eitaa logo
قرارگاه منتظران
489 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بِالِغَيْهِ إِلَّا بِشِقَ الْأَنْفُسِ (نحل (۷) {سید هاشم حداد} تعجب کردم این دیگر چه حرفی بود؟ بسیاری از علما می گفتند انسان باید تشنه و گشنه به حرم سید الشهدا به برود. این دیگر چه صیغه ای بود؟ از آنجا که آثار بزرگواری و مهابت در چهره اش موج میزد و گویی قلب من را در قبضه اش گرفته بود. از درون با خود گفتم از کجا میدانی شاید این سید همان کسی باشد که سال هاست به دنبالش میگردی؟ برای همین اشاره ای به در کردم و گفتم: «سرور من، خانه من همین نزدیکی هاست ممکن است تشریف بیاورید و آنجا آن طور که دل خواه شماست، چایی بنوشید؟ سکوت معناداری کرد که توام با شرم و حیا بود و صورتش را به سمت پیشخوان قهوه خانه چرخاند و لحظاتی به قهوه چی نگاهی کرد و گفت: «زحمت شما می شود. - خیر جناب سید بنده دوست دار علما هستم چه برسد که از سادات باشند. از جایم بلند شدم و ایشان هم از جایش برخاست قهوه چی را دیدم که با چهره مبهوتی به او نگاه میکند برای ادای احترام اول او را پیش فرستادم که از قهوه خانه خارج شود جلو رفت و به در قهوه خانه که رسید دوباره برگشت و نگاه پر مهری به قهوه خانه دار کرد و از مقهی خارج شد. او را به سمت خانه محقری که داشتم روانه کردم و او هم عصازنان در حالی که ذکری بر لب داشت همراهی ام میکرد داخل خانه شدیم قبل از نشستن جهت قبله را پرسید و مدت زیادی به عبادت پرداخت و نماز صبحش را خواند.پس از آن به سجده ای طولانی رفت و بلند شد و در حال عجیبی، مدت زیادی در فکر فرو رفت. پس از آنکه متوجه شدم کارش تمام شده چایی دیشی را که همسرم هدیه دم کرده بود برایش آوردم از داخل جیب قبایش پارچه ای در آورد که در آن مختصری نان و پنیر بود آن را وسط گذاشت و با هم شروع به خوردن کردیم. نور خورشید از پنجره خانه کوچکمان در اتاق افتاده بود و چشمان براق و عجیب او را دو چندان اسرار آمیز جلوه می داد. پس از آنکه مدتی با او انس گرفتم و و او را دریایی از آرامش و محبت و بزرگ منشی یافتم به خود اجازه دادم از او سؤال کنم که چرا به قهوه خانه می رود و رعایت اموری را که لازم است نمی کند. در حالی که در مقابلش دوزانو نشسته بودم و او ساکت بود به آرامی با چاشنی شجاعت و جرئتی که در صدایم بود، گفتم: «آقا جان شما سید محترمی هستید چرا شما برای نوشیدن چای از صنف علما خارج شده و به قهوه خانه که هر کس و ناکسی در آن وارد می شود، تشریف می برید؟ آیا برای شما امکان نداشت که در برابر هوای نفس خود مقاومت کنید؟ لبخندی زد که پاسخ بی تجربگی و خامی من به طور کامل در آن خلاصه می شد و در حالی که با دستش استکان چایی را تکان میداد گفت: «مناسب است که برای شما داستان سفر خود را تعریف کنم. چشم به چشم هایش دوخته بودم تا ببینم چه می گوید، با خلق و خو و لحنی جذاب ادامه داد زمانی که با همسر مرحومه ام برای اولین بار از تبریز عازم نجف اشرف بودیم چندین قافله جلوی ما قرار داشتند و چند قافله پشت سر ما در حرکت بودند اما قافله ما از همه قافله ها چندین منزل جلو افتاد... نمی خواهید بپرسید چرا این طور شد؟ دستی به روی پیشانی ام کشیدم و در حالی که کمی احساس شرمندگی میکردم، گفتم: «چرا میخواهم بدانم قضیه از این قرار بود که سرپرست خدمه کاروان ما صاحب حیوانات قافله هم بود و آدمی بسیار تندخو و بداخلاق و قوی مزاجی به نظر میرسید. عادت او بر این بود که در هر منزلگاه بین راهی ما را رها میکرد و اول به سراغ اسبها و استرها می رفت و به آنها رسیدگی میکرد و پیش ما نمی آمد. عده ای به او اعتراض میکردند که تو به جای رسیدگی به وضع مسافران اول به حیوانات رسیدگی میکنی و ما را یله و گرسنه و تشنه رها میسازی. او هم با حالت شوخی می گفت: نتیجه را فردا صبح خواهید دید همین کار باعث شد که کاروان تبریزی ها چند روزی زودتر از قافله های دیگر به نجف برسند؛ زیرا او به حیوانات رسیدگی می کرد و هنگام حرکت اسبها سرحال بودند و با قوت و قدرت حرکت می کردند... ادامه دارد... 🔖قسمت: سی و هشتم 👈قسمت سی و نهم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 داغ زن سراسیمه از خواب پرید. لب تخت نشست و دستش را دراز کرد به سمت واکر و جلو کشید. صورتش غرق در عرق شده یود و قلبش داشت از جا کنده می‌شد. صدای تلق‌تولوق واکر که بلند شد زهره چشمانش را باز کرد. نشست و با پشت دست چشمانش را مالید. با شنیدن صدای قطرهای باران که به شیشه می‌خورد، انگار تازه متوجه اطرافش شده باشد، بلند شد و سراپا جلوی مادر ایستاد. دست گذاشت روی دستان لرزان مادر. -بازم!؟ مادر نفس‌هایش را به سختی بیرون داد. _ ابراهیم اومده. داره میزنه به شیشه. اذان صبح رو دادند مادر. اشک از چشمان زهره سرازیر شد. _مامان جان صدای بارونه. _ الهی بمیرم دوباره بچم دیر اومده خواسته ما بیدار نشیم، از دیشب تو حیاط خوابیده. زهره همانطور که مادر را روی تخت می‌خواباند و به دهانش تکه کوچکی یخ می‌گذاشت تا سوزش جگرش آرام گیرد، به چشمان مشکی قاب عکس دیوار زل زد. اشکهایش را پاک کرد. چشمان مشکی ابراهیم برق زد. _غصه نخور مامان. فرشته‌ها در رو به روش باز کردند. (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 امام حسن(علیه السلام): نه پاکدامنی، روزی را کم و نه حرص زدن، آن را زیاد می کند. روزی قسمت شده است و حرص زیادی، تنها باعث مبتلا شدن به می شود. 🌟 لَیْسَتِ العِفَّةُ بِدافِعَةٍ رِزْقا وَ لاَ الْحِرْصُ بِجالِبٍ فَضْلاً فَاِنَّ الرِّزْقَ مَقْسومٌ وَ اسْتِعْمالُ الْحِرْصِ اسْتِعْمالُ الْمَآثِمِ. 📚 تحف العقول/ص234 ✍🏼 انسان باید تلاش خود را برای بدست آوردن داشته باشد ولی نباید در این راه حرص بزند و مدام به فکر بدست آوردن مال و ثروت زیاد باشد که او را به و می کشاند. 🍃🍃🍃🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
از اعمال و رفتار مرد زندگیتان، درست مانند داروی سحرآمیز و پنهانی عمل می‌کند و این کار او را در ادامه دادن صلح با شما پایدار نگه می‌دارد. ❣هر حرفی با شوهرتون دارید اول به خودش بگید نه به دیگران! چون ممکنه دیگران حرف شما رو وارونه بهش بگن و او دچار کج فهمی یا بشه و سوء‌تفاهم ایجاد کنه! ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه هشت قرآن کریم سوره مبارکه البقرة ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 صفحه هشت قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة با صدای عبدالباسط محمدعبدالصمد بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋﷽🕋 🔹إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ 🔸قرآن فقط وسيلۀ يادآورى و پند براى جهانيان است 🔸Verily, this Quran is a Reminder For mankind throughout the world 📗سوره تکویر، آیه ۲۷ 🍃🌹🍃 📨 پیام های آیه: 🌹 انسان بى‏ هدف و بى‏ مکتب نداریم، حتى کفار و مشرکان براى خود راه و مرامى دارند، آنچه مهم است، انتخاب راه درست است. 🌹 قرآن، بهترین وسیله پند، تذکّر و موعظه است. «ان هو الاّ ذکر» 🌹 قرآن، براى همه جهانیان است و به زمان و مکان ونژاد خاصى وابسته نیست. «للعالمین» 📚 برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی در تفسیر سوره تکویر 🍃🌹🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃جمعه یعنى یک غزل دلواپسى... 🍃جمعه یعنى گریه هاى بى کسى... 🍃جمعه یعنى روح سبز انتظار... 🍃جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار... دعا‌ برای‌‌ ظهـور، دعوت‌ امام‌ زمان(عج) است‌ و گناه‌، در بستن‌ به‌ روی‌ امام! اول‌ باید در را باز‌ کرد، سپس‌ مهـمان‌ دعوت‌ کرد! ترک‌ گناه،اخلا‌‌ص‌ در‌ دعـوت‌ است‌؛ و‌گرنه ‌دعا لقـلقه‌ زبان‌ و تعارف‌ است! 📚آیت الله بهجت (قدس سره )/درمحضر‌عارفان 🌱 الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج🌱 🍃🌹🍃 برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، صلواتی قرائت بفرمایید🙏 🍃🌹🍃 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽️ محل نذورات شما 🔹پروژه صحن حضرت زينب(س) در كربلاى معلى با احداث صحن عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب (س)، ۲۳۰ هزار مترمربع فضا به حرم امام حسین (ع) افزوده می شود و زائران در ایام شلوغ مانند اربعین حسینی به راحتی می‌توانند به زیارت بپردازند. 🔻لطفا در صورت تمایل برای مشارکت در ساخت صحن عقیله مبلغ دلخواه خود را به شماره کارت ۶۰۳۷۷۰۷۰۰۰۰۲۱۸۲۸ ستاد بازسازی عتبات استان تهران واریز کرده و فیش واریزی را برای آیدی زیر ارسال کنید @Fadayzahra تا خدمات شما در ستاد عتبات ثبت شود و چنانچه فعالیت شما به بالاتر از چهار میلیون تومان برسد سند افتخاری همراه با تربت ناب امام حسین خدمت شما ارسال خواهد شد برای شرکت در طرح های ستاد با ما همراه باشید و به ما پیام بدهید..... (واحد خواهران) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 📕 🍃📚 ✍️نویسنده:سید احمد رضوی کهن 📝ناشر:رود آبی 🍃📚 📚 معرفی کتاب: کتاب «ای کاش زودتر» با متنی روان و ساده به موضوع و سوالات پیرامون و برای دختران در بستر کلاس درسِ دخترانه توسط معلم در قالب داستان‌های کوتاه، تمثیلات و اشارات سلیس پیرامون تبیین فلسفه وجودی حجاب، الزام امر به معروف و نهی از منکر، تفاوت‌های زن و مرد، نحوه ارتباط زن و مرد در اجتماع و … می‌پردازد...🌱🌱🌱 🍃📚 ✂️برشی از کتاب: **ذهن ما باغچه است..✨🌱 بیسـت دقیقـه ای از زنگ تفریح گذشـته اما خبری از دبیـر جدید نیسـت...🧕ایــن دومیـن سه شــنبه ای اسـت کــه دبیـر نداریـم‌‌.. ناگهـان یـاد خانم محسـنی میافتـم؛ دبیـر قبلیمان که بازنشسـته شـد؛ چقـدر دوستش داشــتیم.. 💕 چقـدر حرفهــای جدیــد و جــذاب برایمــان داشــت..نگرانی ایـن کــه دبیـر جدید چـه جـور آدمی باشـد و باهامـون چطـور رفتار کند اذیتم می‌کند...🥲 از راه پلــه ی دوم میگذرم و مثـل همیشه سـرم راخم می‌کنم پاییـن و از لای پیـچ و تـاب نـرده، طبقـه ی پاییـن را تماشـا می‌کنم...🙂 من عاشق این کارم..ناگاه چشـمم بــه یک خانـم چادری میافتـد.. کیـف زرشکی گلدارش توجهم را جلب می‌کند..🌸 انـگار رویـش شعری یـا جملـه ای نوشـته شـده..بـا چشـم دنبالش می‌کنم.. به سـمت اتـاق مدیـر میرود و در امتداد سـالن ناپدید میشـود..🌻 📚🍃📚 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 #🪐 ☺️ (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَمْ تَكُونُوا بِالِغَيْهِ إِلَّا بِشِقَ الْأَنْفُسِ (نحل (۷) {سید هاشم حداد} اما متصدیان قافله های دیگر به خودشان مشغول می شدند و به حیوانات زبان بسته توجهی نمی کردند چه بسا اصلاً از آنها خبری نداشتند که آیا غذایی خورده اند؟ آبی نوشیده اند؟ صدمه ندیده اند؟ صبح که می خواستند از حیوانات کار بکشند حیوانها رم میکردند و فراری میشدند بالآخره هم با تأخیر به نجف رسیدند. حالا اگر متوجه منظور من شده باشید این بدن ما حکم استر را برای ما دارد.هر چه بیشتر به خواسته های معقول آن برسی بیشتر میتوانی بر او سوار شوی و از آن کار بکشی ممکن است این بدن به فنجانی چای نیازمند باشد. این در حالی است که نشستن در قهوه خانه برای ما زشت است؛ اما اگر در این شلوغی گوشه قهوه خانه ای بنشینی و فنجان چایی بنوشی هیچ گونه صدمه ای به شخصیت فرضی و خیالی که برای خودت قائل هستی وارد نمی شود. من این طور هستم که خود را به حق سپرده ام اگر خداوند مرحمتی و عنایتی کند و تهیه کننده چایی را در جایی دیگر قسمتم کند از امتثال امر خودداری نمیکنم و سپاسگزار او هم خواهم بود. پاسخ عجیبی بود در تمام این مدت مجذوب کلمات و کیفیت استخدام الفاظش بودم، متوجه شدم بی حساب این کار را نکرده و چون در کربلا جایی را نداشته به قهوه خانه می رفته است. دیگر به طور عمیق از مصاحبتش لذت میبردم کم کم احساس میکردم او همان کسی است که به دنبال او زمین و زمان را زیرورو کرده بودم با اینکه بیشتر گفت و گویمان به قهوه خانه و اسب و استر سپری شده بود اما حکمتی در کلامش می یافتم که از منبع عظیمی از درایت و تعقل سرچشمه میگرفت چای دیگری برایش ریختم و گفتم شما نجف تشریف دارید، درست است؟ بله زیر سایه مولی الموحدین هستم اگر نجف تشریف آوردید، حتماً به مدرسه هندی ها بیایید تا آنجا در خدمتتان باشم حجره کوچکی آنجا دارم عائله ام سنگین شده و گاهی برای فراغت بال به آنجا میروم چشمه های امید در وجودم شروع به جوشیدن کرده بود استکان چای را در نعلبکی گذاشتم و به دستش دادم و گفتم با کمال میل جناب سید ممکن است اسم شما را بدانم؟ اخلاص کیش، سید علی هستم. شما بزرگوارید جناب سید، سید علی ....؟ - قاضی. خدا حفظتان کند و اگر بنده در ابتدای امر خدمتتان بی ادبی کردم، مرا ببخشید. چای را به لب هایش گذاشت و گفت: بی ادبی؟ شما برای من حکم فرزند را دارید در حق من لطف کردید خیلی هم ممنون هستم. دیگر دلم از نرمش و آرامشی که داشت به سوی شیفتگی می رفت، برای همین گفتم: «من بیش از آنچه تصور میکردم به شما علاقه مند هستم، ممکن است هر وقت تشریف می آورید کربلا تشریف بیاورید منزل ما؟ لقمه نانی و جای خوابی پیدا می شود. حتماً چه از این بهتر؟ اسم شما چیست مرد جوان؟ غلام شما سید هاشم هستم معروف به هاشم نعل بند. آهنگری دارید؟ بله جناب سید اما در کنارش دروس طلبگی را هم میخوانم و برای امرار معاش شب ها کار میکنم. احسنت و آفرین ان شاء الله نجف که آمدید تشریف بیاورید مدرسه هندی ها تا جبران زحمات شود. چه زحمتی جناب سید؟! رحمت است. آری، گویا آن روز خورشید از اتاقک رنگ و رو رفته خانه من با آن دیوارهای ترک خورده و در شرف ریزشش طلوع کرده بود درونم احساس پرشکوهی از شکفته شدن شکوفه های امید و انبساط باطنی حس میکردم به همین دلیل با خوشحالی به حرف زدن ادامه دادم پرسش و پاسخهایی داشتم و او را عالمی فقیه و ربانی شناختم راهنمایی های بسیاری درباره شیوه خواندن دروس و خصوصاً فقه استدلالی را از او آموختم و کم کم رابطه ام با او ادامه یافت به این شکل که او برای مناسبت های زیارتی به منزل ما می آمد و چایی مینوشید و تمدد اعصابی میکرد و عازم زیارت سید و سالار شهیدان میشد. مدتی به این منوال گذشت و من با او مرتبط شدم و هر هفته انتظار او را میکشیدم تا او را ببینم و پرسشهای خود را از او بپرسم و اگر احوالات یا مکاشفاتی برایم رخ داده بود. برای او تعریف کنم این مدت را در کربلا سپری کردم و مشغول دستورات او و کار و طلبگی بودم تا آنکه روزی آن حادثه که نمیخواستم اتفاق بیفتد. در آهنگری کوچکم رخ داد و من را مجبور کرد برای مدتی از کربلا بیرون بیایم و مقیم نجف اشرف شوم.... ادامه دارد... 🔖قسمت:سی و نهم 👈قسمت چهلم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام اول هفتمون رو متبرک کنیم به نگاه خاتم‌النبیین السلام علیک يَا رسول الله😍🦋 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت حضرت ام البنین سلام الله علیها 😍 ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran