🌼🍃
🍃
مهربان پروردگارم ...
یقین داریم آنچه برای ما
رقم خواهد خورد در دستان قدرت توست
پس امروز
برای همه لحظات زندگیمان
آنچه را كه خير و صلاح ما
و موجب خشنودی توست طلب میكنیم.
بارالها ...
امروز گره از مشکلات
همه دوستان و عزيزانم باز فرما
آمیـــن یا اَرْحَمَ الرّاحِمین
ای مهربان ترین مهربانان
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای سجاده نشین عرش و فرش
می آیی ، و ملائک به حضورت می بالند
میآیی تا برترینزینت پرستش کنندگان عالم باشی ...
میلاد امام سجاد مبارکــ
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
06.Anaam.148.mp3
4.19M
🔸سوره انعام-آيه148:
سَيَقُوُلُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَآءَ اللَّهُ مَآ أشْرَكْنَا وَلَآ ءَابَآؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن شَىْءٍ كَذَ لِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ
🔹ترجمه فارسي:
به زودى كسانى كه شرك ورزیدهاند، خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمىآوردیم و هیچ چیزى را (از سوى خود) حرام نمىكردیم. كسانى كه پیش از آنها بودند (نیز پیامبران قبلى را) اینگونه تكذیب كردند تا آنكه طعم قهر و عذاب مارا چشیدند. بگو: آیا براى شما دانشى هست؟ آن را براى ما آشكار كنید! شما جز از گمان و خیال پیروى نمىكنید و شما جز حدسزن و دروغگویانى بیش نیستید.
🔸نكات آيه:
در این آیه یك خبر غیبى از آینده مطرح است كه مشركان چه خواهند گفت، «سیقول الّذین اشركوا» آن آینده به وقوع پیوست و آنچه پیشگویى شده بود آنان گفتند. «و قال الّذین اشركوا»
🔹تفسير آيه:
1- رهبران و اندیشمندان دینى باید خود را براى پاسخگویى به شبهات و بهانهجویىهاى آینده آماده كنند. «سیقول»
2- فرستادن انبیا و كتب آسمانى براى آنست كه مردم با آزادى و اختیار، موحد شوند. پس منطق مشركین (كه اگر خدا مىخواست با قهر و قدرت مانع شرك ما مىشد) غلط است. «لوشاءاللَّه ما اشركنا»
#زندگی_با_قرآن
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مبارز خستگی ناپذیر!
#میلاد_امام_سجاد(ع)💐
.
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
#امامزمانشناسی
#زیارتجامعهکبیره
جلسه بیستم
#عِبَادِهِ_المُكرَمِینَ الَّذِینَ لایسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأمْرِهِ یعْمَلُونَ
🔆 این فراز زیارت جامعه، برگرفته از آیه ۲۶ و ۲۷ سوره انبیا ست:
بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ
🔅 بندگی خدا بالاترین امتیاز دوستان اوست و انان به این بندگی افتخار می کنن:
حضرت امیرالمؤمنین علی«ع» میفرماین:
«كَفَى بِي فَخْراً أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْداً»
«فخری بر من نیست مگر بندگی حضرت حق»
🔅 در معرفی حضرات معصوم«ع» ویژگی عبد بودنشان مقدم بر سایر ویژگیهاست. مثلا:
سوره اسرا آیه اول درباره پیامبر«ص»:
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى...
یا در تشهد نماز:
أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ...
یا در دعای قنوت امام رضا«ع» برای امام زمان«عج»:
اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلِيفَتَكَ...
تقدم عبد بر دیگر ویژگیهای حضرات، نشان میده که عبد بودن آن بزرگواران سبب کسب دیگر مقامات و اوصاف عالی شده.
🔅 این فراز از زیارت جامعه، پاسخ محکمی است به غالیان؛ کسانی که مقام ائمه را تا حد خدایی بالا بردند!
امام هادی«ع» با این فراز بیان میدارن که حضرات بندگان تکریم شده ای هستن که تحت فرمان خدا عمل میکنن و کلامشان به هیچ وجه از کلام الهی جلوتر و فراتر نمیره.
🔻 ادامه دارد...
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
#صحیفهسجادیه #بهداشت_و_سلامت_روان
اعیاد شعبانیه مبارک 💐
تقارن ولادت امام سجاد«ع» با سه شنبه ها که مباحث صحیفه رو مطرح میکنیم روزی ما بود. الحمدلله 🤲🌸
ماه شعبان، ماه ذکر صلواته. از این رو موضوع امروز ما صلوات در صحیفه
هست.
میراث ارزشمند امام سجاد«ع» «صحیفه سجادیه» در مجموع حاوی ۲۷۲ ذکر صلواته.
حضرت چندین هدف رو از تکرار ذکر صلوات مد نظر دارن که بهداشت و سلامت روان رو در چند جنبه تامین میکنه:
1⃣ جنبه اعتقادی
صلوات بعنوان نماد و پرچم اعتقادی شیعیان، شامل توحید، نبوت، امامت و موضوع انتظار و فرج آل محمد«ص» هست که برای فرستنده صلوات از این ذکر، پاداش و نعمتهایی از جانب هم خدا و هم پیامبر و اهل بیتش خواهد بود.
همچنین ان شاالله فرستنده صلوات، از مقام شفاعت پیامبر چ«ص» بهره مند میشه.
2⃣ جنبه تربیتی
ما از طریق صلوات، به الگوی کامل برای هدایت و تربیت متصل میشیم و رسالت پیامبر«ص» و آموزه های دینی ایشون رو باید در خودمون متذکر باشیم.
3⃣ جنبه سیاسی
ذکر صلوات، قبل از اینکه دعای اعتقادی باشه، عبارتی سیاسیه.
امام سجاد«ع» در همه صحیفه، این ذکر رو ترجیع بند دعاهای خود قرار دادن و اعلام موضع میکنن در برابر دشمنان اسلام. و این نکات سیاسی رو مدنظر دارن:
- تاکید به اصل امامت در اندیشه سیاسی شیعیان،
- حقانیت خاندان نبوی و آل علی«ع» در برابر خلفا و حاکمان که بناحق مدیریت جامعه اسلامی در دست داشتن،
- صلوات راهی برای معرفی جانشینان واقعی و حقیقی پیامبر«ص» و بیان فضائل و مقام و منزلت والای آنهاست،
- احیاء اسلام ناب محمدی با ذکر صلوات.
4⃣ جنبه روانی
نام و یاد پیامبر و آل او که بر زبان جاری بشه، دل رو آرامش و اطمینان میرسونه و فرستنده صلواتو متوجه یاد خدا میکنه.
کسی که دائم یاد خدا باشه و برای رضایت او قدم برداره، دایم خودشو تحت حمایت خدا می بینه و در نتیجه احساس قدرت، امنیت و خوشبختی داره و اینها همه از یاد پیامبر و اهل بیت او از طریق صلوات حاصل میشه..
🔻 ادامه دارد...
━━━━⊱♦️⊰━━━━
🍀 اینجا با حال و هوای خادمین صحن حضرت زهرا (س)در نجف آشنا میشی 😍
🌺جهت عضویت کلیک کنید👇
قرارگاه منتظران
@gharargahemontazeran
#من_زنده_ام
#قسمت_صد_و_سی_و_نهم
به سه وعده باز و بسته شدن دریچه عادت کرده بودیم اما متوجه شدیم آخر شب چرخ دیگری در راهرو حرکت میکند و در کنار سلولهای مجاور و روبه رو می ایستد و دریچه ها باز و بسته میشوند. بالاخره بعد از فالگوش ایستادنهای متمادی دریچه که باز میشد در حالی که صدای زندانی را نمیشنیدیم؛ صدای نگهبان بعثی را شنیدیم که به او میگفت:« اش تاكل؟ (چی می خوری؟»
و گاه بعد از سؤال چه می خوری میگفت:« اتصير زين إشرب ماى خوب میشوی آب بخور)»
عبارت خوب میشوی عبارت طبیبان بود. پس احتمالاً این دکتر بود اما دکتر آبکی چون برای همه نسخه ی آب می پیچید. البته همیشه یک دکتر نبود گاهی دکتر دیگری می آمد و نسخه ی دیگری میداد. زندانی هرچه میگفت نسخه ی او این بود استريح استراحت کن به این یکی میگفتیم دکتر راحتی رنج اسارت و درد غربت و حزن تنهایی و به زنجیر کشیدن همه ی عواطف و احساسات آنقدر عظیم بود که جای خالی برای خس خس نفسهای رنجور و سرفه های مسلول نمی گذاشت. پس هر چه کمتر چشمشان به ما میخورد بهتر بود. آنها که پشت در هستند از ما نیستند اما آنها که پشت این دیوارها نشسته اند از جنس ما هستند.
به امید شنیدن یک ضربه از دیوار سمت راست یا چپ به دیوار ضربه میزدیم اگرچه همه زندانی بودیم اما برای اینکه دچار وضعیتی بدتر از آنچه گرفتارش هستیم نشویم کسی به کسی اعتماد نمیکرد. پاییز رفته بود و وقت شمارش جوجه ها رسیده بود. چوب خطهایی که روی دیوار میکشیدیم زیاد و زیادتر میشدند. هر خط خطی بود که گذشت یکی از روزهای جوانیمان را رقم میزد و فرارسیدن زمستان را اعلام میکرد اما من هنوز منتظر فردا بودم که جنگ به پایان برسد و ما آزاد شویم شب یلدا رسیده بود. بوی شیرین پلوی بیبی و طعم هندوانه و صدای چیک چیک تخمه های آفتابگردان توی سرم میپیچید.
در گوشه ی زندان به امید یک دقیقه بیشتر با هم بودن در پناه دیوار کنار هم نشسته بودیم.
هیچکدام مان نمیتوانستیم فارغ از خیال خانواده هایمان باشیم هر کدام از ما به یاد کسی بود و به آرامی با هم صحبت میکردیم
-اگه اومدنم از پنج به شش میرسید آقا به شصت جا سر میزد راستی حالا اون چه کار میکنه؟
-من که پدر و مادرم اصلاً نمیدونن کجا دنبالم بگردن.
-اگه عموم تو پایگاه وحدتی دزفول شهید شده باشه هیچ کس نمیدونه من اومدم خرمشهر اگه بفهمند کجا هستیم از غصه میمیرند.
-از کجا سرنخی گیر بیارن که بتونن ما رو پیدا کنن؟
-مادری که بچه ش رو گم میکنه همیشه چشمش به دره و امیدواره که یک روز پیداش کنه چطور بفهمن ما کجا هستیم و کجا دنبالمون بگردن؟
-مگه اونا میدونن نقطه ی گم شدن ما کجاست که از اونجا شروع کنن؟
-تو هر جنگی یه عده یه عده ای رو گم میکنن و یه عده ی دیگه همدیگرو پیدا میکنن مثالش خود ما چهار نفر که از چهار فرهنگ و خانواده ی مختلف همدیگرو اینجا پیدا کردیم.
به در نگاه میکردم. آیا این در میتوانست به خوشبختی من ختم شود؟ در شب بلند یلدا از دلهره ها و دلتنگی ها و غم و غصه ی پدر و مادرها و حیثیت و آبروی خودمان و ناجوانمردی و روسیاهی دشمن و افقهای دور گفتیم یکباره سربازی که ما او را به نام قیس میشناختیم و میگفت اهل نجف است دریچه را باز کرد. او جوان هجده نوزده ساله ای بود که کمتر میشد نشانی از شرارت را در نگاهش دید سعی میکرد اعتماد ما را جلب کند و در نگاهش ترحمی پنهان نسبت به ما دیده می شد. قیس گفت:« طفّن الضوء؟ چراغ ها را خاموش کنم؟»
نمیدانستیم چه میگوید چراغ را دو سه بار خاموش و روشن کرد و تازه آنجا بود که فهمیدیم این چراغ هم میتواند خاموش شود. ما در تاریکی مطلق میتوانستیم حجابمان را در آوریم و از حمام به راحتی استفاده کنیم فاطمه گفت احتمالاً در داخل سلول هم استراق سمع و هم دوربین است. باید مراقب حرف هایمان باشیم و گرنه قیس از کجا میدانست ما صحبت میکنیم که دریچه را باز کرد و چراغ را خاموش کرد.
بعد از شب یلدا دیگه با آمدن شب چراغ سلول ما هم خاموش میشد زشت ترین صدا چرخش کلید در قفل درهای آهنی بود که بی خبر و گستاخانه نگهبانها را در مقابل ما نمایان میکرد.
یک شب با شتاب بسیار در باز شد و با اشاره و فریاد گفتند:« طبگن البطانيات و تعالن بره پتوها را جمع کنید و بیایید بیرون»
اول فکر کردم آن فردایی که منتظرش بودیم رسیده و به قول فاطمه زمستان جنگ را تمام کرده است. اما با این همه پتو و چشمهای بسته؟
بعد از بازجویی ها اولین باری بود که ما را از صندوقچه بیرون می آوردند. شدت نور چنان زیاد بود که توان پلک زدن نداشتیم راهرویی که در مقایسه با صندوقچه بسیار طولانی و بزرگ به نظر میرسید فرصت خوبی برای شناخت محیط اطراف و همسایگان بود هر کدام حرفی می زدیم.
-از کدام طرف برویم
-پتوها سنگین است.
- گهی زین به پشت و گهی پشت زین
- آفتاب بلند است.
سرباز نعره میکشید:« ،سکتن سكتن البسن النظارات ساکت باشید، ساکت باشید عینک ها را به چشم بزنید .»