eitaa logo
قصه های کودکانه
34.7هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
917 ویدیو
327 فایل
قصه های زیبا،تربیتی و آموزنده کودکانه 🌻مطالب کانال را با ذکر آدرس کانال ارسال نمایید 🌻ارتباط باما: @admin1000 🌸 کانال تربیتی کودکانه 👇 @ghesehaye_koodakaneh کتاب اختصاصی کودکانه👇 https://eitaa.com/ketabeh_man تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabligh_1000
مشاهده در ایتا
دانلود
🎈بازی های شاد🎈 🔖روش بازی: 💭روی کاغذهای مربعی شکل، تصاویر مختلفی از چهره هایی را ترسیم کنید که به نوعی ناراحت، عصبانی، غمگین و بیمار هستند. کاغذها را داخل سبد بگذارید. از کودک بخواهید یکی از کاغذها را بیرون بیاورد و چهره روی کاغذ را با پانتومیم بازی کند. 💭به طور مثال، برای چهره «غمگین»، کودک باید ادای گریه کردن در بیاورد. وظیفه بچه های دیگر این است تا از او بخواهند احساس بهتری داشته باشد. ابتدا آنها باید از کودک سوال بپرسند؛ چرا غمگینی؟ چطور می توانم به تو کمک کنم؟ و ... . کودکی که پانتومیم بازی می کند، پاسخ سوال ها را می دهد و کودکان دیگر سعی می کنند برای داشتن احساس خوب به او راهکاریی ارایه کنند. 💭به طور مثال، او را در آغوش بکشند یا به او بگویند متاسفم. ✍🏼 نکته آموزشی این بازی: همدردی. همدردی یکی از بهترین فضیلت های انسان ها است. کودک تا زمانی که احساس ناراحتی نداشته باشد، متوجه نمی شوند چگونه می توانند به دیگران احترام و مهربانی خود را عرضه کنند. ✍🏼نکته آموزشی والدین: برای این بازی باید وسایل متنوعی همچون پلاستیک غذا، حیوانات پلاستیکی، جعبه کار پزشکی و ... در اختیار داشته باشید. هر چه وسایل همدردی بیشتر در دست باشد، کودک با خلاقیت بیشتری به دوست خود کمک می کند تا ناراحتی اش را فراموش کند. 💭به طور مثال، اگر باند داشته باشد، می تواند دست مثلا آسیب دیده خود را بانداژ کند. . 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔮💈دڪمه💈🔮 چہ دڪمہ ے قشنگے روے لباس من هست مامان میگہ همیشہ دڪمہ هارو باید بست دڪمہ روے لباسم بہ شڪل پینہ دوزہ اگر ببندمش من دلم براش میسوزہ 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
مشکل درخت کاج_صدای اصلی_56583-mc.mp3
13.18M
🌲مشکل درخت کاج 🌸🍂🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
سلام بہ صبح سلام بہ زندگے سلام بہ مهربانے سلام بہ مهر و دوستے سلام بر عشق و سلام بہ شما دوستان عزیز روزتون بےنظیر صبح زیباتون بخیر✨ 🌼🍃🌸🍃🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
داستان ﴿ سوره‌ی فیل ﴾ 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 یک حاکمِ ستمگر 🌱 بی‌رحم و ظالم و شر 🌸 فرمانده‌یِ یمن بود 🌱 شیطان و اَهرِمن بود 🌸 او داده بود تشکیل 🌱 آنجا سپاهی از فیل 🌸 این فردِ آتش افروز 🌱 آمد به مکه یک روز 🌸 میخواست کعبه را زود 🌱 سازد خراب و نابود 🌸 آنگه خدایِ دانا 🌱 با یک کلامِ زیبا 🌸 با لشکرِ پرستو 🌱 گفتا بیا ز هر سو 🌸 بود اسمشان اَبابیل 🌱 هر‌یک‌ حریفِ یک‌ فیل 🌸 با سنگ ریزه سِجّیل 🌱 چون‌ میزدند بر فیل 🌸 کاهِ جویده میشد 🌱 در خون تیپده میشد 🌸 پس لشکرِ ستمگر 🌱 نابود شد سراسر 🌸 با سنگ سرنگون شد 🌱 هم خوار و هم زبون شد 🌸 آن سال؛ عام فیل است 🌱 هم قصه‌اش طویل‌ است 🌸🌱🌸🌱🌸🌱 🌸 این قصه‌یِ پر از پند 🌱 بر لب نشانده لبخند 🌸 این کعبه را خدا هست 🌱 او بهترین پنا هست 🌸 یا رب پناهمان ده 🌱 هادیِ راهمان ده 🌸 مهدی بقیةَ الله 🌱 یا رب بیاید از راه 🌸 اجرایِ عدل کارش 🌱 دنیا در انتظارش 🌸 ذکرش به لب بگوییم 🌱 در انتظارِ اوییم 🌸 یارب به حق یاسین 🌱مهدی بیاید آمین 🌼🍃🌸🍃🌸 شاعر :سلمان آتشی 🌼🍃🌸🍃🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
‍ 🎀اگر قبل از سن مدرسه یعنی ۷ سالگی خواندن و نوشتن را به کودک یاد دادید سه اتفاق پیش می آید: 1⃣اول اینکه فشار زیادی به مغز کودک وارد می شود با این آموزش های زودهنگام. 2⃣دوم اینکه احتمالا از وقت بازی او کم کرده اید و به این آموزش پرداخته اید. 3⃣و سوم اینکه این کودک وقتی به کلاس اول می رود همه چیز بلد است و یا بی انگیزه می شود و یا فخرفروشی می کند که بلد است وبچه های دیگر بلد نیستند 🎀هر چیز درموقع مناسب خودش باید باشد اصلا عجله نکنید. 🌼🍃🌸🍃🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🌻🔆بازی های کامپیوتری 🔆🌻 علی از مدرسه برگشت و سریع ناهارش را خورد و نشست پشت کامپیوتر تا بازی جدیدی را که از دوستش گرفته بود نصب کند. بعد از آن غرق بازی شد و زمان را فراموش کرد. او علاقه ی زیادی به این بازی ها داشت و همیشه همه چی را فراموش می کرد. با صدای زنگ آیفون علی به خودش آمد ساعت 6 غروب بود و او نزدیک 4 ساعت بی وقفه پشت کامپیوتر نشسته بود. در را باز کرد، پدرش بود. پدر با دیدن علی سرش را تکان داد و گفت: باز که چشم هایت قرمز شده، حتماً بازم داشتی بازی می کردی؟ علی سرش را پایین انداخت و با خجالت گفت: بله! علی از پدرش خجالت کشید چون چندین بار به پدرش قول داده بود که از کامپیوترش درست استفاده کند. علی به اتاقش رفت و کامپیوترش را خاموش کرد. بعد به آشپزخانه رفت و یک چایی برای پدرش ریخت. مادر علی خانه نبود او به شهرستان به دیدن پدر و مادرش رفته بود. علی خیلی تکلیف داشت که باید انجام می داد. اما او خیلی خسته بود و نمی توانست تمرکز کند. وقتی علی داشت تکلیف ریاضی اش را می نوشت خوابش برد و تکالیفش نیمه کاره ماند. فردا علی آماده شد که به مدرسه برود اما کمی استرس داشت چون تمام تکالیفش را نصفه نیمه کاره انجام داده بود. زنگ اول ریاضی داشت. معلم از علی خواست که مسئله ها را حل کند ولی علی آن ها را بلد نبود. معلم از علی خواست تا دفترش را بیاورد و متوجه شد که علی مسئله ها را حل نکرده معلم ریاضی به نشانه ی تاسف سرش را تکان داد و گفت: علی! چرا چند وقتیه تکالیفت را انجام نمی دهی. اگر این طوری پیش بری حتماً امتحاناتت را خراب می کنی. علی در همه ی درس هایش افت کرده بود. یک روز مشاور مدرسه از او خواست تا به اتاقش برود. او از علی پرسید: علی! چرا به تکالیفت اهمیت نمی دهی. علی گفت: من اصلاً وقت نمی کنم آن ها را انجام