eitaa logo
قرارگاه منتظران
490 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
«وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطواراً» (نوح : ۱۳) {سید علی قاضی} آن روز لباسم را به تن کردم و با آنکه دریای مکاشفات در مقابل چشمانم باز شده بود. برای رخصت عزیمت به سفر حج نزد استادم سید احمد کربلایی عمامه را به سر گذاشته و از حیاط کوچک خانه به سمت دالان رفتم به دالان همان جا که بدنم را آنجا دیده بودم نگاهی انداختم و آنجا را خالی یافتم حقیقت عجیب است، مردم عالم ها را از هم جدا می دانند در صورتی که عوالم در بطون هم پیچیده شده اند و فهم و درک کیفیت ربط عوالم هستی با یکدیگر، از اسرار خاصی است که فقط سالکان و عارفان از آن با خبر می شوند. به سمت مسجد سهله به راه افتادم جایی که بسیاری از اوقات سید احمد در آنجا حضور داشت. سهله سرزمینی بود که در آن مردمانی رفت و آمد می کردند که بسیاری شان شهد تشرف حضور به خدمت ولی الله الاعظم و قطب عالم امکان را چه در بیداری، چه در مکاشفه و چه در رؤیا چشیده بودند. برای رسیدن به مسجد سهله باید دیواره های شهر را از خروجی دروازه انتهایی بازار بزرگ ، موسوم به دروازه کوفه، پشت سر می گذاشتی و از آنجا یا با عربانه ها و درشکه ها می رفتی یا پیاده عازم می شدی. بسیاری از علما این راه را پیاده می رفتند و خود را به سهله و مسجد کوفه می رساندند. و پس از آن با وسیله ای به نجف بر میگشتند. این رفت و آمدها بین نجف، سهله و کوفه، فارغ از حضور در خود این اماکن مقدس سازندگی عجیبی داشت. مسیری که در گرمای پنجاه درجه تابستانهای نجف حکایتگر صحرای قیامت و عطش و گرسنگی طاقت فرسای آن بود. آب و هوای نجف بسیار گرم بود. به دلیل نزدیکی به شط فرات و دریاچه ای به نام «بحر النجف که در پشت آن بود هوایی مرطوب و نسبتاً شرجی داشت و در بین راه نیزارهایی دیده میشد که حکایت از جریان شریعه های فرات در باریکه های کنار جاده بین نجف و کوفه میکرد. اصلاً نجف را از آنجا «نجف» گفته بودند که این سرزمین به کلی زیر آب بوده و پس از آنکه آب پایین می آید و خشک می شود. نیها در آن باقی میمانند و اسم آن را نی جف (نی خشک شده) می گذارند. این مسیر به همان راهی میرسید که علما از کنار فرات به سمت کربلای معلی عازم میشدند و به آن طریق «العلما میگفتند وقتی در این راه قدم میزدم، ردپای نورانی علمایی را می دیدم که هر کدام عمودی از نور و تقوا بودند و گویا قدم به قدم این جاده پر از اشک هایی خونین بود که چشم ها در فراق حجت بن الحسن ، مرکز عالم امکان بر زمین ریخته بودند. این راه راهی بود که امثال سید مهدی بحرالعلوم در آن قدم برداشته بودند و ضجه هایی مدید و طولانی در فراق مولایشان زده بودند. شینده بودم که سید مهدی بحر العلوم هجده سال هر شب پیاده به مسجد کوفه می رفته و در آن به عبادت می پرداخته و صبح برای درس خود را به نجف می رسانده یکی از شب هایی که عازم مسجد کوفه بوده در بین دو راهي کوفه و سهله، تندبادی سهمگین می وزد. سید بحر العلوم هر چه تلاش میکند تا مثل هر شب به سمت کوفه برود، تند باد او را به سمت سهله روانه میکند و در آخر با خود میگوید شاید باید به مسجد سهله بروم و دستاز تلاش برای رفتن به کوفه بر میدارد به سهله که میرسد وارد رواقها میشود و مسجد را خالی از هر انسانی مییابد وارد اندرونی مسجد که میشود مردی میبیند که ایستاده و به او نگاه میکند و این ماجرا تشرفی را برای او خدمت حضرت بقيه الله الاعظم رسل رقم میزند که در طول تاریخ ماندگار میشود. نزدیکی های اذان مغرب، خود را به مسجد سهله رساندم، وارد شدم، نماز مغرب و عشایم را خوانده و مشغول اعمال مسجد سهله شدم. وقتی قرص ماه بالا آمد و فضای تاریک مسجد را کمی روشن کرد دیدم کسی به آهستگی وارد مسجد شد و به سمت مقام حضرت ابراهیم رفت و شروع به عبادت و نماز و نافله شب کرد. اذان صبح را که گفتند. نماز صبحش را خواند و سپس به سجده ای طولانی رفت تا آنجا که آفتاب طلوع کرد. ادامه دارد... 🔖قسمت :بیست و چهارم 👈قسمت:بیست و پنجم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 تلاوت تحدیر () 🍃 ٣٠ 💐 هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج) ⏲ در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐 🌹 عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد🌹 💐 طاعات و عباداتتون قبول باشه 💐 ‌🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 🍃 تو مپندار که من دلبر دیگر گیرم... 🍃 بی‌وفایی کنم و غیر تو دلبر گیرم... 🍃السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام... 🍃🍃🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج 🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 📚 ✍️نویسنده:سلمان کدیور 📝ناشر: شهرستان ادب 📚 📕 معرفی کتاب: کتاب پس از بیست سال تاریخ صدر اسلام را با داستانی بسیار زیبا, عاشقانه و پر کشش از نگاه فرمانده های معاویه کاخ سبز او و شهر شام از قتل عثمان تا پایان جنگ صفین مرور کرده است. «پس از بیست سال» رمان تاریخی مذهبی با محوریت جریانات به خلافت رسیدن امام علی(ع) تا قیام عاشورا است. اتفاقات جنگ صفین، اشاره به یاران امام علی(ع) از جمله ابوذر و در کنار این مستندات تاریخی، تاروپودی از ماجرایی عاشقانه، روایت داستان را دل پذیرتر می سازد. بخشی از توصیف این رمان از زبان رهبر انقلاب : داستان عاشقانه‌ی سلیم و راحیل هم حکم نمکِ رمان را پیداکرده و کتاب بی‌آنکه به دام عاشقانه‌نویسی‌های کلیشه‌ای بیفتد، عشق سوزان میان این دو را باورپذیر به تصویر کشیده است. [یک عاشقانه‌ی جذاب تاریخی قوی] 📚 ✂️ برشی از کتاب: دختر ایستاد. چشم در چشم محبوبش، در حالی که دستانش را می فشرد گفت: «چرا تو نیز چون منصور به کوفه نمی روی؟» سلیم فروریخت و ناباورانه به دختر نگاه کرد. راحیل ادامه داد: «ما معاویه و شامیان را شناخته ایم. کسی که مادر، پدر و برادرانمان را یا جان گرفته یا فریفته است. دیده ایم که چگونه با تزویر سخن می گوید و چگونه خیانت پیشه می کند. پس چرا باز فریب او را بخوریم و بر علی تیغ کشیم؟» «این سخن را از روی فکر می گویی؟» «آری به خدا سوگند روز و شبی نیست که به آن نیندیشیده باشم.» 🍃📚🍃📚 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطواراً» (نوح : ۱۳) {سید علی قاضی} نزدیک رفتم و دیدم عین الانسان و انسان العین سید احمد کربلایی بگاه است. به سجده گاهش نگاهی کردم و متوجه شدم از شدت گریه خاک آنجا گل شده است. پس از آن بلند شد و به یکی از حجره های مسجد رفت و با خدام مسجد شروع به صحبت کرد، صدای خنده اش آن چنان بلند بود که من در حیرت شدم. این مرد چه احوالی در قلبش دارد که با خدای خودش این چنین در سوزوگداز است و با مردم. این چنین گرم و صمیمی و شوخ طبع اگر کسی از کنار آن حجره می گذشت، گمان می کرد عده ای در حال خوش گذرانی اند. در زدم و اجازه ورود خواستم به احترامم ازجا برخاست و گفت: سلام بر آقا سید علی طباطبایی. با احترام گفتم: «سلام علیکم جناب سید. خدام مسجد که مجلس ما را خصوصی یافتند به سید احمد عرض ارادتی کردند و ما را تنها گذاشتند. سید احمد که لبخند از روی لبانش محو نمیشد گفت: «در چه حالی سید جوان؟ از شیرینی کلامش دلم به جوشش آمد و گفتم: «الحمد لله جناب سید، در کنار خورشید عالم تاب روزگارم خوب است. سید احمد با کمی تأمل از آنجا که متوجه تعجب من از گشاده رویی و شوخی هایش با خادمان مسجد در کنار سفره صبحانه را شده بود گفت: «آقا سید علی باید با مردم با رویی گشاده و خندان برخورد کرد و دل و سینه خود را روی آنها باز نمود و آن چنان با آنها مواجه شد که گویی جز ندیدن آنها غمی به دل نداری باید به آنها با تمام وجود و هر آنچه در دل صفا داری ابراز مودت نمایی این تعاملت غیر از وقوف و حضور در برابر خداوند متعال و دانای اسرار و خفیات است... بودم، گفتم: «همین طور است جناب سید.» سرم را به نشانه تأیید تکان دادم و در حالی که پاسخ پرسش نپرسیده ام را گرفته ،سید احمد با مهربانی و فروتنی گفت: «یاد فقرا کرده ای، آن هم در مسجد سهله در حالی که لبخند روی لبانم نقش میبست گفتم: « خدمتتان آمدم برای رخصت طلبیدن .. نفس نسبتاً عمیقی کشید و گفت: «رخصت امور که دست ولی الله الاعظم است. اما رخصت برای چه کاری؟ بحمد الله و با اجازه تان حواله ای که مربوط به همسرم بوده از تبریز رسیده و او اصرار دارد که به سفر حج برویم تا ان شاء الله حج تمتع به گردنمان نباشد. سید احمد که گویا بسیار خوشحال شده بود گفت: «احسنت و الحمد الله، خداوند روزی کرده است و خودش میزبان شماست. از ته دل خوشحال شدم و گفتم جماعتی را هم همراه کرده ایم تا آنها هم حجشان را ادا کنند. - وظیفه عالم دینی همین است، چه از این بهتر؟ - بله ، الحمد لله . چه وقت عازم هستید؟ شتربانها و کاروانی که با او صحبت کرده ایم وعده هفته آینده را داده اند. ان شاء الله .خداوند حافظ شما باشد. - جناب سید اگر برای استفاده در این سفر توصیه و نکته ای هست، ممنون جنابتان هستم؛ علی الخصوص که به دستوراتی که مرحمت فرموده اید مشغولم و امروز به گمانم تجلی نفس برایم رخ داد؛ به این شکل که خود را بیرون از خود در حیاط خانه مشاهده کردم سید احمد سرش را پایین انداخت و سینی چایی را که جلویش بود کمی به سمت من هل داد و در فکر فرو رفت. پس از مدت قابل توجهی گفت: «به حج میروی روایت شبلی و امام سجاد را حتماً مطالعه کن. چشم جناب سید.در آن روایت نکته های دقیقی درباره شناخت نفس وجود دارد. حتماً ان شاء الله . سید احمد قندی از داخل قندان برداشت و گفت: « خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ، خداوند وقتی می خواهد انسان را نسبت به عواقب بی توجهی به خود بیدار کند، او را از عذاب نمی ترساند. بلکه می گوید مثل کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و نتیجه اش این شد که آنها خودشان را فراموش کردند. از این آیه میتوان فهمید که انسان دارای خود و نفسی هست که توجه به آن نسبت مهمی با معرفت الله دارد. در جای دیگر اشاره می کند که «إِنَّ اللهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُور؛ خداوند انسان خیال پرداز و پرتبختر را دوست نمی دارد. این خیال پردازی شاید همان توجه به «من» غیراصیل و پنداری انسان باشد که آن را حقیقت خویش در نظر میگیرد. ادامه دارد... 🔖قسمت:بیست و پنجم 👈قسمت: بیست و ششم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍀🍀🍀🍀 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم «و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم 🍎 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 📚 ✍️نویسنده: مظفر سالاری 📝ناشر: به نشر 📚 📙 معرفی کتاب: رمان شورانگیز و جذاب «دعبل و زلفا» اثر تحسین برانگیز دیگری از حجت الاسلام و المسلمین «مظفر سالاری»، نویسنده رمان شیرین و پرفروش «رؤیای نیمه شب» است که مورد تقدیر مقام معظم رهبری قرار گرفته و به چاپ شصت و هفتم رسیده است و انتظار می رود «دعبل و زلفا» نیز این موفقیت را تکرار کند. این اثر روایتی عاشقانه از آشنایی و زندگی پر فراز و نشیب دعبل خزاعی، شاعر اهل بیت(ع) و همسر سازش ناپذیرش زلفاست؛ در این کتاب، مقاطعی از زندگی دعبل در زمان امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) به صورت داستانی کنکاش شده است؛ عشق میان او و زلفا بستری جذاب برای ماجراهای فراوان این رمان است که تلاش دارد بر اساس داده های تاریخی به بازسازی و بازآفرینی ماجراها و حوادث بپردازد. 📚 ✂️برشی از کتاب: زبان که به حق نچرخد، به درد همان لقمه در دهان چرخاندن می‌خورد و بس. موسی بن جعفر پادشاهی در لباس زاهدان است و هارون گدایی در لباس پادشاهان. دوست دارم با آن پادشاه حقیقی باشم. نقش ایمان و عشق را از باد برده‌ای. این دو اکسیر اعظم است. مرده را زنده می‌کند. چقدر به او نزدیکم و چه اندازه او از من دور است. دعبل گفت: مانند ماه که گمان می‌کنی در حوض خانه‌ات منزل گزیده است. شعر راستین کهنگی ندارد. دارویی بیدار کننده و شفابخش در طول تاریخ است. افسوس که برزخی میان حق و باطل نیست. از حق که گذشتی دیگر هرچه هست باطل است. 📚 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا