من هنوزم نرفتم بخوابم و فککنم الانه که چشام از کاسه در بیان بیفتن رو صفحه گوشی🤡🎀
فراریِمسلحبهقلم
تحت سرپرستی شما.
رفتم چسبیدم به لیوان چایَم، خوب شد چای خوردم وگرنه به خدا که قندیل میبستم.
روزی که رابطه های تاکسیک تموم شن و بعد تموم شدنشونم عذاب نکشیم، اون روز عید منه.
فراریِمسلحبهقلم
روزی که رابطه های تاکسیک تموم شن و بعد تموم شدنشونم عذاب نکشیم، اون روز عید منه.
مثلا رابطهم با ریاضی، مثل رابطهم با یه سری آدما تو تاکسیک ترین حالت ممکنه و خلاصم نمیشم ازش