💠 دین در مُحاق: تأثیر قیاس در عرفی شدن دین
•بریدههایی از مقالۀ محمد حقّانی فضل | مجلۀ هفت آسمان
کسانی که دلمشغولی مطالعات دینی به خصوص در حوزههای مرتبط با #فقه و #شریعت را دارند، به خوبی میدانند که امروز یکی از رویکردهای غالب در مواجهه با مباحث مبنایی راجع به فقه و شریعت، جستجوی راههایی است که بتوان از رهگذر آنها احکام فقهی را بهروز کرد. در واقع مشتاقان فرهنگ مدرن بعضاً به سبب پیوند عاطفی یا اعتقادی خویش با دین، در تلاشند بدون کنار گذاشتن یکسرۀ شریعت، اصلاحاتی در آن اِعمال کنند که با گرایشها و تفکرات نوین در تضاد نیفتد و چون این مسیر در چارچوبهای #فقه_سنتی قابل پیمودن نیست به دنبال تغییر چارچوب ها و قواعد هستند؛ قواعدی که بهروزرسانی دین را «تئوریزه» و «موجّه» سازد. قبلاً یک نمونه از این تلاش ها را به تفصیل نقد کردیم.
یکی دیگر از تلاش های پیشگفته را میبایست در قالب بحثهایی مشاهده کرد که سعی دارند «قیاس فقهی» را گاه صراحتاً و گاه با نامهای جدید و از درب پشتی، وارد خانۀ فقه نمایند. جناب آقای حقانی فضل در مقالهای که حدود چهارده سال پیش به نشر رسانده به خوبی پیوند میان #قیاس و فرآیند #عرفی_شدن_دین را به تصویر کشیده است. وی مینویسد:
«بهطور خلاصه، این مقاله در صدد نشان دادن این مطلب است که قیاس ظرفيت آن را دارد که به عرفی شدن دين بينجامد و يا دستكم در صورت جمع بودن شرايط، فرآيند عرفى شدن را تسريع ببخشد؛ زيرا چنانكه اشاره شد قياس به نحوى بعضى از شاخصهای عرفیشدن دین را داراست. از این رو اگر فرهنگ مردم مسلمان به سوی دنياخواهى متمايل شود و بنيانهای فكرى ايشان دگرگون شود، و هدف از دين را زندگی بهتر در این دنيا بدانند و يا دستكم معتقد شوند كه دين با دنياخواهى و پیشرفت زندگی مادی و رفاه مخالفتی ندارد، عرفى شدن دين با حضور قیاس امكان آن را تحقق میبخشد.»
این منظر که شاید بعد از قریب به یک دهه و نیم، بسیار عریانتر و واضح تر به چشم میآید، به خوبی این حقیقت را پیش روی مینهد که تلاش برای توجیه استنباط فقهیِ قیاسمحور، به تُهی شدن دین و آیین از حقیقتش خواهد انجامید و همان بهتر که شیفتگان دنیای مدرن به کلّی دست از دین یا لااقل شریعت بشویند تا اینکه لقمه را دور سر چرخانده و از درب تحریف فقه این استحاله را رقم بزنند.
در فرستۀ بعدی برخی مقاطع آن مقاله را که از نظر من کلیدی به شمار میآیند مرور کردهام. عبارات داخل [] از من است.
🔗در همین رابطه بخوانید:
🔸مدعیان فقاهت
🔸بهروزرسانی یا تحریف؟
#روشنفکری_دینی
#فقه
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
💠 دین در مُحاق: تأثیر قیاس در عرفی شدن دین •بریدههایی از مقالۀ محمد حقّانی فضل | مجلۀ هفت آسمان کس
◾️[شاخصهای عرفی شدن]
بعضى از شاخص هاى اصلى و معرّف عرفى شدن در عرصۀ دین در بستر غربی-مسیحی عبارتاند از: متوجه شدن از آخرت به سوى «دنيا»، اعتناى به «طبيعت» به زيان ماوراء الطبيعه، تعظيم و تكريم «انسان» با تغافل از خداوند، منصرف شدن از آموزههاى وحى به سوى دستاوردهاى «عقلى»، متمايل شدن از نصّ مقدس به «تفسیر و رأی»، دست شستن از ثبات به نفع تغيير، و بالاخره دست شستن از اطلاق به نفع تكثر و نسبيت.
🔹
◾️[مؤلفههای تسریع کنندۀ عرفیزدگی در استدلالات قیاسمحور]
▪️[۱. ناگزیر بودن اِعمال عقل عرفی (و نه دقیق) در فرآیند قیاس:] ملاكات بسیاری از احکام دور از دسترس عقل دقيق و فلسفى قرار دارند، ناگزير آنچه مى ماند عقل عقلايى و عرفى است؛ عقلى كه بر اساس هزينه و فايده و كشف روابط بين وسيله و هدف قضاوت میکند و حکم میدهد. روشن است كه اين عقل اگر به ماوراى ظاهرها دسترسى نداشته باشد، معيار قضاوتش منحصر در روابط ظاهرى و دنيوی خواهد بود. ...بنابراين نخستين فصل مشترك بين قياس و عرفى شدن را مى توان قائل شدن به دخالت عقل در شريعت و البته فروكاهش اين عقل از عقل فلسفى به عقل عرفى و عقلایی دانست. در واقع کسی که قیاس را به کار میبندد مدعی است که نکتهای مخفی در ورای این احکام وجود ندارد که نتوان آن را كشف كرد.
▪️[۲. دنیوی و عُقلایی بودنِ ملاکات احکام یک پیشفرض مهم در قیاس است:] مىتوان يک نقطه اشتراک ديگر را نيز [میان عرفی شدن و قیاس] نتيجه گرفت و آن اينكه قیاس کننده، احکام دینی را عُقلایى و انسانى (به مفهوم بشری) تلقى میكند. در واقع اين ادعا كه با درک عقلايى میتوان ملاكات احكام را هرچند بهطور اجمال فهميد، نمىتواند پيشفرضى جز اين داشته باشد كه اين ملاكات امورى اينجهانى و عُقلاییاند، نه آنجهانی و دور از دسترس فهم بشری تا نياز به توضيح و بيان از سوی خداوند باشد.
▪️[۳. نصگریزی و تأویلگرایی:] نقطه اشتراک دیگرى كه مى توان بين فرايند عرفى شدن دین و عمل به قياس پيدا كرد، گريز از نص و گرایش به تفسير و رأى است. اين نكته در تعاريف قياس و مسالک العلة به وضوح مشاهده میشود؛ زیرا چنانكه ديديم بسيارى از طرق كشف علت هیچ ارتباطی با نصوص دینی ندارند، بهعلاوه كه اساس قياس در برخى تعريفها بر سرايت دادن علت كشف شده به حكم ديگرى است كه علت آن را نمىدانيم.
🔹
نتیجه
...اين مبانى فكرى [گرایش به استباطات فقهیِ قیاسمحور] در واقع راه گشودن بر دخالت بیحساب عقل عرفى در دين و فاصله گرفتن از نص و گرايش به تأويل و رأى و البته جايگزينی درک انسان به جاى وحى است و از آنجا كه آنچه عقل و عقلا درک میکنند محصور به مصالح و مفاسد دنیوى و عُقلايى است، نه مصالح اخروی، راهِ دنیوی شدن فقه بسی گشودهتر خواهد شد.
...اگر آنچه به عنوان فتوا از اين مسير [روشهای استنباط مبتنی بر قیاس] صادر میشود، تحت تأثير فرهنگ عمومی باشد - که غالباً نیز چنین است - نتیجۀ حاصل آمده چیزی جز یک #فقه_عرف_زده نخواهد بود.
🔹
[شاهبیت کلام نویسنده جملۀ پایانی مقالۀ اوست:]
در نهايت شايد بتوان گفت اين مقاله ترجمانى است از اين حديث امام صادق (ع) كه: «السّنةُ إذا قيست محق الدين؛ سنت اگر قياس شود، دين در محاق قرار مى گيرد» (الكافى: ١/ ٥٧).
