eitaa logo
قرارگاه منتظران
481 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
71 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
25.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیناشو👀 🎥 دور از شعار تو باشی و امکانشم داشته باشی تو این شرایط مهاجرت می‌کنی یا می‌مونی !؟ ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اون لنگه دنیا🌍 🥸 چیزی از واقعیت مهاجرت میدونی ؟ پناهندگی اینطوری شروع میشه ▫️نگیم میریم اروپا، چند ماه تو کمپ می‌مونیم بعد همه چی درست میشه، واقعیت یه چیز دیگه‌اس . ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
📩 پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی در پی حادثه اندوهبار معدن طبس 📢 برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهید 🔹️ در پی حادثه اندوهبار انفجار معدن در طبس و جان باختن شماری از کارگران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی ضمن تسلیت به خانواده‌های داغدار، بر لزوم بیشترین تلاش برای امدادرسانی به کارگران تاکید کردند. 📝 متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم حادثه‌ی تلخ و اندوهبار، در معدن ذغال سنگ در طبس را که در آن تعدادی از کارگران قربانی یا مصدوم شدند، به خانواده‌های این عزیزان و مردم آن منطقه تسلیت عرض می‌کنم. به مجموعه‌ی امداد که از سوی مقامات دولتی برای کمک به محل حادثه رفته‌اند تاکید می‌کنم که بیشترین تلاش خود را مصروف نجات آنان کنند و برای کاهش ابعاد این مصیبت هر اقدام لازم را انجام دهند. رسیدگی فوری به وضع مصدومان نیز باید مورد اهتمام قرار گیرد. سیدعلی خامنه‌ای اول مهر ۱۴۰۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در جهان سایبری🪩 ⭕️نقد و بررسی انیمیشن نیمونا؛ روایت مطرودین! 🔺مدت قابل توجهی از انتشار انیمیشن نیمونا می گذرد. نیمونا به واسطه وجود یک زوج LGBT تا حدی مورد توجه قرار گرفت. اما نیمونا چندان متکی به این نبود که فقط به واسطه ی این موضوع دیده شود 🔺نیمونا مضامین عجیب و سنگینی را در خودش داشت که هر کدام اهمیتی خاص در درک پیام این انیمیشن دارند. نیمونا یک سناریوی کامل تربیت اغتشاش‌گر است ‼️در مورد هر انیمیشنی اطلاعات کسب کنید. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 خانه ی ما سرقفلی مسکینان بود. اگر گدایی در خانه را میزد تا به او آب خنک نمی داد و سیرش نمی کرد و پاپوشش نمیداد نمی گذاشت دست خالی برود. میگفت بعضی اولیا در لباس ژنده و ژولیده و با هیبت مسکینان در خانه را میزنند و ما نمی دانیم غفلت نکنید همه را راه دهید و در راه خدا خیرات بدهید. امام زمان در بین ماست به همه سلام کنید شاید یکی از آنها او باشد. حالا از باغچه ی حیاط که پژمرده شده بود تا مرغ و خروس ها و مدرسه و مسجد و همسایه و گدا و.... همه می دانستند که دیگر آقا نیست. یادم نمی آید بعد از این حادثه دوباره کی نخودچی کشمش خوردم اما می دانم هرگز طعم نخودچی کشمش های بابا را نداشت. کریم و رحیم که برادرهای بزرگ خانه بودند برای اینکه فضای مغموم خانه را عوض کنند غروب که میشد توپ دو پوسته و بساط گل کوچیک راه می انداختند و من هم دروازه بان میشدم دروازه بان هر گروهی که می شدم برنده ی حتمی همان تیم بود با هیجان و شدت دنبال توپ می دویدند اما وقتی توپ به دروازه نزدیک می شد، را کم می کردند و توپ به آرامی در بغل من جا میگرفت و من هیجان زده مورد تشویق قرار می گرفتم. اول فکر میکردم دروازه بان ماهری هستم اما بعدها فهمیدم که نه آنها میخواهند من شاد باشم و هو را بکشم. بعضی وقت ها با برادرها خاله بازی میکردم اگر چه روزها به رفت و آمد بین خانه و بیمارستان میگذشت اما همه سعی می کردند فشار غیبت آقا را به نوعی جبران کنند رحمان کشتی گیر محله بود. همه ی زیراندازها را تشک کشتی کرده بود دائماً زیرخم یکی از بچه ها را می گرفت و به من می گفت: مصی تو داور! من که حسابی خودم را باور کرده بودم با خودم فکر می کردم مصی تو که در کار دروازه بانی گل کردی حتماً میتونی داور گشتی هم باشی. رحمان کشتی گیر با مرامی بود میگفت همه چیز قاعده دارد، وزن و اندازه دارد. به همه فرصت و لذت پیروزی و قهرمان شدن را می چشاند. آنقدر با گوشهای شکسته اش زمین زد و زمین خورد تا در وزن پنجاه و دو کیلوی کشتی فرنگی قهرمان خوزستان شد. سال تحصیلی با همه ی سنگینی و فشار و فراقی که داشت به پایان آمد و زمان گرفتن کارنامه رسید کریم کارنامه همه ی بچه ها را گرفت و ما را به خرج خودش برای بستنی خوردن به شکرچیان ادیبی کرد. فقط رحمان با ما نبود. او سرسختانه به کار نانوایی چسبیده بود. آن روز هر چه پرسیدم چرا رحمان نیامده کسی چیزی نگفت. کریم نمی خواست طعم و مزه ی بستنی در کام ما تلخ شود اما بعدها شنیدیم که باهاش دعوا کرده که لا مصب این همه تجدیدی رو چطوری بار میکنی فقط نقاشی و ورزش تجدید نشدی که اونم حتماً در حقت ارفاق کردن. وقتی کارنامه ات رو گرفتم، حتی نمی شناختنت منو با تو عوضی گرفتن به پس گردنی گرم خوردم و با لگد از مدرسه پرتم کردن بیرون اینم پاداش برادر رحمان بودن و برادر تنبل داشتن. آن سال کریم و رحیم و آبجی فاطمه خیلی سعی کردند رحمان را پای درس و کتاب بنشانند تا به قول خودشان یک قطار تجدیدی را پشت سر بگذارد اما اصلا گوشش بدهکار نبود آقا خوب حساب کلاس های درسمان را داشت بچه ها نمیخواستند در غیاب او کسی درجا بزند. اما رحمان لای هیچ کتابی را باز نکرد و شهریور هم از راه رسیده بود. 🌱🌱🌱🌱🌱 ۱. اسم یک بستنی فروشی سنتی معروف در آبادان ٢. لا مذهب ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄ #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀💚🍀💚🍀💚🍀 دوشنبه های امام حسنی..... میروم مشهد، خیابانها شلوغ میروم درقم، شبستانها شلوغ کربلا که کل ایوان ها شلوغ در مسیرش هم بیابانها شلوغ هیچکس مثل تو بی زوار نیست با کریمان کارها دشوار نیست... 🍀💚🍀💚🍀💚🍀
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁 تابستان هم به پایان رسید ! 🍂 امیدوارم شروع زیبایی در پاییز داشته باشید. 🍂 امیدوارم عشقی واقعی را در مهر ماه تجربه کنید. 🍂امیدوارم در آبان ماه، زندگی پر از هیجان و لذت بخشی داشته باشید. 🍂امیدوارم در آذر ماه هرگز مشکلات به سراغتان نیایند. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام دوشنبه تون امام حسینی 🌷 حضرت ارباب نگاه ویژه بهمون کردند دوشنبه ها می‌خواهیم با علیه السلام بیشتر انس بگیریم و آشنا بشیم 🌷 اول بشیم تا لیاقت بودن رو پیدا کنیم 😍 کنیم اول برای سلامتی و ظهور امام زمان مون بعد هم برای ودر عاقبت ممنونیم که با دعاها و نظرات و پیشنهادات تون مارو همراهی میکنید 😍 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرهنگ شهادت 🌷 یکی از مهمترین وصیت های شهداست ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادت باشد که حمید هر شب نماز شبش متصل به نماز صبحش بود... ... @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. از میان ذغال‌ها در کوه عصرها روسفید برمی‌گشت تسلیت به ایران عزیز 😔 تسلیت به بازماندگان 🌷 . ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
... در خوزستان، گروه اقلیتی وجود دارد که معروف به «صبی» هستند. این گروه در ظاهر، پیرو حضرت یحیی هستند و آیین و مسلک و کتاب خاص خودشان را دارند. تعدادی از آنها در اهواز، دزفول و خرمشهر... پراکنده اند. نسبت به مسلمان ها هم خیلی کینه دارند. دختر یکی از این خانواده ها با شهناز دوست شده و خیلی تحت تاثیر اخلاق و روحیات شهناز قرار گرفته بود تا آنجا که حتی آن دختر تصمیم گرفته بود با یک پسر مسلمان ازدواج کند؛ ولی می دانست که خانواده اش شدیداً با او مخالفت می کنند و احتمالاً او را از خودشان می رانند؛ ولی شهناز ارتباط عاطفی و تنگاتنگی با این دختر برقرار کرده بود. مادر این دختر، به دلیل اینکه اکثر دانش آموزان مدرسه مسلمان بودند، در مورد روابط او با دیگران خیلی حساس بود. او اجازه نمی داد که دخترش با هر کسی رابطه برقرار کنند؛ اما عجیب اینجاست که این زن سختگیر پس از مشاهده رفتار شهناز به دخترش گفته بود؛ فقط با او رفت و آمد کن؛ چون او دختری است که از نظر اخلاقی، مناسب است. و سفارش کرده بود که خصوصیت های او را یاد بگیرد؛ ولی هرگز عقاید او را به کار نگیرد. بالاخره شهناز کاری کرد که آن دختر، مسلمان شد و بر خلاف میل خانواده و سرزنش آنها با یک پسر مسلمان ازدواج کرد و از خانواده اش جدا شد. @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 او حتی نمی پرسید الآن چه ماه و روزی است و امتحانها از کی شروع می شود. کریم که احساس مسئولیت بیشتری داشت تصمیم گرفت همه ی درس ها را جای رحمان امتحان بدهد ولی کسی در جریان این تصمیم نبود. فقط خودش و رحیم می دانستند و یک کمی هم من باخبر شده بودم. یک بار شنیدم که می گفت: «ما که به جاش چک و لگد رو خوردیم، خودش هم که اصلاً آفتابی نشده که کسی بشناسدش، پس بسم ا...». شب قبل کریم و رحیم رفتند سید عباس و به تعداد تجدیدی هایش هفت شمع روشن کردند و نذر کردند بعد از هر امتحان، تا آخر امتحانات هر شب هفت شمع روشن کنند همه چیز به خوبی پیش می رفت. کریم هر روز که می آمد خوشحال و سرحال میگفت عالی بود. رحمان هم شبها خسته و درمانده از نانوایی می آمد و میخوابید و صبح زود دوباره سر کار می رفت و تقویم زمان را گم کرده بود. در غیاب پدر، رحمان بیشتر از همه ی ما زیر بار مشکلات کمر خم کرده بود. رحمان مانده بود با مسئولیت خانه از نظر عاطفی رحمان به پدر خیلی وابسته بود و ندیدن پدر برایش سخت. کریم هم می گفت به روش نیارین تا ببینم کی از رو میره و سراغ درس و کتاب رو می گیره ما می خواهیم آقا ناراحت نشه. همه چیز خوب پیش می رفت تا روز آخر که امتحان جغرافیا بود. کریم می گفت: در جلسه روی صندلی نشسته بودم و منتظر توزیع برگه های امتحان بودم که یه هو دیدم رحمان از دور میاد. دم در ورودی اسم و فامیلش رو پرسیدن و اونو به سمت صندلی خودش هدایت کردن آقای رحمتی که مدیر بود و من روز گرفتن کارنامه به چک و اردنگی ازش خورده بودم، مثل اینکه با قیافه ی من آشناتر بود با رحمان اومد بالای سرم ديد من روی صندلی نشستم از رحمان پرسید پسر اسمت چیه؟ جواب نداد. دوباره پرسید مات و مبهوت به من نگاه کرد و بازم جواب نداد. از من پرسید اسمت چیه؟ گفتم: عبدالرحمان آباد یک باره گوش رحمان رو گرفت و به بیرون پرت کرد دست و پاش رو به میله ی وسط حیاط بستن با ترکه ی نخل به دست و پاش میزدن و آقای رحمتی با صدای بلند می گفت ای متقلب میخواستی به جای عبدالرحمان آباد وارد جلسه ی امتحان بشی؟ تا اونجا که کتفش باز میشد تر که رو بلند میکرد و رو تن و بدن رحمان پایین می آورد. بعد از کلی کتک کاری رحمان را به اداره ی آموزش و پرورش تحویل دادند. یکی از بستگان نزدیک ما آقای گنجه ای که از مسئولین آموزش و پرورش بود و خانواده کریم و رحمان را به خوبی می شناخت، وقتی موضوع را فهمید؛ چون میدانست کریم شاگرد زرنگ و درس خوان و رحمان بازیگوش و اهل کار و معاش است برای رحمان به جرم اینکه می خواسته به جای کس دیگری وارد جلسه ی امتحان شود با یک فامیل جعلی و ساختگی پرونده سازی میکند و بعد هم پرونده به فراموشی سپرده می شود. رحمان آن سال با تلاشهای کریم با معدل بالا قبول شد اما بعد درجا زد. با آمدن پاییز آقا از بیمارستان مرخص شد و مدتی در منزل تحت مراقبت بود و حال و هوای خانه دوباره رونق گرفت. تا مدتها ما می گفتیم و او می شنید. بعضی وقتها ساکت میشد و در خودش فرو می رفت و بعضی وقتها میخندید به همین راضی بودیم همین که آقا بود و او را می دیدم برایم کافی بود دلم میخواست دوباره بلند می شد و می ایستاد تا دختر توجیبی بابا از جیبش نخودچی کشمش بردارد. دوست داشتم دوباره بین گلهای باغچه بایستد و گلها را هرس کند. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی میکند ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃 🍃 مهربان پروردگارم ... امروزمان را همانطور که میخواهی نقاشی کـن ما به قلم رحمتت ایـمان داریم بارالها ... ما را به نور الهی راهنمایی بفرما قدم‌هايمان را استوار و ايمانمان را فزونی بخش مهربانا ... ما را درياب برکت، سلامتی و امنیت را در زندگی ما قرار ده بحق مولایم آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین ای مهربان ترین مهربانان 🍃 🌸🍃 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
همه مردم آموزگاران شما هستند: آدمهاي خشمگين به شما آرامش مي آموزند؛ آدمهاي رياکار به شما يکرنگي مي آموزند؛ آدمهاي سرسخت به شما نرمش مي آموزند؛ آدمها ي وحشت زده به شما شهامت مي آموزند؛ هميشه در رابطه با آدمهايی که وارد زندگيتان ميشونداز خود بپرسيد: اين شخص براي آموزش چه چيزي به من فرستاده شده؟ ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
از این پس سه شنبه ها همراه ما باشید با محور اهل بیت و سه شنبه های مهدوی☺️