eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
327 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب فروشی_صدای اصلی_433953-mc.mp3
3.12M
👆 📚کتاب فروشی 🌸هدی و عزیزجون با هم دیگه به فروشگاه کتاب رفتن تا کتاب بخرن. هدی یه کتاب خوب انتخاب میکنه. عزیزجون از هدی میخواد که زودتر برگردن خونه؛ برای اینکه قرار بود هدی بره خونه ی عمو محسن، ولی هدی اصلاً دوست نداره بره اونجا... 🌼 این داستان با زبانی ساده و روان کودکان را با مفهوم «صله ی رحم آشنا میکند. 🌸در این قسمت از برنامه ی «یک آیه، یک قصه عزیزجون به آیه ی ۲۵ سوره ی مبارکه ی «رعد» اشاره میکنن. 🍃خداوند در این آیه می فرماید: «وَالَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ. و آنان که پس از پیمان بستن با( خدا و رسول) عهد خدا را می شکنند و هم از آنچه خدا امر به پیوند آن کرده پاک میگسلند و در روی زمین فساد و فتنه برمی انگیزند اینان را لعن (خدا) و منزلگاه عذاب سخت دوزخ نصیب است.» 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌸جمعه تون عالی 🌼روزتان شـاد و پراز دلخوشی 🌸و پـراز اتفاقات زیبـا 🌼براتون روزی پراز لطف خداوند 🌸دلی آرام زنـدگی گـرم و 🌼طاعاتی مقبول درگاه الهی 🌸و یک دنیا سلامتی آرزومندم 🌼روزتـون زیبـا و در پنـاه خـدا 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
این وسایل خونه کودکت رو نابغه می کنه 🌼کاسه بشقاب کاسه بشقاب ها رو بدید دستش بعد ازش بخواهید از کوچیک به بزرگ بچینه این کار باعث افزایش دقت و تمرکز در کودک میشه. 🌸برنج به اسباب بازی رو تو برنج قایم کن و از کودک بخواهید پیداش کنه این بازی به حل مسأله کودک کمک می کنه. 🌼نمک کشیدن نقاشی با نمک ، ساختن تپه و .... به رشد خلاقیت کودک کمک می کنه. 🌸حبوبات یه مشت حبوبات بریزید تو ظرف و از کودک بخواهید اونهایی که شبیه هستند رو جدا کنه با این مهارت دست ورزی کودک تقویت میشه. هر چقدر کودک زودتر این مهارت ها رو یاد بگیره زودتر به رشد مغزش کمک می کنه. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐥🐣جوجه نوک نوکی🐣🐥 یک جوجه بود به هر چیزی نوک می زد. به زمین ، درخت، اسباب بازی بچه ها، به آدم ها و بند کفش ها هم نوک می زد. برای همین به او می گفتند: جوجه نوک نوکی! جوجه نوک نوکی یک روز صبح از خواب بیدار شد . رفت تا چیزی پیدا کند .و به آن نوک بزند. رفت و رفت تا اینکه یک چیز قلقلی دید. رفت جلو . می خواست نوک بزند. قلقلی قل خورد و رفت جلوتر. جوجه هم رفت دنبالش. باز هم تا آمد نوک بزند ، قلقلی قل خورد و در رفت. قلقلی بدو ، نوک نوکی بدو. تا این که قلقلی خسته شد. ایستاد و گفت:«چی از جان من می خواهی؟ مگه من کرمم می خواهی مرا بخوری! من چسبم» نوک نوکی گفت: کاری ندارم چی هستی. یک نوک می زنم و می روم. چسب قلقلی گفت: خب بزن نوک نوکی یک نوک زد به چسب قلقلی. نوکش چسبی شد و چسبید به هم. قلقلی گفت: از اولش هم گفتم نوک نزن ، گوش نکردی. جوجه نوک نوکی نوکش باز و بسته نمی شد. برای همین نمی توانست جواب بدهد. فقط با ته گلوش هوم هوم می کرد. چسب قلقلی گفت: من که حرفهایت را نمی فهمم. خداحافظ. بعد هم قل خورد و رفت. جوجه هم رفت پیش باباش تا چسب های نوکش را پاک کند 🐣 🐥🐣 🐣🐥🐣 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کک به تنور_صدای اصلی_86922-mc.mp3
4.4M
