eitaa logo
قصه های کودکانه
34.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
913 ویدیو
323 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 خبرچینی کودک را نادیده بگیرید 🌱 کودک با خبرچینی به شیوه ناسازگارانه ای به دنبال جلب توجه است و زمانی موفق خواهد بود که کسی مقصر تشخیص داده شود 🌱 در این هنگام، بهتراست با مشغول کردن خود به کاری دیگر صحبت های او را نادیده بگیرید. 🌱 البته بی توجهی به رفتارهای منفی باید با توجه کردن به رفتارهای مثبت همراه باشد. 🌱 عادت به خبرچینی، منجر به مشکلات ارتباطی خواهد شد 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔶شعر 🌸 پرهیز از اسرافِ آب 🔶✨🔶✨🔶✨ وقتی میری به حمّام به رسمِ دینِ اسلام 🌸🔸🌸 آبی که پاک وصافه اسرافِ اون خلافه 🌸🔸🌸 یه عادته همیشه وقتی‌که شیر وا میشه 🌸🔸🌸 آب میریزن یه مقدار میخوان که گرم شه هربار 🌸🔸🌸 عزیز گُلَم که ماهی یادت میدم یه راهی 🌸🔸🌸 یک ظرفِ خالیِ شیر بردار بذار زیرِ شیر 🌸🔸🌸 از یک شمار تا بیست آبِ حمومت عادیست 🌸🔸🌸 سردیِ آب تمومه حموم دیگه حمومه 🌸🔸🌸 حالا که لوله گرمه آبِ دوشم وِلَرمه 🌸🔸🌸 اون آب بذار بمونه بعدش بِبَر رو خونه 🌸🔸🌸 میریز تو آبِ سرد را پایِ گُلای زیبا 🌸🔸🌸 مادر بزرگ میدونه گُلهایِ تووی خونه 🌸🔸🌸 همیشه با همین آب سر زنده‌اند و شاداب 🌸🔸🌸 اون آبِ سردِ لوله هر متری خیلی پوله 🌸🔸🌸 میشه درونِ طشت‌ریخت با آبِ گرم درآمیخت 🌸🔸🌸 با آبِ طشت همونجا داد شست و شو بدن را 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر سلمان آتشی 🌸با صرفه جویی درآب ایرانِ ماست شاداب🌸 🔹با ذکر منبع شعر رابرای دوستانمان هم ارسال کنیم 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐎 نقاشی اسب 🍃ویدیو آموزش در مطلب بعدی👇 🎨 آموزش نقاشی به کودکان👇 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
19.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🐎 ویدیو آموزش نقاشی اسب 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
سفر دور و دراز_صدای اصلی_428493-mc.mp3
9.72M
🌼سفر دور و دراز 🐜مورچه‌ی قصه‌ی ما دلش می‌خواست بره سفر. اون دوست داشت جاهای جدید رو ببینه... 🌸بهتره ادامه‌‌ی داستان رو بشنوید. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✋سلام من به آقایی، که خیلی مهربونه❤️ ☀️صاحب هر زمانه و صاحب این زمینه🌍 ✨آقای ما امیر این عالم و این جهانه🌏 ✨اون آخرین امام ما، امید شیعیانه 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏃‍♂فعالیت حرکتی و الگو یابی 👀دقت توجه و تمرکز 🙌تقویت عضلات ظریف 🦵تقویت عضلات درشت 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐✨شگفتیهای آفرینش ✨💐 🐛کرم شب تاب شبها نور میدهد🌙✨ 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✅اقتدار داشتن والدين به چه معناست؟ اقتدار بر خلاف تصور افراد به ترسناك بودن، اخم كردن، زور گو بودن، اخم كردن، قلدر بودن، حرف حرف من است، بودن نيست. پدر و مادر مقتدر كسى است كه كنترل احساس و رفتارش را به دست كودك و نوجوانش نميدهد. او هميشه محكم و مهربان است مخصوصا زمانى كه فرزندش دچار بحران احساسى و رفتارى است. والدين زمانى اقتدار دارند كه كودك ميداند والدينش پشت و پناهش هستند. بى قيد و شرط دوستش دارند، براى او حرمت و احترام قايلند،به او اعتماد دارند و به او آزادى ميدهند، اما هرگز به او اجازه نميدهند از مرزهاى خاصى عبور كند. همانگونه كه والدين مقتدر هرگز به خود اجازه نميدهند از مرزهاى خاصى عبور كنند. مرز براى كودكان جاييست كه او به خود يا ديگران آسيب ميزند يا به حقوق كسى تجاوز ميكند.مرز براى والدين جاييست كه اقتدار آنها تبديل به آزار كودكانشان ميشود، مانند داد زدن، تحقير تمسخر يا تهديد كردن، تنبيه غير علمى، قهر كردن، نصيحت تكرارى، سرزنش و مقايسه 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✂️ 👈 این روش ،موجب بروز خلاقیت در کودکان شده وبه علت نیاز به دقت در چسباندن تکه‌ها ،باعث دقت توجه و تمرکزمی شود😍😍 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐭داستان موش و گربه 🐱 در روزگاران قدیم در دشتی دور موشی زیرک و دانا در زیر درختی برای خود لانه ای داشت،اتفاقا ًدر همسایگی او نیز گربه ای زندگی می کرد. این دو دشمنان قدیمی بودند زیرا گربه قبلاً موش های زیادی را شکار کرده بودو موشی نیز همیشه مواظب بودکه گرفتار گربه نشود. در محل زندگی آنها حیوانات زیادی زندگی می کردند بـرای هـمین شـکارچیان بـسیاری بـرای شـکار بـه آن جـا می آمدند. یک روز که موشی برای تهیه ی غذا از لا نه اش بیرون رفته بود، هنوز چند قد می دور نـشده بـود کـه دیـد گـربه همسایه در تور یکی از این شکارچیان گرفتار شده است اول خـیلی خـوشحال شد، ولی همین که چند قدمی جلو تر رفت راسویی را دید که کمین کرده و قصد دارد او را شکار کند. به سرعت از آن محل دور شد و به طرف دیگر رفت، ناگهان چشمش به بالای درخت افتاد، دید در آنجا نیزجغدی نشسته و به او نگاه می کند، اتفاقا ً او نیز قصد داشت موشی را شکار کند. موشی خیلی ناراحت بود و مانده بود چکار کند، ناگهان فکری به ذهنش رسید، با خود گفت: بهتر است به طرف گربه رفته و از او کمک بخواهم او که حالا گرفتار شده است دیگر نمی تواند به من آسیبی برساند. پس به طرف گربه رفت و گفت: اگر تو به من کمک کنی که از دست راسو و جغد نجات پیدا کنم من هم بادندان های تیزم گره های بند ی را که بردست و پای تو پیچیده شده باز کرده و تو را آزاد میکنم. گـربه از پیـشنهاد او خوشحال شد و شروع به سر و صدا کرد و به حالت حمله به سوی راسو و جغد حرکتی کرد و آنها هم از سرو صدای گربه ترسیدند و به سرعت فرار کردند. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐭داستان موش و گربه 🐱 موش دانا و زیرک که دیگر خیالش راحت شده بود به قول خود وفا کرده و شروع به باز کردن گره ها کرد. ولی ناگهان با خود گفت:. الان گربه خیلی گرسنه است اگر همه بند ها را باز کنم ممکن است من را شکار کند و بخورد، پس بهتر است تعدادی از گره ها را باقی بگذارم تا در زمان مناسب آنها را باز کنم، کم کم هوا تاریک شد و شب همه جا را فرا گرفت موشی که خیلی خسته شده بود دست از کار کشید. گربه با ناراحتی به او گفت: چرا همه گره ها را باز نمی کنی؟ موشی در جواب گفت: خیلی خسته ام باید کمی استراحت کنم و برای استراحت به لانه اش رفت. نزدیک صبح که خورشید داشت طلوع می کرد سر و صدای شکارچیان که به محل نزدیک می شدند به گوش رسید. موشی هم به سرعت از لانه بیرون آمد و بقیه گره ها را باز کرد و گربه هم از این که شکارچیان رسیده، او را با خود ببرند خیلی خیلی ترسیده بود، به سرعت از درخت بالا رفته و از محل دور شد. شکارچیان وقتی رسیدند بند های پاره شده را دیدند با تعجب دور وبر خود را خوب نگاه کرده و فهمیدند از شکار خبری نیست، سریع دام ها را جمع کرده به محل دیگری رفتند. فردای آن روز گربه که از کمک موشی خوشحال شده بود برای تشکر به سراغ او آمد و از او خواست که به دوستی با او ادامه دهد. موشی زیرک و دانا که می دانست دوستی موش و گربه امکان ندارد، زیرا گربه هر لحظه ممکن است گرسنه شده و او را شکار کند و بخورد، پیشنهاد او را قـبول نـکـرد. گربه هم خیلی ناراحت شد و به سرعت از آنجا دور شد. موشی زیرک و دانای ما با عقل و هوش خود توانست از دست سه دشمن قوی (جغد و راسو و گربه) نجات پیدا کرده سالیان سال خوب و خوش زندگی کند. 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4