eitaa logo
قرارگاه منتظران
471 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
71 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نوای دل‌های عاشقِ شماست... در هرلحظه و هر مکان... حتی زیر باران... ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
💠 شرط نزول برکات 🔸 قرآن کریم: اگر اهل شهرها و آبادی ها آورده و از نافرمانی خداوند پرهیز کنند، برکت‌های آسمان و زمین را به رویشان می‌گشاییم. 🔆 اعراف/96 ✍🏼 بسیاری از مشکلات ، به خاطر آلودگی به است. وقتی از فرامین الهی پیروی نمی‌کنیم و به دنبال و نفس خود هستیم، چگونه از مالک جهان، انتظار در مال و زندگی داریم. 🍃🍃🍃🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
📢 هر روز بخوانیم 🔹️امروز؛ صفحه بیست و چهار قرآن کریم سوره مبارکه البقرة ✏️‌ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
Quran-page-024.mp3
3.87M
📢 هر روز بخوانیم 🔹️صفحه بیست و چهار قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة با صدای عبدالباسط محمدعبدالصمد بشنوید. ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً یک صفحه قرآن بخوانید ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 🍃 ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم... 🍃 مهمان تو و سفره احسان تو بودم... الله علیک یا علی بن موسی علیه السلام 🍃⚘️🍃⚘️🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لَهُمْ دَارُ السَّلامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُون (انعام/ ۱۲۷) {درویش } سید هاشم دستی به شانه سید محمد حسین زد و تشکری صمیمانه کرد و اجازه طلبید. استاد رو به سید محمد حسین کرد و گفت: «برنامه هایتان را مرتب داشته باشید تا بعد با هم صحبت کنیم اما همان طور که خدمتتان گفتم، در حال نماز یا ذکر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هرچه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نکند و مبادا به بهانه بهشت از بهشت آفرین غافل شوید. سید محمد حسین دست روی سینه اش گذاشت و گفت: «روی چشم آقا خیلی ممنونم بابت وقتی که برای بنده قرار دادید منزل هم تشریف بیاورید علویه از دیدن شما خوشحال میشوند. سلام بنده را برسانید. ان شاء الله همان طور که بارها زحمت داده ام، باز هم خواهم آمد. آقا شما نور هستید برای خانه ما قدمتان سر چشم با اجازه تان سید محمد حسین در حالی که با سید هاشم خداحافظی میکرد در را بست و به سمت در مدرسه هندی ها رفت اما متوجه شد که شیخ محمد تقی آملی هنوز آنجا ایستاده و از مدرسه نرفته است. سید هاشم ادای احترامی کرد و دست استاد را بوسید و نشست و در حالی که به صورت غمگین استاد نگاه میکرد گفت: «آقا من مزاحم احوالتان شدم و نمی خواهم وقت شما را بگیرم؛ اما ماجرای همسرم دیگر کارد را به استخوان رسانده است.» قاضی از اینکه هر کدام از شاگردانش گرفتاریهای خود را داشتند و او باید تک به تک از احوالات آنها مراقبت و در عین حال با آن درد عشق جگرخوار در وجود خویش دست و پنجه نرم میکرد نفس عمیقی کشید و گفت: «بله، چند مرتبه ای گفته اید.» آقا این مادرزن دیگر از آزار واذیت چیزی نبوده که از دستش بربیاید و سر من و همسرم نیاورده باشد؛ و مشکل اخیر اینکه زبان به آزار و طعنه و فحش و هر آنچه می شود، در مقابل دیگران باز کرده است و آبروی ما را می برد. با این فشار فقر که ام مهدی همسرم با آن دست و پنجه نرم میکند من نمی دانم باید چه کنم. همین اواخر مادرش آمد و کیسه های برنج خوش عطر عنبر را با روغن حیوانی به پرده اتاق ما نزدیک میکرد تا رنج و عذاب من و دخترش را بیش از پیش مشاهده کند. قاضی سرش را تکان داد و گفت: شنو الحل سید هاشم؟ سید هاشم گفت: «آقا، حقاً دیگر تاب ندارم و آمده ام از خدمت شما اذن بگیرم تا همسرم را طلاق دهم چاره دیگری به نظرم نمی آید. قاضی پس از لحظاتی گفت: « حالا از این حرفها و ماجراها که بگذریم آیا همسرت را دوست داری؟ سید هاشم که صورتش از گرمای حرارت آهنگری سرخ و ملتهب بود، به دستانش که از در دست گرفتن پتک و حرارت کوره تکیده گشته بود نگاهی کرد و گفت: «بله آقا هدیه را خیلی دوست دارم قاضی لبخندی زد و گفت: «ام مهدی هم تو را دوست دارد سید هاشم؟ بله او هم مرا بسیار دوست دارد و زن صبور و با محبتی است. استاد دستانش را به محاسنش کشید و با جدیت گفت: «ابداً راه طلاق گرفتن نداری برو صبوری پیشه کن تربیت تو به دست مادر زنت است. با آنچه میگویی خداوند چنین مقرر فرموده که ادب تو و راه باز شدن در به روی تو به دست این مادرزن و تحمل سختی ها و مشکلات ارتباط با او خواهد بود. زمانی که نفس غیر از خواسته معشوق را طلب کرد واجب است انسان آماده جنگ و قتال با او باشد سید هاشم که گویا اراده ای از کلام استاد در جانش دمیده شده باشد گفت: «آقا، هر چه شما بفرمایید. اگر ممکن است برای زندگی ما و باز شدن این گره در حق بنده دعا بفرمایید. سید هاشم، من طلب شيئاً وجَدَّ وَجَدَ وَ مَن فرع باباً و لج ولج»، ۲ خود را به دامن توکل و عنایت سید الشهدا بسپار خداوند کار را درست میکند. سید هاشم دو مرتبه دست استادش را بوسید و گفت: «آقا من مزاحمتان نمیشوم دستور را گرفتم و به زیارت مولی الموحدین خواهم رفت.» قاضی به احترام او هم ایستاد و او را بدرقه کرد.... ادامه دارد... 🔖قسمت:پنجاه و هشتم 👈قسمت : پنجاه و نهم 📚 برای رفتن به قسمت اول کتاب روی لینک👈 قسمت_اول بزنید. 🍃 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 (س) ━━━━⊱♦️⊰━━━━ @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا