eitaa logo
فامنین گرام
2.9هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
111 فایل
🌹آخرین اخبار و اتفاقات شهرستان #فامنین را اینجا دنبال کنید 🗣 💫 ارسال سوژه های خبری، آگهی ترحیم (ارسال #رایگان )، ارتباط با ادمین ها و هماهنگی تبلیغات (کسب و کار) #فقط با👇 @Famenin_Gram1402
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️معنایِ «حافظ» در روزگارِ 👈 قسمت اول 💠زِ حافظانِ جهان کس چو بنده جمع نکرد لطایفِ حکَمی با نکاتِ قرآن 🔹تا آنجایی که به یاد می‌آورم، قبل از خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی، متوفی ۷۹۱، ظاهراً هیچ شاعری تخلّصِ حافظ نداشته است، امّا پس از او کسانی به نام «حافظ» شهرت داشته‌اند و شعر هم می‌گفته‌اند، اما هیچ کدام از ایشان گویا «حافظ» را به عنوان انتخاب نکرده است. تمام کسانی که با عنوان حافظ نامشان آمده، همه بعد از روزگارِ خواجهٔ شیراز می‌زیسته‌اند، مانند « » و « ». ⁉️پرسش اصلی این است که از چه روزگاری استادان را «حافظ» می‌نامیده‌اند. در تذکره‌های عصر تیموری و صفوی، تقریبا، همه جا نمونهٔ این کاربرد را می‌توان ملاحظه کرد و هیچ نیازی به جستجو ندارد. شاید به صورت قانونمند نشود چنین حکمی کرد اما در اعمّ اغلب موارد «خوانندگان» و «گویندگانِ» خوش‌آواز را «حافظ» و نوازندگان را «استاد» و شعرا را «مولانا» لقب می‌داده‌اند. مثلا حافظ فلان، استاد فلان، مولانا فلان. 🔸این که حافظان قرآن کریم، غالبا خوش‌آواز بوده‌اند و این خوش‌آوازی سبب می‌شده که آنان علم موسیقی را نیز به کمال فراگیرند، امری است بدیهی. از بزرگ‌ترین موسیقی‌دانان دورهٔ اسلامیِ ما که استادِ تمامِ موسیقی‌دانان عصر خود بوده است، یعنی از (متوفی ۵۴۴) بگیرید بیایید تا حافظانی که در بدایع الوقایع یا مذکِّرِ احباب یا تذکرة‌الشعراء مطربیِ سمرقندی یا تحفهٔ سامی یا مجالس النّفایس نامشان آمده است و غالباً به خوش‌آوازی و موسیقی‌دانیِ ایشان اشارت رفته است و در عین حال تصریح شده است که بعضی از اینان را به صوتِ بسیار خوش قرائت می‌کرده‌اند. خواجه شمس‌الدین محمد حافظ شیرازی نیز ازین قاعده برکنار نبوده است. او نیز هم در خوش‌آوازی و موسیقی‌شناسی استاد بوده است و هم در خواندن قرآن کریم به صوتِ خوش و بر اصولِ موسیقی. 🔻 ادامه دارد.. ✍ نویسنده و محقق: محمدرضا 📥 ارسالی از: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 💦🌺💦ईइ═─┅─ 🌳 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش👇 🌨☘️ @Famenin_Gram 🍃☘️
❇️معنایِ «حافظ» در روزگارِ 👈 قسمت دوم 💠کاربرد «حافظ» آیا از زبان فارسی آغاز شده است یا زبان عرب؟ باید دربارهٔ آن تحقیق شود. شمس‌الدین ذهبی در کتاب تذکرة‌الشّعراء که ما با نام و شمار کثیری از حافظان روبه‌روییم، در زندگی هیچ کدام ایشان به مسألهٔ خوش‌آوازی اینان اشاراتی نرفته است. کتابی دارد به نام معرفة القرّاءِ الكبار على الطبقات و الأعصار که مشتمل است بر زندگی قرّاء (قاریان به معنی علمی و فنّی و اصطلاحیِ عالمِ علم قرائت). در آنجا نیز «حافظ» بر هیچ خوش‌آوازی اطلاق نشده است. ذهبی تقریبا معاصر خواجه شیرازی بوده است با حدود نیم‌قرن تقدّم. 🔹«حافظ» به معنی خوش‌آواز و موسیقی‌شناس کاربرد فارسی‌زبانان بوده است. از میان فرهنگ‌نویسانِ متأخر، صاحب بهار عجم به این نکته توجه کرده است و ذیل کلمه «حافظ» می‌گوید: فارسیان به معنی مطرب و قوّال استعمال کنند و شاهدی هم می‌آورد از طالب آملی (متوفی ۱۰۳۶): حَبّذا حُفّاظِ خوش‌الحان که مرغِ لهجه‌شان در دلِ بلبل فشارد ناخنِ صوتِ حزین 🔸این عنوان در همان روزگار خواجه شمس‌الدین محمد یا نیم قرنی قبل از روزگار او برای موسیقی‌دانان و خوش‌آوازان آغاز شده است. تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که قبل از قرن هفتم و خاصّةً قبل از حملهٔ ، این کاربرد هیچ رواجی نداشته است. 🔹با چنین استدلالی، شاید بتوان گفت که خواجه شمس‌الدین محمد شیرازی به عنوان خوش‌آواز و موسیقی‌شناس در محیطِ عصر خود ظاهر شده است و سپس همان عنوان و لقب و یا شغل و پیشه را تبدیل به «تخلّصِ» خویش کرده است و هیچ بعید نیست که بعد‌ها این تخلّص وارد شعر شده باشد زیرا مسلّم است که خواجهٔ شیراز، روز به روز، در شعرهای خود تصرّف می‌کرده است ولی کوشیده است که آنها را به صورت دلخواه‌تری درآورد و از جمله تخلّص حافظ را نیز بر آن بیفزاید. 🔍 از جستجویی که در کتاب‌هایی از نوع الشقائق النُّعمانیّه کردم، چنین به نظرم رسید که در قلمروِ ترکانِ (روم) این کاربرد شیوعی نداشته است یعنی استادان آواز را «حافظ» نمی‌نامیده‌اند، اما در شبه‌ قاره که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بوده است این عنوان را در مورد اهالی آواز و موسیقی می‌توان مشاهده کرد. 🔻 پایان ✍ نویسنده و محقق: محمدرضا 📥 ارسالی از: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 💦🌺💦ईइ═─┅─ 🌳 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش👇 🌨☘️ @Famenin_Gram 🍃☘️
🔵 بردرِ میخانهٔ عشق، ای ملک تسبیح‌ گوی کاندر آنجا طینتِ آدم مُخمّر می‌کنند ♦️یک جا در مقاله‌ای نوشته بودم که اشاراتی که به و در شعرِ می‌شود، از عوارضِ تأثیرِ است و‌ او به من می‌گفت: هرگز چنین نیست. دیوان حافظ پر است از اشارات به تورات و داستان‌های آن. گفتم: در کجای دیوان و در کجای دیوان – که خود تربیت نیمه‌مسیحی داشته – از جُلجتا و باغِ جِتْسِمانی سخن رفته است؟ گفت: راست می‌گویی و . 🔹شک نیست که شعر فارسی از اساطیرِ سامی تجزیه‌پذیر نیست؛ بخصوص شعر غنایی ما و به‌ویژه اوج آن که شعر است. این شعر‌ها چنان با رموز و اشارات زندگی پیامبران سامی به‌ هم آمیخته که اگر بخواهیم از آنها صرف نظر کنیم نیمی از شاهکارها را باید به‌دور بریزیم. 🔸کافی است نگاهی به دیوان حافظ بیفکنیم و ببینیم که چه رمزها و کنایاتی پیرامونِ نام آصف برخیا و آدم (و بهشت عدن) و خضر و ابراهیم خلیل و لحن داود و زلیخا و سامری و سلیمان و شدّاد و شعیب و عیسی و قارون و موسی و نمرود و نوح در آن به وجود آمده است، اما این نکته را نباید از یاد بُرد که این نام‌ها و اسطوره‌های پیوسته به آنها از صافیِ اسلامی گذشته و با تصویری صد‌درصد اسلامی داخل ادبیات و فرهنگ ما شده است؛ در تحلیلِ نهایی، اسلام صورت پالایش– یافته و متکامل تمام ادیانی است که عهد قدیم و عهد جدید نمایندگان آن هستند. 📝اما آنچه امروز، در شعر معاصر ما، نمودار می‌شود آن چیزی نیست که از صافی هزار و چهارصد سالهٔ فرهنگ و تمدن اسلامی گذشته بلکه چیزی است که مستقیم از زندگی مسیحیت امروز و عقاید مسیحیان و یهودیانِ غرب مایه می‌گیرد و گاه از چشم‌انداز یک مسیحیِ زندیق. 🔸چیزی که باید بر این نکته افزود و آن هم از نشانه‌های همین است، تغییراتی‌ست که اندک‌اندک در نوعِ تلقّی از تم‌های اساطیری سامی در شعر معاصر ما روی می‌دهد. در سراسر ادبیات و عقاید ما، آن میوهٔ ممنوع، است که آدم را از بهشت راند و گرفتار عذاب زندگی این‌جهانی کرد: خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سرّ ِ آن دانه که شد رهزن آدم با اوست حافظ 🔻در شعر معاصر به تأثیر ترجمهٔ شعر و فرهنگ ، این گندم به بدل می‌شود: همه می‌دانند که من و تو از آن روزنهٔ سردِ عبوس باغ را دیدیم و از آن شاخهٔ بازیگرِ دور سیب را چیدیم فروغ فرخزاد ✍ نویسنده و محقق: محمدرضا 📥 ارسالی از: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 💦🌺💦ईइ═─┅─ 🌳 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش👇 🌨☘️ @Famenin_Gram 🍃☘️
📌 بحثی درباره ریشه کلمه 🔵 دکتر در کتاب موسیقی شعر ص ۵۷۷ چنین آورده است که گویا قدیمترین سندی که در باب ریشه کلمه بربط بحث کرده است، مفاتیح العلوم محمد بن احمد کاتب خوارزمی (زنده در نیمه دوم قرن چهارم و متوفی به سال ۳۸۷ ق) است که آن را از دو جزء: «بر» به معنی سینه و بط به معنی مرغابی دانسته است و می گوید: علت این تسمیه این است که شکل این ساز شباهت به سینه و گردن مرغابی دارد: البربط هو العود و الكلمة فارسية و هي بربت أي صدر البطّ لأنّ صورته تشبه صدر البطّ و عنقه‏. 🔹 در ادامه، دکتر شفیعی می نویسد: «بعضی لغت نویسان دوره های بعد نیز این نظر را پذیرفته و نقل کرده اند» و برای نمونه دکتر کدکنی در پاورقی کتاب معربات رشیدی را ذکر می کند. اما طبق تحقیق نگارنده حق آن است که گفته آید: گویا پیش از محمد بن احمد کاتب خوارزمی، لغت نویس شهیر یعنی محمد بن احمد ازهری متوفی به سال ۳۷۰ هجری قمری اولین کسی است که درباره ریشه بربط سخن رانده است. 🔸ازهری در کتاب تهذيب اللغة؛ ج‏۱۴؛ ص۴۲ می نویسد: بربط کلمه ای معرب است و از سازهای عجم محسوب می شود. شبیه به سینه مرغابی است و صدر در فارسی، «بتر یا همان بر» خوانده می شود و به همین جهت این ساز را بربط نام نهاده اند: البَرْبَطُ معرَّب، و هو من مَلاهِي العَجَم، شبيه بصَدْر البَطّ و الصَّدْر بالفارسيّة بَتْر فقِيلَ: بَرَبَط. 🔹 البته برخی از لغت نویسان، وجه تسمیه دیگری هم برای بربط ذکر کرده اند. مثلا ابن اثیر زنده در سده پنجم در نهایه ج ۱ ص ۱۱۲ می گوید: بربط، سازی است شبیه به عود و این کلمه ای فارسی است که معرب شده است. ریشه این کلمه بربت است؛ زیرا نوازنده این ساز، آن را بر سینه خود قرار می دهد و اسم صدر در فارسی، «بر» است: البَرْبَط ملهاة تشبه العود، و هو فارسى معرّب و أصله بربت؛ لأن الضارب به يضعه على صدره، و اسم الصّدر: بر. این وجه تسمیه اخیر را سید عباس موسوی مکی نیز در کتاب نزهه الجلیس ج ۱ ص ۴۰۵ آورده است. 👈 در باب حرمت ساختن بربط و نواختن آن، روایات متعددی وارد شده است؛ لیکن این روایت از در کتب لغت، شهرت یافته است: لا قدّست أمّة فيها البَرْبَط. یعنی: امتی که در آن بربط نواخته شود، نخواهد یافت. 📥 ارسالی از: آقای دکتر رضا ─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─ 🔆 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇 🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸
📚 📌ریشه شناسی کلمه یا در زبان ترکان 💠در زبان ناحیه همدان، کلمه ای وجود دارد با تلفظ احداز یا اهداز بر وزن الماس که به معنی نگهبان شب و شبگرد است. این که ریشه این کلمه چیست و تاریخ ورود این کلمه به زبان ترکان همدان با این معنی تا کدام سال، عقب می رود، موضوع این نوشتار مختصر است. 🔹 دکتر محمد در مقدمه خود بر رساله فتوتیه میر سید علی ص ۲۹۲ آورده است که: از قرن سوم تا ششم هجرى که زمان مخصوص نهضت جوانمردى عياران بوده است، فعاليت هاى آنان را به صورت پراكنده، قبل از اين تاريخ و بعد از آن نيز مى توان مشاهده كرد. در (سوريه) و ، عياران و شطاران از اوائل قرن دوم هجرى وجود داشته و خود را «فتيان» خطاب مى كرده اند؛ ولى بيشتر به نام «حدث» و «احداث» شهرت داشته اند. اين گروه آلوده به معاصى و اخلاق بد و غالبا دزد بودند. فتيان و عياران به اختلاف مذهبى فرقه ها توجهى نداشتند ولى از کتاب «الرحله» تأليف ابن جبير اندلسى (م ۶۱۴ ه) بر مى آيد كه فتيان سوريه كه آن ها را احداث مى گفتند سنيانی متعصب بودند و در شهر دمشق با شيعيان مى جنگيدند. 🔸به گفته دکتر در کتاب در تاریخ ص ۱۶۰، احداث جمع حدث به معنی جوان و نوجوان، نمی تواند بی ارتباط با «فتی» و «فتیان» به معنی جوان و نوجوان و جوانمرد باشد؛ همچنان که از دید تاریخی نیز در بعضی ادوار، احداث همان نقش فتیان را داشته اند. در واقع، احداث یک عنوان ثانویه برای فتیان و عیاران و پایبندان به آیین فتوت بود. ویژگی این احداث، مداخله در امور سیاسی بود. گاهی امیری را یاری می دادند و زمانی دیگری را به خواری می کشاندند. 🔹 در لغت نامه ، واژه ای با عنوان «اعطاس» (بر وزن الماس) وجود دارد که ابتدا با تردید آنرا برگرفته از اعتساس عربی دانسته و بعد هم اشاره ای به واژه احداث نموده و آن را به معنی شبگرد و پاسبان شب دانسته است و در کتاب خاطرات فرید الملک قرخلری همدانی، به این که کلمه اعطاس در زبان به معنی و است تصریح شده است. قرابت مخارج حروف دو کلمه اعطاس و احداث، قرینه ای قابل توجه در برگرفتگی کلمه اعطاس از کلمه احداث است؛ ویژه آن که دکتر کدکنی در حاشیه همان ص ۱۶۰ کتاب قلندریه در تاریخ، به نقل از کتاب فرهنگ نوادر دیوان شمس تصریح می کند که در بعضی ادوار، کلمه احداث، معنای نگهبان شب و عسس داشته است. 🔸با رجوع به سخن دکتر محمد ریاض که به فتیان شام و سوریه، احداث می گفتند و با توجه به این که اقامتگاه ترکان همدان ( ) پیش از کوچانیدن آنها در در زمان امیر تیمور به ایران و نواحی همدان، منطقه شام بوده است، می توان این جمع بندی را نمود که ترکان همدان آنگاه که در منطقه شام بودند، در همان سده های ششم و هفتم هجری، کلمه احداث را که کلمه ای عربی است وارد در استعمالات زبانی رایج خود ساختند و آن را به صورت احداز یا اهداز تلفظ کردند و حالیه نیز در بین ترکان همدان به همین صورت تلفظ می شود. 🔹 در کتاب که کتابی است مربوط به سده هشتم و منسوب به میر سید علی همدانی ص۱۸۱ عبارت و بیتی وجود دارد که کلمه احداث به احتمال بسیار زیاد در آن به معنی نگهبان و عسس آمده است: «شحنه عشق بر سر راه دعوى «لا الله الا الله» از آن بسته است و احداث ابتلا و امتحان بر راه مدعيان نهاده. بيت احداث از آن، نهاده اندر ره عشق تا درنايد هر كه ندارد سر عشق» دو اضافه تشبیهی در این عبارت از کتاب راز ربانی وجود دارد که در هر دو، «مشبه به» از یک جنس است: «شحنه عشق» و «احداث ابتلا و امتحان». در اضافه اول، عشق به شحنه تشبیه شده و در اضافه دوم، ابتلا و امتحان به احداث؛ و نیک هویداست که شحنه با احداث به معنی نگهبان و عسس، قرابت مفهومی ویژه دارند. و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین ✍ محقق: دکتر رضا ─┅─═इई 🍃🌼🍃ईइ═─┅─ 🔆 رسانه فرهنگی، اجتماعی در سه پیام رسان تلگرام،ایتا و سروش 👇 🌺🍃 @Famenin_Gram 🍃🌸