🌷سَربَندهای خاکی🌷
#داستان_فرمانده_نابغه_گمنام #قسمت۱۲ ✍🏻این قسمت: #جانباز_ام۷۰درصد_شود_دیگر_ماموریت_نمی_روم ‼️😇 🔶بار
#داستان_فرمانده_نابغه_گمنام
#قسمت۱۳
✍🏻این قسمت:
#دلی_به_وسعت_دریا ❤️🌊
🔶دارای اش را بی منت میبخشید، مشکل مالی همکارانش، مشکل هم بود. کسی را دست خالی نمی کرد.✌️🏻
اگر خودش هم نداشت،از نزدیکانش قرض می گرفت و مشکل آنها را حل
می کرد‼️
🔷می گفتیم: "وحی منزل که نیست! یکم صبر کن پول که اومد دستت به هر کسی خواستی قرض بده" اما توجهی نمی کرد. 😬جالب اینکه اگر پولی را قرض می داد، اصلا دیگر به پس گرفتنش فکر نمیکرد.😳
🔶مشهد انگشتری خریده بود💍که خیلی آن را دوست داشت،یک بار یکی از همکاران به او گفت: «چه قدر انگشتر قشنگی داری مرتضی، از کجا خریدی؟» انگشتر را ازدستش درآورد و
گفت: «از مشهد بیا مال تو بدون هیچ حرفی، انگشتر را بخشید.🌹
به او گفتم: «حالا یه ذره صبر کن شاید بعدا بشی»
گفت: «دیگه اون رو بخشیدمش!» میدانستم که از صمیم
این کار را کرده است!❤️
#پایان_قسمت_سیزدهم
ان شاالله ادامه دارد...
#بدم_المظلوم_عجل_لولیک_الفرج
#با_ذکر_صلوات_نشر_دهید
📚برگرفته از کتاب:
مروری بر خاطرات شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور (حسین قمی)
🖇تهیه و تدوین:
ستاد کنگره ۸۰۰۰شهید استان گیلان
✅کانال رسمی"سَربَندهای خاکی"
http://eitaa.com/joinchat/4116905984Cd0f3b6cbef
"سَربَندهای خاکی" در تلگرام👇🏻
🆔 Telegram.me/EtreHussein