eitaa logo
قرارگاه منتظران
490 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
69 فایل
موکب قرارگاه منتظران (جمعی از خادمان صحن حضرت زهرا سلام الله علیها) که هرساله اربعین در نجف اشرف خدمت می‌کنند.😍 شمارا باحال وهوای آن بهشت برین وفعالیت هاو خدماتشان در ایران آشنا می‌کنند. ارتباط با ما جهت شنیدن نظرات شما 😇 @fadaye_hosein
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۸۵) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و هشتاد و پنجم:پاداش بعثیها به روزۀ مستحبی ♦️غذا در اردوگاه به اندازه‌ای کم بود که فرقی نمی‌کرد چه وقتی از شبانه روز مصرف بشه. لذا تعدادی از بچه ها شروع کردن به روزۀ قضا و مستحبی گرفتن. بعثیها با هر گونه روزه غیر از ماه رمضان مخالف بودن و به شدت برخورد می‌کردن. بچه ها هم اعتنایی نمی‌کردن و سعی داشتن نامحسوس روزه بگیرن. 🔸️تعدادی سهمیه ناهارشون رو آخر شب می‌خوردن و روزه شون رو می‌گرفتن. تعدادی هم که برای بیدار می‌شدن، مراقب بودن که نگهبانهای عراقی متوجه نشن. ولی گاهی پیش میومد که نگهبان سرزده رد می‌شد و افرادی رو در حال خوردن سحری می دید. بعضیاشون که کمی داشتن ندیده می‌گرفتن و بعضی دیگه اسم افراد رو یادداشت می‌کردن یا می‌گفتن فردا سرِ آمار افراد متخلف باید بلند بشن و خودشون رو معرفی کنن. اگه افراد خودشون رو معرفی نمی‌کردن همۀ آسایشگاه می‌شد. ⚡یه شب منو و تعدادی داشتیم سحری می‌خوردیم که یکی از نگهبانها بنام مصطفی که خیلی کینه ای و بی‌رحم بود ما رو دید و تهدید کرد که فردا بحسابتون می‌رسم. ما سحری مختصری که داشتیم خوردیم و خوابیدیم. فرداش سرِ صف آمار مصطفی اومد و گفت اون چند نفری که دیشب بیدار بودن و سحری می‌خوردن بلند بشن. ما هم بلند شدیم. ما رو بردن جلو صف و با شیلنگ به لب بچه ها می‌کوبیدن ، طوری که لب و صورت بچه ها ورم کرد. بعد اعلام کردند این سزای کسانیه که با دستورات ما مخالفت کنن... عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰تربیت نسلی با کیفیت در خانه امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) ⁉️چرا؟ پاسخ استادحجت الاسلام تراشیون: 💠 چون آن جا نقش حضرت زهرا (س) یک نقش بی بدیلی در آن خانه بود. ⚜️یعنی شما می‌بینید نقش مادری که پذیرفت واقعاً عجیب است کارهایی که حضرت زهرا برای فرزندان خود انجام میدادند شاید خیلی کم اتفاق بیفتد. 🔸من حالا یک نمونه آن را بیان کنم. یکی از جاهایی که حسنین (ع) بازی میکردند داخل مسجد پیامبر بود. یعنی آن جا میرفتند و ماجراهایی هم اتفاق افتاده است که خیلی از بینندگان ما شنیدند. 🌷یعنی حتی زمین میخوردند پیامبر می‌آمدند همدردی می‌کردند، آنها را مورد ملاطفت قرار می‌دادند. آن جا بچه‌ها در محیطی بودند که پیامبر نفس می‌کشیدند، صحبت میفرمودند، فرمایشاتی داشتند. 👈وقتی خانه می‌آمدند، یکی از کارهایی که حضرت زهرا(س) انجام می‌دادند این بود که یک سکویی درست کرده بودند یا در خانه بود نوبتی حسنین(ع) را دعوت می‌کردند که روی این صندلی می‌نشستند خود حضرت هم مقابل آنها می‌نشستند و می‌فرمودند امروز هر چه جد شما رسول الله(ص) فرمودند را برای من بازگو کنید. یعنی آنها سخنور میشدند و حضرت مستمع میشد. ♦️یک موقع همین نکته به گوش پیامبر گرامی اسلام رسید. پیامبر خیلی مشتاق شدند که ببنند نوه‌ها صحبت‌های ایشان را چگونه بیان می‌کنند به حضرت صدیقه طاهره(س) فرمودند یک موقع خواستید این کار را بکنید بدون این که بچه‌ها متوجه من شوند، من را خبر کنید؛ من داخل نمی‌آیم، پشت پرده می‌نشینم تا بچه ها هول نکنند و راحت صحبت کنند. 🔺حضرت پشت پرده نشستند نوبت حسین(ع) بود، حضرت زهرا به وجود مبارک حسین(ع) رو کردند و فرمودند حسین جان امروز هر چه جد شما رسول الله(ص) فرمودند را برای من بیان کنید. دیدند حسین سکوت کرد. بار دوم حضرت فرمودند، می‌گویند این بار حسین لب به سخن گشود و فرمود من حضور یک شخص با عظمتی را این جا درک می‌کنم و در محضر او برای من سخن گفتن سخت است. ▪️دیدند پیامبر از پشت پرده آمدند شروع کردند لب‌های حسین(ع) را بوسه باران کردند. یعنی ببینید این محیط، محیطی است که مادر دغدغه تربیت دارد. 🌸ما همیشه می‌گوییم بچه ها تا چیزهای خوب نبینند، تا چیزهای خوب نشنوند و تا چیزهای خوب نگویند خوب تربیت نمی‌شوند. یعنی این ۳ مورد، کانال تربیتی است. و دقیقاً ما می‌بینیم که در محیط تربیتی حسنین(ع)، حضرت زهرا(س) این بستر را برای فرزندان خود فراهم می‌کردند. ✔️این مادر بی دغدغه که می‌آید پای تربیت می‌ایستد مادری که تکریم شده است. شما ببینید حضرت صدیقه طاهره(س) از دوران کودکی خود وقتی دختر بودند مورد تکریم پیامبر گرامی اسلام(ص) قرار می‌گرفت یعنی تا آن جایی که بالاخره پیامبر(ص) هر وقت زهرای مرضیه(س) را می‌دیدند «قَامَ عَلَيْهَا» برخی این را معنا می‌کنند که پیامبر(ص) مقابل او می‌ایستادند. ▫️ولی یک موقع تعبیر زیبایی در این ترجمه بزرگی بیان کرده، فرمودند. فرمودند: «قَامَ عَلَيْهَا» بلند می‌شدند و به سمت ایشان می‌رفتند، به استقبال ایشان می‌رفتند. 🔸وقتی حضرت(ع) وارد خانه امیرالمؤمنین شدند ببینید این جمله از امیرالمؤمنین علی(ع) چه قدر زیبا است. می‌فرمودند من هر وقت زهرای مرضیه(س) را می‌دیدم آرامش می‌گرفتم. 🖋یعنی چه جایگاه بزرگ و بلندی برای حضرت صدیقه طاهره(س) قائل بودند که امیرالمؤمنین(ع) جمله را می‌فرمایند. این را دقت کنید که امیرالمؤمنین(ع) که آرامش دهنده به همه بشریت هستند این جوری می‌فرمودند. ⭕️این تکریم کردن است، بزرگ داشتن است. و ما می‌گوییم امروز باید این خلاء را در میان بانوان با کمک هم ما بتوانیم حل کنیم و بدانیم خیلی از مشکلات با همین شیوه ها حل می‌شود. چون گاهی اوقات ما فکر میکنیم مشکلات زندگی خیلی پیچیده است. @gharargahemontazeran
چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی نعمت هارا از خود دور نسازید‌ @Gharargahemontazeran
نشست بصیرتی امروز در حال برگزاری 👇👇👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روشنگری و سخنرانی بصیرتی سرکار خانم کاظمی بزرگداشت سالگرد سردار مسجد موسی بن جعفر علیه السلام 👈 @Gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گرم‌ترین خانه، خانه‌ای ست که در آن "مردِ خانه" محترم شمرده شود و "زنِ خانه" محبوب باشد، فقط همین ... کودکان نظاره گر این روابط هستند زندگی را بر خودتان و آنان تلخ نکنید عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠(۱۸۶) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و هشتاد و ششم:اولین خبر از خانواده 🍂همیشه تو این فکر بودم که آیا خونواده ام فهمیدن من اسیر شدم یا نه؟ منو به عنوان شهید معرفی کردن و مجلس ختم برام گرفتن یا نه! و هنوز منتظرن برگردم. شرایط اسارتم جوری بود که هیچ کس ندید که من اسیر بشم و آخرین نفری بودم که مجروح شدم و بعد از سه شبانه روز سرگردانی و به تنهایی اسیر شده بودم، قاعدتاً  هیچ کس نباید از اسارتم خبری داشته باشه. خیلی از دوستامم که شهید شدن جنازه هاشون جا موند. با این حساب و کتاب بیشتر مطمئن بودم که خبر شهادتم رو به خونواده دادن و اونها هم دیگه دل ازم کندن و فقط منتظرن جنگ تموم بشه و شاید بقایای جنازه‌‌م به دستشون برسه. 💢خیلی وقتها درگیر این فکر و خیالات بودم. آیا همسرم مونده یا رفته پی زندگیش. بچه‌ ام زنده ا س یا نه؟ یکی از عذاب‌آورترین شکنجه‌های روحی که بعثیها در اسارت به ما دادن همین عدم معرفی به صلیب سرخ و مفقود موندن بود. حتی بعضی وقتها میومدن و با شماتت می‌گفتن بدبختها! شما دیگه فراموش شدید. کسی تو ایران به فکر شما نیست و زنهاتون رفتن شوهر کردن و الآن دارن با کسایی دیگه زندگی می‌کنن. بچه هاتون آواره شدن و از این جور زخم زبونها فراوون بود. ♦️یه روز از پشت پنجره آسایشگاه یک، اسم منو خوندن. معمولا تو این اسم خوندن ها خیری نبود. یا برای رفتن به سلول انفرادی بود یا تبعید یا کتک خوردن. ولی برخلاف همیشه و خاطرات تلخی که از اسم خوندنهای این جوری داشتم، اینبار قضیه فرق می‌کرد. همراه نگهبان عراقی یکی از دوستام اومده بود و حامل خبری مهم بود. گفت یکی از همشهریات که تو رو خوب می شناسه در به در دنبالت می گرده و الان بند دو هست اگه می تونی اجازه بگیر و برو ببینش. خبرای جالبی برات داره. اسم ایشون و نشون آسایشگاهش رو بهم داد و خداحافظی کرد و رفت. هر چه به مغزم فشار میاوردم همچین اسمی رو بیاد نمی آوردم... عضو شوید 👇 @gharargahemontazeran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا