان حاکم اسلامی بود؛ ⭕️اما رسم و عملشان حکومت کسری و قیصر و حکومت پادشاهان بود. همان طور که آنها عمل می کردند، اینها هم همان طور عمل می کردند. ‼️اسممان حکومت علوی و حکومت اسلامی باشد، بعد برویم سراغ سرمایه‌داری غرب، سراغ حکومتی که سرمایه‌داران و کمپانی داران و زشت‌روترین ظالمان و ستمگران عالم آن را اداره می کنند!؟ این درست است؟ ↩️این همان نفاق خواهد شد. پرچمی را با یک نامی بلند کنیم، آن وقت در زیر این پرچم سراغ چیزهای دیگر برویم!؟🔻❗️ ...خصوصیّات -  امیرالمومنین - برای همه الگوست و ما که امروز یک حکومت اسلامی داریم و یک حکومت علوی را ادّعا می کنیم، این الگو برای ما از همه حتمی تر و فوری تر و غیرقابل اغماض تر است. ⚡️ما باید ببینیم در این نقطه عالم که پرچم ولایت علوی را بلند کردیم، حرفمان چیست و چه می خواهیم به بشریت عرضه کنیم. ❗️آن چهارچوبی را که ما برای سعادت بشر تعیین می کنیم و سرِ دست می گیریم و نشان می دهیم، چیست؟ ☀️وجود مقدس امیرالمؤمنین ع این جا برترین الگوست. نمی شود فقط به زبان گفت «امیرالمؤمنین، علی» و اظهار عشق و علاقه کرد؛ اما در عمل با رفتار او و با درسی که با زبان و در عملِ خود به ما داده است، مخالفت کرد. 🌴بنده و امثال بنده که کارگزاران حکومتیم وظیفه‌مان سنگینتر است؛ چون ما باید عمل کنیم و از آن راهی که او رفته است برویم. ⚡️ممکن است بعضی بگویند: شما کجا، امیرالمؤمنین کجا؟ قدرت او، توانایی او، ایمان او، صبر او، آن استخوان‌بندی مستحکم روحی او؛ اینها کجا، شما کجا؟ ⚡️این حرف البته درست است. ما هیچ‌کداممان قابل مقایسه با او نیستیم. ⚡️نمیشود گفت او بهتر است، او بالاتر است وما پایین تریم؛ نه، اصلاً این مقایسه غلط است. 🌴او در اوج فلک است و ما در خاک تیره، دورْ خودمان می چرخیم. فاصله‌ها خیلی زیاد است؛ ⚡️اما جهت گیری را می شود انتخاب کرد؛یعنی ما باید خودمان را به آن سمت و به آن هدفی که او نشان می داد، نزدیک کنیم - هر کسی به قدر توان خود؛ هر کسی بر حسب اقتضای زمان خود - چون راه همان راه و هدف همان هدف است. این نکته بسیار مهمّی است. ▪️از بیانات رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۸۱/۶/۳۰-با تلخیص و ویرایش جزئی- @ErydaywithQoranabedi1395
*ایا می دانستید* ۱_۷۵ درصد از تازه مسلمانها زنها هستند ۲_اسلام اولین دینی بود که به زنان حق ارث داد ۳_دراسلام تعلیم وتربیت برای زن ومرد امری مقدس شمرده شده ۴_دراسلام یک زن حق دارد ازدواج رابپذیرد یانپذیردوعقد صحیح نیست مگر زن رضایت بدهد ۵_دراسلام زنان تشویق می شوند تا اعضای فعال جامعه باشند ۶_اسلام به زنان حق مالکیت داده وهیچ مردی حق گرفتن ان را ندارد ۷_حضرت محمد(ص) اعلام کرد تولد یک دختر موجب خیر وبرکت است
چند جمله از فرمایشات پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله 1⃣ یا علی! از سه خصلت بسیار زشت تو را نهی می کنم: حسادت، زیاده خواهی و دروغگویی یَا عَلِیُّ أَنْهَاكَ عَنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ عِظَامٍ الْحَسَدِ وَ الْحِرْصِ وَ الْكَذِبِ 2⃣ بدترین انسان کسی است که مردم از ترس اینکه شرش به آنها نرسد به او احترام می گذارند. شَرُّ النَّاسِ مَنْ أَكْرَمَهُ النَّاسُ اتِّقَاءَ شَرِّهِ 3⃣ تا از دستت نرفته غنیمت شمار: جوانی‌ را قبل از پیری، سلامتی را قبل از بیماری، بی نیازی را قبل از نیازمندی، فراغت را قبل از مشغولیت، زندگی را قبل از مرگ. اغْتَنِمْ خَمْساً قَبْلَ خَمْسٍ شَبَابَكَ قَبْلَ هَرَمِكَ وَ صِحَّتَكَ قَبْلَ سُقْمِكَ وَ غِنَاكَ قَبْلَ فَقْرِكَ وَ فَرَاغَكَ قَبْلَ شُغُلِكَ وَ حَیَاتَكَ قَبْلَ مَوْتِكَ. 4⃣ ویژگی های منافق سه چیز است، هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و گمان کند مسلمان است: خیانت در امانت، دروغگویی، خلف وعده. ثَلَاثٌ مَنْ كُنَّ فِیهِ كَانَ مُنَافِقاً وَ إِنْ صَامَ وَ صَلَّی وَ زَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ وَ إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ 5⃣ وقتی یک نفر می میرد مردم می گویند چه گذاشته است؟ ملائکه می گویند چه آورده است؟ إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ قَالَ النَّاسُ مَا خَلَّفَ وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ مَا قَدَّمَ؟ 6⃣ هیچ خیری در سخن بدون عمل نیست. لَا خَیْرَ فِی قَوْلٍ إِلَّا مَعَ الْفِعْلِ 7⃣ هیچ تنهایی وحشتناک تر از خودپسندی نیست. لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ 8⃣ بالاترین کرامت اخلاقی سه چیز است: با کسی که با تو قطع ارتباط کرده است ارتباط برقرار کنی. به کسی که تو را محروم کرده عطا کنی. از کسی که به تو ظلم کرده بگذری. ثَلَاثٌ مِنْ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ تَصِلُ مَنْ قَطَعَكَ وَ تُعْطِی مَنْ حَرَمَكَ وَ تَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَكَ. 9⃣ هیچ عبادتی به اندازه فکر کردن نیست. لَا عِبَادَةَ مِثْلُ التَّفَكُّرِ. 🔟 شرور ترین انسان این ویژگی‌ها را دارد: سخن چینی، ایجاد دشمنی میان دوستان... أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ... 📚 بحارالانوار جلد ۷۴ ✍ وحید نجفیان نجف آبادی
*بازخوانی اندیشه ها* (۶۳) 🟢 چرا در اسلام این همه بر وفای به عهد و پیمان تأکید شده است؟ 🔸آنچه كه على(ع) را از سياستمداران ديگر جهان متمايز مى‌كند اين است كه او از اصل غدر و خيانت در روش پيروى نمى‌كند ولو به قيمت اينكه آنچه دارد و حتى خلافت از دستش برود، چرا؟ چون مى‌گويد اساساً من پاسدار اين اصولم، فلسفه خلافت من پاسدارى اين اصول انسانى است، پاسدارى صداقت است، پاسدارى امانت است، پاسدارى وفاست، پاسدارى درستى است، و من خليفه‌ام براى اينها، آن وقت چطور ممكن است كه من اينها را فداى خلافت كنم؟! 🔹به مالک اشتر مى‌فرمايد: مالک! هرگز عهد و پيمانى را كه مى‌بندى، با هر كه باشد، با دشمن خونى خودت، با كفار، با مشركين، با دشمنان اسلام، آن را نقض نكن. بعد مى‌فرمايد: براى اينكه اصلا زندگى بشر بر اساس اينهاست؛ اگر اينها شكسته بشود و محترم شناخته نشود ديگر چيزى باقى نمى‌ماند. 📗 استاد مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۸۳ (با تلخیص)
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۱۷۵) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و سوم    🍃دل هايی كه در غلاف است‌🍃 ♦️درتفسير آیات گذشته تحت عنوان" تبعيض در احكام الهی" اين حقيقت را بازگو كرديم كه معيار ايمان و تسليم در برابر حق مواردی است كه بر خلاف ميل و هوای نفس انسان است، و گرنه هر هواپرست بی‌ايمانی نسبت به احكامی كه مطابق ميل و منافع او است هماهنگ و تسليم است. 🔶 ضمنا رهبران الهی در مسير ابلاغ رسالت خويش، به مخالفت های هوا پرستان اعتنا نمی‌كردند، و بايد هم چنين باشد زيرا رهبری صحيح چيزی جز اين نيست، اگر پيامبران بخواهند خود را با هوی و هوسهای بی‌قيد و شرط مردم تطبيق دهند، كار آنها دنباله روی گمراهان‌ است نه رهبری رهروان راه حق. ♦️آنها در برابر دعوت انبياء(يا دعوت تو)از روی استهزاء گفتند: دلهای ما در غلاف است" و ما از اين سخنان چيزی درك نمی‌كنيم.‏آری همين طور است،خداوند آنها را به خاطر كفرشان لعنت كرده و از رحمت خويش دور ساخته است به همين دليل چيزی درك نمی‌كنند و كمتر ايمان می‌آورند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃                                         ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و چهارم    🍃دل هايی كه در غلاف است‌🍃 ♦️ممكن است  قسمت قبل تفسیر درباره يهوديانی باشد كه پيامبران را تكذيب كردند يا به قتل رساندند، و نيز احتمال دارد در باره يهوديان معاصر پيامبر باشد كه در برابر سخنان او يك روش سرسختانه لجوجانه و انعطاف‌ناپذير به خود می‌گرفتند. 🔶 ولی در هر حال بيانگر اين واقعيت است كه انسان بر اثر پيروی از هوس های سركش آن چنان از درگاه خدا رانده می‌شود و بر قلب او پرده‌ها می‌افتد كه حقيقت كمتر به آن راه می‌يابد. ♦️نکته۱)رسالت پيامبران در اعصار مختلف‌:چنان كه گفتيم هوا پرستان بی‌ايمان چون دعوت انبياء را هماهنگ با منافع كثيف خود نمی‌ديدند در برابر آن مقاومت می‌كردند، مخصوصا با گذشت زمان تعليمات آنها را به بوته فراموشی می‌سپردند،روی همين جهت لازم بود، برای يادآوری مجدد انسانها، رسولان خدا يكی پس از ديگری فرستاده شوند، تا مكتب آنها به دست فراموشی سپرده نشود. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی از نهج البلاغه* (۱۴۹) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): غَيْرَةُ الْمَرْأَةِ كُفْرٌ، وَ غَيْرَةُ الرَّجُلِ إِيمَانٌ. 🟡روانشناسى زن و مرد (علمى، اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: غيرت زن، كفر آور، و غيرت مرد نشانه ايمان اوست. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 124 🔰* 🔆👌غيرت: 📜 امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه خود تفاوت ميان غيرت مرد و زن را بيان مى كند و مى فرمايد: «غيرت زن كفر است و غيرت مرد ايمان»; 🔻اشاره به اين كه زن اگر نسبت به همسر ديگرى براى شوهرش حسادت بورزد و عكس العمل تندى نشان دهد در واقع مخالفت با فرمان خدا كرده است، زيرا خداوند روى مصالح متعددى كه در جاى خود گفته ايم تعدد زوجات را با شرايطى مجاز شمرده است; 🔻ولى اگر مرد نسبت به ارتباط همسرش با مرد بيگانه اى حسادت بورزد و از گام نهادن او در زندگى خانواده اش ناراحت گردد و عكس العمل نشان دهد در واقع اطاعت فرمان خدا كرده و در مسير نهى از منكر گام برداشته است. 🔷در حالى كه زن اگر چنين كند در مسير نهى از معروف قرار گرفته است. 🔻البته انكار نمى كنيم كه تعدد زوجات نيز شرايطى دارد و ❌نبايد وسيله اى براى هوس رانى مردان گردد; 🔶ولى در صورتى كه آن شرايط جمع گردد زن بايد آن را تحمل كند و به فرمان خدا تن در دهد 🔷در حالى كه اگر زن شوهردار، با مرد ديگرى رابطه برقرار سازد، خواه به صورت فجور باشد يا ظاهراً صيغه عقد دائم يا موقتى با او جارى كند به يقين راه خلاف را پيموده است. 📌«غيرت» حالتى است كه انسان را وادار مى كند از ورود ديگران در حريم زندگى شخصى او جلوگيرى كند، افتخارات او را سلب ننمايد، مواهبش را از دستش نگيرد و متعرض نواميس او نشود 🔻و منظور از «غيرت زن» در كلام حكيمانه بالا همان حسادتى است كه نسبت به زوجه ديگر همسرش پيدا مى كند 🔻و منظور از «غيرت مرد» در كلام بالا ممانعتى است كه مرد از ورود ديگرى به حريم خانواده و ناموس خود به عمل مى آورد. در ذيل حكمت 47 نيز بحثى درباره تفسير غيرت و ارزش آن ذكر شد. 📌تعبير به «كفر» در اين كلام حكمت آميز اشاره به كفر عملى است، زيرا كفر و ايمان معانى متعددى دارد كه در آيات قرآن نيز منعكس است. اين واژه كراراً در قرآن مجيد به بت پرستان اطلاق شده كه كفرشان، كفر اعتقادى است; 🔰ولى در آيه 97 سوره آل عمران به كسانى كه حج را ترك كنند و نسبت به آن بى اعتنا باشند واژه «كفر» به كار رفته، مى فرمايد: و اين كفر عملى است نه اعتقادى كه آثار خاص خود را داشته باشد. كفر زن در اينجا همان بى اعتنايى به دستور خدا يعنى جواز تعدد زوجات در موارد لازم است. ✴️درباره اهميت «غيرت» در موارد مجاز روايات متعددى از پيغمبر اكرم و ساير معصومان(عليهم السلام) وارد شده است; 🔰در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:  پدر من ابراهيم غيرت مند بود و من از او غيرت مندترم. خداوند بينى كسانى از مؤمنين را كه غيرت ندارند بر خاك بمالد». 🔷البته در عرف ما گرچه واژه «غیرت» معمولاً در غیرت ناموسى به کار مى رود ولى مفهوم آن گسترده است و تمام مواهب و ارزش هاى الهى را که باید از آن دفاع کرد شامل مى شود، بنابراین دفاع از وطن و آبرو و حیثیت و از آن مهم تر دفاع از دین و آیین نیز از مصادیق غیرت است. 📌این نکته نیز شایان دقت است که گاهى افراد در مسائل ناموسى و غیر آن گرفتار وسواس مى شوند و به نام «غیرت» به هر کسى بدبین شده و عکس العمل نشان مى دهند 🔰 در روایات اسلام از این حالت نهى شده است. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى فرماید:  نوعى از غیرت را خدا دوست دارد و نوعى را دشمن مى دارد اما آنچه را دوست دارد اعمال غیرت در مواردى است که آثار شک و تردید و انحراف نمایان مى شود و اما غیرتى را که خدا دشمن مى دارد آن است که در غیر این موارد (فقط با سوء ظن آمیخته به وسواس) انجام مى شود». 🔰در نامه 31 نهج البلاغه در وصیت مولا امیر مؤمنان به فرزندش امام حسن(علیهما السلام) نیز به همین موضوع اشاره شده که غیرت بیجا گاه سبب مى شود انسان هاى درست کار به نادرستى کشیده شوند. 🔰 آنجا که مى فرماید:  برحذر باش از این که در جایى که نباید غیرت به خرج دهى اظهار غیرت کنى (و کار به سوء ظن ناروا بینجامد) زیرا این غیرت بى جا و سوء ظن نادرست، زن پاک دامن را به ناپاکى و بى گناه را به آلودگى ها سوق مى دهد»شرح بیشتر را در ذیل همان نامه میباشد. ════🌼🕊🌼═
در شهری دزدی از مردم به کثرت رسید و والی شهر داروغه را تغییر داد. داروغه دزدی ها از شهر را کم کرد. روزی داروغه برای نماز به مسجد جامع شهر رفت تا نظر مردم درباره عملکردش را جویا شود. همه از عملکرد او اظهار مسرت می کردند. در آن میان پیرمردی گفت: به طبالان خود بگو نیمه شب کمتر بر طبل زنند و داد کشند که ای مردم! آسوده بخوابید داروغه بیدار است و شهر در امن و امان. همین صدای طبال در شب، ما را ناراحتی و بی خوابی پیش می آورد که کمتر از بی خوابی ترس از زمان دزدی ها نیست. داروغه گفت: باشد چنین دستور می دهم. پس از اجرای این دستور دزدی ها باز رو به کثرت نهاد. داروغه برای مشورت و کشف راز به نزد پیرمرد رفت و علت پرسید. پیرمرد گفت: داروغه به والی بگو: عدالت در شهر پیشه کند که دزدی با عدالت به افول رود نه با طبل شبانه داروغه. آن گاه که تو طبل می زدی دزدها از ترس صدای طبل در کنجی پنهان می شدند و بسیاری از دزدها از شهر به روستاها برای دزدی رفته بودند که تو بی خبر بودی و گمان می کردی دزدها ترک حرفه و توبه از سرقت کرده اند. ✍حسین جعفری خویی داستان ها و پندهای اخلاقی
*درسهایی ازنهج البلاغه📔:* (۱۵۰) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي؛ الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ وَ التَّسْلِيمُ هُوَ الْيَقِينُ وَ الْيَقِينُ هُوَ التَّصْدِيقُ وَ التَّصْدِيقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ. 🟡امام و شناساندن اسلام (معنوى، اعتقادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: اسلام را چنان مى شناسانم كه پيش از من كسى آنگونه معرّفى نكرده باشد. اسلام همان تسليم در برابر خدا و تسليم همان يقين داشتن، و يقين اعتقاد راستين، و باور راستين همان اقرار درست، و اقرار درست انجام مسئوليّت ها، و انجام مسئوليّت ها همان عمل كردن به احكام دين است. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت  125🔰* 🔆👌تفسير دقيق اسلام: 🔮بخش اول🔮 📜 امام(عليه السلام) در اين كلام پربار و حكيمانه اش، حقيقت اسلام را به گونه اى كه پيش از او هيچ كس تفسير نكرده، تفسير مى كند و مى فرمايد: «اسلام را چنان تفسير مى كنم كه هيچ كس پيش از من آن را چنين تفسير نكرده باشد»; 💠سپس در ادامه سخن ضمن شش جمله پى در پى كه هر كدام با جمله قبل به صورت زيبايى گره خورده روح اسلام را با اين شش جمله مى شكافد و حقيقت آن را هويدا مى كند. ❇️نخست مى فرمايد: «اسلام همان تسليم است»; 🔖تسليم در برابر فرمان خدا و دستورات پيغمبر اكرم و امامان معصوم(عليهم السلام) و تسليم در برابر فرمان عقل و فطرت. 🔰قرآن مجيد در آيه 83 سوره آل عمران مى فرمايد: «(وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِى السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ طَوْعاً وَكَرْهاً وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ);_ و تمام كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند، از روى اختيار يا از روى اجبار، در برابرِ (فرمان) او تسليم اند و به سوى او باز گردانده مى شوند». ❇️در جمله دوم مى فرمايد: «تسليم همان يقين است»; 🔖زيرا بدون ايمان و يقين، تسليم حاصل نمى شود و در واقع «تسليم» از لوازم «يقين» است كه امام(عليه السلام) در اينجا لازم و ملزوم را يكى شمرده و مى فرمايد: تسليم همان يقين است. ❇️در جمله سوم مى فرمايد: «يقين همان تصديق است»: 🔖منظور از «تصديق» در اينجا علمى است كه از مقدمات يقينى حاصل مى شود و تا اين علم حاصل نگردد «يقين» پيدا نمى شود و تا يقين حاصل نگردد، تسليم كه روح اسلام است نيز حاصل نخواهد شد و در واقع اعتقادى كه نام يقين بر آن گذارده ايم نتيجه علمى است كه به صورت تصديق در مى آيد و در واقع تصديق و يقين نيز لازم و ملزوم يكديگرند كه امام(عليه السلام) به واسطه شدت ارتباط اين دو با يكديگر آنها را يكى شمرده و فرموده: يقين همان تصديق است ❇️در چهارمين جمله مى فرمايد: «تصديق همان اقرار است»; 🔖اشاره به اين كه تصديق قلبى به تنهايى كافى نيست، بايد با زبان نيز اقرار شود و به صورت شهادتين كه بيان اركان اسلام است درآيد و به همين دليل تا افراد اقرار به شهادتين نمى كردند مسلمان شمرده نمى شدند. ❇️در پنجمين جمله مى فرمايد: 🔖منظور از «اداء» در اينجا احساس مسئوليت و آماده شدن و عزم را جزم كردن بر انجام عمل است، زيرا اگر اقرار از دل برخيزد آمادگى براى انجام وظائف و اداى مسئوليت ها را ايجاد خواهد كرد. در غير اين صورت اقرار، اقرار دروغين است. ❇️آن گاه در ششمين و آخرين جمله مى فرمايد: «و ادا همان عمل است»; و 🔖زيرا كسى كه عزم خود را بر اداى مسئوليت ها جزم مى كند بلافاصله وارد صحنه عمل مى گردد و اعمال صالحى بر طبق احساس مسئوليت درونى برخاسته از اقرار واقعى و تصديق و يقين و تسليم انجام مى دهد. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ 🔰شرح و تفسیر حکمت  125 🔰* 🔮بخش دوم(پایان) 🔮 🔰سخن امام(عليه السلام) در اين تفسير عميقى كه براى اسلام كرده اشاره به اسلام واقعى و حقيقى است كه در درون جان انسان نفوذ كند و آثار آن يكى پس از ديگرى ظاهر گردد ✴️ نخست در مقام تسليم برآيد; تسليمى كه زائيده يقين است و يقينى كه مولود تصديق است ✴️و سپس اقرار از اين تصديق متولد مى شود و اين اقرار چون از عمق جان برخاسته ملازم با احساس مسئوليت در برابر فرمان الهى است و به دنبال اين احساس اعمال صالح يكى پس از ديگرى ظاهر مى شود و قلب و زبان و عمل هر سه هماهنگ مى گردند. 💎 بنابراين اگر كسانى ايمان داشته باشند و اقرار به شهادتين كنند ولى در عمل كوتاهى نمايند چنان نيست كه مسلمان نباشند و گرنه اكثر مسلمانان از اسلام بيرون خواهند رفت، بلكه اسلامِ آنها اسلامى در مرحله پايين و ضعيف است و آنچه امام(عليه السلام) در اين كلام پربار بيان فرموده اسلام در درجات عالى وكامل است.
🔰شبيه همين معنا در روايات ديگر اسلامى نيز آمده كه عمل را معيار ايمان شمرده اند. 🔰در حديثى در غررالحكم از امام امير مؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم: شرف و مقام والا در نزد خداوند سبحان به اعمال نيك است نه سخنان زيبا». 🔰 در حديث ديگرى در همان كتاب آمده است: «اَلْعَمَلُ شِعارُ الْمُؤمِنِ; عمل شعار افراد باايمان است». 📌از اين رو بهترين ذخيره انسان براى بعد از مرگ و روز قيامت عمل صالح شمرده شده _همان گونه كه در نامه معروف «مالك اشتر» گذشت كه امام(عليه السلام) خطاب به مالك فرمود: بهترين ذخيره ها را نزد خود ذخيره عمل صالح قرار بده». 📌بنابراين كسانى كه به نام اسلام قناعت مى كنند يا تنها به ايمان قلبى و اقرار زبانى قانع هستند و يا تنها به بعضى از ظواهر اسلام پايبندند از حقيقت اسلام دورند و در بيراهه مى روند و خيال مى كنند در مسير حقند. 🔰در كلام حكيمانه 113 نيز بر اين معنا تأكيد شده بود كه امام(عليه السلام) فرمود: «وَلاَ تِجَارَةَ كَالْعَمَلِ الصَّالِحِ». بنابر آنچه گفته شد حمل خبر بر مبتدا در اين شش جمله در بعضى از موارد به صورت حمل حقيقى است و در بعضى از موارد حمل مجازى يعنى حمل لازم و ملزوم يكديگر است. ════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۱۷۶) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و پنجم    🍃دل هايی كه در غلاف است‌🍃 ♦️نکته۱)رسالت پيامبران در اعصار مختلف‌ : سپس رسولان خود را پی در پی فرستاديم هر زمان رسولی به سراغ امتی می‌آمد او را تكذيب می‌كردند، و ما آنها را يكی پس از ديگری قرار می‌داديم".‏در نهج البلاغه، آنجا كه هدف بعثت پيامبران را تشريح می‌كند همين حقيقت بازگو شده است:‏ 🔶 " خداوند رسولان خويش را به سوی آنها مبعوث كرد، و انبيای خويش را به سوی آنان گسيل داشت، تا اينكه از مردم ادای پيمان فطری آنها را طلب نمايند، و نعمتهای فراموش شده او را يادآور شوند، با تبليغات حجت را بر مردم تمام كنند و گنجينه‌های نهفته عقلها را در پرتو تعليماتشان آشكار سازند". ♦️بنا بر اين آمدن پيامبران الهی در اعصار و قرون مختلف برای يادآوری نعمتهای او، و درخواست ادای پيمان فطرت و تجديد دعوتها و تبليغات پيامبران پيشين بوده است، تا زحمات آنان و برنامه‌های اصلاحيشان متروك نگردد و فراموش نشود. ‏و اما اينكه چگونه پيامبر اسلام ص خاتم پيامبران است، و چرا بعد از او نياز به پيامبری نيست به خواست خدا ذيل آيه ۴۰ سوره احزاب بحث خواهد شد. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و ششم    🍃دل هايی كه در غلاف است‌🍃 ♦️نکته۲)روح القدس چيست؟ مفسران بزرگ در باره روح القدس، تفسيرهای گوناگونی دارند:‏۱_ برخی گفته‌اند منظور جبرئيل است، بنا بر اين معنی آيه مورد بحث چنين‌ خواهد بود خداوند عيسی را به وسيله جبرئيل كمك و تاييد كرد. 🔶شاهد اين سخن آيه ۱۰۲ نحل است‌ قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِ‌: ‏" بگو روح القدس آن را به حقيقت بر تو نازل كرده است". ‏اما چرا جبرئيل را روح القدس می‌گويند؟ به خاطر اين است كه از طرفی جنبه روحانيت در فرشتگان مساله روشنی است و اطلاق كلمه" روح" بر آنها كاملا صحيح است، و اضافه كردن آن به" القدس" اشاره به پاكی و قداست فوق العاده اين فرشته است. ♦️۲_بعضی ديگر معتقدند" روح القدس" همان نيروی غيبی است كه عيسی ع را تاييد می‌كرد، و با همان نيروی مرموز الهی مردگان را به فرمان خدا زنده می‌نمود. ‏البته اين نيروی غيبی به صورت ضعيفتر در همه مؤمنان با تفاوت درجات ايمان وجود دارد و همان امدادهای الهی است كه انسان را در انجام طاعات و كارهای مشكل مدد می‌كند و از گناهان باز می‌دارد. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*درسهایی ازنهج البلاغه📔:* (۱۵۱) *⚜️⚜️* وَ قَالَ (علیه السلام): عَجِبْتُ لِلْبَخِيلِ يَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ هَرَبَ، وَ يَفُوتُهُ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ طَلَبَ، فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ؛ وَ عَجِبْتُ لِلْمُتَكَبِّرِ الَّذِي كَانَ بِالْأَمْسِ نُطْفَةً وَ يَكُونُ غَداً جِيفَةً؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ شَكَّ فِي اللَّهِ وَ هُوَ يَرَى خَلْقَ اللَّهِ؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ نَسِيَ الْمَوْتَ وَ هُوَ يَرَى الْمَوْتَى؛ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَنْكَرَ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى وَ هُوَ يَرَى النَّشْأَةَ الْأُولَى؛ وَ عَجِبْتُ لِعَامِرٍ دَارَ الْفَنَاءِ وَ تَارِكٍ دَارَ الْبَقَاءِ. 🟡شگفتى ضدّ ارزش ها (اخلاقى، اجتماعى، اعتقادى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: 🔻در شگفتم از بخيل: به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، امّا در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود. 🔻و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش، و فردا مردارى گنديده خواهد بود، 🔻و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مى نگرد و در وجود خدا ترديد دارد، 🔻و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد برده است، و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد، 🔻و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنى را آباد مى كند، امّا جايگاه هميشگى را از ياد برده است ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 126 🔰* 🔆👌از اين شش گروه در شگفتم! 🔮بخش اول🔮 📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميزش به 👈شش رذيله اخلاقى اشاره فرموده كه سرچشمه غالب بدبختى هاى انسان است و اگر بتواند از آن ها فاصله بگيرد دنيا و آخرت خود را آباد كرده و سامان بخشيده است. ✅نخست اشاره به مسئله «بخل» و آثار شوم آن مى كند و مى فرمايد: «از بخيل تعجب مى كنم كه به استقبال فقرى مى رود كه از آن گريخته و غنايى را از دست مى دهد كه طالب آن است. در دنيا همچون فقيران زندگى مى كند ولى در آخرت بايد همچون اغنيا حساب پس دهد»; 💠امام(عليه السلام) چه تعبير زيبا و دلنشينى در اينجا فرموده است; ❇️افراد بخيل تنها نسبت به ديگران بخيل نيستند. بسيار مى شود كه نسبت به خويشتن هم بخيل اند با اين كه داراى ثروت اند زندگى سخت و فقيرانه اى براى خود فراهم مى كنند 👈و همان گونه كه امام(عليه السلام) فرموده است براى فرار از فقر آينده فقر امروز را براى خود ترتيب مى دهند. ❇️آنها همچنين به دنبال غنا و ثروت بيشتر در آينده اند در حالى كه غناى امروز را از دست مى دهند.👈 چرا كه از ثروت خود بهره اى نمى برند. از سويى ديگر در روز قيامت بايد در صف اغنيا بايستند و حساب اموال خود را پس دهند در حالى كه در دنيا از نظر زندگى در صف فقيران بودند; يعنى مشكلات غنا را دارند; ولى از مواهب آن بى بهره اند. ⁉️آيا زندگى چنين اشخاصى شگفت آور و تعجب برانگيز نيست؟ آيا مى شود اين گونه افراد را در زمره عاقلان دانست؟ ✴️ نه تنها امام(عليه السلام)كه عقل كل است از زندگى آنان تعجب مى كند، بلكه هر انسان عاقلى گرفتار شگفتى مى شود. ممكن است كسانى بگويند: اين درباره بخيلانى است كه حتى درباره خود بخل مى ورزند; اما بخيلانى كه بخلشان متوجه ديگران است و خودشان زندگى مرفهى دارند مشمول اين سخن نيستند; ولى تجربه نشان داده كه غالب بخيلان به خويشتن نيز بخيل اند. بخل از صفات بسيار زشتى است كه در آيات و روايات اسلام نكوهش فوق العاده اى از آن شده 🔰از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: بخيل از خدا دور است و از مردم دور و به آتش دوزخ نزديك است». 🔰در كتاب فقه الرضا آمده است: 📌از بخل بپرهيزيد كه نوعى آفت است كه نه در افراد آزاده و نه در صاحبان ايمان است زيرا بخل مخالف ايمان است. (شخص بخيل ايمان محكمى به جود و سخا و عطاى خداوند ندارد)». 🔰در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: كسى كه از بخل دورى كند به شرافت و بزرگى نائل مى شود». ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ 🔰شرح و تفسیر حکمت 126 🔰* 🔮بخش دوم🔮 ✅ امام(عليه السلام) در دومين مورد شگفتى مى فرمايد: ✴️«از متكبرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش بوده و فردا مردار گنديده اى است (به راستى) تعجب مى كنم»; 📌تكبر كه همان خودبزرگ بينى است نشانه روشنى از غفلت به مبدأ و منتهاى وجود انسان در اين دنياست و اگر انسان به مبدأ و منتهاى خويش بنگرد اين خودبزرگ بينى از او زايل مى شود.
اگر امروز در اوج قوت و قدرت است نبايد فراموش كند كه ديروز نطفه بى ارزشى بود و نبايد از ياد ببرد كه چند روزى مى گذرد و مبدل به جيفه گنديده اى مى شود كه مردم از نزديك شدن به او تنفر دارند و مى گويند:هرچه زودتر او را دفن كنيد تا فضاى خانه يا كوچه و بازار آلوده نشود 💠 در واقع امام(عليه السلام) با اين سخن، درمان كبر را نيز نشان داده است *كه هرگاه حالت كبر و غرور به شما دست داد براى زايل كردن آن به گذشته و آينده خويش بنگريد. سرى به قبرستان هاى خاموش بزنيد كه گاه بعضى از آنها شكاف برداشته و بوى آزار دهنده جيفه از آن بيرون مى آيد، آن را تماشا كنيد و در آينده خويش نيز بينديشيد. 🔰در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: از تكبر بپرهيزيد كه تكبر ابليس را وادار به سرپيچى از فرمان خدا نسبت به سجده براى آدم كرد». 💠امير مؤمنان على(عليه السلام) نيز در خطبه «قاصعه» (خطبه 192) در همين رابطه فرموده بود: 🔻از كارى كه خداوند با ابليس انجام داد عبرت بگيريد آن گاه كه خداوند عبادات طولانى و تلاش فوق العاده او را (در عبادت) هبط و نابود كرد به علت ساعتى تكبر» ⭕و به دنبال آن مى افزايد: بنابراين چه كسى بعد از ابليس به سبب معصيتى همانند او مى تواند سالم بماند؟». قرآن مجيد نيز تكبر را سرچشمه كفر و مجادله در آيات پروردگار معرفى كرده مى فرمايد: 🔰 كسانى كه در آيات خداوند بدون دليلى براى آنها آمده باشد ستيزه جويى مى كنند، در سينه هايشان فقط تكبّر (و غرور) است و هرگز به خواسته خود نخواهند رسيد». ✴️همچنين، تكبر سرچشمه گناهان زياد ديگرى مى شود كه بحث پيرامون آن به درازا مى كشد. و شبيه همين فراز از كلام حكمت آميز در كلام 454 نيز خواهد آمد. ✅سپس امام(عليه السلام) در سومين موضوعى كه از آن در شگفتى فرو رفته مى فرمايد: «از كسى كه در خدا شك مى كند در شگفتم در حالى كه خلق او را مى بيند (و مى تواند از هر مخلوق كوچك و بزرگ، ساده و پيچيده به ذات پاك آفريدگار پى ببرد)»; ❇️آرى عالم هستى سراسر آيينه وجود حق است و مخلوقات بديع و عجيب و اسرارآميز و جالب هر كدام به تنهايى براى پى بردن به وجود آن مبدأ عالم و قادر كافى است. ❇️به ويژه در عصر و زمان ما كه علوم گسترش پيدا كرده و شگفتى هاى بسيار بيشترى از عالم خلقت نمايان گشته، خدا شناسى از هر زمانى آسان تر است. در هر گوشه و كنار از جهان، در گياهان، حيوانات وحش، پرندگان، ماهيان درياها، ساختمان بدن انسان و گياهان ذره بينى آثار عظمت او به روشنى ديده مى شود و راه را براى خداشناسى هموار مى سازد. گاه در گوشه و كنار جهان موجوداتى به چشم مى خورد كه اگر انسان روزها و ماه ها درباره آن بينديشد و از آن پى به عظمت آفريننده اش ببرد بجاست. 💢كوتاه سخن اين كه در اطراف ما و همه جهان آثار عظمت و قدرت او نمايان است; چشم بينا و گوش شنوا مى خواهد تا آثار توحيد را در جبين آنها ببيند و پيام تسبيح آنها را بنشنود. ♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️ *🔰شرح و تفسیر حکمت 126 🔰* 🔮بخش سوم (پایان)🔮 ✅سپس امام در چهارمين جمله مى فرمايد: ✴️«تعجب مى كنم از كسى كه مرگ را فراموش مى كند با اين كه مردگان را با چشم خود مى بيند»; مرگ يعنى پايان همه چيز در دنيا و جدا شدن از تمام مقام ها و اموال و ثروت ها و تعلقات دنيوى و از همه مهم تر بسته شدن پرونده عمل انسان به گونه اى كه نمى تواند حسنه اى بر حسنات يا سيئه اى بر سيئات خود بيفزايد 📌 در يك عبارت كوتاه، مرگ مهم ترين حادثه زندگى انسان است; ولى عجب اين كه بسيارى از افراد آن را به دست فراموشى مى سپارند در حالى كه بستگان و عزيزان و دوستان و همشهريان خود را بارها مى بينند كه آنها را به سوى ديار اموات مى برند. اين غفلت و فراموش كارى راستى حيرت انگيز است. به خصوص اين كه بسيارى از مردگان كسانى هستند كه از ما جوان تر يا قوى تر و سالم تر و گاه حتى بدون سابقه يك لحظه بيمارى راه ديار فنا را پيش گرفتند و به سوى بقاى آخرت رفتند. 🔰 به همين دليل در يكى از خطبه هاى پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: اى مردم باهوش ترين شما كسى است كه بيش از همه به ياد مرگ و پايان زندگى باشد». 🔰در حديثی از امام صادق(عليه السلام) آمده است: 🕋خداوند عزّوجلّ هيچ يقينى را كه ابداً شكى در آن نيست همانند شكى كه ابدا در آن يقين نيست همچون مرگ نيافريده است». 🔰اين حديث از اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز با كمى تفاوت نقل شده است. ✅سپس در پنجمين جمله حكيمانه اش مى فرمايد: ✴️«تعجب مى كنم از كسى كه جهان ديگر را انكار مى كند در حالى كه اين جهان را مى بيند»; 🔰قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «(وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الاُْولَى فَلَوْلاَ تَذكَّرُونَ); 🔻شما عالَم نخستين را دانستيد، پس چرا متذكّر نمى شويد (كه جهانى بعد از آن است)؟!».
🔔در اين دنيا صحنه هاى معاد و زندگى پس از مرگ پيوسته ديده مى شود; درختان در فصل زمستان مى ميرند يا حالتى شبيه به مرگ دارند، هنگامى كه باد بهارى مى وزد و قطرات حيات بخش بارانِ بهار فرو مى افتد تولد تازه اى پيدا مى كنند و آثار حيات همه جا نمايان مى شود.👈 بعد از شش ماه فصل پاييز كه شبيه خزان عمر است فرا مى رسد و بار ديگر دوران مرگ و سپس حيات تكرار مى شود. ✴️ اين صحنه را بارها و بارها در عمر خود ديده ايم و بازگشت به زندگى پس از مرگ را آزموده ايم. ⁉️ چرا بيدار نمى شويم؟ ✴️در عالم جنين پيوسته تطورات زندگى يكى پس از ديگرى نمايان مى گردد كه شبيه حيات پس از مرگ است. وانگهى خدايى كه در آغاز، جهان را آفريد باز گرداندن حيات پس از مرگ براى او چه مشكلى دارد؟ از همه اينها گذشته خداوند را حكيم مى دانيم و از سويى نه نيكوكاران در اين دنيا غالباً به جزاى خود مى رسند و نه بدكاران. ⁉️چگونه ممكن است خداوند حكيم و عادل در جهان ديگرى نتيجه اعمالشان را به آنها ندهد؟ ✅در ششمين و آخرين جمله حكيمانه مى فرمايد: ✴️«تعجب مى كنم از كسى كه دار فانى را آباد مى كند ولى دار باقى را ترك مى نمايد و به فراموشى مى سپارد»; ❇️همه با چشم خود مى بينيم اين جهان دار فانى است; ⭕همه روز گروهى مى ميرند ⭕و گروهى به دنيا مى آيند و جاى آنها را مى گيرند. 🔻سپس همين گروه جاى خود را به گروه هاى ديگر مى دهند. كاخ هاى زيبا بر اثر گذشت زمان به ويرانه اى مبدل مى شود و باغ هاى پر از گل و گياه روزى پژمرده خواهند شد. همه چيز در گذر است و همه چيز رو به فنا مى رود. آيا عقل اجازه مى دهد كه انسان در آبادى اين دار فانى بكوشد; 🔔اما سراى آخرت را كه در آن حيات جاويدان است فراموش كند و گامى در طريق عمران و آبادى آن از طريق ايمان و اعمال صالح بر ندارد؟ ❇️اين موارد شش گانه اى كه امام(عليه السلام) از همه آنها در شگفتى فرو مى رود  بخشى از تناقض هايى است كه انسان در زندگى گرفتار آن است و گاه زندگى يك انسان را مجموعه اى از اين تناقض ها و تضادها تشكيل مى دهد و عامل اصلى آن پيروى از هواى نفس و گوش فرا ندادن به فرمان عقل است. 🔰قرآن مجيد درباره دنيا و آخرت تعبيرات بسيار پر معنايى دارد از جمله در آيه 64 سوره عنكبوت مى خوانيم: اين زندگى دنيا چيزى جز سرگرمى و بازى نيست و فقط سراى آخرت، سراى زندگى (واقعى) است، اگر مى دانستيد». 🔰در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم: 💢دنیا  منتقل مى شود و فانى مى گردد اگر (فرضا) براى تو باقى بماند تو براى او باقى نمى مانى». 🔰درباره حقيقت دنيا و جلوه هاى فريبنده و ناپايدار آن ذيل حكمت 103 بحثى داشتيم. ذيل خطبه 203 بحث ديگرى درباره دنيا آمده و در ذيل حكمت 133 نيز بحث بيشترى خواهيم داشت. ════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم📗:* (۱۷۸) 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت نود و نهم          🍃...داستان یهود.... 🍃 ♦️ادامه شأن نزول:مرد عرب هنگامی كه به سرزمين مدينه رسيد اعلام كرد كه اينجا همان سرزمين است كه بين دو كوه عير و احد قرار گرفته است، سپس اشاره كرد و گفت اين عير است و آن هم احد، يهود از مركب پياده شدند و گفتند: ما به مقصود رسيديم ديگر احتياج به مركب تو نيست، و هر جا می‌خواهی برو. 🔶نامه‌ای به برادران خويش نوشتند كه ما آن سرزمين را يافتيم، شما هم به سوی ما كوچ كنيد، در پاسخ آنها نوشتند ما در اينجا مسكن گزيده‌ايم و خانه و اموالی تهيه كرده‌ايم و از آن سرزمين فاصله‌ای نداريم، هنگامی كه پيامبر موعود به آنجا مهاجرت نمود به سرعت به سوی شما خواهيم آمد! آنها در سرزمين مدينه ماندند و اموال فراوانی كسب نمودند اين خبر به سلطانی بنام" تبع" رسيد با آنها جنگيد، يهود در قلعه‌های خويش متحصن شدند، وی آنها را محاصره كرد و سپس به آنها امان داد، آنها به نزد سلطان آمدند تبع گفت من اين سرزمين را پسنديده‌ام. ♦️ و در اين سرزمين خواهم ماند، در پاسخ وی گفتند: اين چنين نخواهد شد زيرا اين سرزمين هجرتگاه پيامبری است كه جز او كسی نمی‌تواند به عنوان رياست در اين سرزمين بماند. تبع گفت: بنا بر اين من از خاندان خويش كسانی را در اينجا قرار خواهم داد تا آن زمانی كه پيامبر موعود بيايد وی را ياری نمايند، لذا او دو قبيله معروف اوس و خزرج را در آن مكان ساكن نمود. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃 📚                                                     ┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄ ✍ قسمت صد          🍃...داستان یهود.... 🍃 ♦️اين دو قبيله هنگامی كه جمعيت فراوانی پيدا كردند به اموال يهود تجاوز نمودند، يهوديان به آنها می‌گفتند هنگامی كه محمد ص مبعوث گردد شما را از سرزمين ما بيرون خواهد كرد! 🔶هنگامی كه محمد ص مبعوث شد، اوس و خزرج كه به نام انصار معروف شدند به او ايمان آوردند و يهود وی را انكار نمودند اين است. آری همان جمعيتی كه با عشق و علاقه مخصوص برای ايمان به رسول خدا ص آمده بودند و در برابر اوس و خزرج افتخارشان اين بود. ♦️كه پيامبری مبعوث خواهد شد و آنها ياران خاص وی خواهند بود، بر اثر تعصب و لجاج و دنيا پرستی در صف دشمنان او قرار گرفتند در حالی كه دور افتادگان گرد او را گرفته و به يارانش پيوستند. 📚  تفسیر نمونه ╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی ازنهج البلاغه* (۱۵۲) *⚜️⚜️*  وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ قَصَّرَ فِي الْعَمَلِ ابْتُلِيَ بِالْهَمِّ، وَ لَا حَاجَةَ لِلَّهِ فِيمَنْ لَيْسَ لِلَّهِ فِي مَالِهِ وَ نَفْسِهِ نَصِيبٌ. 🟡نكوهش از سستى در عمل (اخلاقى): 📜و درود خدا بر او، فرمود: آن كس كه در عمل كوتاهى كند، دچار اندوه گردد، و آن را كه از مال و جانش بهره اى در راه خدا نباشد خدا را به او نيازى نيست. ════🌼🕊🌼═ *🔰شرح و تفسیر حکمت 127 🔰* 🔆👌نکوهش از سستی در عمل (اخلاقی) 📌 دو راه خطا: 📜 امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز نخست به سرنوشت کسانى اشاره مى کند که در انجام وظائف الهى خود کوتاهى مى کنند، مى فرماید:🔻«کسى که در عمل کوتاهى کند، به اندوه گرفتار مى شود»; 🔷ممکن است این اندوه و غم در آستانه انتقال از این دنیا باشد که چشم برزخى پیدا مى کنند و سرنوشت رقت بار خود را مى بینند و فریادشان بلند مى شود و مى گویند:«(رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ); 🕋 پروردگارا! مرا باز گردانید، شاید در برابر آنچه ترک کردم (و کوتاهى نمودم) عمل صالحى انجام دهم». 🔷نیز ممکن است اشاره به غم و اندوه در سراى آخرت باشد، همان گونه که قرآن از زبان آنها نقل مى کند که مى گویند:  «(یَا حَسْرَتَا عَلَى مَا فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللهِ);اى افسوس بر من از کوتاهى هایى که در اطاعت فرمان خدا کردم». 🔷نیز شاید این غم و اندوه در خود دنیا باشد، زیرا گاه انسان بیدار مى شود و از کوتاهى هایى که کرده افسوس مى خورد و غم و اندوهى جان کاه او را فرا مى گیرد چرا که مى بیند دیگران با اعمال صالح سراى جاویدان خود را آباد کرده اند و او با کوتاهى هایش سراى جاوید خود را ویران نموده است. ✴️البته جمع میان این سه تفسیر نیز مانعى ندارد. 💠سپس امام(علیه السلام) در ادامه این سخن جمله پرمعنایى مى گوید که در واقع شرحى است از کوتاهى در عمل. مى فرماید: «خدا به کسى که در مال و جانش نصیبى براى او نیست، اعتنایى ندارد»;.⤵️ ✴️اشاره به این که کسانى مورد عنایت پروردگار در دنیا و آخرتند که از بذل جان و مال در راه خدا دریغ ندارند، و به بیان دیگر، ایمان و یقین و وفادارى خود را به اسلام در عمل ثابت مى کنند. ✴️درست است که جان و مال همه از سوى خداست و اگر انسان در بذل آنها اقدام کند در واقع به خودش خدمت کرده است، ✴️زیرا خدا از همگان بى نیاز است; ولى خداوند روى الطاف بیکرانش آن را به عنوان حاجتى از سوى خود گرفته است. ❇️این سخن درباره مؤمنانى که داراى مقامات بالا هستند نیست، ❇️آنها فقط نصیبى از جان و مالشان را در راه خدا صرف نمى کنند، بلکه هرچه دارند در راه خدا مى دهند. 💢جمله «لاَ حَاجَةَ لِلَّهِ» به معناى بى اعتنایى و اعراض خداوند از چنین افرادى است که چیزى از جان و مال را در راه او نمى بخشند، ⤵️زیرا کسى که به چیزى یا شخصى نیاز ندارد طبعاً اعتنایى هم به او نمى کند 💢بنابراین جمله «لا حاجة...» با توجه به این که خدا به هیچ کس نیاز ندارد کنایه از بى اعتنایى است و منظور از بى اعتنایى این است که خدا آنها را از مواهب خاص و عنایات ویژه اش محروم مى سازد. 🔰این تعبیر مانند بیان کنایه آمیز دیگرى است که در آیه 67 سوره «توبه» درباره منافقان آمده است: «(نَسُوا اللهَ فَنَسِیَهُمْ); آنها خدا را فراموش کردند و خداوند نیز آنها را فراموش نمود» یعنى از رحمت خود محروم ساخت. 💢گفته اند منظور از «نصیب» کسانى هستند که خدا آنها را به بلاهایى در مال یا جانشان گرفتار مى کند و این ابتلا به بلا نشانه اعتناى پروردگار به آنهاست زیرا خداى متعال به کسى که اعتنا ندارد مصیبتى هم بر او وارد نمى کند: 📌ولى روشن است که منظور از «نصیب» در مال و جان بذل بخشى از مال و جان در راه خداست نه گرفتار خسران مالى و بلاهاى نفسانى شدن. 🔰از آنچه در تفسیر دو جمله بالا آمد روشن مى شود که هر دو با هم کمال ارتباط را دارند، زیرا کسانى که کوتاهى در عمل کنند (یعنى اعمالى دارند ولى کوتاهى مى کنند)🕋 خداوند آنها را مبتلا به غم و اندوه مى کند که این خود نوعى اعتناى به آنهاست و اما کسانى که مطلقاً عملى نداشته باشند; نه در بذل مال و نه در بذل جان خدا اعتنایى به آنها ندارد و حتى غم و اندوه بیدار کننده نیز بر آنان عارض نمى کند. ✴️از اینجا روشن مى شود کسانى که مانند ابن ابى الحدید این دو جمله را مستقل از یکدیگر شمرده اند راهى صحیح نپیموده اند. ════🌼🕊🌼═
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
4_5787175123748393528.mp3
7.07M
✨بسم‌الله‌الرحمن‌اارحیم✨ ☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده 📚 🎧سروران عزیز و ارجمندمهدوی، سعی کنید وقت بگذاریدبشنوید 👌🏻 [روزتان را بدون قرآن سپری نکنید، اما با توجه و حضور قلب❤️ ] 💟ثواب نشررا هدیه کنید محضر قرآن کریم وپیامبر رحمت صل الله علیه واله وسلم،شهداواموات‌مومنین🌸، امیدکه با قرآن مانوس ومحشور شویم ،ان‌شاءالله‌... 🌤 مروج‌کلام‌الله‌ باشید🌴 🆔 @mah_daviat313
🍃 امیرالمؤمنین عـلـے عليه‌السلام كَفى بالمَرءِ كَيْسا أن يَعرِفَ مَعايبَهُ. در زيركى انسان همين بس كه معايب خود را بشناسد. 🌵 📚 غرر الحكم، حدیث ۷۰۴۰