eitaa logo
قرارگاه منتظران
454 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
70 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
مُهرمون آماده اس میتونیم چاپ بزنیممممم خیلی کار لذت بخشیه 🥰 اگه سوال داشتین من درخدمتمممم @S_a990 🦋 🦋 🦋 🦋 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🦋اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 🦋جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄ 🧕 ┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موسم مهر و مدرسه در سال ۱۳۵۹ با صدای میگهای بمب افکن عراق آغاز شد(۱) و با به پرواز در آمدن هواپیماهای میگ بمب افکن عراقی صدایی که شنیدنش خارج از توان بود در شهر پیچید. زنگ مدرسه با خمپاره هایی که پشت پای هر دانش آموز زمین را می شکافت به صدا در آمد. کسبه وحشت زده کرکره ی مغازه ها را پایین می کشیدند و سراسیمه به سوی خانه و خانواده های خود می دویدند اما کسی نمی دانست این صدای مهیب و وحشت آور از کجاست بعضی ها می گفتند انفجار رخ داده اما بعضی که بیشتر می دانستند می گفتند دیوار صوتی شکسته است(۲). رادیو به جای آهنگ مهر و مدرسه مارش آماده باش و آژیر قرمز و هشدار حمله هوایی را پخش میکرد. در فاصله ی کوتاهی بوی مرگ در تمام کوچه و خیابان ها پیچید و صدای ضجه ی مادران داغدیده و کودکان وحشت زده همراه با صدای پی در پی خمپاره ها گوش شهر را پر کرد. تن مردم بی دفاع سپر گلوله ها شده بود تا شهر نمیرد و آرام بماند. پیام افتتاح مدرسه کلاس و درس که همیشه از زبان رئیس آموزش و پرورش شنیده می شد این بار با خبر شهادت رئیس آموزش و پروش همراه بود. صمد صالحی و سی نفر از همکارانش شروع سال تحصیلی را با خون سرخشان به همه ی دانش آموزان آبادان تبریک گفتند و این چنین بود که مدرسه، جبهه و اسلحه جای قلم را گرفت بوی باروت جای بوی کتاب نو را لباس بسیج جای روپوش مدرسه و نیمکت ها سنگر شدند. شهادت، مشق شد و معلم فرمانده و دانش آموز و دانشجو شهید شدند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ۱_ شروع جنگ تحمیلی ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ و روز بعد از آن مقارن با آغاز سال تحصیلی و اول مهر بود. ۲_زمانی که هواپیمای جنگی با سرعتی بیشتر از سرعت صوت پرواز کند صدای گوش خراشی ایجاد می کند که همین صدا باعث شکستن شیشه ها می شود. ۳_صمد صالحی فرزند حبیب الله سال ۱۳۱۹ در فای استان فارس متولد شد. او از فعالان سیاسی آموزش و پرورش قبل از انقلاب و از چهره های شاخصی بود که با جریانهای انحرافی و گروه های ضد انقلاب در آبادان مقابله می کرد. پس از پیروزی انقلاب به ریاست اداره ی کل آموزش و پرورش آبادان گمارده شد و در بمباران ساختمان آموزش و پرورش در روز دوم مهر ۱۳۵۹ به شهادت رسید. از او یک پسر و دو دختر به یادگار مانده است. تاریخ دقیق بمباران ساختمان آموزش و پرورش آبادان، روز دوم مهر ١٣٥٩ یعنی سومین روز پورش سراسری ارتش بعث عراق به ایران است. ساختمان آموزش و پرورش در منطقه ی بوارده ی شمالی و در قوس خیابانی بود که سمت دیگرش دانشکده ی نفت قرار داشت. در این روز قرار بود ساعت ۱۱ جلسه ی فرهنگی شورای معاونان و رؤسای آموزش و پرورش برگزار شود که حملات هوایی صورت گرفت و به غیر از صمد صالحی ۳۲ تن دیگر نیز در این بمباران به شهادت رسیدند. سرپرست وزارت آموزش و پرورش نیز به همین مناسبت با اعلامیه ای هفتم مهر را عزای عمومی اعلام کرد. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه مداحی دلچسب بشنویم... شب جمعه ست مادری دست به پهلو به حرم می‌آید🥺 🎤 حاج مهدی رسولی . ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 در ظلمت شب قرص قمر مے‌آید ❣️از جاده ی روشنی سحر مے‌آید 🌿 مادر ، بہ خدا منتقمت یک جمعہ ❣️ با سیصد و سیزده نفر مے‌آید ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃 🍃 مهربان پروردگارم ... در این صبح زیبای آدینه لحظه‌ای به حال خودمان وا مگذارمان و همیشه نور هدایتمان باش ✨ به زندگیمان سرسبزی و خرمی ببخش و از چشمه بیکران نعمت‌هایت سیرابمان کن دل و زبانمان را پاک و زیبا کن باشد که در سیمای ما، روشنیِ عشق تو بدرخشد... بحق اين روز عزيز محبّين پيامبر اكرم (ص) و شيعيان جهان را حاجت روا بگردان و ظهور منجی عالم بشریت را برسان آمیـــن به برکت صلوات بر حضرت مُحَمَّد ﷺ و خاندان پاک و مطهرش ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
06.Anaam.69.mp3
2.57M
🔸سوره انعام-آيه۶۹: وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِم مِن شَىْ‏ءٍ وَلَكِن ذِكْرَى‏ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ 🔹ترجمه فارسي: كسانى كه پروا پیشه كردند، به گناه ستمكاران بازخواست نخواهند شد، ولى باید آنان را پند دهند تا شاید پرهیزكار شوند. 🔸نكات آيه: آیه‌ى تحریم همنشینى با یاوه گویان و مسخره كنندگان كه نازل شد، عدّه‌اى گفتند: پس به مسجدالحرام هم نباید برویم و طواف نیز نكنیم، چون دامنه‌ى استهزاشان تا آنجا هم كشیده شده است. این آیه نازل شد كه حساب مسلمانانِ با تقوى كه به مقدار توان تذكّر مى‌دهند جداست، آنها مسجدالحرام را ترك نكنند. 🔹تفسير آيه: ۱-رعایت اهمّ و مهمّ در مسائل، از اصول عقلى و اسلامى است. شنیدن موقّتى یاوه‌ها به قصد پاسخگویى یا نجات منحرفان، جایز است. «و ما على الّذین یتّقون من حسابهم من شى‌ء» ۲-تقوا وسیله‌ى حفاظت و بیمه‌ى انسان در مقابل گناه است. (مثل لباس ضد حریق، براى مأموران آتش نشانى) «و ما على الّذین یتّقون» ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر نسبت به امام زمانمان ادب داریم ؟! ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
سلام و نور سلامتید، امیدوارم که سالم و سرحال باشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز میخوام از چند تا بمب تقویتی بگم 💣💣💣💣💣
💯 @gharargahemontazeran ❓کم خونی شدید دارم، بی حالم، تنبلم، همش میخوام یه جا بیفتم، جون ندارم چیکار کنم؟؟؟ ⬅️ گوشت گوسفندی تازه به اندازه نصفه کف دست داخل شیر تازه گاو ( کارخونه ای نباشه) بپزش و میل کن. @gharargahemontazeran 🔺🔺🔺
👈🏻 دو تا نکته رو هم زمان غذا خوردن رعایت کنید، جذب مفید غذاتون چند برابر میشه: 🔷 به غذاتون نگاه کنید 🔶 موقع خوردن حرف نزنید @gharargahemontazeran 🔺🔺🔺
💯 @gharargahemontazeran برای کم خونی و کم جونی این بمبم امتحان کنید، عاااالیه 👇 نصف کف دست گوشت گوسفندی، یک عدد بِه کوچک، دو سه تا دونه آلو خشک، یک عدد هویج @gharargahemontazeran
💯 @gharargahemontazeran گوشت گوسفندی چرخ کرده با یک عدد بِه رنده شده و دو عدد تخم مرغ محلی و یک عدد سیب زمینی رنده شده، بصورت کتلت تو روغن ارگانیک سرخ کنید. @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جنگ، همه را غافلگیر کرده بود؛ از معلم و کاسب و مهندس و گرفته تا پیر و جوان و مادر و بچه صدام مثل اژدهای آدمخوار به جان شهرها افتاده بود و همچون مارهای سیری ناپذیر ضحاک خود را با خون فرزندان این مرز و بوم سیر میکرد خبرهایی که از آبادان می رسید چنان بی قرارم کرده بود که به اصرار و التماس کریم را راضی کردم به هر وسیله که شده شهر به شهر خودم را به آبادان برسانم حتی منتظر نماندم زن برادرم کریم از بیمارستان مرخص شود. صبح زود به اهواز رسیدم. رحیم در ترمینال اهواز به استقبالم آمد با هم به ستاد هماهنگی و پشتیبانی جبهه در شرکت نفت رفتیم تعداد زیادی از خانمها مشغول خدمات پشتیبانی بودند. چند روزی در کنار آنها مشغول شدم اما همچنان بی تاب و بی قرار بچه های پرورشگاه بودم. آبادان آرام سرزنده و پرتلاش به معرکه ی جنگ تبدیل شده بود. شوک جنگ آنقدر شدید بود که کمتر کسی یاد بچه های پرورشگاه می افتاد. حتی در زمان صلح و شادی هم این ها در ذهن خیلی ها محکوم به فراموشی بودند؛ چه رسد به روزهای خون و خمپاره هواپیماهای عراقی بی وقفه شهر را بمباران میکردند خبرهای ضد و نقیضی درباره ی جنگ به گوش میرسید حملات وحشیانه ی رژیم بعث، به غیرت و همت مردم بی دفاع شهر چنگ می انداخت هر روز خبر ویرانی یک تکه از شهر به گوشم می رسید قلبم شکسته بود یاد کوچه و خیابانها، یاد گل های کاغذی یاد روزهای آباد آبادان دلم را می سوزاند. از فامیل بی خبر بودیم. جنگ را باور نکرده بودیم همه منتظر بودیم مثل یک بازی به زودی سوت پایان به صدا در آید همه چیز به طرز غیر قابل باوری تغییر پیدا کرده بود. در میان تمام دغدغه ها و دردهایم نگرانی ام برای بچه های پرورشگاه از همه چیز بیشتر بود. باید به آبادان بر می گشتم این شهر چه ویران و چه آباد، شهر من بود. مرتب به رحیم میگفتم باید به آبادان برگردم. او عصبانی می شد و می گفت دختر آبادان دیگه جای تو نیست، جنگه، معصومه می فهمی؟ جنگ دیگه مانور نیست کار فرهنگی نیست، جنگه.... ━━━━⊱♦️⊰━━━━ 🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍 🌺جهت عضویت کلیک کنید👇 قرارگاه منتظران @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا