#قصه_کودکانه
✨🌟جاروي جادويي🌟✨
🍃درس اخلاقی قصه: جادوي اصلي اراده ماست
يكي بود يكي نبود …
يك جاروي دسته بلند گوشهاي از انباري در مزرعهاي زندگي ميكرد. وسائل انباري به او سيخي ميگفتند. وقتي كشاورز صبح زود به انبار ميرفت تا داس و بيل را بردارد سيخي بيدار ميشد و آنجا را جارو ميكرد .به اين ترتيب انباري هميشه تميز بود. وسائل انبار هميشه سيخي را تحسين ميكردند.
يك روز كه سيخي درحال تميز كردن انباري بود يك دسته از سيخهاي جارو به ميخ طويلهاي كه روي زمين افتاده بود گيركرد و كنده شد و سيخي روي زمين افتاد.
وقتي عصر كشاورز برگشت سيخي روي زمين افتاده بود و انبار تميز نشده بود.
كشاورز سيخي را گوشه انبار گذاشت و يك جاروي نو و جوان را به انبار آورد.
شنكش وقتي جاروي تازه را ديد به او گفت: اسم شما چيست؟
جاروي جوان با غرور گفت: من جاروي جادويي هستم. به سرعت ميتوانم انبار را تميز كنم.
بيلچه گفت: تو به كمك سيخي آمدهاي؟
جاروي جادويي گفت: من به كمك هيچ كس نيامدهام و نيازي هم به كمك ديگري ندارم.
كلنگ گفت: ولي ما سيخي را داريم. فقط كمي مجروح شده و كارش هم بسيار عالي است.
جاروي جادويي گفت: گفتم كه من جادويي هستم و ديگر نيازي به سيخي شما نيست.
خاكانداز گفت: ولي من دوست دارم با سيخي هم كار كنم.
جاروي جادويي گفت: گفتم كه حتي نيازي به تو هم ندارم. من يك ورد جادويي ميخوانم و همه آشغالها جمع ميشود.
همه با تعجب شروع به پچ پچ کردند.
فردا صبح انبار شلوغ و آلوده بود. كشاورز براي بردن وسائل به انبار آمد و وسائل كشاورزي را برداشت و رفت.
سيخي تكاني به خود داد. اما مجروح بود و نميتوانست كار كند. سيخي خاكانداز را بيدار كرد و به او گفت: جاروي جادويي را بيدار كن.
خاكانداز چند بار جاروي جادويي را صدا زد ولي او بيدار نشد. بعد از دو ساعت جاروي جادويي بيدار شد...
خاكانداز گفت: خوب شد بيدار شدي. انبار كثيف است و ما از كارمان عقب افتادهايم .
جاروي جادويي با بيحوصلگي گفت: الان خوابم ميآيد. بعدا با يك ورد همه جا را تمييز ميكنم و دوباره خوابيد.
نزديك ظهر جاروي جادويي بيدار شد. خاكانداز گفت: خوب شد بيدار شدي. لطفا ورد جادويي خود را بخوان.
جاروي جادويي گفت: فعلا ميخواهم از پنجره پريدن پرندهها وگلهاي زيبا را تماشا كنم. بعدا اينجا را تميز ميكنم.
خاكانداز آهي كشيد و گفت: من فكر نميكنم اتفاقي بيافتد.
بعد از ظهر خاكانداز به جاروي جادويي گفت: اگر حالا ورد خود را نخواني ديگر به درد نميخورد. چون تا چند ساعت ديگر كشاورز خواهد آمد.
جاروي جادويي با غرور گفت: حالا خوب به من نگاه كن.
سپس رو به زبالههاي كف انبار كرد وگفت: آبرا - كادابرا
ولي هيچ اتفاقي نيافتاد. دوباره گفت: اجي- مجي- لا ترجي
باز هم هيچ اتفاقي نيافتاد.
دوباره ورد ديگري را امتحان كرد. ولي ...
خاكانداز گفت: چرا اتفاقي نميافتد؟
جاروي جادويي گفت: نميدانم. شايد وردش را يادم رفته است.
خلاصه يك ساعت بعد هم هيچ اتفاقي نيافتاد و او هر چه ورد بلد بود، خواند.
خاكانداز گفت: حالا چكار كنيم؟ سيخي لطفا كاري بكن الان كشاورز ميآيد.
سيخي گفت: من نميتوانم. فقط ميدانم اگر حركتي نكنيد و اينجا را تميز نكنيد اينجا تميز نخواهد شد. جادوگري و ورد همه افسانه است و وجود ندارد. ما نتيجه تلاش خود را ميبينيم.
جادويي گفت: متاسفم.حالا ميفهمم كه چقدر اشتباه ميكردم.
خاكانداز گفت: فقط دو ساعت به آمدن كشاورز باقي مانده است. عجله كنيد!
جاروي جادويي پيش بندش را بست و شروع به تميز كردن انبار كرد. وقتي كارش تمام شد، انبار خيلي پاكيزه شد و جاروي جادويي از كارش بسيار راضي بود.
سيخي به او گفت: جادوي اصلي اراده ماست كه باعث انجام كارها ميشود.
جادويي و سيخي از آن روز دوستان خوبي شدند. جادويي از تجربيات سيخي و سيخي از نشاط و جواني جادويي بهره ميبرد.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍃نقاشی حیوانات دریا
🌼ویدیو آموزش مطلب بعدی👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃نقاشی حیوانات دریایی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#بازی_خلاقیت_کودک
10بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1 ساله👇
زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم میباشد.
در این مقاله کانال بازی مادر و کودک ما بازیهایی را به شما پیشنهاد میدهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم میآورد.
🎾1.کجا رفت؟
یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید.
از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون میپرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود.
این بازی راهی است که به کودک میآموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات هدف است.
🍽2.وسایل آشپزخانه:
ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب میباشد.
از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.
🎺3. میتوانم صدا را بشنوم:
راه دیگر برای تقویت مفهوم ثبات هدف به وسیله مخفی کردن یک اسباب بازی صدادار زیر پتو و یا حوله است.
ابتدا اسباب بازی را به طور جزئی با پتو بپوشانید سپس صدای اسباب بازی را در بیاورید و او را تشویق کنید که اسباب بازی را پیدا کند، دوباره اسباب بازی را پنهان کنید، البته این بار به صورت کامل، بازی را تکرار کنید، در صورت پیدا کردن اسباب بازی، کودکتان را تشویق کنید.
🏄4.بازی آبی:
زمان حمام را به زمان اکتشاف و بازی تبدیل کنید.
قاشق های پلاستیکی و آب پاش و کاسه های پلاستیکی را در وان کودکتان بگذارید، او با آنها ریزش آب را خواهد دید و از آنها لذت خواهد برد.
تفریح دیگری هم میتوان کرد، یک اسفنج را به کودکتان بدهید اسفنج را خیس کنید، او از فشار دادن اسفنج و ریزش آب لذت میبرد.
👩5.مامان خوابه!
نزدیک کودکتان بنشینید البته این کار بستگی به سن کودکتان دارد میتوانید او را بخوابانید.
به او بگویی که قصد دارید که بخوابید و چشمهایتان را ببندید بعد از چند ثانیه چشمهایتان را باز کنید و مشتاقانه به او سلام کنید یا زمان را به او بگویید مثلاً صبح بخیر یا عصر بخیر که او زمانها را هم درک کند.
دیدن چشمهای مامان که باز است و شنیدن صدای تبریکش معمولاً ایجاد خنده خواهد کرد بعد از چند دورِ، مکث خود را هنگام خواب بیشتر کنید احتمال هست که کودک حدود 6 ماهتان و یا بیشتر شروع به جیغ زدن کند و یا حتی به صورت شما ضربه بزند تا شما بیدار شوید!
🌿6.بازی با برگها:
با کودکتان به بیرون از خانه بروید، تنوعی از برگها را برای او جمع کنید، به او اجازه بدهید آنها را بلند کند و با دستانش بازرسی کند، بدیهی است که با نظارت شما.
برخی از برگها را چروک کنید تا او آنها را بازرسی کند و عمل چروک کردن را بیاموزد که این کار در برگهای خشک صدا هم خواهد داشت.
با استفاده از یک برگ بزرگ بازی دالی موشه را با او انجام دهید.
🚶7.بازی غلتکی:
کودکتان را روی زمین در مقابلتان بنشانید و یک ماشین اسباب بازی را روی زمین حرکت دهید او را تشویق کنید که بعد از شما این کار را انجام دهد سعی کنید که رفت و آمد ماشین را با او ادامه دهید.
این کار جلو و عقب رفتن و چرخاندن و حرکت اجسام را به او یاد خواهد داد.
🎨8.نقاشی:
این بازی کمی کثیف کاری است اما برای کودکتان بسیار جالب خواهد بود. کودک 8 تا 12 ماهتان را روی صندلیش یا روی زمین بنشانید.
در مقابل او یک برگه و چندین غدای پوره ای رنگی که صاف شده است قرار دهید، او را تشویق کنید که با دستانش نقاشی کند، خواهید دید که او شاهکار خواهد ساخت.
میتوانید غذاها را در صورت اجازه پزشک بافت دار تهیه کنید(به دلیل در دهان بردن کودک) که نقاشی او بافت دار باشد.
🎭9.بافتهای متفاوت:
چندین موضوع بافت دار را به کودک 10 تا 12 ماهتان بدهید، مثلاً یک تکه مقوا، روسری نرم، تکه های چمن و ماسه و..حتماً تا انتهای بازی در کنار او باشید و مراقب باشید چیزی را در دهانش نگذارد.
همراه هم همه چیز را بازرسی کنید، خواهید بفهمید که او از چه بافتی بیشتر خوشش خواهد آمد مخمل کبریتی یا پشم گوسفند؟
📚10.بازی با رنگها:
برای کودک 10 تا 12 ماهتان اسباب بازی های رنگی و یا وسایل آشپزخانه رنگی تهیه کنید و به او کمک کنید که اسباب بازیهای با رنگ مشابه را در کنار هم بگذارد.
مثلاً سیب قرمز و ماشین قرمز و توپ قرمز باید در یک طرف باشد. در این بازی به او کمک میکنید که کم کم با رنگها آشنا شود.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
چلچله_صدای اصلی_425623-mc.mp3
10.03M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🍃چلچله
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
31.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کاردستی_ساده
#بازیهای_خلاقانه
این قسمت: تزئین تخم مرغ
با کوچولوهاتون کاردستی های ساده درست کنید. با این کار علاوه بر اینکه سرگرمشون میکنید با یه اسباب بازی ساده شادشون میکنید.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#نکته_تربیتی
براي كودكان زير چهار سال كار درست، كارى است كه دوست دارند و از انجام آن لذت ميبرند.
بنابراين اگر ميخواهيد چيزي را از كودك بگيريد حتما يك جايگزين كه براي كودك جذاب است در نظر بگيريد.
ما فقط به كودك مي گوييم اين كار را نكن اما براي كودكمان كار جايگزيني مشخص نميكنيم تا سرگرم شود و بنابراين خودمان اغازگر لجبازي كودكان هستيم!!!
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
🍃تقصیر من بود
موشی می دانست که نباید در خانه توپ بازی کند اما او و برادر کوچکش موش موشی می خواستند بدانند آیا توپ پلاستیکی نوی آن ها می تواند آن قدر از زمین بالا بپرد که به سقف برسد یا نه. موشی به موش موشی گفت : « باید حتما آن را امتحان کنیم ! البته فقط یک بار. سه ، دو ، یک ، جانمی ... ! » توپ کوچولو هوا رفت و به سقف هم رسید ! اما وقتی به زمین خورد دوباره هوا رفت و این بار درست به طرف گلدان نازنین مامان موشی رفت ؛ همان گلدان زردی که خال های قرمز داشت. جرینگ ! رنگ از روی موشی پرید و فریاد زد : « وای ، نه ! » موشی به موش موشی گفت : « زود باش ! باید قبل از برگشتن مامان شیشه خرده ها را جمع کنیم. » اما موش موشی نمی توانست از جایش تکان بخورد. توی حوضچه بزرگی از آب گیر افتاده بود. موشی دست دراز کرد و موش موشی را از آب بیرون کشید. زیر لب غر می زد : « من هم عجب شانسی دارم ! چرا همه بلاها سر من می آید ؟ » موشی حوله آورد و موش موشی را خوب خشک کرد. بعد گل ها را توی پارچ گذاشت و شروع کرد به جمع کردن شیشه خرده ها. موشی خاک انداز پر از شیشه خرده را زیر تختش مخفی کرد. « گلدان لعنتی ! وقتی مامان بفهمد خیلی عصبانی می شود ! شاید دیگر به ما پنیر خوشمزه ندهد. اگر اجازه ندهد تلویزیون تماشا کنیم چی ؟ یا ... یا ... » اما تنبیهی سخت تر از این هرگز به فکر موشی نمی رسید. با خودش گفت : « اصلا به مامان نمی گوییم ! اما اگر از ما پرسید گلدان کجاست چه بگوییم ؟ » هر دو به فکر فرو رفتند. ناگهان موشی گفت : « فهمیدم ! به مامان می گوییم دزد آمد و گلدان را دزدید ! » اما تا حرف دزد و دزدی به میان آمد موهای تن هر دو از ترس سیخ شد. موشی گفت : « به نظرم این هم راه حل خوبی نیست باید کلک بهتری بزنیم » مامان موشی داشت چیزهایی را که خریده بود جابه جا می کرد که در آشپزخانه باز شد موش موشی یواشکی وارد آشپزخانه شد و با صدای نازکش گفت : « مامان می خواهم خبری بدی بهت بدم اما باید به من قول بدهی که خیلی از دستم عصبانی نشوی. » مامان موشی گفت : تو خیلی کوچک تر از آن هستی که من از دستت عصبانی شوم. » موش موشی ماجرا را تعریف کرد اما پای موشی را وسط نکشید. مامان موشی گفت : « خیلی بد شد. آیا گلدان نازنینم فقط ترک خورده یا کاملا شکسته است ؟ » موش موشی گفت : « می روم آن را بیاورم » و ناپدید شد.
چیزی نگذشت که موشی و موش موشی با تکه های شکسته گلدان برگشتند. موشی که از این کار موش موشی کلی تعجب کرده و ناراحت شده بود به مامان موشی گفت : « موش موشی همه چیز را نگفته ! من آن را توپ به گلدان زدم. آیا از دست من خیلی عصبانی هستی ؟ » مامان موشی جواب داد : « نه فقط ناراحتم چون بهتر بود از اول خودت ماجرا را می گفتی. من آن گلدان را دوست داشتم. » موشی گفت : « شاید بتوانیم با چسب تکه های آن را به هم بچسبانیم. » آن ها تکه های گلدان را به هم چسباندند اما گلدان مثل اولش نشد. موشی با ناامیدی گفت : « دیگر نمی توانیم در آن گل بگذاریم چون آب در آن نمی ماند اما شاید بتوان برای کار دیگری از آن استفاده کرد. » او با کلی شکلات برگشت و گفت : « این می تواند از این به بعد شکلات خوری نازنینت شود ! » مامان موشی هم خندید و گفت : « فکر بسیار خوبی است ! »
از کودک بپرسید :
- فکر می کنی موشی کار درستی کرد که توی خونه توپ بازی کرد ؟
- بهتر بود موشی به جای انداختن اشتباهش به گردن دیگری چه رفتاری را نشان می داد ؟
- به نظرت موشی کار خوبی کرد که اشتباهش رو جبران کرد ؟
به کودک بگویید :
هر اشتباهی که بچه ها انجام می دهند اولین کسانی که باید از آشتباه آن ها مطلع شوند ، پدر و مادر است. آن ها بهتر می توانند بچه ها را راهنمایی کنند و کاری کنند که این اشتباه ها کمتر شود مهم ترین نکته این جاست که ما یک خانواده ایم و اگر کار اشتباهی هم انجام می دهیم باید همگی به هم کمک کنیم تا آن را جبران کنیم.
🌸🍃🌸🍃🌸
اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است.
#نکته_تربیتی
چرا کودکان از حیوانات میترسند⁉
_ الگو برداری از بزرگسالان
_ شنیدن ناگهانی صدای بلند حیوان
_ تجربه ناخوشایند مثل نیش یا گاز گرفتگی توسط حیوانات
_قصه هایی که در مورد وحشی بودن حیوانات و آسیبی که به انسان میزنند.
_تهدید کودک که اگه فلان کار را بکنی گربه میاد می بردت!
آنجا گربه هست؛ نرو
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
نقاشی پروانه
ویدیو آموزش مطلب بعدی👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیو آموزش نقاشی پروانه
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ
#قسمت_اول
🌼این قصه زیبا را در مطلب بعدی بخوانید 👇
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه
جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ
#قسمت_اول
روزی بود و روزگاری بود یک مرغ ماهیخوار بود که بر لب دریاچه کوچکی خونه داشت و از همه کارهای دنیا دلش به این خوش بود که هر روز یه ماهی بگیره و بخوره و شب همون جا بخوابه تا دوباره گرسنه بشه و باز روز ازنو و روزی ازنو.
مدتها این کارش بود تا اینکه پیر و ضعیف و رنجور شد و یک روز دید که دیگه نمیتونه مثل قدیما لب آب کمین کنه و با سرعت و چابکی ماهی شکار کنه. ماهیها پیش از اینکه مرغ ماهیخوار به خودش بجنبه در میرفتن و فرار میکردن و در نتیجه اون گرسنه میموند.اون وقت با خستگی و ناامیدی یه گوشه ای مینشستو با خودش فکر میکرد که :” حیف که در روزهای جوونیم چیزی برای پیریم ذخیره نکردم و حالا قدرت و توانایی ندارم که حتی یه دونه ماهی بگیرم”
بعد با خودش گفت :” حالا گذشته ها گذشته ، بدون غذا هم که نمیشه زندگی کرد، باید یه کلکی سوار کنم تا گرسنه نمونم”
بعد رفت لب دریاچه و نزدیک خونه خرچنگ نشست ، قیافه ناراحتی به خودش گرفت و شروع کرد با خودش حرف زدن و از اوضاع روزگار شکایت کردن و میگفت :” خدایا این چه بلاییه که سر ما اومده، من که پیر و ناتوان شدم و چیزی از عمرم باقی نمونده و لی این ماهیها چه گناهی دارن و چرا باید گیر ظالم بیفتن، چه روزگار بدی شده”
خرچنگ که ماهیخوار رو میشناخت تا صدای اونو شنید از خونه اش بیرون اومد و گفت :”دوست عزیزم میبینم که ناراحت و نگرانی ؟ چه اتفاقی افتاده ؟”
ماهیخوار جواب میده :” دوست خوبم چه طوری میتونم ناراحت نباشم ، تو که میدونی تنها دلخوشی من این بود که هر روز میومدم لباین دریاچه و یه ماهی میگرفتم و به این غذای خودم هم راضی بودم ، ضرری هم به ماهی ها نمیرسید ولی امروز دو نفر صیاد رو دیدم که با تورهای بزرگ ماهیگیری از اینجا رد میشدن و نگاهی به این دریاچه انداختن و یکیشون به اون یکی گفت : حالا اون یکی دریاچه ماهی های بیشتری داره اول میریم اونجا و بعد از دو سه روز برمیگردیم اینجا و ماهی های این دریاچه رو شکار میکنیم.اینطوری هم من بدون غذا و روزی میمونم هم این ماهی ها ظرف دو سه روز صید میشن و از بین میرن.اینه که دلم خیلی براشون میسوزه.
#این_داستان_ادامه_دارد...
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
1_3578293370 (1).mp3
4.33M
👤استاد #واعظی
🔻 فرمول کلیدی برای بازی بچهها
#مادرانه
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#بازی
#مزه_کن_بگو
💟تقویت حس چشایی و بالا رفتن تمرکز کودک💟
🔖وسایل بازی :
🎀خوراکی ها با طعم های مختلف مثل نمک ، شکر ، شیرینی ، مربا ، میوه های مختلف و …
🎯هدف بازی :
🔴بالا بردن دقت و تمرکز کودک و تقویت حس چشایی کودک
👩👩👦👦تعداد بازیکنان :
🔴از دو نفر به بالا که می توانیم یکی از والدین با کودک خود در خانه این بازی را انجام دهیم.
🔗قوانین بازی :
🖇بازی مزه کن و بگو بازی بی سرو صدا و مناسب بازی در آپارتمان است به این ترتیب که چشم کودک را با دستمال نخی ساده می بندیم ، دقت کنیم که به چشمان کودک فشار نیاد که موجب ناراحتی کودک شود.
🖇خوراکی ها با طعم های مختلف را در دهان کودک می گذاریم و از کودک می خواهیم تا مزه آنرا حدس بزند.
✅با این بازی کودک روی طعم های مختلف تمرکز کرده و مزه شور و شیرین و حتی ترش و تلخ را تشخیص می دهد.
🔆برای بچه های بزرگتر می توانیم میوه ها خوراکی های با طعم نزدیک به هم را امتحان کنیم و از کودک بخواهیم تا اسم هر خوراکی را از روی طعم آن تشخیص دهد.
🌼این بازی به افزایش دقت و تمرکز کودک و بالا بردن قوه تشخیص کودک کمک می کند.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
موش کوچولو_صدای اصلی_425622-mc.mp3
8M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌼موش کوچولو
🌸در یک روز بهاری در یک سوراخ کوچک در یک درخت مش کوچولویی با مامان و باباش زندگی می کرد.
🌸بهتره ادامه قصه را خودتون گوش کنید
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
children-lullaby-song(37)-mc (۱).mp3
5.24M
#لالایی
توی آلاچیق، در دل صحرا
من و تو تنها، فرزند رعنا
قصه می گویم، می دهم تابت
می خندی تو، می برت خوابت
قصه می گویم، از یه روز شاد
می دوی در دشت، می دوی چون باد
برۀ سفید، می دود با تو
از بلندی ها، می پرد با تو
می غلتی آرام، روی سبزه ها
مثل جویباری، جاری و رها
لالالالایی
لالایی لالا
شب که می رسد، توی آسمان
می رسد به گوش، تار ترکمان
می خوابی و ماه، روی آلاچیق
می تابد آرام، نرم و بی دریغ
وقتی بخوابی، من تنها می شم
می دوزم برات، شال ابریشم
عرقچین سبز، روسری گلدار
گلای نخی، رو شاخ انار
در پناه گل، دلبندم جانان
خواب خوش بینی، خواب بی پایان
در این گلستان، فرزندم لالا
برایم بگو، فردا خوابت را
😴😴🌸🌸🌸😴😴
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کاردستی
#خودت_بساز
اين اسباب بازى خيلي هيجان انگيز و ساده رو
درست كنيد و لحظه هاى شادى كنار كوچولوهاتون تجربه كنيد❣️
🚫 البته توجه كنيد كه اين اسباب بازى مناسب بچه هايى كه بتونند فوت كنند و اصلا براى بچه هاى كوچك مناسب نيست🚫
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶شعر
ایران سرای ماندگار
#کودک_نوجوان
ایران که سرایِ ماندگارست
جاوید و همیشه برقرارست
آداب و رسومِ دلپسندش
ازعهدِ قدیم یادگارست
زیبا و لطیف و با طراوت
مانندِ شکوفهی بهارست
این ملتِ با نجابتِ آن
خود عاشقِ آفریدگارست
با بوسه زدن به دستِ مادر
او در پیِ کسبِ اعتبارست
گل بوسه زند به دستِ بابا
چون مایهی عز وافتخارست
سرمایهدِگربهاز ادبنیست
آثارِ ادب چه بیشمارست
چونباادبستوپرامیدست
اینخاکهمیشهبرقرارست
افتد گِرَهی اگر به کارش
مُستحکمو همامیدوارست
بر مقدمِ صاحب الزمانش
دل بستهوچشم انتظارست
وا میشود این گره به دستِ
مهدی که امیدِ روزگارست
🌸🌼🍃🌼🌸
شاعر سلمان آتشی
#اشعار_کودکانه
#آداب_قدیم_اسلامی_ایرانی
#دستبوسی_مادر_پدر
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌼نقاشی میوه
🌸ویدیو آموزش در مطلب بعدی
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ویدیو آموزش نقاشی میوه
🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر
🌼زنبورِ عسل
🌸 ای زنبورِ طلایی
🍃 تو دوستِ خوبِ مایی
🌼 یه بار توو کندو هستی
🍃 یه بار رویِ گلایی
🌸 نشسته گرده بر پا
🍃 میای زباغ وصحرا
🌼 میسازی تو عسل را
🍃 باعطر وشهدِ گلها
🌸 طی میکنی هوا رو
🍃 باغ و شکوفهها رو
🌼 با صلواتی شیرین
🍃 کردهای کامِ ما رو
شاعر سلمان آتشی
🌸🌼🍃🌼🌸
﴿راز شیرینی عسل﴾👇
روزی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علی علیه السلام در میان نخلستان نشسته بودند که زنبور عسلی دور پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله شروع به چرخیدن کرد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یا علی! می دانی این زنبور چه می گوید؟» حضرت علی علیه السلام فرمود: «خیر.» رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: این زنبور ما را مهمان کرده و می گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشتم. امیرمؤمنان علیه السلام را بفرستید تا آن را از آن محل بیاورد. امیرمؤمنان علیه السلام بلند شد و عسل را از آن محل آورد. حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «ای زنبور! غذای شما که از شکوفه گل تلخ است، به چه علّتی آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل می شود؟» زنبور گفت: «یا رسول اللّه ! شیرینی این عسل از برکت وجود مقدّس شما و (آل) شماست. چون هر وقت از شکوفه استفاده می کنیم ، همان لحظه
به ما الهام می شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم. وقتی که می گوییم:
«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد»به برکت صلوات بر شما عسل ما شیرین می شود
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶شعر
🔸راهِ درمانِ خشم
#شعر_کودک_نوجوان
دارم یقین دروغ
کلیدِجَهنَّم است
پایانِ کارِخشم
پشیمانی وغماست
همیشهراستگویمو
بیزارم از دروغ
گاهی شودکه اَبرویم
ازخشم دَرهَماست
خشمم بَرَد گهی
بهلبِ پرتگاهِ نار
گاهی زشعلههاش
جهانم جهنَّماست
میپرسمازخداکه
چهباشدعلاجِ خشم
گوید علاجْخُلقِ
نبیِمُکرَّم است
یعنیزصحنهدوربشو
زود همچو باد
آبِوضوبرآتشِدل
همچومَرهَماست
تنبیههمخطاست
درآنلحظههایِداغ
تصمیم همنگیر کهعقلآنزمانکماست
آن لحظهایکه خشم
تو را دوره میکند
درمانِ فورِیَش
صلَواتِ دمادم است
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
🌸🌼🍃🌼🌸
🍃شاعر سلمان آتشی
درانتشاراینشعر
لطفاهمهبکوشیم🔶
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
قصه های کودکانه
#قصه_های_کلیله_و_دمنه 🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ #قسمت_اول روزی بود و روزگاری بود یک مرغ ماهیخوار بو
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ
#قسمت_دوم
خرچنگ این خبر رو به ماهی ها گفت و ماهی ها هم خیلی ترسیدن و همه دور خرچنگ جمع شدن و گفتن :” بله مرغ ماهیخوار راست میگه درسته که اون هم دشمن ما بود اما اون فقط روزی یه دونه ماهی میگرفت و از جمع ما چیزی کم نمیشد ولی اگر صیاد بیاد همه مارو میگیره ،و چون ما نمیدونیم چی کار کنیم بهتره از مرغ ماهیخوار بپرسیم شاید اون یه راه فراری بلد باشه”
خرچنگ گفت :” اگر چه با دشمن نباید مشورت کرد ولی چون ماهیخوار تو خشکی زندگی کرده شاید عقلش بیشتر باشه”
پس ماهیها همه همراه خرچنگ لب دریاچه اومدن و از ماهیخوار پرسیدن :” خبری که خرچنگ از قول تو میگه درسته؟”
ماهیخوار گفت :” بله من خودم شکارچی ها رو به چشم خودم دیدم و تمام حرفاشونم با گوش خودم شنیدم ، این بود که هم برای خودم هم برای شما خیلی غمگین شدم”
ماهیها گفتن :” ای مرغ دانا ما میدونیم وقتی مشکلی پیش میاد باید دشمنی های کوچیک قبلی رو فراموش کرد،همیشه زندگی تو به وجود ما وابسته بود حالا هم زندگی ما به عقل و فکر تو وابسته ست، به نظرت ما باید چی کار کنیم؟”
ماهیخوار گفت :” چون منو شما هیچکدوم زورمون به اون صیادا نمیرسه بهتره همه ما به دریاچه دیگه ای که پشت این کوهه فرار کنیم.اون دریاچه انقدر گوده که کسی نمیتونه توی اون پا بذاره.اگر بتونید همه با هم به اونجا برید برای همیشه راحت هستید و از چشم دشمن و آدممیزاد پنهان میمونید”
ماهیها گفتن :” فکر خیلی خوبیه ولی از دریاچه ما به اونجا هیچ راهی نداره و ما هم تو خشکی نمیتونیم راه بریم و ما بی کمک تو نمیتونیم به اون دریاچه برسیم”
مرغ ماهیخوار گفت :” من خیلی دلم میخواد به شما کمک کنم اما وقت خیلی کمه و ممکنه دوسه روز دیگه صیادا به اینجا برسن و من هر بار بیشتر از دو سه تا ماهی نمیتونم ببرم”
ماهیهیا اصرار و التماس کرن تا اینکه قرار شد هر روز دوبار مرغ ماهیخوار چند تا از ماهیهارو به دریاچه جدید ببره
#این_داستان_ادامه_دارد...
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_های_کلیله_و_دمنه
🍃مرغ ماهی خوار و خرچنگ
#قسمت_دوم
🌼این قصه زیبا را در مطلب قبل بخوانید👆
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه
جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4