بدهم. مشاور: می شه ازت بخواهم بهم بگی وقتی به خانه می ری چه کارهایی انجام می دی تا شاید اینجوری بتونیم اشکال کار را پیدا کنیم و با هم یک برنامه ریزی خوب بکنیم. علی گفت: اول ناهار می خورم بعد می رم سراغ کامپیوترم تا کمی بازی کنم، اما نمی دونم چی می شه که ساعت ها می گذره. بعد که می خوام تکالیفم رو بنویسم آ نقدر خسته ام که نمی تونم. بعد مشاور لبخندی زد و گفت: عزیزم بهتر نیست وقتی می ری خونه کمی استراحت کنی و بعد تکالیفت رو انجام بدی و زمان استراحتت سراغ بازی بری. البته حتماً باید برای خودت وقت بذاری مثلاً نیم ساعت هر روز. تا اینجوری به همه ی کارهات برسی. علی گفت: من همیشه می خوام کم بازی کنم اما نمی دونم چرا نمی شه؟ مشاور: تو باید اول به خودت قول بدهی و بعد یک ساعت را کوک کنی تا بهت خبر بده که زمان بازی تمام شده و تو کارهای مهم تری هم داری. این روش را امتحان کن و نتیجه را به من خبر بده. اون روز علی وقتی به خانه آمد تمام کارهایی را که مشاورش به او پیشنهاد داد انجام داد. فردا صبح وقتی بیدار شد برای رفتن به مدرسه استرس نداشت چون تمام تکالیفش را انجام داده بود. 🔆 🌻🔆 🔆🌻🔆 🌻🔆🌻🔆 🔆🌻🔆🌻🔆 ⭕️كپی و ارسال مطالب فقط به صورت فوروارد مجاز است _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ✅ اولین كانال تخصصی قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh لطفا مارا به دوستان خود معرفی نمایید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر ﴿ کتاب ﴾ 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 من‌چیستم؟ کتابم 🌱 مانندِ دُرِّ نابم 🌸 من نورِعلم و ایمان 🌱 بر مؤمنین بتابم 🍃🔸 🌸 گاهی‌ بیان نمایم 🌱 من آیه هایِ قرآن 🌸 نهج البلاغه‌ام گاه 🌱 در دستِ‌هرمسلمان 🔸🍃 🌸 مانندِ گُل ببویند 🌱 من‌را‌که‌ هستم‌‌ازچوب 🌸 نزدِ تمامِ دنیا 🌱 هستم‌همیشه‌محبوب 🍃🔸 🌸 هرکس به هر مقامی 🌱 در علم و دین رسیده 🌸 با احترام و عزّت 🌱 من را نهد به دیده 🌸🌼🍃🌼🌸 شاعر:سلمان‌ آتشی 🌼🍃🌸🍃🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🐧کلاغی که قدر خود را نمی دانست روزی بود و روزگاری بود در جنگل بزرگ و سرسبزی کلاغ سیاهی زندگی می کرد او از این که رنگ پرهایش سیاه است ناراحت بود و با هیچ کس دوست نمی شد و همیشه تک وتنها بود. در کنار او پرندگان زیادی زندگی می کردند و همگی باهم دوست بوده و در غم و شادی شریک و در کنار هم بودند. کلاغ بیچاره فکر می کرد چون سیاه و زشت است کسی با او دوست نمی شود برای همین از خودش راضی نبود و دلش می خواست کلاغ نباشد. یک روز که در جنگل پرواز می کرد چشمانش به طاووس زیبایی افتاد که زیر نور خورشید بالهایش را باز کرده بود و خرامان خرامان راه می رفت و همه ی پرنده ها او را تحسین می کردند با خود گفت: اگر من هم مثل طاووس زیبا بودم همه با من دوست می شدند. فردای آن روز چند تا پر طاووس پیداکرد و به خود چسباند و جلوی همه شروع به راه رفتن کرد ناگهان باد تندی آمد و همه پرهای او ریخت همه ی پرنده ها به او خندیدند. شانه به سر که پرنده دانایی بود روبه او کرد و گفت: بهتر است رفتار و فکرت را تغییر دهی نه ظاهرت را ولی کلاغ به حرف او توجه نکرد و در فکر فرو رفت و با خود گفت: طوطی پرنده قشنگی است و پرهای قشنگی دارد اگر من مثل او بودم همه با من دوست می شدند به همین دلیل پرواز کرد و خود را به گلهای رنگارنگ مالید و پرهای خود را رنگارنگ کرد و جلوی پرنده ها شروع به پرواز کرد در همین لحظه باران شدیدی گرفت و همه ی رنگهای پر او پاک شد باز هم همه ی پرنده ها به او حسابی خندیدند و کلاغ ناراحت شد. دوباره شانه به سر به او گفت: دوست عزیز به جای تغییر ظاهرت بهتر است رفتار و افکارت را عوض کنی ولی کلاغ به حرف او توجهی نکرد. کلاغ در فکر بود که چشمانش به کبک افتاد که آرام آرام راه می رفت کلاغ از طرز راه رفتن او خوشش آمد باخود گفت: اگر مثل اوراه بروم همه بامن دوست می شوند پس شروع به تقلید از او کرد هرچه کرد نتوانست مثل او راه برود بعد از چندی خسته شد و سعی کرد مثل قبل راه برود ولی دید دیگر مثل قبل هم نمی تواند راه برود با خود گفت: آمدم راه رفتن را از کبک یاد بگیرم راه رفتن خودم راهم فراموش کردم. دوباره شانه به سر به او گفت: من که به شما گفتم به جای ظاهرت رفتا رو افکارت را عوض کن تا همه با تو دوست شوند بهتر است قدر چیزهایی را که خداوند به توداده است بدانی و با پرنده ها مهربان باشی. 🌼🍃🌸🍃🌼 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
حسرت خان و آرزوهایش_صدای اصلی_224857-mc.mp3
13.71M
🌼حسرت خان و آرزوهایش 🌸در روستایی پیرمرد زحمتکشی زندگی میکرد که از مال دنیا تنها چند میش و بز داشت. پیرمرد پسری داشت به نام «حسرت» که از کار کردن فرار میکرد و همیشه چشمش به مال دیگران بود و دلش میخواست بدون اینکه زحمتی بکشد، مالی مفت و مجانی نصیبش شود.... 🍃کودکان با شنیدن این داستان می آموزند که حریص و طمعکار نباشند و هیچ گاه به مال دیگران چشم داشتی نداشته باشند. 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃 اولین کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
💕انسان هاے خوب خوشہ هاے مرواریدند ڪہ داشتن آنها ثروت و دیدن آنها لذت است... یڪ روز قشنگ،یڪ دل خوش ،یڪ لب خندان،یڪ تن سالم،دعاے امروزم براے هر روزتان. سلام صبح دوشنبه دوستان بخیر🌹 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃 اولین کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4
🔸️شعر ﴿ حضرتِ زینب ﴾ سلام الله علیها 🌸🌼🍃🌼🌸 🌸 پنجِ جمادی اول 🌱 شاده همه دلامون 🌸 روزِ تولدِ کیست؟ 🌱 حضرتِ زینب خاتون 🌸 آن خواهری که بوده 🌱 بس با وفا مهربون 🌸 ذکرِ لبش همیشه: 🌱 فدات‌‌بشم‌حسین‌جون 🌸 هروقت‌حسین رو میدید 🌱 میشدخوشحال‌و خندون 🌸 بود عشقِشون توو دنیا 🌱 نماز و دین و ایمون 🌸 امام حسین میگفتن 🌱 ای خواهرِ مهربون 🌸 تویِ نمازِ شبهات 🌱 یادم بکن خواهرجون 🍃شاعر :سلمان آتشی 🌸🍂🌼🍃🌸 کانال قصه های کودکانه @Ghesehaye_koodakaneh 🍃 اولین کانال قصه های تربیتی کودکانه جهت دعوت و عضویت👇 https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4