eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
488 دنبال‌کننده
44 عکس
4 ویدیو
45 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: https://eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
الگوریتم اثبات تاریخی یک حقیقت مکتوم! ✍پژوهشگران، سنگینیِ وظیفه بازیابی حقیقت در موضوعات مکتوم تاریخی را بر دوش خود احساس می‌کنند؛ وظیفه‌ای که جز از زاه کاوش تاریخی، تدارک دیده نمی‌شود. یکی از مهم‌ترین موضوعات چالش برانگیز در طول تاریخ، ره‌گیری جرم و جنایاتی است که به صورت مخفیانه و غیررسمی انجام شده است. ماجرای شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز از رویدادهایی است که در طول تاریخ تلاش‌های زیادی برای مخفی نگه داشتن آن وجود داشته است؛ زیرا این جنایت به دستور خلیفه وقت و توسط عاملان حکومت، علیه تنها یادگار مهم‌ترین شخصیت حکومتی انجام گرفته است که حاکمان بعدی خود را جانشین او می‌دانستند. 👈این نوشته پاسخی علمی به قلم حجت الاسلام والمسلمین رسول بنیاد بین‌المللی امامت بر این است. 🖇ادامه مطلب در پایگاه جامع اطلاع‌رسانی امامت 🌐https://emamat.org 🆔 @Emamat_IF 🆔 @Emamat_net تلگرام اینستاگرام آپارات
کانال نقد بندانی نیشابوری https://eitaa.com/Bandani2
وفات ام البنین،‌ ۱۳ جمادی الثانی است؟! بندانی نیشابوری در کتاب تقویم الشیعة نوشته است: «۱۳ جمادى الثانى: وفات حضرت امّ البنين عليه السّلام. در اين روز در سال ۶۴ ه حضرت امّ البنين سلام اللَّه عليها و مادر قمر بنى هاشم عليه السّلام از دنيا رحلت فرمودند. (امّ البنين عليها السّلام سيّدة نساء العرب: ص ۸۴)» متأسفانه بخش زیادی از کتاب تقویم الشیعه بندانی نیشابوری بر مبنای چنین جعلیات متأخری تنظیم شده است. در منبع مورد استناد جناب بندانی، در روایتی بی‌اساس و ساختگی ادعا شده که در ۱۳ جمادی الثانی اعمش نزد امام سجاد ع بود که فضل بن العباس خبر وفات ام البنین را برای او آورد! ادعا شده وفات ام البنین در سال ۶۴ق بوده است. سازندگان این قصه‌ها فقط نامی از اعمش شنیده بودند و توجه نداشته‌اند که اعمش در سال ۶۱ ق به دنیا آمده است و در آن زمان حدود ۳ سال داشته است! ضمن این که اعمش ساکن کوفه بوده است نه مدینه. اعمش به واسطه برخی قصه‌های هیئتی‌پسند در بین روضه‌سازها نامی آشنا است، بدون آن که از شخصیت تاریخی و نقش برجسته‌اش در حدیث اهل سنت کمترین اطلاعی داشته باشند. اما چرا قصه‌سازها این تاریخ را برای وفات ام البنین جعل کرده‌اند؟ روشن است چون دقیقاً ۱۰ روز پس از شهادت حضرت زهرا س بنا بر یکی از اقوال مشهور است. در این تاریخ‌سازی‌ها رعایت عدد ۱۰ قبل و بعد یک تاریخ مشهورتر کاملاً رایج است. @Bandani2
دقت نظر مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی درباره انگاره‌های غالیانه درباره ولادت امامان (ع) پیشتر مطلبی درباره چگونگی ولادت امامان در روایات غالیان منتشر کرده بودیم: http://alasar.blog.ir/1397/12/03/mawled اما اطلاع نداشتیم مرحوم سید جعفر مرتضى عاملی نیز در کتاب خود به این موضوع پرداخته است. (با تشکر از استاد علی راد برای معرفی این متن) در ادامه متن ایشان نقل می‌شود: «ولادة الأئمة (عليهم السلام) في روايات الغلاة: روي كما في بعض المصادر: "إنَّا معاشر الأوصياء لسنا نحمل في البطون، وإنما نحمل في الجنوب، ولا نخرج من الأرحام، وإنما نخرج من الفخذ الإيمن، لأننا نور الخ..". وروي: أن فاطمة "عليها السلام" ولدت الحسن والحسين "عليهما السلام" من فخذها الأيمن، وأم كلثوم وزينب من فخذها الأيسر. وهذه الرواية لا يصح الإعتماد عليها، بل يكذبها الواقع العملي لأمهات المعصومين "عليهم السلام"، لأنهن ـ كما نقرأ في كتب السيرة ـ كانت تبدو عليهن آثار الحمل في بطونهن، وكان يأتيهن الطلق، وكان يساعدهن في الولادة بعض النساء (قابلة أو غيرها) دون أن يلاحظن وجود هكذا أمور. على أن الروايات تضمنت أن نساءهم كن يتولين أمر نسائهم، ولم يكن يسمح لغيرهن بالدخول في هذا الأمر، مبالغة في الستر وحفظاً لمعنى الكرامة والقداسة.. وورد أيضاً أنهم، كانوا يرون نوراً تضيء به الغرفة. والإمام يولد ساجداً، وطاهراً مطهراً. هذه هي بعض الفوارق والتي لوحظت؛ وذكرتها النساء الحاضرات حين الولادة.. ولم يذكرن: أن الولادة كانت من الفخذ الأيمن أو الأيسر. سؤال.. وجوابه: ولكن لماذا أودع علماؤنا أمثال هذه الروايات التي لا تثبت أمام النقد في مصنفاتهم؟! ونجيب بما يلي: 1 ـ إن الأحاديث في أن النبي وأهل البيت "عليهم السلام" أنوار، متواترة من حيث المعنى بلا ريب. ونحن نقرأ في الزيارة: "أشهد أنك كنت نوراً في الأصلاب الشامخة، والأرحام المطهرة. لم تنجسك الجاهلية بأنجاسها، ولم تلبسك من مدلهمات ثيابها". وهو يدل على أن الحمل كان في الأرحام، لا في غيرها. 2 ـ إن هذه الرواية لا اعتبار بها من حيث السند، فإنها من رواية الحسين بن حمدان، وهو من رؤساء الغلاة. لكن ذلك لا يعني كذب كل ما يرويه غير الثقة، ولا يمكن نفي مضمونه بصورة قاطعة. ولكن لا يمكن أيضاً الحكم بثبوت المضمون الذي يرويه غير الثقة استناداً إلى خصوص قوله. والمضمون هنا وإن كان مما يمكن حصوله في نفسه، رعاية لبعض المصالح.. لكن الدليل لا يكفي لإثبات هذا الحصول، بل الشواهد والمؤيدات تشير إلى خلافه كما تقدم. 3 ـ لعل المقصود بالحمل في الجنوب هو: أن الحمل لا يظهر على نسائهم "عليهم السلام"، لأنه يتحرك إلى الجنب، في داخل الرحم، ولا يتحرك إلى مقدم البطن، حتى لا يسبب ظهوره أي إحراج للأم الطاهرة أمام أولادها، ومعارفها، فيكون هذا من صنع الله تعالى لها ولهم، كرامة منه، واحتفاءً، وفضلاً، ولذلك خفي الحمل بالحجة "صلوات الله وسلامه عليه" على أعدائه، لطفاً منه تعالى، وتأييداً وتسديداً.. 4 ـ ولو أغمضنا النظر عن كل ما ذكرناه، فلا بد أن نقول: لو صح أن الولادة كانت من الفخذ الأيمن، ولم يكن من زيادات الغلاة، فلا بد من رد علمه إلى أهله.» 📚 الصحيح من سيرة الإمام علي عليه السلام، ج۱، ص۷۱_۷۴ @Gholow
⚠️ خطبة البیان و غلو (ویرایش دوم) خطبة البیان از جمله خطبه‌های منسوب به امام علی (ع) است که علمای شیعه در صحت انتساب آن تردید ورزیده و در مقالاتی نقدش کرده‌اند؛ مانند: - بیان الأئمة و خطبة البیان فی المیزان، سید جعفر مرتضی عاملی، ص43-125. نیز همو، کتاب جزیره خضراء. - «رساله‌ای در بررسی اصالت خطبه البیان»، میرزا ابوالقاسم قمی (1230ق) تحقیق: محمدمهدی کرباسچی، سفینه، ش16، 1386. - «خطبه البیان و غالی گری، از نظرگاه میرزای قمی» همایش بزرگداشت آیت اله علی دوانی، دوره 1، 1386ش. - نقد متن حدیث، داود معماری، ص270 تا 284 - «خطبه البیان و خطبه های منسوب به امیرمؤمنان ع» مصطفی صادقی، علوم حدیث، ش33، 1383ش. -«سید حسنی در خطبه البیان، از سند تا متن» نجم الدین طبسی، انتظار موعود، ش32، 1386ش. -«معرفی و تصحیح نسخه خطی شرح خطبة البیان به روایت میرشریف آملی»، رضا اسدپور، پژوهشنامه نسخه شناسی متون نظم و نثر فارسی، شماره 5، 1396ش. -«خطبه البیان و شطحیات عارفان»، رضا اسدپور، پژوهشنامه ادیان، ش3. -«درباره خطبه البیان و حافظ رجب بُرسی»، باقر صدری نیا، یادنامۀ «پیر گلرنگ»، به کوشش محمد طاهری، نشر کتابخانۀ ادبیات برای دهها مورد از اقوال عالمان نیز نک‍: کانال تصحیح الإعتقاد، از اینجا تا اینجا. 🔺مصادر: این خطبه در هیچ مصدر امامی نیامده، و در مناقب ابن شهرآشوب نیز در شمار خطبه‌های امام علی (ع) از آن یاد نشده است. نخستین یادکرد از این نام در رسائل غالیانه جابر بن حیان (ق3) است (رسائل جابر ت مزیدی، ص90) ولی اطلاعات گسترده از آن شاید ابتدا در میراث خصیبی (ق4) قطب نصیریه است. در المناقب (للعلوي)، ص184 آمده: «وسئل الخصيبي أبو عبد اللّه الحسين بن حمدان من أهل جنابلة عن أسماء خطب أمير المؤمنين عليه السّلام فذكر أنّ المأمون بن هارون الرشيد سأل الإمام عليّ بن موسى الرضا ع: أوّلها خطبة الإخلاص، وخطبة الوصيّة والعهد، وخطبة الزهراء، وخطبة البيان…» شاگردان و پیروان خصیبی نیز این خطبه را ذکر و فرازهایی از آن نقل کرده‌اند (جنبلانی، الرسالة الجنبلانیة، ص9-16؛ جلی، الأندیة، ص331؛ طبرانی، المرشدة، 2016، ص6؛ المعارف، ص127-130 به چند طریق از محمد بن سنان و مفضل؛ عصمة الدولة، الرسالة المصریة، ص107، 108-111، 518). از این خطبه متن‌های متنوعی در دست است که اغلب آن‌ها با یکدیگر متفاوت است؛ به گونه‌ای که پاره‌ای از متن‌ها جز عنوان واحد شباهت و اشتراکی با بقیه ندارند و برخی نیز تنها دارای مقدمه و چند بند همسانند. گویی هر یک از این متن‌ها به منزلۀ خطبه مستقلی است که عنوان واحدی بر آنها نهاده‌اند. چنانکه میان نقل رجب برسی در مشارق انوار الیقین با سه نسخۀ الزام الناصب از این خطبه همانندی اندکی دیده می‌شود. در مقالۀ مسعود بیدآبادی، «نگاهی به خطبة الافتخار و خطبه تطنجیه» (علوم حدیث، ش25، 1381ش) آمده: «متن خطبة البیان در الإنسان الکامل عبدالرحمان بدوی (ص109-112) و علائم الظهور شُبّر درج شده، و آبرتلس در فهرست نسخ خطی اسماعیلی بدخشان (ش 185-186) از آن یاد کرده است. بنابراین، و پیداست که فاطمیان بدخشان نیز بدان ارج می نهاده‌اند. اسماعیلیه هم شرح آن را به حسن صباح منسوب نموده‌اند. در رساله تراب نامه از متون حروفیه نیز به خطبة البیان استشهاد شده است.» گفتنی است ابن ناقه کوفی (م559) خطبه‌ای ملاحمی با نام خطبه البیان را در ملحق نهج البلاغه آورده (ت محمدجعفر اسلامی، ص103-106؛ غزالی، سر العالمین، ص467، 472؛ نیز نک.: ابن عربی، الشجرة النعمانية، ص37) ولی ارتباطی با خطبة البیان مشهور امروزی ندارد. 👈بنابراین فعلاً قدیمی‌ترین ریشه آن مربوط به نصیریه و اسماعیلیه است. 🔺نقد محتوایی متن خطب نیز گواه بر ارتباط با فرق غالی است. خصوصاً آنکه فرازهای تناسخی آن در اخبار نصیریان بسیار رایج است (اکبری، نصیریه، ص358-364). آیات قرآن بارها پس از ذکر قصص امت‌های پیشین تأکید می‌کند که رسول‌الله ص پیش‌تر آنجا نبوده یا ایشان و امتش پیش از وحی الاهی از آن قصص آگاه نبوده‌اند (هود: 49؛ القصص: 44، 46 و 86؛ آل عمران: 44؛ یوسف: 102؛ عنکبوت: 48؛ شوری: 52 و…). خطبة البیان غرائب بسیاری نیز افزوده است؛ مانند: «أنا قمر السرطان أنا شعر الزبرقان أنا أسد الشرة أنا سعد الزهرة أنا مشتري الكواكب أنا زحل الثواقب أنا كيوان الإمكان أنا عين الشرطين أنا عنق السبطين أنا حمل الإكليل أنا عطارد التعطيل أنا قوس العراك أنا فرقد السماك أنا مريخ الفرقان أنا عيون الميزان أنا... أنا جملة الأنعام أنا الصاد و الميم أنا علانية المعبود أنا مستنبط هود أنا نحلة الخليل أنا آية بني إسرائيل أنا مخاطب الكهف أنا الظاهر مع الأنبياء أنا صاحب الطور أنا باطن السرور أنا عتيد قاف…) @gholow
... آشفتگی‌های برخی از نسخه‌های موجود خطبة البیان آن قدر گسترده است که حتی نسبت دادن کل آن صرفاً به نصیریان نخستین مشکل است! گذشته از اغلاط ترکیبی بسیار و غرائب و اشکالات تاریخی و ناسازگار با قطعیات، این گونه تعابیر مبهم در متن خطبه بسیار است: «كفكف الترويح و خدخد البلوع و تكلكل الهلوع و فدفد المذعور و ندند الديجور و نكس المنشور و عبس العبوس و كسكس الهموس و أجلب الناموس و دعدع الشقيق‏» مروری مختصر بر گزیده اشکالات تاریخی @gholow
As'ad ibn Ibrahim.pdf
401.8K
ماهیّت کتاب اربعین اسعد بن ابراهیم اربلی ✍️ علی عادل‌زاده آینه پژوهش، ش۲۰۲ چکیده: کتابِ اربعین اسعد بن ابراهیم اربلی درباره فضائل امیرالمؤمنین (ع) دستِ کم از قرن هشتم در میان شیعه شهرت یافته است. ناشناخته بودن اربلی در میانِ متأخران و رخ‌دادن تصحیفاتی در نام او کتاب‌شناسان را درباره او دچار سرگردانی کرده و باعث پدید آمدن دو شخصیتِ «اسعد بن ابراهیم الحلی» و «سعد الإربلی» شده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که مقصود از اسعد بن ابراهیم اربلی، کسی جز ابو المجد النشابی، شاعر، نویسنده و دیوان‌سالار برجسته قرن هفتم نیست. با مقایسه کتاب با اربعین محمد بن ابی مسلم بن ابی الفوارس می‌توان دریافت که اربعین اربلی در واقع تحریری تحریف‌شده از اربعین ابن ابی الفوارس است. تغییراتِ تحریر اربلی بسیار گسترده است و از الگوهای نسبتاً روشنی پیروی می‌کند. در نهایت با توجه به گرایش مذهبی و سیاسی اسعد بن ابراهیم و ویژگی‌های شخصی، اجتماعی و ادبی او به نظر می‌رسد که انتسابِ این کتاب به او نادرست است. احتمالاً جاعلی در قرن هفتم با دست‌برد در اربعین ابن ابی الفوارس، تحریری جدید از آن را به اسعد بن ابراهیم نسبت داده است. @Gholow
توضیحات استاد احمد خامه‌یار درباره اشعار ابن موهوب اربلی که از دید نویسنده مقاله بالا مخفی مانده است: https://t.me/ganjineh_channel/1941 @Gholow
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه‌هایی هولناک از قتل عام مسلمانان به دست دولت پلید اسرائیل خدا لعنت کند هر کسی را که به ریختن خون مسلمان در هرکجای جهان از غزه و کرمان تا افغانستان و ترکستان راضی باشد؛ و لو مانند برخی غلات تلگرامی، هزار بار به دروغ در پس نام شیعه و اهل بیت (ع) مخفی شده باشد. @Gholow
پدرم محمد بن علی؛ برترین شخص در خاندان پیامبر (ص) حدثني الحسين بن أحمد الجشمي، ثنا الوليد، عن ابن عيينة قال: دخلت المدينة فإذا أنا يعني برجل يتهادى بين رجلين، فقلت: من هذا؟ فقالوا: جعفر بن محمد قلت: من الذي على يمينه؟ قالوا: أيوب السختياني قلت: من الذي عن يساره؟ قالوا: عمرو بن دينار، فقمت بين يديه، فقلت: حدثني فقال: حدثني أبي محمد بن علي وكان خير محمدي على وجه الأرض، عن أبيه علي بن الحسين، أن النبي صلى الله عليه وسلم بصر برجل يصلي في المسجد، ينقر كما ينقر الغراب، فقال: «لو مات هذا لمات على غير دين محمد» (المحدث الفاصل بين الراوي والواعي، ص198). مشابه این تعبیر از امام صادق (ع) دربارهٔ پدرشان در روایت دیگری نیز نقل شده است (الکافي، ج13، ص92). @Al_Meerath
همین بس که خدا از آنان بیزار است! «وكتب السبري [صحيح: السري] بن سلامة إلى أبي الحسن عليه‌السلام سأله عن الغالية ومذاهبهم وما يدعون إليه وما يتخوّف من معرّتهم على ضعف اخوانه ، ويسأله الدعاء له ولإخوانه في ذلك. فأجاب عليه‌السلام : عدل الله عنكم ما سلكوا فيه من الغلوّ ، فحسبهم أن يبرأ الله جلّ وعزّ وأولياؤه منهم ، وجعل الله ما أنتم عليه مستقرّا ولا جعله مستودعا ، وثبّتكم بالقول الثابت في الدنيا والآخرة ، ولا أضلّكم بعد إذ هداكم ، وأحمد الله كثيرا وأشكره.» ✍ يوسف بن حاتم، الدرّ النظيم في مناقب الأئمّة اللهاميم، ص٧٣٢ روایت شده است که سَریّ بن سلامه به امام هادی علیه السلام نامه نوشت و از او درباره غالیان و مذاهب آن‌ها و آن چه بدان فرامی‌خوانند و بیم شرّشان با وجود ضعف برادرانش پرسید و از او خواست که برای او و برادرانش در این باره دعا کند. حضرت پاسخ داد: «خدا شما را از غلوّی که آنان پیموده‌اند، دور بدارد. برایشان همین بس است که خدا _عز و جل_ و دوستانش از آن‌ها بیزارند. خدا ایمان شما را مستقرّ (پایدار) بدارد و آن را مُستَودَع (موقّت و عاریه) قرار ندهد و شما را به سخن ثابت در دنیا و آخرت استوار بدارد و بعد از این که هدایتتان کرد، گمراه نکند. خدا را بسیار می‌ستایم و سپاس می‌گزارم.» @Gholow
⚠️ لیلة الرغائب عجیب نیست که عموم مردم خود نتوانند میان اعتبار روایات گوناگون فرق بگذارند. اما متأسفانه بسیاری اوقات مبلغان دینی نیز به این بلیه گرفتارند. چه بسیار می‌شود که بر مناسک بی‌سند بسیار بیش‌ از سنن معتبر (از نوافل یومیه تا برخی خدمات مأثور به مؤمنین) تأکید می‌کنند. همین‌طور صدا و سیمای ایران که فراوان احکام قطعی و معارف متواتر کتاب و سنت را وانهاده، و حتی خود نشردهنده برخی از مناهی دینی (همچون غنا و حتی ترانه‌خوانی زن در برنامه‌های کودک و غیر آن، تبرج و…) است، بسیاری اوقات بر نشر مطالب بی‌سند و البته عامه‌پسند به نام دین اهتمام دارد. از آن جمله لیلة الرغائب و یا به قول خودشان شب آرزوهاست که البته ترجمه رغائب به آرزوها هم از اشتباهات صدا و سیما است. سند و منبع عامی خبر هیچ اسم و اثر و نام و نشانی از لیله الرغائب جز روایتی عامی در احادیث نیست. تک سند عامی به غایت ضعیف به روایت صوفی شدیداً متهم، علی بن جهضم (م ق5) تنها از 3 طبقه راویان ناشناخته از تابعی (حمید بن ابی حمید) از انس بن مالک است (ابن عساکر، معجم الشيوخ، 1/ 186). نخستین منبع برجامانده خبر نیز از صوفیه است (غزالی م505، إحياء علوم الدين، 1/ 202 مرسل)*. خود انس هم در روایتی امامی متهم است (معاني الأخبار، ص411)، اما مهم‌تر این‌که اصل انتساب خبر به این راوی پرشاگرد پذیرفتنی نیست. از اوایل نشر این روایت محدثان عامه آن را روایتی جدید می‌شمردند، و تخطئه می‌کردند (نمونه: ابن فارس، حلية الفقهاء، ص222؛ طرطوشی، الحوادث والبدع، ص132-133؛ ابن اثیر، معجم الأدباء، 4/ 1505؛ فتنی، تذکرة الموضوعات، ص44: رواج از 480) سبط ابن جوزی (م654ق) گزارشی نقل کرده که در آن ابن جهضم، در آخر عمرش دلایل خود را در جعل نماز لیلة الرغائب آورده (سبط ابن الجوزي، مرآة الزمان، ج18، ص312-313) که با توجه به ادبیات آن می‌تواند اصیل باشد. محدثان عامه ابن جهضم را متهم به جعل حدیث می‌دانند. (نمونه: ابن جوزی، الموضوعات، ج2، ص129؛ الجرح و التعديل، ج3، ص219) برخی از سنی‌ها هم نماز لیلة الرغائب را که از میان خود آنان برخاسته بدعت می‌دانند (نمونه: همان؛ ابن تیمیه، الفتاوی الکبری، ج2، ص262؛ ج5، ص344؛ منهاج السنة، ج7، ص39؛ عجلونی، کشف الخفاء، ج2، ص410؛ لخمی شاطبی غرناطی(م790)، الاعتصام، ج1، ص122؛ شربینی، الاقناع، ج1، ص108؛ ملییاری هندی(م987)، فتح المعین، ج1، ص312؛ نووی، شرح صحیح مسلم، ج۸، ص۲۰). ورود به امامیه این خبر در منابع شیعه در إقبال الأعمال (ط الإسلامية، ج‏2، ص632) بدون ذکر سند و در بحار الانوار (ج95، ص395) به نقل از اجازات علامه با همان سند عجیب عامی آمده است. البته، علامه مجلسی نیز آن را غیر معتمد می‌داند و به عمل به آن اشکال می‌کند. (زادالمعاد، ص42) برخی محققان به تفصیل گزارش را نقد کرده‌اند (نمونه: حسینیان، لیلة الرغائب در ترازوی نقد شیعه؛ ملکیان، صلاة الرغائب). رجالی دانشمند، جناب آقای مددی نیز این خبر را موضوع یا ضعیف دانسته، و درباره‌اش گفته‌ است: «حدیثی است که آثار جعل من رأسه إلی ذیله واضح است». عالمانی مانند آقایان امینی، تستری و سبحانی هریک به نوعی عامی بودن و حتی ساختگی بودن آن را پذیرفته اند (امینی، الغدیر، ج5، ص245؛ همو، الوضاعون و احادیثهم، ص228؛ تستری، النجعة فی شرح اللمعه، ج3، ص103؛ سبحانی، موسوعة طبقات الفقهاء، ج7، ص116). سید بن طاووس در اقبال تسامحات فراوانی دارد؛ چنان‌که خود ایشان اشاره کرده این خبر را با عنوان احتیاط آورده‌ است. اگرچه بعضی‌ها از باب ادله تسامح به آن عمل کرده‌اند، اما برخی از فقهای قدیم و بسیاری از محققین معاصر در دلالت این ادله نسبت به این گونه اخبار اشکالات فراوانی مطرح نموده‌اند. (برای نمونه از کتب: بحرانی، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌4، ص197 دربارۀ این ادله؛ محمدجواد فاضل، قاعده تسامح در ادله سنن (تحقیق مفصل از دلایل موافقین و مخالفین)؛ محمدتقی اسلامی، اخلاق اسلامي و كاربست قاعده تسامح در ادله سنن، نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و…) با این توضیحات حتی اگر کسی در بدعت بودن این آداب یا نام‌گذاری تردید کند، یا وجهی در تسامح در عمل به آن در نظر بگیرد، باز احتیاط در اجتناب از اعتقاد به خصوصیت شرعی این شب است. ______ *تذکر آقایان حسینیان و علی‌پور: در برخی مقالات (نمونه: مقاله خانم ژیان) آمده کتاب «مفید العلوم» مدرکی قدیمی و شیعی برای اعمال لیلة الرغائب است. این کتاب بارها در لبنان و مصر و جاهای دیگر با انتساب به ابوبکر خوارزمی ادیب و شاعر (م383ق) چاپ شده است (از جمله چاپ العنصرية). لکن محققان با بررسی دقیق‌تر معلوم کرده‌اند که این کتاب تألیف زکریای قزوینی عالم سنی و صوفی قرن هفتم (متوفای ۶۸۲هـ) صاحب کتاب عجائب المخلوقات است. (ر.ک: ویکی‌فقه؛ تحقیق محمد عطا از کتاب به نام قزوینی) @gholow
دعا در روز جمعه عَنْهُ [محمد بن یحیی] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ اَلْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ اَلْكَرْخِيِّ قَالَ: عَلَّمَنَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ دُعَاءً وَأَمَرَنَا أَنْ نَدْعُوَ بِهِ يَوْمَ اَلْجُمُعَةِ ... از ابراهیم کرخی روایت شده است که گفت: امام صادق علیه السلام دعایی به ما آموخت و امر فرمود که روز جمعه بخوانیم [و آن دعا این است:] «اَللَّهُمَّ إِنِّي تَعَمَّدْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَأَنْزَلْتُ بِكَ اَلْيَوْمَ فَقْرِي وَمَسْكَنَتِي فَأَنَا اَلْيَوْمَ لِمَغْفِرَتِكَ أَرْجَى مِنِّي لِعَمَلِي وَلَمَغْفِرَتُكَ وَ رَحْمَتُكَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِي فَتَوَلَّ قَضَاءَ كُلِّ حَاجَةٍ هِيَ لِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهَا وَتَيْسِيرِ ذَلِكَ عَلَيْكَ وَلِفَقْرِي إِلَيْكَ فَإِنِّي لَمْ أُصِبْ خَيْراً قَطُّ إِلاَّ مِنْكَ وَلَمْ يَصْرِفْ عَنِّي أَحَدٌ شَرّاً قَطُّ غَيْرُكَ وَلَيْسَ أَرْجُو لآِخِرَتِي وَدُنْيَايَ سِوَاكَ وَ لاَ لِيَوْمِ فَقْرِي وَيَوْمِ يُفْرِدُنِي اَلنَّاسُ فِي حُفْرَتِي وَأُفْضِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ بِفَقْرِي.» 📚الکافي، ج۲، ص۵۸۰ @Gholow
کتاب آشنایی با تصوف (تازه های نشر عرفان و تصوف) نویسنده: سید علیرضا موسوی پژوهشگاه خاتم النبیین صلی الله علیه واله توضیح محتوای کتاب: جریان تصوف، با بیش از هزار چهارصد سال قدمت در دین اسلام، از معدود جریاناتی است که هم در میان شیعیان و هم اهل سنت طرفداران بسیاری داشته و دارد و تا عمیق ترین لایه ها و ابعاد زیست دینی و فرهنگ ملی آنها نفوذ کرده است. اما درویشی و صوفی گری به چه معناست و این جریان چه پیشینه ای را از سر گذرانده است؟ آیا تصوف همان عرفان اسلامی است؟ اصول اعتقادی و نظام جهان بینی صوفیان چه بوده و آیا این اصول با باورهای عموم شیعیان و علمای تشیع انطباق دارد؟ در ایران چه فرقه هایی از دراویش بیشتر فعال هستند؟ اینها بخشی از سوالات مهمی است که این نوشتار، در قالب یک درسنامه بدان ها پاسخ می گوید. این کتاب با بیش از 300 منبع، حاصل سه سال تحقیق و پژوهش در این حوزه است. مخاطبین: طلاب و دانشجویان و عموم علاقه مندان به مباحث عرفان و تصوف مشخصات کتاب: 304ص|شومیز قیمت : 91هزار تومن تهیه کتاب با تخفیف ویژه (30درصد) تا 1شعبان: B2n.ir/f54093 @Gholow
فهرست کپی‌برداری و انتحالات گسترده آقای محمد حسن وکیلی از وبلاگ آثار: alasar.blog.ir/1398/12/06/wakili4 @Gholow
علی علیه السلام با چه بدین جایگاه رسید؟ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی کَهْمَسٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی یَعْفُورٍ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ قَالَ عَلَیْکَ وَ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا أَتَیْتَ عَبْدَ اللَّهِ فَأَقْرِئْهُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ لَکَ انْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِیٌّ علیه السلام عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِیّاً علیه السلام إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِصِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ. 📚 الکافی، ج۲، ص۱۰۴ از ابو کَهمَس روایت شده است که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: عبد الله بن ابی یَعفور سلام می‌رساند. حضرت فرمود: بر تو و بر او سلام. هر گاه نزد عبد الله رفتی به او سلام برسان و بگو: جعفر بن‌ محمد می‌گوید: بنگر که علی علیه السلام با چه چیزی به این جایگاه نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و به همان پایبند باش. به راستی که علی علیه السلام فقط با راستگویی و امانتداری به این منزلت و نزدیکی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید. @Gholow
«میراث امامان» مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی https://eitaa.com/Al_Meerath
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت گلوی خاک پر از دردهای بغض‌آلود و انجماد زمین، رنگی از بهار نداشت به ‌ناگهان گل وحی از حرا شکوفا شد به کوه لرزه درافتاد و پُر ز آوا شد به گوش‌های محمّد صدا صدا پیچید «بخوان به نام خدا» خواند و خواند و گویا شد مبعث حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله بر همهٔ دوستداران آن حضرت مبارک 🌹 @Gholow
خیلی راغب نبودم، خودم در مسأله جمع آوری مبالغ مادی برای ارسال به مردم غزه ورود کنم، اما از این طرف تعداد زیادی از دوستان مطالبه میکنن، از اون طرف دارم میبینم روند ارسال سازمان‌های مختلف یا طولانی مدت است، یا برای جای محدود مانند جنوب ارسال میشه . برای اینجانب راهی برای ارسال مبالغ مادی به مردم شمال غزه باز شده است. اگر دوستان مایل هستن، مبالغی ارسال کنن، لطفا به این ش کارت
6104338676264019
يا اين ش شبا
IR300120010000005446873086
بنام مهدی صالح، واريز بفرمایین، حتما بعد از واریزی قبض رو ارسال کنن تا در کانال جمع آوری کمک‌های مردمی منتشر بشن. اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج https://iPorse.ir/6240028 @SalehGaza
حَسبُكَ دَاءً ... ... هَيهَاتَ أَن يغَلبِنَيِ هوَاَي َ وَيقَوُدنَيِ جشَعَيِ إِلَي تَخَيّرِ الأَطعِمَةِ وَلَعَلّ بِالحِجَازِ أَو اليَمَامَةِ مَن لَا طَمَعَ لَهُ فِي القُرصِ وَلَا عَهدَ لَهُ بِالشّبَعِ أَو أَبِيتَ مِبطَاناً وَحوَلي بُطُونٌ غَرثَى وَ أَكبَادٌ حَرّى أَو أَكُونَ كَمَا قَالَ القَائِلُ: وَحَسبُكَ دَاءً أَن تَبِيتَ بِبِطنَةٍ وَحَولَكَ أَكبَادٌ تَحِنّ إِلَي القِدّ. 📚نهج البلاغة آدرس کانال موکب غزه (جمع‌آوری کمک جهت تهیه غذا برای اهل غزه): https://eitaa.com/salehgazakomk @Gholow
https://eitaa.com/Al_Meerath/220 امام سجاد علیه السلام و تحریف‌زدایی از چهرۀ پیامبر خدا صلی الله علیه وآله 🔸به کانال میراث امامان بپیوندید.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وَلِيِّكَ الْمُحْيِي سُنَّتَكَ الْقَائِمِ بِأَمْرِكَ الدَّاعِي إِلَيْكَ الدَّلِيلِ عَلَيْكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ وَ خَلِيفَتِكَ فِي أَرْضِكَ وَ شَاهِدِكَ عَلَى عِبَادِكَ اللَّهُمَّ أَعِزَّ نَصْرَهُ وَ مُدَّ فِي عُمُرِهِ وَ زَيِّنِ الْأَرْضَ بِطُولِ بَقَائِهِ اللَّهُمَّ اكْفِهِ بَغْيَ الْحَاسِدِينَ وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ الْكَائِدِينَ وَ ادْحَرْ عَنْهُ إِرَادَةَ الظَّالِمِينَ وَ تَخَلَّصْهُ مِنْ أَيْدِي الْجَبَّارِينَ ... @Gholow
⚠️ ضرورت تحقیقات رجالی درباره معاصران نمونه: عبد الحسین بندانی چند ماهی است که برخی پژوهشگران در کانالی ( https://eitaa.com/Bandani2 ) به معرفی و بررسی روایات غریب و نایاب عبدالحسین بندانی پرداخته‌اند، و با ارائه دهها نمونه مجموعه الگو‌هایی را نمایانده‌اند که بنا بر آن، خود بندانی در تولید روایات جدید، انتساب آن‌ها به امامان و تحریف برخی روایات منابع نقش بسیار پررنگی دارد، و با وجود پی‌گیری‌های بسیار هیچ پاسخی برای ادعاها و منش غیراخلاقی خود ارائه نداده است. بندانی تنها یک نمونه از کسانی است که دروغ‌پردازی ایشان ذهنیت برخی متدینان را از روایات اصیل دور می‌کند. با این همه از آن‌جا که برخی افراد کمتر با رویکردهای رجالی آشنایند، بر این گمان‌اند که حتی با پذیرش نقش بندانی، اتهام صریح کذب بر او روا نیست. بنابراین ذکر چند نکته ضروری می‌نماید: ۱. اهمیت تهذیب معارف در هر دوره پر واضح است که چنانچه سیره و اخبار بسیار نشان می‌دهد، در هر دوره‌ای کسانی به آلودن منابع دینی به دروغ و مطالب سست پرداخته‌اند، (نک: رجال الکشی، ص۳۰۵/ ح۵۴۹، تحف العقول؛ جامعه مدرّسین، ص۳۰۹) و از آن سو عالمانی نیز به مقابله با این روند می‌پرداخته اند، (بصائر الدرجات، ج‌۱، ص:۱۰و ۱۱؛ رجال الکشی، ص۴ و:۱۳۷/ ح۲۲۰، قرب الإسناد، ص۷۷ / ح۲۵۰، کمال الدین، ج‌۱، ص۲۲۱-۲۲۸) و آثار مستندی در تقابل با این جریان‌ها نگاشته‌اند. با این وجود، تسامح نسبی در برخی دوره‌ها زمینه را برای رشد بیشتر اخبار باطل و یا مشکوک فراهم آورده و در عمل کار اصلاحگران دوران بعد را سنگین‌تر ساخته است. ۲- برخورد صریح عالمان متقدم با جریان‌های دروغ پرداز و یا حتی راویان متسامح این مواجهه آثار و پیامدهای مثبت خود را حتی در ادوار پسین نیز کاملاً نشان داده است. حفظ قرائن و تألیف کتبی که به بررسی وثاقت و ضعف راویان و صاحبان آثار می‌پردازد، سرمایه گرانسنگ محققان دوران بعد در زمینه اعتبار سنجی بوده است. برخی مطالعات انتقادی و اجتهادی که امروز آسیب‌های اسنادی، متنی و محتوایی اخبار برخی راویان را نمایانده‌اند در نهایت به نتایجی نزدیک با آرای امثال نجاشی و ابن‌غضائری رسیده‌اند. البته ضروری است محققان به مطالعه آرای رجالیان و رویکردهای تقلیدی متاخران اکتفا نکرده، و با روش‌های کهن و ابزارهای جدید، به مطالعه روایات راویان قدیم و متأخر بپردازند‌. ۳- خطرات رواج تساهل از آن سو غفلت و تساهل در بررسی نقادانه آثار و ویژگی‌های مؤلفان و راویان در برخی ادوار موجب حجیم شدن مطالبی بوده که پیشتر در آثار معتبر یافت نمی‌شده است، اما در عین حال تراکم اخبار بی‌ریشه برخی را در وهم اعتبار آن انداخته است. که خود زمینه ساز دو آسیب بزرگ بوده است: - اول، تحریف مناسک و عقاید دینی، همگام با فاصله گرفتن از سرچشمه اصیل معارف کتاب و سنت و شاید از خطرناک‌ترین آثار آن روند کرامت‌سازی‌ها و معصوم‌تراشی‌هایی است، که موجب تحزب و تفرقه‌انگیزی در میان شیعیان آل البیت ع می‌شود. - دوم، بی‌اعتمادی برخی از متدینان به معارف روایی اصیل با مشاهده روند آشکار تغییرات و ازدیاد اخبار در منابع اخیر! در این میان مخالفان فرامذهبی نیز که کاملاً به منابع ما دسترسی دارند، این تغییرات را دستمایه تضعیف عقاید عوام شیعه قرار می‌دهند. بر این اساس جای هشدار جدی وجود دارد که برخی بزرگان امروز چندان از نگاه انتقادی رجالی و اعتبارسنجی فاصله‌گرفته‌اند که نه تنها برخوردی جدی در مقابله با تحریفات و اکاذیب ندارند، بلکه خود ناشر پرداخته‌های امثال ذبیح الله منصوری و عبدالحسین بندانی یا پیرو اشتباهات و مطالب ناروای ملای دربندی و محمدحسین طهرانی شده‌اند، و برخی دیگر پس از سال‌ها اثرپذیری از مجعولات این شخصیت‌ها تنها وقتی متوجه دروغ‌پردازی‌ها می‌شود که محققی ده‌ها یا صدها نمونه جعل را آشکارا برایشان توضیح دهد. آدرس کانال نقد بندانی: https://eitaa.com/Bandani2 @Gholow
آیا قراردادن روزی برای بزرگ‌داشت اولیای دین اشکال دارد؟ طبعاً قرار دادن روز بزرگداشت برای بزرگان دین خوب و به‌خودی‌خود بی اشکال است. بلکه مؤمنان می‌توانند روزهای بسیار زیادی در سال را برای تکریم و ترویج فضائل و معارف اولیای دین در نظر بگیرند. با این حال، لازم است نکاتی در این باره در نظر گرفته شود: ۱. آثار منفی تساهل در امر بزرگداشت در سرزمین ما، درباره نحوهٔ این‌ کارها برای اولیای دین، فرهنگ‌سازی مناسبی صورت نگرفته، و متأسفانه بزرگداشت‌ها سریعاً به تاریخ‌سازی و جعل سالروز وفات و شهادت تبدیل می‌شوند. بنابراین سزاوار است ابتدا به جامعه مبلغان دینی تفهیم شود که دایره روایات معتبر محدود است، و نمی‌توان با حواله به غیب تاریخ ساخت، و دیگر اینکه ساخت یک تاریخ بسیاری اوقات به همین یک دروغ ختم نمی‌شود، و به تناسب جلساتی که پشتوانه تاریخی ندارند، بسیاری اوقات داستان‌هایی درباره میلاد و وفات شکل می‌گیرد، و همچون امروز، دیواری کج تا ثریا می‌رود. (نمونه) و فراتر از آن بازکردن باب شعائرسازی و آرای باطل در این موارد، تا آنجا است که برخی بر آن نظراتی فقهی و اعتقادی بنا می‌کنند، و گاه زبان به طعن ناقدان می‌گشایند و آنان را معارض مذهب می‌شمارند. ۲. ضرورت پرهیز از جعل جاعلان اگر بنا بر بزرگداشت است، بهتر است روزی غیر از روزهای جعل قطعی به نام میلاد و شهادت باشد (مانند تاریخ جعلی میلاد و وفات حضرت معصومه سلام الله علیها)، تا بدین‌وسیله حمایت از جاعلان نشود که هم جعلشان ترویج و تاریخ رسمی شود، و هم گاهی زمینه خوش‌بینی به جاعل، و یا کوچک‌شمردن گناه کذب شود‌. به‌ویژه جعل تاریخ مرتبط با اهل بیت (ع) بسیاری اوقات، افترا بر خاندان اهل بیت ع و معصیتی بزرگ‌تر است. همچنین، نباید با تاریخ‌سازی جدید موجبات وهن مذهب ضعیف‌نمایاندن منابع کهن معتبر شیعه نزد عموم و مخالفان شیعه فراهم شود. مقابله با دروغ نیز امری لازم است، و نباید با مصلحت‌تراشی‌های نابه‌جا آن را کوچک جلوه داد. ۳. دقت در جایگاه اخبار ضعیف همچنین در استناد به اخبار ضعیف برای ترویج سالروز میلاد و وفات بزرگان، باید در نظر داشت اخبار ضعیف در حدی باشند که بتوان احتمال صحت در خور توجه باشد. بنابراین، روایات کتب معاصر و دست‌نوشته‌های پساصفوی که عموماً قرینه‌ای دسترسی مؤلفانشان به آثاری کهن ولی ازبین‌رفته را تأیید نمی‌کند، قابل استناد نیستند. هم‌چنین روایات منفرد کذابان (که شاهد تاریخی مستقل ندارد) هرچند متقدم باشند (مانند خصیبی) و هرچند جعلی‌بودن روایتی قطعی نباشد، کنار گذاشته می‌شوند. و کهنگی دلیلی کافی برای اهتمام به روایات بی‌شاهد کذابان نیست. @Gholow