#روشنفکری_دینی
#فقه
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 معضل زبان مشترک (۱)
دربارۀ گفتگوی حجة الاسلام و المسلمین #علیدوست با دکتر عبدالکریم #سروش بسیار سخن میتوان گفت. از متن گفتگو و مطالب طرح شده در خلال آن (که البته عدم انسجامش باعث شده بیشتر شبیه دو سخنرانی مجزّا باشد تا یک صحبت دوطرفه) گرفته تا برخی حواشی همچون پراکندهگویی جناب آقای علیدوست و نپرداختن وی به مباحث ریشهای (طوری که مسیر بحث عمدتاً توسط سروش تعیین میشد) و همچنین خطابهخوانی سروش و خلط بحثهای گوناگون و بعضاً بیربط به یکدیگر و نیز اشتیاق شدید او به دیده شدن و مهم جلوه دادن خود که اصلاً یارای پنهان کردنش را نداشت.
از زمانی که قسمت اول این برنامه منتشر شد بنا داشتم چند خطی در موردش بنویسم اما فرصتی دست نداد. تا اینکه امروز به مصاحبهای از آقای دکتر عبدالله نصری با خبرگزاری «ایبنا» برخوردم. هرچند با ایشان آشنایی قبلی ندارم، اما نحوۀ نگرشش به مباحثی از قبیل گفتگوی مورد بحث را پسندیدم. به گمانم روی مهمترین نقطه در این زمینه دست گذارده.
محور تمام سخنان ایشان این نکته است که اساساً صحبت کردن در مورد #فقه و #شریعت چندین رتبه پس از مبانی کلامی و عقیدتی همچون توحید، صفات الهی، نبوت و جایگاه رسول (ص) و ـ به تبع ـ اوصیای پیامبر (ع) قرار دارد. مادام که انسان تکلیف خود را با این مقولات روشن نساخته منطقی نیست که به انتظار از دین یا گسترۀ شریعت بپردازد، چه رسد به اینکه از اموری همچون اعتبار منابع حدیثی شیعه یا میزان تورم فقه و اصول بحث کند! کسانی که گفتگوی علیدوست ـ سروش را نشنیدهاند ممکن است با خواندن این جملات تعجب کنند که مگر کسی هست که این ترتیب منطقیِ بدیهی را رعایت نکند؟! در کمال شگفتی باید بگویم: آری!
در مقابل ممکن است برخی بگویند: خب! دو سرِ گفتگوی مزبور مسلمان و شیعهاند و پیشفرض های کلامی مشترکی دارند. چه اشکالی دارد که بر پایۀ اعتقادات مشترک، مسائل روبنایی تر را به بوتۀ نقد و بررسی بگذارند؟ اینجاست که خواندن مصاحبۀ دکتر نصری مفید فایده است.
جدا از اینکه مسمّای لفظ مسلمان یا شیعه دقیقاً چیست (که در جای خود ثمرات مهمی دارد) ظاهراً جای تردید نیست که آنچه سروش اسلام میداند و به آن باور دارد فاصلهاش با تلقّی سنتی از اسلام چنان فاصلۀ مشرق و مغرب است. در واقع بیشتر مفاهیم بنیادین دینی از جمله: خدا، نبی، امام، شریعت، #اخلاق، #عقل و... از نگاه سروش و بسیاری از نو/دگراندیشان به اصطلاح دینی، با برداشت رایج از آن مفاهیم تنها در نام یکسانند و اصطلاحاً مشترک لفظی هستند. لذا هیچ زبان و ادبیات مشترکی میان طرفداران دو نگاه مذکور وجود ندارد.
بنابراین قضاوت من دربارۀ این گفتگو و هر مباحثۀ مشابه دیگری «لغویت محض» است؛ چیزی شبیه مناظرۀ یک مسیحی با یک مسلمان دربارۀ وجوب غسل تعمید یا تعداد رکعات نماز صبح!
در آخر تذکر این نکته هم بد نیست که مشکل ادبیات مشترک گریبانگر بسیاری از مبلغان دینی نیز هست. خواسته یا ناخواسته طرز تفکر مدرن در ذهن خیلی از مردم ما رسوخ کرده و تا اصلاح نشود پرسشهای زیادی هیچگاه میان عموم مردم پاسخ نخواهد گرفت.
#روشنفکری_دینی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 معضل زبان مشترک (۲)
•بریدههایی از مصاحبۀ دکتر نصری | بخش اول
◾️شما با هر متنی بخواهید مواجه شوید سوالاتی را مطرح میکنید که مشکلی ندارد ولی بالاخره باید حقی برای متن قائل شوید که متن بگوید پاسخ این سوال شما را میدهم یا نمیدهم!
▫️نگاه کنید در ۴۰ سال اخیر که فرهنگستان علوم اسلامی میخواهد از متن، منابع دین و کتاب و سنت علوم گوناگون را استنباط کند، و نه تنها علوم انسانی بلکه علوم تجربی، ریاضیات، فیزیک اسلامی و غیراسلامی را، آیا دین پاسخگوی انتظارات آنها بود یا نبود؟ پس این نکته به صورت جدی مطرح است.
◾️ما سراغ دین میآئیم... از دین میخواهیم ببینیم دین را چگونه بفهمیم. ...قطعاً باید پیشفرضهای برون دینی داشته باشید، این پیشفرضها اهمیت دارد و کسی این مسئله را نفی نمیکند.
[اما] در [علم] #کلام ما به صورت عقلی لزوم بعثت #پیامبران را مطرح میکنیم. مبنای این بحث هم این است که صفت حکمت خداوند ایجاب میکند که بشر را هدایت بکند. تا اینجای بحث ما عقلی است. ...اما اگر بخواهیم دقیقاً این نکته را دریابیم که این #هدایت شامل چه اموری میشود و حتی اگر پیامبران برای هدایت آمدهاند و هدف بعثت آنها هدایت بشر بوده است، ابعاد این هدایت چگونه است و پیامبران برای هدایت خودشان روی چه اهداف اصلی و فرعی تاکید میکردند و اساساً هدف اصلی و شاخ و برگهای این هدایت چه بوده است، اینجاست که باز به خود دین نیاز پیدا میکنیم. ...اینکه صرفاً بتوانیم با کلام یک بحث عقلی کنیم، مسئله هدایت تمام نمیشود.
▫️باید محل نزاع را حل کنیم. اول #توحید را حل کنیم، بعد #نبوت را حل کنیم و بعد سراغ انتظار بشر از دین برویم! ما با توحید و نبوت شما مشکل داریم، تا برسد به دین! اساساً با آن مبنای دکتر سروش، دینی به این معنا باقی نمیماند که انتظار خود را از دین مشخص کنیم تا دیگر چه برسیم به مسئله #فقه، نسبت فقه و #اخلاق و نسبت فقه و #کلام! اصلاً از مبنا مشکل وجود دارد. چرا بحث را از میانه و کمر شروع میکنید؟ چرا بحث را از اساس شروع نمیکنید؟ در مبنا با اختلاف نظر مواجه هستیم.
◾️یک مطلب دیگر این است که برای فهم متن، بالاخره باید یک پیشفرضهای زبانی هم داشته باشم. باید یک تئوری #زبانشناسی و یک #فلسفۀ_زبان داشته باشم و بدون آن، فهم متن امکانپذیر نیست. اتفاقاً علم #اصول ما نیز برای فهم متن بوده است. یک بخشی از علم اصول که بحث الفاظ است، بحثهای زبانشناسی متن است که کاملاً بحث بروندینی است. بنابراین دینشناسی کار سادهای نیست. این نکتهای است که باید بدان توجه داشت.
◾️آقای سروش چه تلقیای از عبادت در دین دارد که این گونه عبادات دینی را تحقیر میکند؟ زمانی بود که ایشان بخش معاملات یعنی بخش احکام اجتماعی اسلام را زیر سوال میبرد ولی به عبادات آن پایبند بود. الان از صحبتهای اخیر ایشان برمیآید که عبادات را هم تحقیر میکند. البته این تالی فاسد همان تلقیای است که از خدا در ذهن ایشان وجود دارد و تالی همان ایده از انسان مدرن است که در ذهن ایشان شکل گرفته و آن انسان مدرن باید انتظارات خود را بر دین تکلیف کند که چه کار کند و چه کار نکند. این ذهنیت قطعاً به اینجا ختم میشود که عبادات را هم زیر سوال ببرند.
#روشنفکری_دینی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 معضل زبان مشترک (۳)
•بریدههایی از مصاحبۀ دکتر نصری| بخش دوم
◾️اساساً تصوری که ما از دین داریم با تصوری که دکتر #سروش از دین دارد، از زمین تا آسمان فرق میکند. ما دین را یک امر وحیانی میدانیم که تجلی آن در کتابی به نام قرآن به صورت آموزههایی از طرف خداوند برای تعالی و کمال حیات بشر ارائه شده است. این کتاب هم یک کتاب الهی و مصون از خطاست که به عنوان منبع دین مطرح میشود. اما برای آقای دکتر سروش با توجه به مبانی کلامی ایشان، اصلاً دین به این معنا مطرح نمیشود. در دیدگاه ایشان قرآن به عنوان یک کتاب بشری مطرح میشود مثل سایر کتب دیگر. حتی با توجه به مباحثی که ایشان در مورد #مثنوی بیان میکند، و با توجه به مباحث «بسط تجربه نبوی»، چه بسا اینطور است که کتاب مثنوی نسبت به قرآن برتر و اولی است. ...با توجه به این مبنا، زمانی که بحث «متن» مطرح میشود، با توجه به اینکه این متن قرآن یک متن بشری و آمیخته با خطاست و به قول ایشان حداقل در سه زمینه در این متن خطا پیدا شده است، دیگر انتظار ما از این متن، آن انتظاری نیست که از یک کتاب الهی که کلام خداست، داریم!
▫️اگر به این نکته توجه نکنیم که علیالمبنا با ایشان اختلاف نظر داریم لذا اصلاً پرسشهایی هم که مطرح میکنیم اصلاً پرسشهای یکسانی نیست. دیگر وجه مشترکی با ایشان در مورد دین نداریم تا بتوانیم بحث وگفتوگو کنیم. اصلاً در اینجا دین واحدی مطرح نیست. ما از یک دین وکتاب الهی سخن میگوییم و ایشان از یک آیین دیگر و یک کتاب بشری سخن میگوید. خودمان را فریب ندهیم. پرسش از یک واقعیت خاص به نام دین واحد مطرح نیست.
◾️عجیب اینجاست که ایشان از نسبت #فقه و #کلام سخن میگویند. کدام کلام؟! مبانی کلامی شما که نافی دین الهی و مؤیّد پذیرش یک آیین بشری است! #فقها که در طول تاریخ از مبانی کلامی استدلالی خودشان اولاً در ضرورت #استنباط و ثانیاً در روش استنباطی خود استفاده کردهاند. آیا شما که آنها را محکوم میکنید که در فقه به کلام بیاعتنایی کردهاند مرادتان پذیرش و بکارگیری دیدگاههای شما نیست که برای مثال قرآن را یک متن بشری بدانند که حاصل تجربهها و یا رویاهای یک فرد عامی است و لذا نه تنها احکام آن مربوط به ۱۴۵۰ سال قبل بوده و با عقلانیت مدرن و عدالت سازگاری ندارد و مشکلات دنیای بشر را حل نمیکند؛ که بخش عبادات آن هم آخرت انسان را تامین نمیکند و خلاصه دینی است که نه به درد دنیا میخورد و نه آخرت؟
◾️با این مبانی فکری دکتر سروش نه تنها بحث از #انتظار_بشر_از_دین بیهوده و سرگرمی است که دیگر گفتوگوی از فقه و انتظار از آن هم معنای مُحصَّلی ندارد.
#روشنفکری_دینی
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan