زن ها وقتی شاد هستند و می خندند، انگار دنیا شاد تر است.
زن ها وقتی حالِ خوب، در زندگی دارند، انگار دنیا حالش بهتر است!
زنان پیش از تجربه جایگاه زنانگی، با مهربانی های دخترانه، تمرین مشق دلربایی را نوشته اند!
تا با مادرانه های زنانه، دل خوش و امیدوارانه را بر جهانی محتاج عشق ارزانی کنند؛ و با آفرینش احساس خوب در فرزندان، انرژی حیات تمام عمر آنان را مهیا سازند!
همسرانه های زنان نیز، با ترواش محبت است که دامن جامعه را پاک می گرداند؛ با ایثار، صبر و مقاومت است که پر کننده ی قاب تنهایی مردان می شود!
زنان همیشه گرمابخش، لایه های حیات بشر هستند، زیرا که خداوند تجلی زیبایی خود را در زیبایی و ظرافت زنانه تجسم ساخت، تا آینه جلال و کمال او باشند!
جناب محی الدین فرمود: چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است که بدون مجلا و مظهر مشاهده شود، هر مظهری که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد بهتر خدا را نشان می دهد و زن در مظهریت کاملتر از مرد است.
«۱۸ اسفند ۸ مارس، روز جهانی زن بر بانوان محترم مبارک باد».
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#روز_جهانی_زن
#زنانگی
@Ghalamzan
برخی نیامده اسم خود را بر زمین و زمان نوشته اند! برخی اماکن نیز هم!!!
این جا بلوار شهدایی ست که هنوز تابلوی نام آن را رسم نکرده اند!
اما نیک می دانیم، روزگاری نه چندان دور خواهد آمد که این بلوار ساخته می شود درحالی که بر آن نام «بلوار شهدای طوفان الاقصی» نقش بسته است!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#طوفان_الاقصی
#غزه
@Ghalamzaniii
«آخوند مردمی»
ملا محمد آخوند کاشانی معروف به آخوند کاشی (۱۳۳۳–۱۲۴۸ ق)، عارف، فیلسوف، حکیم، فقیه و عالم شیعی بوده که تدریس فلسفه را با عرفان میآمیخت و از مدرسان حکمت صدرایی نامیده شده است.
ایشان به مدت پنجاه سال مشغول تدریس و پرورش شاگردان برجسته در حوزههای علوم عقلی و نقلی بود.
در احوالات آخوند کاشی بیان شدت که نحوه عبادات، ریاضتها و مجاهدات های ایشان بینظیر بود؛ به نحوی که گاهی در حال نماز لرزه بر اندامش میافتاد و از حال می رفت و گاهی نیز در نماز آنقدر از خود بیخود میشد که نمازش چهار ساعت طول میکشید. همچنین در مورد ایشان نقل شده که متصف به عفت نفس، صبر و توکل کامل به حق بود. برخی نیز اعتقاد دارند که او چشم برزخی داشته و فوتش را خودش پیش بینی کرده بود!
پ.ن: در عکس شخص نشسته بر زمین آخوند کاشی است، به چهره، لباس های خاک آلود و دست های کارگر وار او و یارانش نگاه کنید؛ زندگی مردمی در تمامی ظاهر و باطنشان موج می زند! چیزی که میراث او و شاگردانش بود، اگر به طور فراگیر ادامه می یافت، شاید امروز ما شاهد بسیاری از دین گریزی های جوانان نبودیم!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#جهاد_روایت
#زندگی_مردمی
@Ghalamzaniii
کوله بار محبت شعبان را بسته ای و آغوش گرم رمضان را برایمان گشوده ای... به طعم نچشیده ی رمضانت قسم، که گر محول الحوال ما را خویشتن به عهده نستانی، باز توشه اندک ما، جز سَری افکنده، به بار خواهد نشاند!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#شعبان
#رمضان
@Ghalamzanii
«دفاع از س ل ی ط ه گ ر ی»
این روزها که تقابل و دوگانگی در جامعه، با سرعت تمام، در حال گسترش است، کسی به فکر چرایی آن هست؟!
چه شد که فرزندان این خاک، سلیطگی و هوچی گری را با افتخار به خود نسبت می دهند، هشتک می زنند و آن را تنها راه دفاع از خواست های خود می دانند!
داغ ماجرا آن جا تازه می شود که مدافعان از چنین افرادی، مدعی علم و ادب هم هستند!
راستی جایگاه زن و زنانگی در جامعه ما، چه زمان، چنین نزول کرد که اثرات این حمله ی فرهنگی، چنین تلخ و دردناک هویداست!
چه کسی جای مربیان دین و فرهنگ، تعلیم و تربیت را به عهده گرفت، که گفتار چاله میدانی و رکیک، امروزه بخشی از فرهنگ گفتمان جوانان ما شده است؟!
تصور زندگی در آینده ای نه چندان دور، با مردمی که نسبت به افراد دیندار، چنین گستاخانه رفتار می کنند، تصوری نازیباست! آن هم برای کشوری که در پیشینه تاریخی خود، فرهنگ و ادب نیاکان و فرهیختگان ملی را عامل تمدن تاریخ خود بیان می کند!
آیا قرار است، این بیماری فرهنگی ناگوار که جامعه ایرانی، در مسیر خود می بیند، بر همین منوال ادامه یابد؟!
آیا کسی متوجه فاجعه های فرهنگی پیش رو، برای ایران نیست؟!
فرهنگ نادرست گفتمان در فضای مجازی، چند وقتی است که به بطن جامعه پا نهاده! گیرم که تمام مسئولان فرهنگی کشور را خواب برده، آیا مردم و خانواده های ایرانی را نیز، آب برده است؟!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#فرهنگ_ایرانی
#دوگانگی
@Ghalamzanii
«یک رویداد، یک قضاوت»
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
آن وقت ها که سن و سالی نداشتم، به هنگام ورود ماه رمضان که می شد، تمام رستوران ها و اغذیه فروش ها بسته می شدند، کوچک و بزرگ در یک قاب قرار داشتند و بچه ها به خاطر روزه دار ها باید تمرین نخریدن و نخوردن، در ملا عام را یاد می گرفتند!
این روزها وقتی به بازار و خیابان ها می رویم، تمام اغذیه فروش ها و رستوران باز هستند. به دستور دولت، پرده ای برای استتارِ خوردن و آشامیدن مشتریان بر درب ورودی، آویخته اند و زندگی مانند قبل جریان دارد!
با خود اندیشیدم؛ این پرده ی آویخته، چشم را می پوشاند، آیا بوی لذیذ غذا را هم از منظر نوجوان و جوان ما می پوشاند؟!
مسلما خیر جواب منطقی به این سوال است!
این دو بند از ماجرا کافی بود تا این احساس را بیافریند که دولت و مسئولان، سیاست اسلامی در قبال حقوق روزه داران ندارند! فرزندان ما در حکومت اسلامی و در این زمانه که بی خدایی مد برخی شده، باید روزه بگیرند و هم باید با چنین سیاست هایی، سختی بیشتری تحمل کنند!
اما آیا اینگونه قضاوت کردن ها درست است؟! آیا ما مجاز هستیم که در وقایع جاری، تنها از پنجره احساس خود به اتفاقات بیاندیشیم؟!
خوب که فکر کردم، متوجه شدم که قیاس این دوران با گذشته بسیار اشتباه است، مردم زمان ما بدلیل باور زندگی مدرن، به زندگی با کیفیت و رفاه بیشتر معتقد هستند، غلط و درست این سبک را بحث نمی کنم؛ اما در نتیجه چنین اعتقادی، نیازهای بیشتری نیز پیدا کرده اند، و باید درآمد بیشتری هم داشته باشند! کاسب ها و مغازه داران نمی توانند، در بیشترین زمانِ اوج فروش یک سال خود، یک ماه تعطیل کنند و کرایه نیز پرداخت کنند!
این رویداد ساده باعث شد که درک کنم، در وقایع شخصی و عمومی، تنها نباید از منظر منفعت و احساس خویش، نسبت به دیگران، قضاوت کنم! وچقدر خوب است که تلاش کنیم، در معرکه ها، خویشتن را جای افراد مورد اتهام، قرار دهیم و به جای آنان در وقایع بنشینیم!
ماه رمضان ما خودسازی است؛ پروردگارا به مهربانی های بی شمارت در این ماه رحمت سوگند؛ افکار ما را خود به نور هدایتت برسان، تا کمتر قضاوت های نادرست در کارنامه اعمال خود، به ثبت برسانیم!
#رمضان_کریم
#قضاوت
#جهاد_تبیین
@Ghalamzanii
امام صادق علیه السلام در تبیین حکمت خداوند در آفرینش ریشه درختان فرمودند؛
ای مفضل! در آفرينش درختان و گياهان نظاره كن!
از آن جهت كه درخت نيز همچون حيوان، همواره به غذا محتاج است، از طرفى مانند حيوان دهان و حركت ندارد كه غذا را بگيرد، ريشههاى آن در دل زمين فرو رفته، تا غذا را گاه از اعماق زمين بگيرد و به شاخ و برگ و ميوه رساند.
پس «زمين» مانند مادر، پرورش دهنده آن است و «ريشهها» چون دهان آن هستند كه با آنها غذا را از زمين مىگيرند. چنان كه حيوانات نیز، كودكان خود را شير مىدهند.
ایشان در ادامه فرمودند؛ نگاه کن كه چگونه پايهها و ستون هاى خيمه از هر سو با طناب بسته شده تا بر پاى ايستد و نقش زمين نگردد و يا كج نباشد. گياه نيز چنين است؛ تمام آن ها ريشههاى خود را در دل زمين به هر جانبى دوانيدهاند تا آن را پايدار و استوار و ايستاده نگاه دارند. اگر ريشه نبود چگونه يك نخل تنومند، بلند، صنوبر، چنار بزرگ و تناور در طوفان هاى سهمگين بر پاى مىايستادند؟*
پ.ن؛ عرض می شود به ساحت امام صادق علیه السلام، که محبت ما به شما ستارگان هدایت نیز، همان ریشه ای است که ما را در این طوفان های بی حد و حصر، همچنان ایستاده نگه داشته، شکر خداوند متعال بر این نعمت، که سپاس نعمت، چنان حلقه ی زنجیری ست که حلقه های دیگر نعمت را بیافزاید.
*منبع: شگفتیهای آفرینش (ترجمه توحید مفضل)
#رمضان_الکریم
#فاطمه_شکیب_رخ
@Ghalamzaniii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزه یعنی عطشِ روزهی لبهای حسین، هرکه دارد طلبِ خونِ خدا، بسم الله🤍
صلی الله علیک یا اباعبدالله
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
#التماس_دعا
@Ghalamzaniii
گاهی اوقات از خودم می پرسم؛ آیا این لحظه های طولانی که در پشت سیستم و کتابخوانی می گذرد، همان مسیری
است که تو برای من برگزیده ای!؟
هرگاه که به تردید انتخاب راه، مبتلا می شوم، جواب خویشتن را در همان مسیر انتخابی ام، می یابم!
می دانم که همواره مرا و تمام احساسات مرا می بینی و پاسخ می دهی؛ از تو بی شمار ممنونم که همچو منی را ارج می نهی…
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
هر گاه مؤمن بميرد و يك برگه كه روى آن علمى نوشته شده باشد از خود بر جاى گذارد، روز قيامت آن برگه پرده ميان او و آتش مى شود و خداوند تبارك و تعالى به ازاى هر حرفى كه روى آن نوشته شده، شهرى هفت برابر پهناورتر از دنيا به او مى دهد.
منبع :امالی شیخ صدوق ۹۱/۶۴
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#علم_جویی
#پویش_نوشتن
@Ghalamzanii
«چهارشنبه بی چارچوب»
می گفت، چهارشنبه سوزی تان را گرفتید؟!
هرچی آتش خواستید بپا کردید؟!
با نارنجک هایتان، تمرینِ تخریبِ اموال عمومی و ملی را انجام دادید؟!
دست مریزاد به انسانیت و تربیتی که رفتار وحشیانه را، یک تفریح سنتی می داند!
خوب است بدانید؛ ما در شب تفریح غیر اخلاقی شما، در بیمارستان جانبازان اعصاب و روان، با زیاد شدن صدای ترقهها مجبور شدیم، تعدادی از جانبازان را بر تخت هایشان ببندیم! در حالی که فریاد می زدند و ما را قسم می دادند؛ بازمان کنید، دشمن به ما حمله کرده است!
آنها برای حمایت از شما گریه می کردند، برای رویارویی در برابر دشمن شما، فریاد می زدنند و شما برای هوای دلتان، نارنجک ها را بر زمین و زمان، پرتاپ می کردید!
قاب مردانگی شما، چقدر با مردانگی مردان رزمنده ی ایرانی، تفاوت دارد!
گفتم آن سوی این ماجرا را هم بگوئید، کودکان ترسیدند، سالمندان لرزیدند، زنان باردار اضطراب گرفتند، تا عده ای ناآگاه، به رسم ساختگی ایرانیان عمل کنند!
گفتم به راستی که فرهنگ سنتی و غنی ما ایرانی ها، در این چهارشنبه ها می سوزد! آن روح با طراوات و فرهیخته ایرانی می سوزد! شعر می سوزد، ادب می سوزد، انسانیت دود می شود.
باید به همه بگوئیم که این رسم ساختگی با هیچ بخشی از تاریخ ما تطابق ندارد؛ چهارشنبه سوزی این سال ها، یک نمایشی ضد فرهنگی است که میراث ما را به مصادره غیر انسانی، خواهد کشاند؛ فرهنگ ایرانی متمدن، آن قوم مغول وحشی را به عرصه ی تربیت و ادب کشانید، اکنون چه بر سر فرهنگ ما آمده که وحشی گری به مثابه رسم سنتی تلقی می گردد؟!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#رسم_ایرانیان
#چهارشنبه_سوزی
@Ghalamzaniii
در وادی مقدس
با خدای خود راز و نیاز می کرد.
عرض کرد: پروردگارا؛
من محبّت خود را برای تو خالص کردم،
و دلم را از غیر تو شُستم.
[ موسی خانوادهاش را بسیار دوست داشت]
خداوند متعال فرمود:
"کفشهای خود را از پا بیرون بیاور"
إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ ۖ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى (طه:۱۲)
یعنی اگر محبّت تو خالصانه برای من است،
و دلت از هوای کسی غیر از من
شسته شده است؛
پس محبّت خانواده ات را
از دل خود بیرون کن!
_امامزمانعجلاللهتعالیفرجه
میزان الحکمه،ج۲، ص۴۲۵
@Ghalamzaniii
صدای پای بهار که می آید، احساس تازگی در اعماق ما شکوفا می شود. بهار و دگرگونی طبیعت، الگویی ست که ما مخلوقات خداوند، برای رشد به آن نیازمندیم!
زیرا که طلوع فصل جدید، می تواند، پیام آور روزهای متفاوت باشد؛ روزهایی که محل آغار باورهای درست شود.
تجلیگاه احساسات پاک باشد.
بیایید در این چرخه حیات تازه طبیعت، تصمیم بگیریم که در زندگی کمتر انتقاد کنیم، کمی در قضاوت هایمان تجدید نظر کنیم.
تمرین کنیم که آرام تر باشیم، کمی مهربان تر شویم.
به اهدافمان بهتر فکر کنیم و از حاشیه هایی که چنان باتلاق، ما را در خویش غرق خواهد کرد، دوری کنیم!
بیایید به عمر کوتاه شکوفه های بهاری، بیشتر بیندیشیم، باور کنیم که گذران این عمر به میزان عمر یک گل می تواند، کوتاه باشد…
بیایید برای هم آرزو کنیم که آمدن بهار را در افکار و باورهایمان احساس کنیم!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#بهار_در_راه_است
#پویش_نوشتن
@Ghalamzaniii
«برای تهران»
شهر من بودی اما، چقدر یکباره رنگ عوض کردی، روزگاری تمام ایام نوجوانی ام با تو گذشت، با تو خوش بودم، خاطرات بسیار داشتم؛ اما امروز احساس کردم، هرگز زادگاهم نبوده ای…
آخر آن روز که تو را ترک می کردم، هنوز رنگ خدا داشتی! نمایشگاه زنان مکشوفه نبودی! روزه خواری رسم، اهالی ات نبود!
چقدر امروز احساس غریبی کردم…
بجای خرید از بازارت، از تمام دکان های پر از شهواتت گذشتم و روانه ی آن بهشت محصور در جهنم شدم! همان قطعه ای که هنوز، آبروی تهران بودنِ تو را حفظ کرده است، همان مکانی که به حرمت آن، هنوز عذابِ وعده داده شده برتو، مهلت گرفته است!
برادران آسمانی ام، دلم برای جوانی تان گرفت، چقدر دیدارتان مرا آرام کرد، حال و هوایتان را خریدارم، حتی تنفس در کنار مزار شما، درمان غم ها و غصه ها می شود!
زبان ما لال شود اگر که برائت نجوئیم! از آن مردمانی که پرپر شدن شما را می بینند و بی رحمانه از خون شما عبور می کنند؛ از آن مسئولان به ظاهر مسلمانی که با کم کاری و بی موالاتی، مردم را به راه شما بدبین کرده اند!
از آن شیاطین جن و انسی، که با تلاش های بی وقفه، نقشه جدایی از راه شما را به خوبی، اجرا می کنند!
هوای دلم ابری ست، ای صاحب جان های خسته ی کجایی؟!
✍🏻 فاطمه شکیب رخ
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
@Ghalamzaniii