#قصه_کودکانه
🐭🔥 موش کوچولو و آتش 🔥🐭
یک روز مامان موشی به بچه اش گفت: « من امروز جایی نمی رم. می خوام بمونم خونه و برات آش سه گردو بپزم. »
موشی گفت: « منم بپزم، من بپزم؟ »
مامان موشی چوب خشک ها را گوشه ی خانه جمع کرد.
موشی نشست و به چوب ها نگاه کرد. مامان موشی کبریت زد و چوب ها آتش گرفتند. موشی جیغ کشید. پرید عقب و به آتش گفت: « وای! تو کجا بودی؟! »
مامان موشی خندید و گفت: « موشی! نزدیک آتش نیا تا من بیام. » و رفت گردو بیاورد.
موشی همانجا نشست و به آتش نگاه کرد.
آتش، جیریک جیریک آواز می خواند. موشی گفت: « آواز هم که بلدی بخونی! » آتش گفت: « بله که بلدم. هم بلدم بخوانم، هم بلدم بچرخم. »
و آواز خواند و چرخید. عقب رفت و جلو رفت. رنگ به رنگ شد. قرمز شد. زرد شد. آبی شد.
موشی گفت: « چه پیرهن قرمزی! چه دامن زردی! جوراب هات هم که آبیه! خوش به حالت، لباس هات خیلی خوشگله! » بعد رفت جلوتر و گفت: « یه کم پیرهن قرمزت رو به من می دی؟ »
آتش چرخ خورد و گفت: « موشی کوچولو! تو که نمی توانی به من دست بزنی! » موشی گفت: « اگر تکان نخوری، می تونم. » و رفت خیلی جلو، نزدیک آتش، یکهو دماغش داغ شد. ترسید. پرید عقب و گفت: « وای چه داغی! » آتش گفت: « بله، لباس های من داغِ داغه. لباس داغ که نمی خوایی؟ »
موشی گفت: « نه، نمی خوام. » و پرید توی کاسه قایم شود که پروانه را دید. پروانه داشت می آمد طرف آتش. موشی داد زد: « نرو جلو می سوزی! »
اما پروانه رفت جلو. یکهو شاخکش داغ شد. خیلی ترسید. پرید عقب و جیغ کشید: « وای چه داغی! » و رفت پیش موشی.
موشی تند و تند شاخک پروانه را فوت کرد. خنک که شد، توی کاسه قایم شدند و به آواز آتش گوش دادند.
- جیریک جیریک، جیریک جیریک!
کم کم صدای پای مامان موشی هم آمد: تیلیک تولوک ...
موشی و پروانه از بالای کاسه سرک کشیدند.
مامان موشی با سه تا گردو آمد. موشی و پروانه را توی کاسه دید. خندید و گفت: « توی کاسه چه کار دارید؟ مگر شما ها آشید؟! »
مامان موشی رفت نزدیک قابلمه، ولی موشی پرید دُم او را کشید و گفت: « وای الآن می سوزی! بیا پیش ما قایم شو... »
آتش گفت: « نترس موشی! مامانت مواظبه. »
موشی و پروانه از توی کاسه بیرون آمدند و از دور به آتش نگاه کردند.
آتش جیریک جیریک آواز خواند و یواش یواش آش را پخت…
#قصه_متنی
🔥
🐭🔥
🔥🐭🔥
╲\╭┓
╭ 🐭🔥
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
خواب قشنگ سارا کوچولو_صدای اصلی_440501-mc.mp3
9.32M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوت
🌸 خواب قشنگ سارا کوچولو
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودکانه
🐰🐰🐰🐰
🐰🐰
🐰
خرگوش من چه نازه
گوشاش چه قدر درازه
مثل بخاری گرمه
چه خوشگل و چه نرمه
دستاشو پیش میاره
به روی هم می ذاره
می خوره برگ کاهو
می پره مثل آهو
#شعر
🐰
🐰🐰
🐰🐰🐰
🐰🐰🐰🐰
🐰🐰🐰🐰🐰
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
🐌🌿حرف پرستو🌿🐌
حلزون سرش را پایین انداخته بود. زیر لب غر می زد و یواش یواش راه می رفت. به حلزون گفت: می خواستم یک چیزی بگویم، ولی نمی گویم. تو حرف بزن. بگو چی شده؟
حلزون غُر غُر کرد: 4 فصل است که این خانه سنگین را روی کولم می کشم، دیگر خسته شده ام.
پرستو گفت: فکر کردی برای چی حلزون شدی؟
بعد پر زد و رفت پیش کرگدن. می خواست با کرگدن حرف بزند. دید که کرگدن سرش را پایین انداخته و آه می کشد.
پرستو گفت: می خواستم یک چیزی بگویم، ولی نمی گویم. تو حرف بزن بگو چی شده؟
کرگدن غُر غُر کرد: از این لباس سنگینی که به تنم است خسته شده ام.
پرستو گفت: کرگدن بدون این لباس که کرگدن نیست.
بعد پر زد و رفت پیش شتر. می خواست با شتر حرف بزند. دید که او به اون دورها نگاه می کند. حرص می خورد و آب دهانش را روی زمین پرت می کند.
پرستو گفت: می خواستم یک چیزی بگویم، ولی نمی گویم. تو حرف بزن بگو چی شده؟
شتر گفت: آخر جای تو در بیابان است.
بعد چیزی را که می خواست بگوید، با صدای بلند داد زد: هر کس باید یک جوری که خودش می دونه از زندگی لذت ببرد. زندگی هدیه خدا
#قصه
🐌
🌿🐌
🐌🌿🐌
🌿🐌🌿🐌
🐌🌿🐌🌿🐌
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
کمد سحرآمیز_صدای اصلی_440503-mc.mp3
9.57M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوت
🌸 کمد سحر آمیز
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#شعر_کودکانه
❤️🌞کوچولو بیدار شو🌞❤️
صبح شده خورشید اومده
چشماتو وا کن کوچولو
شادی و امید اومده
چشماتو واکن کوچولو
وقتی چشاتو وا کنی
دنیارو زیبا میبینی
یه دنیا شوق و زندگی
اینجا و اونجا میبینی
#شعر
🌞
❤️🌞
🌞❤️🌞
❤️🌞❤️🌞
🌞❤️🌞❤️🌞
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_متن 👇👇👇
گرگی در لباس ميش
یكی بود یكی نبود، غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود.
روزي روزگاري يك گرگ بدجنس براي پيدا كردن غذا دچار مشكل شد. چون گله اي كه براي چرا به آن كوه و چمنزار مي آمد يك چوپان دلسوز و يك سگ دقيق داشت. آنها مواظب هر اتفاقي در گله بودند.🐈🐏🐕👲
گرگ گرفتار شده بود و نمي دانست چكار بكند تا اينكه يك روز اتفاق عجيبي افتاد. او يك پوست گوسفند را پيدا كرد. گرگ آنرا برداشت و بسرعت فرار كرد.🐕🐏
روز بعد گرگ با دقت پوست را روي خودش انداخت و خودش را به شكل يك گوسفند درآورد و هنگاميكه گله در صحرا مشغول چرا بود به ميان آنها رفت.🐑
گوسفندها متوجه وجود گرگ نشدند. يكي از بره ها به كنار او آمد گرگ ناقلا به او گفت: كمي آنطرفتر علف هاي خوشمزه تري وجود دارد و بره بيچاره به دنبال گرگ از گله دور شد. خلاصه آن روز گرگ بدجنس توانست شكار خوبي را پيدا كند.😔
تا مدتها گرگ به گله مي آمد و به روش هاي مختلف گوسفندان را فريب مي داد. و گوسفندها هم فريب ظاهر گرگ را مي خوردند و حرف هاي او را قبول مي كردند.😳🐏
اين ماجرا مدتها ادامه پيدا كرد. البته چوپان و سگ گله بعد از مدتها توانستند به علت ناپديد شدن گوسفندها پي ببرند و گرگ بدجنس را حسابي ادب كنند. ولي...ولي حيف كه يك عده گوسفند ساده گول گرگ را خورده بودند و ديگه در ميان گله نبودند.
و گوسفندان فهمیدن که باید همیشه حواسشون به گله باشه و تا وقتی با هم باشن در امان هستن.!
🍃🌼🌸🍃
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
راز دوستی_صدای اصلی_440530-mc.mp3
9.7M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸 راز دوستی
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🍊🍊پرتقال🍊🍊
من میوه ی زمستونم
محصول باد و بارونم
هم ترش و هم شیرینم
از رو درخت بچینم
رنگ تنم نارنجی
به من میگن تو گنجی
آبمیوه ام چه بسیار
از ویتامین ها سرشار
#شعر_آموزشی
🍊
🍊🍊
🍊🍊🍊
🍊🍊🍊🍊
🍊🍊🍊🍊🍊
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
#قصه_کودکانه
🎯🎲بلبل و مور🎲🎯
یکی بود یکی نبود در روزگاری در سر زمینی دور مورچه ای بسیار پر کار زندگی میکرد. این مورچه هر روز که از خواب بیدار می شد به این طرف و آن طرف می رفت و دانه های بزرگ و کوچک پیدا می کرد و با خودش به لانه اش می برد. در همسایگی مورچه بلبلی بازیگوش زندگی می کرد که هر وقت مورچه را در حال کار می دید به او می گفت : این همه کار می کنی برای چی خب بیا بازی کنیم.
اما مورچه قبول نمی کرد و می گفت : چند روز دیگر زمستان می شود و من باید برای زمستان خودم غذا اماده کنم.
اما بلبل می گفت: اوه حالا کو تا زمستان
و این قصه هر روز آن ها بود تا اینکه زمستان شد. هوا برف و باران شد. مورچه با خیال راحت در خانه گرم و نرمش نشسته بود و با خیال راحت دانه هایی را که جمع کرده بود می خورد و شکر خدای مهربان را به جا می آورد. اما بلبل که نه خانه ای برای خودش درست کرده بود و نه غذایی جمع کرده بود، همین طور در سرما مانده بود. آخر یک روز تصمیم گرفت به دیدن مورچه بیاید و از او کمک بگیرد.
او به خانه مورچه رسید و در زد. مورچه از پشت در گفت کی هستی؟
بلبل گفت : من بلبل هستم. دوست من لطفا در را باز کن. من خانه ای ندارم و دارم از سر ما یخ میزنم. تازه گرسنه هم هستم.
مورچه گفت یادت هست ، تابستان من را مسخره می کردی و هر چه می گفتم بیا کارکن گوش نمی کردی. خوب من تابستان زحمت کشیدم و الان دارم راحتی اش را می بینم و کیفش را می کنم.....اما عیب ندارد این بار در را برایت باز می کنم . به شر ط اینکه قول بدهی تابستان آینده به فکر زمستانت باشی و برای خود لانه درست کنی و غذا جمع کنی....بلبل ان زمستان را مهمان مورچه بود و تابستان کار کرد و کار کرد تا دوباره زمستان سرما نخورد و گرسنه نماند.
#قصه
🎲
🎯🎲
🎲🎯🎲
🎯🎲🎯🎲
🎲🎯🎲🎯🎲
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
هدیه خاله نگین_صدای اصلی_238511-mc.mp3
13.52M
#قصه_کودکانه
#قصه_صوتی
🌸 هدیه خاله نگین
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
✨✨انگور✨✨
مثل یه جفت چلچراغ
منو میبینی تو باغ
آویزان از شاخه ها
نشسته ام بیصدا
هم کال و هم رسیده
خدایم آفریده
هم غوره هم مویزم
گاهی درشت و ریزم
#شعر
✨
💫✨
✨💫✨
💫✨💫✨
✨💫✨💫✨
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4