eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
606 دنبال‌کننده
50 عکس
4 ویدیو
61 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻نمونه کارکرد اصل همبستگی متن و منبع در اعتبارسنجی و تبارسنجی روایات کوتاه ... گرچه کارکرد این اصل در اخبار قصار کمتر و در روایات طولانی تر بیشتر است. اما نمونه‌های زیادی از کارکرد این اصل در مورد روایات قصار نیز می‌توان به دست داد، مثلاً یک نوع این است که چند تحریر از یک روایت کوتاه عیناً در طرق مختلف منابع فرق نمود یابد. یعنی در فرقه اول روایتی به خاطر نقل به مضمون دو-سه تحریر بیابد، و در فرقه بعد نیز دقیقاً همین دو-سه تحریر متناظر با فرقه قبلی به چشم بخورد. در این حالت احتمال این‌که منابع این فرق دست‌کم در بعضی از تحریرها وابسته به هم باشند، بیشتر است، تا این‌که هر سه تحریر در طرق شفاهی کاملاً مجزا و طرق مکتوب بی‌ارتباط شکل گرفته باشد. مانند خبر: لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَحَدٌ فِيهِ مِثْقالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ/ ذرة مِنْ كِبْر که احتمال ارتباط برخی از تحریرهایش در منابع فریقین بیش از استقلال تحریرها و صدورشان در چند جلسه از معصوم است. چنان‌که شرح و توضیح این روایت در برخی از روایات امامی، مؤید پیشینه متقدم‌تر آن است. البته اگر خبر کمی طولانی‌تر و اختلافات تحریر‌ها بزرگتر باشد، و این تحریرهای مختلف در منابع فرقه دیگر بیاید قضاوت آسان‌تر خواهد بود. مانند حدیث قرب نوافل که دو تحریر ابوهریره و عایشه از خبر با تفاوت‌های متعددشان، تقریباً به همین شکل نیز در منابع امامیه نیز آمده‌اند. در مواردی مانند حدیث علی أخشن/مخشوشن/ممسوس فی ذات الله هم نمود اختلاف تحریرهای اخبار عامی در منابع امامیه مؤیدی بر تأثیر پذیری منابع امامی از عامه است. هرچند در این مورد تأثیر پذیری روایات مرسل منابع امامی از اخبار عامی را پژوهش‌های سندی نیز می‌توان نشان داد. (نک‍: عادل‌زاده و اکبری، حدیث «علیّ ممسوس فی ذات الله»؛ نقش اختلاف نسخه‌ها در در گوناگونی برداشت‌ها.) در رساله ارزشمند بازشناسی هویت تاریخی سلیم بن قیس هلالی نیز برخی از دیگر فوائد اصل همبستگی متن و منبع توضیح داده شده است (قندهاری، 1398ش، بخش2-4-3).
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیهم السلام (1) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ذَاتَ يَوْمٍ وَ هُوَ يَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ بِالْكُوفَةِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ كُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ أَلَا إِنَّ لِكُلِّ غُدَرَةٍ فُجَرَةً وَ لِكُلِّ فُجَرَةٍ كُفَرَةً أَلَا وَ إِنَّ الْغَدْرَ وَ الْفُجُورَ وَ الْخِيَانَةَ فِي النَّارِ. اصبغ بن نباته گويد: روزى امير المؤمنين عليه السلام بر منبر كوفه خطبه خواند و فرمود: اى گروه مردم اگر عهدشكنى بد نبود من سياستمدارترين مردم بودم، آگاه باشيد كه هر عهدشكنى تباه كارى و هرزه‏گى است، و هر تباه كارى ناسپاسى و كفرى در بردارد، آگاه باشيد كه بيوفائى و تباه كارى و خيانت در آتش است. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 338/ 6 از نکات مهم در سیره معصومین ع این است، که ارزش ها را فدای موفقيت های ظاهری نمی کردند. چنانکه مشهور است امیر المؤمنین علی ع حاضر نشدند در شورای شش نفره برای حکومت عدل، دروغی ظاهری بگویند. و نه برای تحکیم حکومت حاضر بودند با طاغوتی چون معاویه از در مکر در آیند و چند صباحی با وعده هایی او را مشغول سازند و بعد او را از سر راه بردارند. مولا امیر المؤمنین ع کسی است در بحبوحه جنگ از جزئیات اصول خود غافل نیست. خبر سوال اعرابی در حین جمل از توحید مشهور است. و یا روشنگری حضرت که «انک امرؤ ملبوس علیه اعرف الحق تعرف اهله» در همین جنگها امام به آسمان نگاه می کردند. و در جواب اعتراض شخص فرمودند که ما برای نماز می جنگیم. و در خبر ابن عباس در نهج البلاغه فرمود اگر به اصلاح کار مردم بپردازی بهتر از اصلاح نعل است و امام فرمود خلافت بر مردم از این نعل برای من بی ارزش تر است. @gholow
🌱 ارزش مداری اهل بیت ع (2) در آیات بسیاری بر این تأکید شده است که ارزش ها فدای اشخاص نمی شود؛ گرچه نزدیک ترین افراد به حق و یا اهل آن باشند: وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ ‏(39 الزمر: 65) وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ‏ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ‏ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ‏ (69 الحاقة: 44) وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ‏ (10 يونس: 15) وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا، إِذاً لَأَذَقْناكَ‏ ضِعْفَ‏ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيرا (اسراء: 74 و 75) يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ- يُضاعَفْ‏ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْن‏ (احزاب: 30) از امیر المؤمنین ع روایت است که در مورد عقیده فاسد خوارج می فرمود: أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي‏ هَذِه‏ آگاه باشيد كسى كه به اين شعار (تفرقه) دعوت كند او را بكشيد گر چه زير عمامه من باشد. 