فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارش فرهنگی
#قسمت_پنجم
#عزاداری
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
یاد باد آن روزگاران یاد باد
روز وصل دوستداران یاد. باد 😍
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_سلام_الله
#خادم_ارباب
#اربعین_1401
@Gharargahemontazeran
تنها گریه کن 5.mp3
7.17M
💥 «بسم الله الرحمن الرحیم»💥
📖#کتاب_خوب
🏡#زندگینامه
🌹#شهید_محمد_معماریان
📝#نویسنده_اکرم_اسلامی
🎧#کتاب_صوتی
📚#تنها_گریه_کن
✅#قسمت_پنجم
📝 کتاب تنها گریه کن نوشته اکرم اسلامی، روایت زندگی اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان است که در انتشارات حماسه یاران به چاپ رسیده است.
در این کتاب تصویری کوتاه و مختصر اما پر معنا از یک عمر زندگی و ولایتپذیری زنی را میخوانید که فرزندش را فدای پابرجا ماندن و استقلال این سرزمین نمود و خودش نیز در راه اسلام و انقلاب از هر چه در توان داشت فروگذار نکرد.
🌹 شادی روح شهدا مخصوصاً شهید محمد معماریان صلوات🌹
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱♦️⊰━━━━
https://eitaa.com/joinchat/2108620998C93025cb80f
#و_لعن_الله_شمرا...
شمر چگونه شمر شد؟؟🤔🤔🤔
عوامل تغییر شخصیت شمر👇👇👇
#حسادت
#قسمت_پنجم
آثار جسمانی حسد
افراد حسود معمولا افرادی رنجور
حساس ،عصبی ،پرخاشگر،و افسرده هستند
دستگاههای مختلف بدن تحت تاثیر این حالت روحی دچار بیماری می شود.
حضرت مولا :شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند.
#آثار_اخروی_حسد
۱.حسودبدون حساب به جهنم می رود
۲.بدبختی و شقاوت دنیا و آخرت در انتظار حسود است.
مراقب باشیم تا جای ممکن با حسادت در جنگ باشیم به مدد قرآن و اهل بیت ان شالله 😍🌷
#و_لعن_الله_شمرا
#اکتاب_شمریت_حریت
#سید_علی_اصغر_علوی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_س
━━━━⊱♦️⊰━━━━
@gharargahemontazeran
🌹 #من_زنده_ام🌹
#قسمت_پنجم
با همه ی فشردگی و بی جایی بزرگ ترین اتاق ما مهمان خانه بود که خالی و تمیز و اتو کشیده آماده ی میهمان نوازی بود. روزهای ما وقتی قشنگ تر بود که بیبی و آقاجون هم میهمان ما می شدند. به قدری ذوق زده میشدیم که از سر ظهر، آب شط(۱) را می انداختیم توی حیاط تا سوز آفتاب را بگیرد و شب همه دور بی بی حلقه بزنیم و به قصه های او گوش بدهیم بی بی مثل همه ی بی بی های دنیا با عصاره ی عشق و محبتی که در صدایش بود برایمان قصه می گفت. قصه های بی بی شبهای دراز را کوتاه و دنیای بی رنگ بزرگ ترها را برایم زیبا و دیدنی می کرد. وقتی بی بی قصه می گفت سروته دنیا به هم دوخته و کوچک می شد تا دنیای به این بزرگی توی چشم های کوچک من جا بشه و خوابم ببره. فاصله ی سنی آقاجون و بی بی خیلی زیاد بود. اوایل فکر می کردم آقاجون آقاجون بی بی هم هست چون او هم قصه گوی خوبی بود. به گمانم اصلاً آقاجون به بی بی قصه یاد داده بود اما شور و حرارت بی بی در قصه گفتن خیلی بیشتر بود قصه های آقاجون بیشتر به درد بزرگ ترها می خورد. قصه های او از نفت و جنگ و قحطی و گرسنگی و آب پمپوز و ... بود اما قصه ی دلخواه من قصه ی دختر دریا بود؛ دختری که در یک بندر کنار ساحل زندگی میکرد دختری که اشک میریخت و اشک هایش تبدیل به مروارید می شد. مردم بندر با جمع کردن دانه های مروارید و فروش آنها زندگی میکردند تا اینکه آن بندر با سرعتی باورنکردنی یکی از بندرهای بزرگ و آباد جهان شد.
🌱🌱🌱🌱🌱
۱ در آبادان دو شبکه ی جداگانه آب آشامیدنی و آب غیر آشامیدنی وجود داشت که بخش غیر آشامیدنی از رودخانه کارون برای باغبانی و شست و شوی حیاط استفاده می شد. پمپرز (pump house) حوضچه هایی بود که آب را جهت تصفیه در آنجا جمع آوری و سپس آن را به منازل هدایت می کردند.
#بانوان_بهشتی
#قرارگاه_منتظران
#قطعه_ای_از_بهشت
#صحن_حضرت_زهرا_(س)
━━━━⊱⊰━━━━
@gharargahemontazera
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┅┄┄
🧕
┄┄┅┅•➰🍃🌸🍃➰•┅┄┄