eitaa logo
✍️قلم زنی✒️
200 دنبال‌کننده
531 عکس
99 ویدیو
3 فایل
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم ذره ای بودم و مهـــر تو مـرا بالا برد اینجا محفلی است، برای قلم زنی در عرصه‌ی نگارش دل‌نوشته‌های تحلیلی، تاریخی و ناگفته‌هایی از جنس افکار زن نگار ارادتمند #فاطمه_شکیب‌رخ دکتری تاریخ تشیع @Shakibrokh
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم بیمار تو را دیدم و‌ بیمار شدم @Ghalamzaniii
بالای سرش نشسته بودم و محو در چشمان بسته اش، که ناگاه درب اتاق باز شد؛ چند پرستار داخل شدند و گفتند می خواهیم او را به آی سیو انتقال دهیم! ده روزی بود که در نوبت آی سیو، انتظار می کشیدیم، دلم یکباره فرو ریخت، ایکاش نوبتش نمی شد، آنجا ما نیستیم که مثل پروانه دورش بگردیم… خدایا رحمی کن. داخل آی سیو تا دیدم پرستار، بندی برداشته تا دستان مادر را به تخت ببندد، به سرعت به سمتش دویدم، با صدای لرزان گفتم، یادم نمی آید؛ او ‌در کودکی، دستی از ما بسته باشد! چند شب با خواهرم کنارش بودیم، دستانش را در دستانمان می گذاشتیم، تا مبادا به لوله تنفس دست ببرد! اشک های مرا که دید، گفت نگران نباش، طوری می بندم که اذیت نشود… آن‌ بندِ بر دست مادرم. دلم را بریده است… این روزها، روضه ی کوچه و دستان بسته ی جان پیمبر (ص)، قلبم را به محنت می کشاند! آه از بندهایی که بر دستِ عقلیه عرب و حجت خدا (ع) بر زمین، بسته شد! آری به راستی که بندها بر دستان بندگان خدا بسته گردید تا رسم بندگی، تنها برای تو باقی بماند! ای بهترین بنده نواز، مرا که به بند تو گرفتارم دریاب! الحمدالله علی کل حال ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii
پشت در اتاق عمل، ثانیه ها بی تابند؛ گاهی می گذرند، گاه ساکن از همه هستی، مرا را جا می گذارند؛ تا با بی خبری از زمان این دنیا، خاطرات مهربانی ات را مرور کنم! ایکاش که به سلامت بر گردی، ای آنکه ذرات وجودم از تو آبستن گرفته… یا غیاث المستغیثین @Ghalamzaniii
شب عاشقی ست یارا بنشین برابر من… ▪️نماز لیلة الدفن بنام بانو ثریا بنت غلامعلی کیفیت نماز؛ دو رکعت نماز است که در رکعت اوّل بعد از حمد، یک مرتبه آیة الکرسیّ (آیات 255 تا 257 سورۀ مبارکۀ بقره) و در رکعت دوّم بعد از حمد، ده مرتبه سورۀ «إنّا أَنْزَلْناه» را بخوانند و بعد از سلام نماز بگویند: «اللّهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْ ثَوابَها إِلیٰ قَبْرِ فُلان» به جای کلمۀ فُلان، اسم میّت گفته شود. @Ghalamzaniii
مرا به جرم عشقِ مادر مواخذه مکن، که دهان بر دهانش رشد کردم، از شیره ی جان او نوشیدم و با عطر مادرانگی اش، مستی و عاشقی را شناختم! تمام هستی من را ز من گرفتی؛ تا بیشتر تو را تماشا کنم؟! تا تمام بند بند وجودم به تو پیوستن را بیاموزد؟! این را مدت هاست دریافته ام، از تنگی روزگار ام و از فراق هایی که در این حیات چند روزه، مرا درنوریده است؛ فهمیدم… من هم به تماشای تو بنشسته ام‌، به احساس آنچه از من می خواهی رسیده ام، بارها دانه دانه شمرده ام، تمام صحنه هایی را که احساس محبت مستانه و دلبستگی به غیر در من روئیده بود؛ اما سرانجامش به فراق انجامید و من در فراق آنچه نیک پنداشته بودم؛ با آنکه دست و‌ پا می زدم، جز حسرت و شکستگی احوال، بهره ای دیگر نیافتم! این را باور دارم که برای با تو بودن، باید از تمام تعلقات این دنیا عبور کرد و آنچنان پهن بر زمین خاکی تو افتاده حال بود، که جز با حب و بغض تو دگر به مستی، دچار نگشت! مرا دریاب که اینک در این تلاطم روزگار، باز به گِل نشسته ام، می خواهم آنچه تو می خواهی باشم و از آن مسیری که برایم پسندیده ای، دگربار به بیراهه، مسیری بر نگزینم! ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii
«تو را بی جسم دریافته ام!» رفتنت در باورم نمی گنجد؛ هنوز در انتظار تماس های صبحگاهی تو بر می خیزم و به شوق دیدارهای هر روزمان، به خانه ات می آیم! آه که این فراق چقدر رازها به سر دارد؛ چگونه شرح ماجرا کنم که در این روزهای سخت, آموخته ام، بی آنکه تو را بنگرم, خویشتن را کنار تو احساس کنم، تو را مخاطب خویش بدانم و بی آنکه، شاهد درد کشیدنت باشم، از کنار با تو بودن، لذت ببرم! و چقدر عجیب است اگر بگویم, همانی که می خواهی شد؛ گریه ام به اوج نمی رسد, هق هقم بلند نمی شود, قلبم از هجر نمی گسلد، بی تابی مرا از پا در نمی آورد؛ زیرا که چند روزی ست؛ تو را بی جسم دریافته ام! و قابل وصف نخواهد بود، آن احساسی که کمتر از دیدار جسمانی تو نیست! چراکه در این شروع تازه, مادرانگی ات از جنس آسمان، سبک و پر معنا گشته و دوست داشتن هایت, به رنگ محبت خدا، ماندگار و لطیف تر شده است! راستی کجایند آنان که آغاز حیات حقیقی را فراق و جدایی آدمیان ازهم، دانسته اند! چگونه است که باور ندارند؛ این کالبد سنگین و پر هزینه، لباسی چند روزه بر حقیقت بشر است که برای سبکبال گشتن، باید آن را برون ز جان نمود! ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii
مگر می شود عاشق امیرالمومنین علیه السلام بود، در آسمان ساکن بود و برسفره ی رحمت مولاجانمان به دعوت، مهمان نباشی! مادرم امروز که شادی و شعف ملائک، دل زمینیان‌ را به لطف الهی، منور نموده است؛ می دانم که تو نیز بر آن برکت بی انتها نشسته ای، از حال دل تنگمان برای جان پیامبر صلی الله علیه و‌اله، شرح ماجرا کن، که زمین بر آنان که در رهایی آسمان گرویده اند، سخت بی رحم است… ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii
هفته های آخر حیات دنیوی اش، آن روزها که توان پایین آمدن از تخت برایش باقی نمانده بود؛ دائم اشک می ریخت و این رباعی را زمزمه می کرد؛ یارای زبان کو که ثنای تو کنیم؟ توصیف کمال کبریای تو کنیم؟ چیزی به بساط ما تهیدستان نیست جانی که تو داده ای فدای تو کنیم می خواست خبر رفتنش را اینگونه بر باور ما بنشاند؛ اما افسوس که رنج بی تو بودن را درک نکرده بودم، تا التماس ات کنم؛ آهنگ رحیل مزن که دلم سخت تنگ می شود! شادی ارواح مومنان «اللهم صل علی محمد و آل محمد» ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای دنیا، آرام تر بنشین که تو در این گردش دوار، یک همسایگی حسین (ع) را به ما بدهکاری… با ما چنان تصفیه نما که زیارت شب های جمعه ی حرم و جوار همیشگی حسین (ع)، در دنیا و آخرت، رزقِ مستدامِ حیات ما باشد… شادی ارواح مومنان و مادر سفرکرده‌ام؛ "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ" ✍🏻فاطمه شکیب رخ @Ghalamzaniii