eitaa logo
۞قرارگاه ادبیات آیینی۞
111 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
578 ویدیو
188 فایل
‌‌ ✨﷽✨‌ ‌‌‌📜از ازل خیالِ حوصله‌ی بحر می‌پزیم تا شعر بتراود؛ زندگی در جریان باشد و عشق بر لحظه ها چیره گردد. آری... شعر، نبض زندگی است. ‌ 🍃🌺🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیزده مهر، یعنی ، در اوج قدرت است و رو به زوال است. باتقواتر، عالم‌تر، شجاع‌تر و باهوش‌تر از «مدظله‌العالی» رهبری در جهان وجود ندارد. https://virasty.com/Hoseleh_y_bahr/1727992173455705002
امان از نه شعر می‌شوند و نه گریه... بغضِ فروخفته‌ای هستند که روح را می‌کاوند و قلب را می‌فشارند... با درد، عجینند و با سکوت، همنوا. 🥀
6C0F2908___TRACK_03-1.MP3
5.62M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ آلبوم جاودانه‌ی افــســانــه ✅بی تو ای آرامِ جان (چراغ زندگی) 📜ترانه سرا: مشفق کاشانی 🎵آهنگساز: مرحوم علی جعفریان 🎙خواننده: علیرضا افتخاری ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
بی تو ای آرام جان شعله دارم بر زبان روز و شب سوزم ز داغ زندگی تا بیفروزی چراغ زندگی من جدا از کاروان مانده‌ام از همرهان در سراب آرزو دل بسته‌ام در غبار بی کسی بنشسته‌ام همچو برگی از خزان افتاده در راهم خدایا با دلی افسرده در طوفانی از آهم خدایا کو مرا حالی که در هستی تو را خوانم خدایا کو مرا مستی که تا دستی برافشانم خدایا چو مرغ شب تنها به دامن شبها برآورم آوا غم جدایی را نوای شیرینم صدای فرهادم طنین مجنونم ترانه‌ی لیلا نشسته‌ام به راهِ تو مگر شبی بازآیی فروغِ جان خسته‌ام شقایقِ صحرایی بیا بیا که ره برم به عالم شیدایی مگر رها رها شوم ز محنتِ تنهایی بی تو ای آرام جان شعله دارم بر زبان روز و شب سوزم ز داغ زندگی تا بیفروزی چراغ زندگی من جدا از کاروان مانده‌ام از همرهان در سراب آرزو دل بسته‌ام در غبار بی کسی بنشسته‌ام 🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلتنگ توام... ای تو غافل ز پریشانیِ احوالِ دلم دوست دارم که تو را تا ابد از دور تماشا کنم و غرق در جلوه‌ی جانانه‌ی سرریزِ تو در وهم شوم ای همه بود و نبودم ز وجودت سرمست از ازل، عشقِ رخت در دلِ من بوده و هست پس هم‌آوازِ دلم باش که در عمقِ نهان‌خانه‌ی خود گاه در ظلمتِ گیسویِ شبت مویه کنان تا دمِ صبحِ رخت، داد و هواری بزنم... 🌧 -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
... امان از چشم به راهی و بی‌خبری وای از آهِ غریبانِ در وطنِ خویش و بی‌ثمری فریاد از نالیدنِ بی‌صدا در اوجِ تنهایی و در به دری ... مرحمتی آر به غرقِ آهی و لبریز از شوق نگاهی عنایتی کن به چشم به راهی و شمعِ خموشِ سحرگاهی سعادتی بخش به بی‌نصیبی و رانده شده از درگاه حبیبی 😔
دلتنگِ توام، حوصله‌ی بحر.mp3
1.73M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ 🔹خوانش شعر🔹 دلتنگِ توام... 🌱 🎙شعر: رشوند ﴿ ﴾ آهنگ: تکنوازی تار، مایه‌ی اصفهان✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
بوسه بر لعلِ لب و عشوه خریدن ز نگاهی مایه‌ی جان طلبد، سنگـدلِ چشـم سـیاهی خنده‌هایی که غزل‌سـازِ دلِ زار و نزار است سوزها داده به لب‌ها که تبی گشته ز آهی گرچه هر روزنه از عشق بتابد به دلِ شب روشـنی‌های عیان‌تر بدمـد، وقتِ پگاهی برگرفـتـی و بریدی و رمـیـدی و تنیـدی چهره از دیده و عهدی تو ز یاری به گناهی شعرِچشمان تو غوغای سحرگاهِ خیال است شور بنشان به لبِ شاعرِ شب‌خیزِ نگاهـی -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ ﴾ ۱۴٠۳/٠۷/۱۵
ناله از عشق به هروقت غنیمت باشد خوردنِ زخـم، برآرنده‌ی نعمت باشد از اراده به فراقـت، دلِ خونابه‌ی مـن اشک‌ها ریخت به چشمم که ارادت باشد به جـز آییــنِ محبّـت به دلـت راه مــده حیف از آیینه‌ی جانت که کدورت باشد قطـراتِ عرقـی کـز سـرِ شـرمت ریزی لطفِ‌محض‌است‌که‌سرمنشاءِرحمت‌باشد مانده‌ام چشم به راهِ نفست تا دمِ صبح که درآمیخـتنِ شـوق به زحمـت باشد ۱۴٠۳/٠۴/۱۹ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿
قوامی_دشتی(2).mp3
8.42M
🎵ترنّم مهــر🎼 ‌ دل‌ودین‌وعقل‌وهوشم‌همه‌را بر آب دادی ز کـدام باده ســـاقـی به مـنِ خـراب دادی؟ گلهای رنگارنگ، شماره ۴۳۰ خواننده: حسین قوامی مایه‌ی دشتی✓ ‌‌ ‌‎‎‌‌ـ ـ ـ ـــــ𑁍ـــــ ـ ـ ـ 🔘 قرارگاه ادبیات آیینی؛ مجالی برای اندیشیدن در عرصه‌ی فرهنگ و هنر _ _ ‌‌‌「‌•🌷𝐉𝐎𝐈𝐍⇣•」 ‌‌•ꕥ◍⃟ کانال • ⇢‌‎‎‌‌「 https://eitaa.com/Gharargahe_adabiyate_aini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤲📿 الهـی قلب تو از مـهـــر، لبریز سعادت همدمت باد و طرب نیز ادب در جـانِ پاکت جـاودانه نفـس‌هـایت کلامِ عــالــمــانه مــدام از لعـلِ تو شـوقـــی دمـیـده‌است جهان سرمست و دل چون مِی تپیده‌است ز شـــوق روی تو دل، آب گشته چو زلفت شب رو و بی تاب گشته به ذوق رویِش و لطفِ جوانه ترنّم بر لب و دل پُر ترانه امیـدِ زندگـی جـانـی دوباره دمیده در تنم با یک اشاره گَهی سرمست از آهِ سحرگاه برآرم شـور و غوغا تا دلِ ماه که ماه و انجـم از مهـرت گدازان جهان از یک فروغت گشته تابان تو ای سرمنشاءِ سرمستیِ ما حلاوت بخشِ کلّ هستیِ ما تبی ده در دلم تا این جهان هست دلم پیوســته گردد در تبت مست تو در اوجِ شکـوهِ با کمالت لطافت می‌دهی با حُسنِ حالت نهان کی مانَد از حالت هوایم طـرب باریده در شـور و نوایم من آن سازی که بی زخمه بنالم بر احـوالِ بدیـعِ خود ببالم جهانم غرقِ بحرِ وهم عشق است که دنیایت ورای فهم عشق است -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿ ﴾ به نیّت شفای بیماران... 🤲📿 🌹۞اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ۞‌🌹 اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در قیامت حرف‌ها دارم به درگاهِ خدا بغض‌های خفته فریادی شود بی انتها
آه سردم، اشک دردم مجنونی چو آهوی وحشی، صحراگردم تا به نگاهت دیده گشودم لرزد و سوزد، شمع وجودم رفتی و بردی، جان و دلم را ای به فدایت، بود و نبودم بیا و بنشین، تا یک‌دم می نوشم، از آن دو لب نوشین ما را در دل صفا بوَد، فروغی از خدا بوَد روی دل سوی او کن تا روشن‌دل چو اشک من، ز گرمی و صفا شوی پیوندی با دل‌ها کن بی تو من دور از دل، چشم بد دور از دل می‌تابد نور از دل، چشم بد دور از دل گر این سخن، تو را رسد، شبی گذر به سوی ما کن مجنون شو، به کعبه‌ی دل‌ها، ره پیدا کن تا به نگاهت دیده گشودم لرزد و سوزد، شمع وجودم رفتی و بردی، جان و دلم را ای به فدایت، بود و نبودم بیا و بنشین، تا یک‌دم می نوشم، از آن دو لب نوشین
آهِ ســردم حکایتی دارد اشک دردم شکایتی دارد سوزهجران‌ِتو چه جانکاه است بی وفــایی نهــایتی دارد با نسیمِ خیالِ گیسویت دل، امـیدِ هـدایتـی دارد وقتِ بیتابیِ دلِ محزون لطفِ رویت عنایتی دارد شوقِ دیدارِ روی دلخواهت در دقـایق سـرایتی دارد روحِ سرگشته‌ام به رویایی رویـتِ بی روایتــی دارد عزمِ‌تو همچنان به‌هجران‌است تا وصــالــت درایتــی دارد ۱۴٠۳/٠۴/۲۳ -❀ ⃟ ⃟✍️رشوند ﴿