🍃🍃🍃داستان کمک خالصانه 🍃🍃🍃 👇👇👇👇👇

🌱🌱🌱به نام خدا🌱🌱🌱 🌿داستان کمک خالصانه ☘روزی روزگاری مرد کشاورزی در مزرعه مشغول آبیاری بود. همان وقت شاهین زیبایی که برای شکار یک خرگوش به زمین نزدیک شده بود در دامی‌افتاد. این دام را مرد کشاورز برای یک گراز وحشی که هر شب مزرعه او را لگد مال می‌کرد کار گذاشته بود. ☘شاهین بیچاره جیغ می‌کشید و می‌خواست فرار کند اما نمی‌توانست .مرد کشاورز صدای شاهین را شنید به طرفش آمد و همین که پر و بال زیبای او را دید دلش به رحم آمد و او را آزاد کرد . ☘شاهین آزاد شد و به آسمان پرید و با خودش گفت :حالا که مرد کشاورز به من رحم کرد و از دام نجاتم داد من هم روزی محبتش را جبران می‌کنم . ☘شاهین هر روز بالای مزرعه پرواز می‌کرد و از آنجا مرد کشاورز را که سرگرم کار و تلاش بود می‌دید .یک روز مرد کشاورز به دیوارشکسته ای نزدیک مزرعه‌اش تکیه‌داد. او کلاهش را روی صورتش گذاشت و چشمانش را بست تا کمی استراحت کند. ☘ شاهین با چشمان تیزبینش متوجه شکافی در دیوار شد و فهمید که آن دیوار به زودی خراب می‌شود و روی مرد کشاورز می‌افتد . ☘به فکر افتاد تا مرد کشاورز را از خطر آگاه کند. او با سر و صدا به طرف مرد آمد و کلاه او را با چنگال‌هایش گرفت و چندین متر دورتر انداخت. مرد کشاورز از جا برخاست و به سوی کلاهش دوید. ☘ناگهان از دیوار صدایی برخاست کشاورز برگشت و پشت سرش را نگاه کرد دیوار بود که خراب شده بود .کشاورز فهمید که شاهین برای جبران لطف او این کار را کرده و با برداشتن کلاه او را از دیوار دور کرده است. ☘خدا را شکر کرد و گفت :خدایا من به چشم خودم دیدم که لطف و مهربانی و کمک به دیگران هرگز بی پاداش نمی‌ماند. از تو که شاهین را برای کمک به من فرستادی سپاسگزارم و تو را شکر می‌کنم #داستان @FahmeGuran

فعالیت5️⃣ ☘دانش آموز گُلم اگر توی درس یا مهارتی قوی هستی و میدونی که یک نفر از دوستان یا اطرافیانت توی اون درس ضعیفه یا دوست داره اون مهارت رو یادبگیره به اون شخص مهارتی که بلد هستی رو یاد بده ولی یادت باشه یه قانونی رو رعایت کنی⬇️ ❌نباید به اِزای کاری که یاد میدی از اون شخص چیزی بخوای @FahmeGuran