🌸کک به تنور 🌼در یک ده کوچک پیرزنی بود که نان می پخت. وقتی پیرزن نان می پخت همه خوشحال می شدند. درخت ها،گنجشک ها بچه ها و مورچه ها. یک روز خاله پیرزن داشت نان می پخت که افتاد توی تنور... 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💜⭐️شعر کودکانه سوره کافرون 💜⭐️ بسم الله الرحمن الرحیم بگو تو ای محمد به دشمنان خدا من و شما همیشه هست راهمون از هم جدا شما قبول ندارین خدای خوب من را من هم قبول  ندارم بتهای سنگی تون را شما قبول ندارین خدای خوب من را پس دین من از خودم دین شما از شما انگاری هست همیشه راه ما از هم جدا ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
mjmwh_dstn_hy_mm_hsn.pdf
5.54M
🌼قصه های امام حسن مجتبی علیه السلام : pdf 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐒قلب میمون   در جنگلی قدیمی حیوانات زیادی زندگی می کردند در میان آنها میمون پیری بود که دیگر نمی توانست برای خود غذایی پیدا کند و به اندک غذایی که به دست می آورد اکتفا می کرد و روزگار می گذراند او دوستان زیادی نداشت. در نزدیکی او درخت انجیری بود که پر از انجیرهای شیرین و خوشمزه بود. میمون پیر هم بیشتر از میوه های این درخت استفاده می کرد و زندگی را می گذراند. در گوشه دیگرجنگل لاک پشتی با همسر و بچه هایش زندگی می کرد. یک روز که برای آوردن غذا به زیر درخت انجیری که میمون پیر روی آن نشسته بود رفته بود ناگهان انجیری از دست میمون افتاد و لاک پشت فکر کرد میمون این انجیر را برای او انداخته. سرش را بلند کرد و به میمون پیر سلام کرد و به خاطر انجیر از او تشکر کرد و انجیر را خورد. میمون که تنها بود از لاک پشت خوشش آمد و تصمیم گرفت به او محبت کند تا بتواند با او دوست شده و از تنهایی در بیاید. روزها همین طور گذشت و هرروز لاک پشت نزد میمون می رفت و ساعتها در کنار او می ماند. مهر و محبت این دو به گوش همه ی حیوانات جنگل رسید و همه از این که میمون پیر توانسته برای خود دوستی پیدا کند و از تنهایی در بیاید خوشحال بودند. همسر لاک پشت از این که لاک پشت مدت زمان زیادی را نزد دوستش میمون پیر می ماند ناراحت بود و به دوستی آنها حسادت می کرد و درفکر بود چه کند تا لاک پشت کمتر پیش میمون برود . دراین باره بادوست خود صحبت کرد و از او خواست تا راه حلی پیدا کند. دوست او گفت: بهترین کار این است که خود را به بیماری بزنی، من برای عیادت نزد تو می آیم و به او می گویم تنها راه بهبودی او خوردن قلب میمون است. همسر لاک پشت خود را به بیماری زد و لاک پشت شب که به خانه رسید از بیماری او باخبرشد هرچه دارو در خانه داشتند به او داد و او خوب نشد غمگین و ناراحت در خانه نشسته بود که در زدند لاک پشت در را باز کرد و دید دوست همسرش برای عیادت نزد آنها آمد ه است او ابتدا اظهار ناراحتی کرد و لاک پشت گفت: هرچه دارو به او می دهم خوب نمی شود دوست همسرش که منتظر این حرف بود گفت: من می دانم داروی او چیست؟ او باید قلب میمون بخورد تا خوب شود. ... ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐒قلب میمون ... لاک پشت که از شنیدن این حرف ناراحت شده بود با خود گفت قلب میمون را از کجا بیاورم که ناگهان به یاد دوستش میمون پیر افتادو باخود گفت هرچند کار سختی است ولی به خاطر خوب شدن همسرم مجبورم این کاررا بکنم. فردای آن روز به راه افتاد و نزد میمون پیر رفت میمون از او درباره بیماری همسرش پرسید لاک پشت گفت: هنوز خوب نشده است دلم می خواهد تو را نزد او ببرم، با دیدن تو حتما حالش بهتر می شود، میمون گفت: من پیرم و نمی توانم راه بروم، لاک پشت گفت: من تورا روی پشتم سوار می کنم و آهسته آهسته می رویم تا به منزل برسیم. میمون وقتی اصرار اورا دید قبول کرد و به راه افتادند. در بین راه رودخانه ای بود از آن عبور کردند در راه لاکپشت خیلی ناراحت بود و از اینکه با دست خودش دوستش را برای قربانی کردن  می برد نگران بود و مدام زیر لب باخود حرف می زد. میمون که از چهره ناراحت و زیر لب حرف زدن او تعجب کرده بود گفت: حتما از اینکه من روی پشت شما نشسته ام خسته شدی؟ لاک پشت گفت: این چه حرفی است من ناراحتم که در خانه چگونه از شما پذیرایی کنم، میمون گفت: ممنون دوست عزیز من ازشما توقعی ندارم فقط برای خوشحالی همسرت آمده ام. بعداز مدتی از او پرسید راستی داروی بیماری همسرت را پیدا کردی؟ لاک پشت گفت: نه، هرچه گشتم پیدا نکردم میمون گفت: مگر داروی او چیست؟ لاک پشت کمی صبر کرد و چیزی نگفت، میمون دوباره پرسید بگو شاید من بتوانم برایت پیدا کنم من مدتهای زیادی است که دراین جنگل زندگی می کنم و همه جارا می شناسم. لاک پشت که دیگر به نزدیکی لانه رسیده بود رو به او کرد و گفت: قلب میمون! با گفتن این حرف رنگ از صورت میمون پرید و دلش حسابی لرزید و با خود گفت: من پیر گول این لاک پشت را خوردم و با او دوست شدم او از این دوستی سوء استفاده کرده و می خواهد قلب مرا برای همسرش ببرد با خود فکر کرد و گفت: باید با حیله ای از دست او نجات پیدا کنم در جواب لاک پشت گفت: ای دوست عزیز چرا به من نگفتی تا قلب خود را همراه بیاورم، من آن را بالای درخت انجیر جا گذاشته ام لاک پشت گفت: چرا نیاوردی؟ میمون پاسخ داد: من پیرم و قلبم پر از غم و غصه است اگر قلبم را می آوردم شمارا نارحت و غمگین می کردم بهتر است مرا برگردانی تا قلب خود را از بالای درخت انجیر بردارم لاک پشت به سرعت میمون را پشت خود نشاند و از رودخانه گذشت و به درخت انجیر رسید، میمون وقتی به درخت انجیر رسید به سرعت بالا رفت و همانجا نشست. لاک پشت هرچه ایستاد از میمون خبری نشد با صدای بلند فریاد زد چرا پایین نمی آیی؟ میمون خندید و گفت: بیماری همسر تو کمبود محبت است به خانه برگرد و به او بیشتر محبت کن. ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
بیلی و شکست هیولا_صدای اصلی_224867-mc.mp3
5.16M
🌸بیلی و شکست هیولا 🍃بیلی به همراه پیرمرد کوچک سوار بر قو،با نقشه ای که برای از بین بردن هیولا کشیده بودند پرواز میکردند که در این هنگام درست زیر پاهایشان دود سرخ و نارنجی از بینی هیولا بیرون آمد. بیلی هر چه قدر به هیولا نزدیک تر میشد... 🌸این داستان با زبانی ساده و روان به کودکان می آموزد که به دنیای اطرافشان با دقت بیشتری نگاه کنند چرا که در این دقت به نکاتی دست خواهند یافت که شاید دیگران به آن نرسیده باشند. بهتره ادامه قصه را بشنوید👆 🍃گروه سنی:(ب)دبستان 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌸رسول اکرم و دو حلقه جمعیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد مسجد (مسجد مدینه) شد ، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته ای حلقه ای تشکیل داده و سرگرم کاری بودند. یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند. هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به کسانی که همراهش بودند رو کرد و فرمود این هر دو دسته کار نیک میکنند و بر خیر و سعادتند.» آنگاه جمله ای اضافه کرد: «لكن من برای تعلیم و دانا کردن فرستاده شده ام. پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست. 🍃 نویسنده:استاد شهید مرتضی مطهری ✅ارسال مطالب فقط با ذکر نام و آدرس کانال قصه های کودکانه مجاز می‌باشد. 🌸🍂🍃🌸 کانال تربیت کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4