eitaa logo
قروقاطی
832 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
5.8هزار ویدیو
54 فایل
مطالب متنوع سیاسی، دینی و سرگرمی ارسال نظرات: @mal_is https://eitaa.com/GgaroGhati
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️"خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج می کند" من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دخترم سه سال مریض بودند و هر دو در یک سال فوت کردند. در کل شهر کرمان، کسی را نداشتیم. من بودم همین یک پسر، علی! میرفتم سر کوره آجرپزی و بعد از ظهرها که از سرکار برمی گشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا می خواستم جان مرا هم بگیرد! حتی گاهی زندگی چنان سخت می شد که زیر باران و برف گدایی می کردم. علی که کوچک بود نمی گذاشتم بفهمد چه کار می کنم با خودم می گفتم این بچه گناهی ندارد و غصه می خورد. شب می گفت مامان! چرا پاهایت تاول زده؟ می گفتم چیزی نیست بخاطر سرماست مادر ! وقتی هیچ پولی نداشتم با یک نان سر می کردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت می کردیم تا در طول سه روز بخوریم. علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می کردیم می گفت "مامان خدا داره ما رو امتحان می کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!" یک دست لباس داشت که وقتی می شستم تو سرما بدون لباس می ایستاد تا لباسش خشک شود می گفتم مادر سردت نیست؟ می گفت نه، کدوم سرما ؟! وقتی که می رفتم سر کار برای این که حتی همسایه ها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم قابلمه ای آب میگذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایه ای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان! کوچک بود هنوز یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟ با سرافکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است . گفت طوی نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می توانم تحمل کنم... مستاصل آمدم در خیابان گفتم خدایا امروز یک لقمه نان گیر من می آید؟ برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل... علی بعد از چند دقیقه امد گفت مادر بیا بخوریم... گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده! خودم رفتم پای کیسه دیدم نان ها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن ... علی که بزرگ شد جنگ شد می رفت در کارهای پشت جبهه کمک می کرد، به چشم حاج قاسم که فرمانده لشکر کرمان بود آمد و او را با خودش به جبهه برد و جزو فرماندهان محوری لشکر ثار الله شد و شهید شد... بعد شهادت علی کسی را نداشتم.. حاج قاسم برایم پسر شد، از سوریه زنگ می زد می گفت صدایت را شنیدم خستگیم رفع شد مادر ! صدایت را شنیدم ارامش پیدا کردم مادر ! یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ زد با ناراحتی گفتم کیست این وقت شب زنگ می زند؟ برداشتم، گفت منم قاسم! دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ می زنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوعاتی بیاورم؟ حاج قاسم همیشه می گفت: ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد! زن زحمت کشیده سیه چرده پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشت مالی او را بزرگ کرد... حالا اما بی بی سکینه در کنار دو پسرش خوابیده است... علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش می گذاشت و درب خانه های نیازمندان می رفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجت ها می دهد... و قاسم پسر دیگرش از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد و آرامش قلب بی بی سکینه است... بی بی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و ندارد ولی آنجا مادر لشکری از شهیدان راه خداست... هدیه به روح بی بی سکینه پاکزاد عباسی و فرزند شهیدش سردار شهید علی شفیعی فرمانده محور لشکر ثارالله و شهید حاج قاسم سلیمانی رحمت الله علیهم بخوانید فاتحه ای همراه با صلوات @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati ═────────◇────────═ 🇬 🇬 🇦 🇷 🇴 🇬 🇭 🇦 🇹 🇮
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تورجِ مرا ندیدی؟ با همان لهجه گیلکی درد دل می‌کند که صادق بوقی آن آواز را با همان لهجه می‌خواند از همان شهر،.. بعد از چهل سال چشم انتظاری..😭 رسانه تعیین می‌کند شما چه تصویری را ببینید! چگونه دیگران بشناسید چگونه درباره آن‌ها فکر کنید و چه تصویری از آنان در ذهن داشته باشید همه را به گریه انداخت حتی فیلمبردارها را... @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati ═────────◇────────═ 🇬 🇬 🇦 🇷 🇴 🇬 🇭 🇦 🇹 🇮
🍂 🔻"هندوانه خورهای جبهه ای"🍉 زیر باران خمپاره های دشمن بودیم که خودرو تدارکات با بار هندوانه های قرمز و شیرین از راه رسید. خوردن هندوانه در آن شرایط سخت جنگی آنقدر ارزش داشت که بخاطرش جان را به خطر بیاندازم. لذا بدون تامل به سمت ماشین رفته و با نگاهی متخصصانه یکی را انتخاب کرده و راهی سنگر شدم. چنان محکم در آغوش کشیده بودمش که گویی معشوقه ای بود از راه رسیده. چند قدمی برنداشته بودم که سوت خمپاره ای تمام افکار شیرینم را در هم ریخت. بر سر دو راهی خوابیدن و ایستادن مانده بودم. باز حد وسط را انتخاب کرده و تنها نشستم. با هر زحمتی بود همچون فاتحان بزرگ، به سنگر رسیدم و آن را در کناری قرار دادم تا خنک شود و در وقت مناسب از خجالتش بیرون بیایم. شب را با خیال صبحانه ای تمام عیار به خواب رفتم ولی چشمم را از آن بر نمی داشتم. صبح که شد سفره ای انداختیم و پنیر و نان را از جعبه های معروف درآوردیم. حالا نوبت هندوانه ای رسیده بود که تا پای جان حفظش کرده بودم. از یکی خواستم تا هندوانه را بیاورد و کنار سفره بگذارند. او هم همین کار را کرد ولی از چیزی که می دیدم متعجب شده بودم. او هندوانه را سبکبار، فقط با دو انگشت گرفته و تحویلم داد. ناباورانه چشمم به سوارخ تعبیه شده در گوشه ای از هندوانه افتاد که موش های🐀 سنگر در آن ایجاد کرده و جز پوستی نگذاشته بودند. چه می شد کرد هندوانه قسمت موشها بود و بنده هم مامور پذیرایی از آنها. @GgaroGhati @GgaroGhati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ساخت و افتتاحِ پل در عرض چند ثانیه بدون حضور مسئولان زیبا، دردناک، تحسین‌برانگیز کانال روشنگری🇮🇷 @roshangarry @GgaroGhati
📸 تصویری از شهید سرلشکر محمدرضا زاهدی در کنار شهید سپهبد علی صیاد شیرازی 🔸 انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید صیاد شیرازی @GgaroGhati @GgaroGhati
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 انتشار نخستین‌بار 🎥 صوت مکالمه بیسیم سرلشکر سردار شهیدمحمدرضا (علی) زاهدی با سردار سرلشکر شهید حسین خرازی و سردار شهید مصطفی ردانی‌پور در هدایت عملیات تیپ 14 امام حسین (ع) 🗓تاریخ سند: 1361/04/22 📌 عملیات: رمضان محور تیپ امام حسین(ع) صلوات تقدیم به ارواح شهدا @GgaroGhati @GgaroGhati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعترافات راست و دروغ صدام: استدلال‌های حافظ اسد(رئیس جمهور سابق سوریه) برای حمایت از ایران در مقابل حمله نظامی رژیم بعثی عراق در سال ۱۳۵۹ پ.ن: در زمان دفاع مقدس، تنها کشوری که به ایران موشک می‌داد، سوریه بود. @GgaroGhati @GgaroGhati
11.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقدمتان گلباران🌹🌹 سالروز بازگشت آزادگان جنگ تحمیلی به میهن مبارک باد در مورخه 26 مرداد 1369 رزمندگان ایرانی که در اسارت رژیم بعثی صدام بودند، آزاد شدند و پا به خاک ایران نهادند. @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati
36.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وارده: ویدیویی از اردوی راهیان نور دانش آموزان مدارس دخترانه خرم بید (استان فارس) دیدار از مناطق جنگی؛ خرمشهر و هویزه و آبادان تدوین: مبینا زحمتکش @GgaroGhati https://eitaa.com/GgaroGhati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفت که چی هی جانباز جانباز شهید شهید ؟!! میخواستن نرن! کسی که مجبورشون نکرده بود! گفتم: چرا اتفاقا! مجبورشون می‌کرد! گفت: کی؟ گفتم: همونی که تو نداریش! گفت: من ندارم؟ چی رو؟ گفتم: غیرت🌺 @GgaroGhati @GgaroGhati