📖 #رمان_مذهبی_واقعی_آخرین_عروس
🌼 #زندگینامهحضرتنرجسخاتون(س) و تولد حضرت صاحب الزمان(عج)
📚نوشته ی مهدی#خدامیان
#حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود
#قسمت6⃣1⃣
همه #دختران روم #آرزو دارند كه جاى #مليكا باشند; امّا چرا #مليكا روى خوشى به اين #ازدواج نشان نمى دهد⁉️ آيا او دلباخته #مرد ديگرى شده است❓ آيا او #عشقِ ديگرى در دل دارد❓
#مادرِ_مليكا از اتاق بيرون مى رود.
#مليكا از جا برمى خيزد و به سمت #پنجره مى رود. هيچ كس از #رازِ دل او خبر ندارد.
درست است كه او در #قصر زندگى مى كند; امّا اين #قصر براى او #زندان است. اين #زندگىِ پر زرق و برق برايش هيچ جلوه اى ندارد.
همه روىِ زرد #مليكا را مى بينند و نمى دانند در درون او چه #شورى برپاست. #مادر خيال مى كند كه او گرفتار #عشق ديگرى شده است. امّا #مليكا گرفتار شك شده است.
او از #كودكى به #خدا و #مسيح اعتقاد داشت و به #كليسا مى رفت و مانند همه #مردم به سخنان #كشيش هاى مسيحى گوش مى داد.
#قسمت7⃣1⃣
كشيش ها كه همان #روحانيّون_مسيحى بودند #مردم را به تَرك دنيا دعوت كرده و از آنها مى خواستند تا به فكر #آخرت خود باشند و از جمع كردن #مالِ_دنيا دورى كنند.
آن روزها چهره #كشيش ها براى #مليكا چهره اى #آسمانى بود، #كشيش ها كسانى بودند كه مى توانستند #گناهان مردم را ببخشند.
#مليكا مى ديد آنها چنان از #آتش_جهنّم و عذاب #خدا سخن مى گويند كه همه دچار #ترس مى شوند.
#مردم براى اعتراف به نزد آنها مى رفتند تا #خدا گناه آنها را ببخشد.
او كه بزرگ تر شد چيزهايى را ديد كه به دينِ آنها شك كرد.
#او مى ديد #كشيش ها كه از تَرك دنيا سخن مى گويند، وقتى به اين #قصر مى آيند چگونه براى گرفتن #سكّه هاى طلا، هجوم مى آورند!
#مليكا چيزهاى زيادى را در اين #قصر ديده بود. صداى قهقهه مستانه #كشيش ها را شنيده بود.
او بارها ديده بود كه چگونه #كشيش ها با شكم هاى #برآمده، ظرف هاى #طلايىِ غذا را پيش كشيده و مشغول #خوردن مى شدند‼️
او به #دينى كه اينان #رهبرانش بودند شك كرده بود، درست است كه او دخترى از خانواده #قيصر_روم بود;
امّا نمى توانست ببيند كه #دينِ_خدا، بازيچه گروهى بشود كه خود را بزرگانِ #دين مى دانند و نان حكومت #روم را مى خورند‼️
او از اين #كشيش ها، مأيوس شده است امّا هرگز از #خدا جدا نشده است.
او از اين #جماعت بدش مى آيد ولى #خدا را دوست دارد و به #عيسى(ع) و #مريم_مقدّس(س) عشق میورزد.
#قسمت8⃣1⃣
هر چه او به #دينى كه #كشيش ها از آن دم مى زدند بيشتر #شك مى كرد، راز و نيازش با #خدا بيشتر مى شد.
#مليكا از #خدا مى خواهد او را #نجات بدهد.
او از همه چيز و همه كس خسته شده است ولى از #خدا و #دوستان_خدا دل نكنده است.
او #منتظر است تا #لطف_خدا به سوى او بيايد.
او مى داند كه اگر با پسر عمويش #ازدواج كند تا آخر #عمر بايد به وضع موجود، #راضى باشد.
اگر #روحانيّون بفهمند كه #ملكه آينده روم به #قداست آنها شك دارد چيزى جز #مرگ در #انتظار او نخواهد بود.
آنها آن قدر قدرت دارند كه حتّى #ملكه آينده #روم را مى توانند به #قتل برسانند.
آنها هرگز #شمشير به دست نمى گيرند تا #ملكه را به قتل برسانند، بلكه #اسلحه اى بسيار قدرتمندتر از #شمشير دارند.
كافى است آنها به #مردم بگويند كه #ملكه مرتّد شده و به دين #خدا پشت كرده است، آن وقت مى بينى چگونه #مردمى كه تا ديروز ساكت و آرام؛ بودند، آشوب به پا كرده و به #قصر حمله مى كنند تا براى #خشنودى و رضايت #خدا، #ملكه را بکشند.
#آخرین_عروس
#ادامه_دارد...
✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨
▪️منتظران ظهور غریب ترین امام▪️
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
🍃🌺 قالَ رَبِّ إِنِّی ظلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ .
گفت پروردگارا من به خودم ظلم کردم مرا ببخش خداوند او را بخشید که او آمرزنده مهربان است
این #قتل یه قتل ساده نبود، بلکه #جرقّه اى براى یک انقلاب و مقدمه آن به حساب می آمد،
لذا حضرت موسى علیه السلام نگران بود وهر لحظه در انتظار حادثه ای بود
فَأصبح فی المدینه فرداى آن روز در شهر نگران میگشت که ناگهان یَترقَّب ُ فَإِذَا الذی اسنتصره بالامس یستنصرخه
همان شخص دیروزى را دید که داشت او را به یارى میطلبید و از دور صدایش میزد: 🗣
👈 قال له موسی انک لغوی مبین
حضرت موسى علیه السلام به او گفت :تو گمراهى آشکارى (واقعا بعضی از کسانی که ادعای دین داری میکنند همه اش دردسر برای دین و انقلاب بوجود می آوردند)
آن شخص به حضرت موسی علیه السلام گفت:
القصص : 19
🍃🌺 فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى أَ تُريدُ أَنْ تَقْتُلَني كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ إِنْ تُريدُ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ جَبَّاراً فِي الْأَرْضِ وَ ما تُريدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحين
چون خواست مردى را كه دشمن هر دو آنها بود بزند، گفت: اى موسى، آيا می خواهى هم چنان كه ديروز يكى را كشتى مرا نيز بكشى؟ تو مىخواهى كه در اين سرزمين جبارى باشى و نمیخواهى كه از مصلحان باشى.
پایان درس یازدهم
https://eitaa.com/GharibtarinEmam
📝#صرفا_جهت_اطلاع | کریستفکلمب، غارت هائیتی و کشتار بومیان برای طلا
🔻 پس از دستیابی #کلمب به #هائيتی، استعمارگران در ناحيهای که تصور ميکردند طلا زياد باشد، دستور دادند هر فردی که بالای سيزده سال سن دارد برايشان طلا جمع کند. بوميانی که حاضر نمیشدند برای #اسپانيايیها طلا بياورند، کشته میشدند.
🔸 ماموريت غيرممکنی بر دوش بوميان نهاده شده بود. تنها طلای آن منطقه، تکههای خاک طلای رودخانهها بود. آنها چارهای جز فرار نيافتند. اسپانيايیها با سگ به دنبالشان گشتند و آنها را کشتند؛ زندانيان را #اعدام کردند و يا سوزاندند.
🔹 #آراواک ها که در برابر سلاح، شمشير، نيزه و اسب سربازان اسپانيايي تاب مقاومت نداشتند به کمک سم به #خودکشی دستهجمعی اقدام کردند.
🔸 در آغاز جست و جوی طلا توسط اسپانيايیها ۲۵۰ هزار #سرخپوست در «هائيتی» زندگي میکرد. بعد از دو سال در اثر #قتل يا خودکشی، نيمی از آنها جان باختند.
🔹 وقتی به وضوح روشن شد طلايی باقی نمانده است، مردم بومی به بردگان املاک بزرگ اسپانيايیها مبدل شدند. در اين مرحله نيز به دليل کار زياد و سوء رفتار اربابان، هزاران نفر جان خود را از دست دادند.
🔺 با رسيدن سال ۱۵۵۰ میلادی تنها ۵۰۰ سرخپوست بومی در جزيره باقی ماند. يک قرن بعد، ديگر بشری از نژاد #آراواک بر روی آن سرزمين نفس نمیکشيد.
📚 کتاب #رويای_آمريکايي، ص ۲۲
👤 نویسنده #هاوارد_زين
#روشنگری
#ثامن
#جنایات_غرب
#ثامن_یزد
.🌼 *منٺظراںۨ ظہور غریب ٺریںۨ اما۾*🌼
*https://chat.whatsapp.com/GyPIrv0vrDZ2jYoduYdgyV*
واٺساپ👆🏻
*https://eitaa.com/GharibtarinEmam*
کانال در ایٺا👆🏻
https: