در تعارضات سازمانی و برخورد مخرب گروهها با یکدیگر، دو اقدام مقدم است؛
۱. ترجيح قدرت تخصص
۲. برخورد با باندها و شبکههای مخرب (پاتوقداران قهوهخانهای، گعدهدارهای معزولین، کلونیهای منصوبین و امثال اینها)
باندبازی و شبکهسازی در هر کسوتی و با هر نیتی در بنگاههای اقتصادی سم است و باید از شکلگیری آن پیشگیری کرد و در صورت تشکیل، متلاشی کرد.
@Fakhari_ir
بولتن هفته سوم دیماه.pdf
1.8M
▫️ هفته نامه خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان - شماره ۶۹
📆 هفته سوم دیماه ۱۴۰۲
《سازمان اقتصادی کوثر》
@Fakhari_ir
#روایت_یک_دیدار
از سرکار خانم سیده آمنه آدینه
فرزند شهید و
مشاور امور ایثارگران
سازمان اقتصادی کوثر؛
[آقای دربین رییس بنیاد شهید ملکشاهی استان ایلام از آن دسته فرزندان شهدایی است که کاش خدا از او به تعداد زیاد تکثیر میکرد.
از ۱۰ سهمیهی دیدار خانواده شهدای ایلام با حذف شهرستانهای دهلران و درهشهر و بدره،۲ سهمیهی دیدار به این شهر اختصاص داده شده است.
آقای دربین با نگاهی پر از خواهش میگوید: خانم آدینه یک دیدار دیگر هم برویم. خیلی گرفتار است.
میگویم: سهمیه شما همین ۲ تا بود که رفتیم.
میگوید: باید ببینی که چقدر به کمک احتیاج دارد.
آقای دربین در سفر پیش انتخابهای درستی داشت. شاخص داشت. قومی و قبیلهای انتخاب نکرده بود.
به احترام دغدغههای نابش گفتم: برویم یک کاریش میکنیم.
میگوید: "چند روز پیش مادرش آمد و گفت دخترم گرفتار است. من فقط مبلغ کمی توانستم کمک کنم. گفتم این روزها فقط یک خانم آدینه میتواند کمک کند. خدا کند این روزها بیاید. دیشب که تماس گرفتند برای هماهنگی، گفتم خدا صدای مرا شنید."
به ظاهر خندیدم و گفتم کاش از خدا یک گنج بزرگ میخواستی. اما دلم لرزید، بدجور هم لرزید و این یعنی خدا مرا برای اجابت دعای دیگری انتخاب کرده است.
گفتم قبلش برویم عیادت جانباز کوهی بعد در خدمت شما هستم.
گفت: البته مسیرش سخت و دور است.
گفتم: برویم.
رفتیم و رفتیم. مسیر سختی بود. برای ورود به منطقه مورد نظر باید کارت تردد داشته باشی، آقای دربین هماهنگیها را کرده بود. از دژبانی عبور کردیم. هر چه جلوتر میرفتیم مسیر سختتر میشد. تابلوها میگفتند وارد منطقه عملیاتی میمک شدهایم. حالا پاسگاه مرزی روبرویمان بود. یک مقداری از مسیر را اشتباه رفتیم. دور زدیم، آثار سنگرهای رزمندگان دوران دفاع مقدس را میدیدیم. رانندهی جوان کمی خوف کرده بود با شوخی گفت: اینجا حتی جن و ملائکه هم نیست. یک جایی ماشین ما دیگر نمیتوانست جلوتر برود. یک مقداری پیاده روی کردیم تا به مقصد رسیدیم. دو سیاه چادر عشایری.
جایی که قرار بود او را ببینیم. ایثارگر معسر، و او کسی نبود جز مریم. دختر و نوه شهید. که پدر و پدربزرگش به فاصله یک شب در شاخ شمیران شهید شده بودند.
مریم دختر بلندبالایی که لیسانس حقوق داشت اما حالا چوپان گلهی مردم بود. شوهرش بر اثر حادثهای از کار افتاده شده بود. خودش هم بر اثر تصادف آسیب دیده بود. آزمون استخدامی هم قبول شده بود اما به بهانه عدم نیاز یا عدم ارتباط رشته یا عدم فلان و بهمان او را رد کرده بودند تا جا برای نورچشمیها باز شود.
مادر مریم از ابتدای سفر به عنوان راهنما همراهمان بود. در طول سفر توی دلم میگفتم: خدا چکارت کنه زن با این دختر شوهر دادنت.
اما به مرور میفهمم علت همراهی مریم با شوهر در این وضعیت داشتن شوهر تحصیل کرده و انسانی است که به خانواده مریم در دوره سلامت، عزت و احترام گذاشته است.
قدرشناسی مریم برایم ارزشمند بود، در این روزگار که زوجهای جوان بخاطر یک هدیه روز ولنتاین از هم جدا میشوند، این قدرشناسی و ماندن پای همسر قابل ستایش است.
سه فرزند قد و نیم قد مریم، بخاطر درس و مشق در شهر پیش مادربزرگ هستند، همسر شهید که سه دختر دارد، با غصه میگوید: هر سه دخترم بیکار هستند.
مریم میگوید: دعا کنید برای من یک کار پیدا شود.
مریم اهل کار و مسئولیت است، که اگر نبود، با آن زیبایی خدادادی و قد و بالای رعنا، نمیآمد چوپان گلهی ده بالاییها شود.
ناهار نان و ماست محلی میخوریم. مریم تعارف میکند که بخورید، درسته که سیاه چادرمان زشته، ولی غذا تمیزه، و من میگویم: از این بهتر و سالمتر؟
باید کمکم برگردیم که به شب نخوریم. مددکار میگوید: خوش به حالشان چه آرامشی، چه طبیعتی.
میگویم: برای من و شما یکی دو ساعت خوب است. الان که ما رفتیم این زن و شوهر میمانند و گله و تاریکی و وهم شب. خوفناک است.
از مریم دور میشویم و حالا غصهی مریم به غصههای دیگرم اضافه شد. حالا به آدمهای ناشکری فکر میکنم که تمام دغدغه و غمشان کار کم و حقوق زیاد است، اندوهشان ساعت بیشتر اضافه کار است و یارانه و کارانه.
به آدمهایی فکر میکنم که برای دوست و رفیق خود به بهانهی مختلف پول و پاداش میخواهند.
به خودم که برای دغدغههای حقیر مادی همکاران وقت میگذارم و یادم میرود دغدغه اصلی من باید مریم و مریمها باشد.
باورش سخت است اما در دیروزهای نه چندان دور در منطقه عملیاتی میمک جایی که پدر مریم برای ایران و ایرانیها جانفشانی کرده بود، امروز سهم مریم بابا این است که در این منطقه، برای بقاء، چوپان گلهی مردم باشد آن هم با لیسانس حقوق.]
پ.ن؛ یکی از جلوات آیهی اِنّ مَعَ العُسْرِ یسْراً، کار و خدمت در مجموعه بنیاد شهید است؛ تحمل برخی حرف و حدیثها و رفتارها، مشاهده مسائل رنجآور جامعهای محترم و ذیحق در کنار دیدن دست خدا حین خدمت.
الْحَمْدُلِلّهِ عَلي كُلِّ حال
@Fakhari_ir
امروز جلسه شورای مدیران، به بررسی و آسیبشناسی عملکرد سال مالی منتهی به ۳۰ آذر و تبیین سیاستها و برنامههای سال مالی پیش روی شرکتها اختصاص داشت.
تعدادی از مدیران برگزیده در حوزه عملکرد و بودجه، خودکفایی، شفافیت و هوشمندسازی، صادرات، مولدسازی و نوآوری مورد تقدیر قرار گرفتند؛ گرچه باید اذعان کرد که در کنار موفقیتها و علیرغم تلاش بسیاری از مدیران و کارکنان، هنوز بخشهای ناکارآمدی در شرکتها وجود دارد.
پ.ن؛ همیشه در جلسات از مدیران تقدیر میشود، حال آنکه غیر از توان و نقش مدیران در برنامهریزی، هدایت، کنترل، سازماندهی و تخصص، این دست توانای کارگران است که عامل اجرای موفق است.
صمیمانه از ۸ هزار کارمند و کارگر مجموعه سازمان و بیش ۲۸ هزار خانواده محترم آنان تقدیر و تشکر مینمایم.
انتظار میرود مدیران برگزیده از کارکنان تحت امر خود که شریک موفقیت ایشان بودهاند، به نحو شایسته تقدیر نمایند.
@Fakhari_ir
در جلسه روز سه شنبه شورای مدیران نکاتی را عرض کردم که منابع برخی از آنها را در ذیل این پیام میآورم 👇👇👇
ناصر فخاری
در جلسه روز سه شنبه شورای مدیران نکاتی را عرض کردم که منابع برخی از آنها را در ذیل این پیام میآورم
شهادت از یک طرف معاملهی با خدا است؛ آن صِدقی که در شهید هست، معاملهی با خدا است: اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة.(توبه ۱۱۱) آن طور که یادم هست، از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و از امام سجّاد (علیه السّلام) نقل شده که قیمت جان شما خیلی بالا است، آن را نفروشید مگر به بهشت. این جان خیلی قیمت دارد؛ قیمت وجود شما خیلی بالا است؛ این را فقط به بهشت بفروشید؛ به هیچ چیزی کمتر از بهشت نفروشید که خدای متعال هم خریدارش است؛ جان مال خدا است، خدا هم خریدارش است. اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة؛ پس از یک طرف معاملهی با خدا است. از یک طرف تأمینکنندهی مصالح ملّی است؛ همان تقویت هویّت که گفتیم. شهادت فیسبیلالله مصالح ملّی را و منافع ملّت را تأمین میکند.
ناصر فخاری
در جلسه روز سه شنبه شورای مدیران نکاتی را عرض کردم که منابع برخی از آنها را در ذیل این پیام میآورم
... وَ اعْلَمْ أَنَّ الْإِعْجَابَ ضِدُّ الصَّوَابِ وَ آفَةُ الْأَلْبَابِ فَاسْعَ فِي كَدْحِك
وَ لَا تَكُنْ خَازِناً لِغَيْرِكَ وَ إِذَا أَنْتَ هُدِيتَ لِقَصْدِكَ فَكُنْ أَخْشَعَ مَا تَكُونُ لِرَبِّكَ،
وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ طَرِيقاً ذَا مَسَافَةٍ بَعِيدَةٍ وَ مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ
وَ أَنَّهُ لَا غِنَى بِكَ فِيهِ عَنْ حُسْنِ الِارْتِيَادِ،
وَ قَدْرِ بَلَاغِكَ مِنَ الزَّادِ مَعَ خِفَّةِ الظَّهْرِ،
فَلَا تَحْمِلَنَّ عَلَى ظَهْرِكَ فَوْقَ طَاقَتِكَ فَيَكُونَ ثِقْلُ ذَلِكَ وَبَالًا عَلَيْكَ
وَ إِذَا وَجَدْتَ مِنْ أَهْلِ الْفَاقَةِ مَنْ يَحْمِلُ لَكَ زَادَكَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
فَيُوَافِيكَ بِهِ غَداً حَيْثُ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ فَاغْتَنِمْهُ وَ حَمِّلْهُ إِيَّاهُ وَ أَكْثِرْ مِنْ تَزْوِيدِهِ وَ أَنْتَ قَادِرٌ عَلَيْهِ فَلَعَلَّكَ تَطْلُبُهُ فَلَا تَجِدُهُ وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ ...
ترجمه :
(نامه به فرزندش امام حسن عليه السّلام وقتى از جنگ صفين باز مى گشت و به سرزمين «حاضرين» رسيده بود در سال ۳۸ هجرى)
... بدان كه خود بزرگ بينى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است، نهايت كوشش را در زندگى داشته باش، و در فكر ذخيره سازى براى ديگران مباش، آنگاه كه به راه راست هدايت شدى، در برابر پروردگارت از هر فروتنى خاضع تر باش.
بدان راهى پر مشقّت و بس طولانى در پيش روى دارى، و در اين راه بدون كوشش بايسته، و تلاش فراوان، و اندازه گيرى زاد و توشه، و سبك كردن بار گناه، موفّق نخواهى بود، بيش از تحمّل خود بار مسئوليّت ها بر دوش منه، كه سنگينى آن براى تو عذاب آور است.
اگر مستمندى را ديدى كه توشه ات را تا قيامت مى برد، و فردا كه به آن نياز دارى به تو باز مى گرداند، كمك او را غنيمت بشمار، و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالى دارى بيشتر انفاق كن، و همراه او بفرست، زيرا ممكن است روزى در رستاخيز در جستجوى چنين فردى باشى و او را نيابى. به هنگام بى نيازى، اگر كسى از تو وام خواهد، غنيمت بشمار، تا در روز سختى و تنگدستى به تو باز گرداند ...
نهج البلاغه، نامه ۳۱
ناصر فخاری
در جلسه روز سه شنبه شورای مدیران نکاتی را عرض کردم که منابع برخی از آنها را در ذیل این پیام میآورم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیانات مقام معظم رهبری پیرامون تبعات اخروی ریاست و تبیین حدیثی از پیامبر اعظم (ص)
@Fakhari_ir
همیشه یک جذبهای از سوی شلمچه و شهدای کربلای ۵ مرا به سمت خود میکشید.
وقتی سالها بعد، حضور حضرت آقا را در شلمچه دیدم و بیانات و اشعار ایشان را شنیدم، اینطور متوجه شدم که این کشش فراگیر است.
گویا حضور زهرای مرضیه (س) در این عملیات و این منطقه، انقلابی به پا کرده که مغناطیس آن تا ابد عاشقان حضرتش را فرامیخواند.
این روزها که سالروز عملیات کربلای ۵ است، نام و یاد این شهدای عزیز فاطمی را گرامی میداریم.
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ
شعر از رهبر معظم انقلاب؛
ز آه سینه سوزان، ترانه میسازم
چو نی ز مایهی جان، این فسانه میسازم
به غمگساری یاران، چو شمع میسوزم
برای اشک دمادم، بهانه میسازم
پَرِ نسیم، به خوناب اشک میشویم
پیامی از دل خونین، روانه میسازم
نمیکَنم دل از این عرصهی شقایق فام
کنار لالهرخان، آشیانه میسازم
در آستان به خون خفتگان وادی عشق
برون ز عالم اسباب، خانه میسازم
چو شمع بر سر هر کشته میگذارم جان
ز یک شراره، هزاران زبانه میسازم
ز پارههای دل من، شلمچه رنگین است
سخن چو بلبل از آن، عاشقانه میسازم
سر و تن و دل و جان را به خاک میفکنم
برای قبر تو، چندین نشانه میسازم
کشم به لجه شوریدگی بساط، امین
کنون که رخت سفر چون کرانه میسازم
@Fakhari_ir
سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است
بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی
قلم را آن زبان نَبوَد که سرِّ عشق گوید باز
ورای حد تقریر است شرح آرزومندی
#لیله_الرغایب
اللهم عجل لولیک الفرج
@Fakhari_ir
ناصر فخاری
همیشه یک جذبهای از سوی شلمچه و شهدای کربلای ۵ مرا به سمت خود میکشید. وقتی سالها بعد، حضور حضرت آق
از قضا دیروز که یاد شهدای شلمچه و عملیات کربلای ۵ را کردم، مصادف با شهادت عباس خداوردی ابوی همکارمان در دفتر بنده بود.
یادش گرامی...
@Fakhari_ir
بولتن هفته پایانی دیماه 1402.pdf
1.63M
▫️ هفته نامه خبری تحلیلی اقتصاد ایران و جهان - شماره ۷۰
📆 هفته آخر دیماه ۱۴۰۲
《سازمان اقتصادی کوثر》
@Fakhari_ir
روز گذشته به اتفاق مدیران سازمان و هلدینگ معادن کوثر، از فرایند تولید و هوشمندسازی معادن درود - دریژان - ازنا بازدید بعمل آمد.
برای اولین بار در کشور، فرایند استخراج، کنترل کیفیت، حمل و نقل، برنامه و بودجه، منابع انسانی و امنیت در معادن بصورت برخط و مبتنی بر هوش مصنوعی و تصویربرداری پهپادی در معادن کوثر در سرتاسر کشور اجرایی شد.
با ورود دادهها و اطلاعات جدید، هوش مصنوعی تکمیل و دقیقتر عمل خواهد کرد.
این موفقیت را به همه همکاران تبریک میگویم. امیدوارم ثمره این اقدامات که منجر به شفافیت، پیشگیری از فساد، قابلیت تصمیمگیری بهنگام و رشد چند برابری سود سالانه شده، به سفره سهامداران از جامعه ایثارگری و بازار سرمایه وارد شود.
@Fakhari_ir