📚 نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 185 علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم رفعه قال قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ لَوْ لَا أَنَ‏ الْمَكْرَ وَ الْخَدِيعَةَ فِي النَّارِ لَكُنْتُ أَمْكَرَ النَّاسِ. هشام بن سالم در حديثي مرفوع از اميرالمؤمنين عليه السلام حديث كند كه فرمود: اگر نبود كه مكر و فريبكاري در آتشند من مكر انديش ترين مردمان بودم. 📚 الكافي، ج2، ص336/ ح1 و نهج البلاغه، ص318 خ200 @gholow
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیهم السلام (3) ⚠️ «اگر سبیل این و آن را چرب می کردید...»! به چند طریق روایت است که «جمعی از شیعه نزد امیر المؤمنین ع آمدند و گفتند ای کاش از این بیت المال، اموالی را میان اشراف و رئیسان پخش می کردید، و حتی آنها را بر ما ترجیح می‌دادید، تا این‌که پایه های حکومتتان استوار شود؛ و بعداً عدالت و مساوات را را عایت می کردید. پس حضرت ع فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً وَ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه» 🔸 آيا به من امر مى‏كنيد تا با ستم كردن در حق كسانى كه بر آنان حكومت دارم، دنبال پيروزى باشم؟ به خدا سوگند تا شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد. اگر مال از آنِ خودم بود، همه را در پرداخت كردن برابر مى‏داشتم تا چه رسد به اينكه مال، مال خداست!! (و در برخی نسخ: مال مردم است.) 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 31؛ الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 48؛ نهج البلاغه، خطبه 126؛ الأمالي (للمفيد)، ص: 176 چنانکه در اخباری آمده که علی ع پیشنهاد گماردن معاویه بر کار را (تا شاید جنگ درنگیرد، و یا تا زمانی که پایه های دولت حضرت استوار شود) رد کرد. و فرمود: «لم يكن اللَّه ليراني أتّخذ المضلّين عضداً» (وقعة صفين، ص52؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏1، ص356؛ الإمامةوالسياسة، ج‏1، ص116؛ نمونه مفصل تر: الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ابن عبد البر، ج4، ص1447) و بدین سان امیر مؤمنان ع عدالت را بر بقای حکومت خود ترجیح داد. چنان‌که روشن است عدالت امیرالمؤمنین ع از همان ابتدا و در مخالفت با زیاده خواهی های اصحاب جمل، دولت ایشان را با چالش جدی مواجه کرد. و شواهد بسیاری نیز نشان می‌دهد، که حکومت امام ع در کوفه نیز در معرض از دست رفتن بود. (نک: نهج البلاغه، خ25، 27، 29، 34، 39، 69، 71، 97، 106، 107، 108، 116، 119، 121، 125، 125، 126، 131، 135، 166، 171، 174، 175، 192، 204، 207، 208 و...) و دوره کوتاه حکومت امام مجتبی، کاملاٌ ادامه حکومت امیر المؤمنین ع بود. و به نظر می آید اگر خود حضرت امیر ع هم در قید حیات می بودند، شاید طول حکومتشان چندان تفاوتی نمی کرد. @gholow
🌱ارزش مداری اهل بیت ع (4) ... فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَلِمَ لَمْ تَأْخُذْهُ الْآنَ فَتَسْتَوْثِقَ مِنْهُ؟ فَقَالَ: «إِنَّا لَوْ فَعَلْنَا هَذَا لِكُلِّ مَنْ نَتَّهِمُهُ مِنَ النَّاسِ مَلَأْنَا السُّجُونَ مِنْهُمْ وَ لَا أَرَانِي يَسَعُنِي الْوُثُوبُ عَلَى النَّاسِ وَ الْحَبْسُ لَهُمْ وَ عُقُوبَتُهُمْ حَتَّى يُظْهِرُوا لَنَا الْخِلَاف‏... روایت شده (خرّیت بن راشد که با امیر المؤمنین پیمان بسته و در صفین حاضر شده بود، سر به عصیان برداشت، و با سی تن از یارانش بنای بر مخالفت با حضرت گذاشتند، و در مظان این قرار گرفتند که علیه حضرت خروج کنند. پس برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند، ولی) حضرت امیرالمؤمنین ع فرمودند: اگر هر یک از متهمان را دستگیر کنیم، که باید زندان را از متهمان پر کنیم. تا خلاف و جنایتی از کسی آشکار نشده، اجازه ندارم که متعرض مردم شوم، و ایشان را زندانی و عقوبت کنم. الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص223؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏3، ص129 امروزه بسیاری از حکومت‌ها مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر، و رسانه‌هایشان را تعطیل می کنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوه‌ی دیگری داشت. @gholow
🔸عدالت علوی 🌱ارزش مداری اهل بیت ع (5) حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ سَالِمٍ الْجُعْفِيِّ عَنِ الشَّعْبِيِّ قَالَ: وَجَدَ عَلِيٌّ ع دِرْعاً لَهُ عِنْدَ نَصْرَانِيٍّ فَجَاءَ بِهِ إِلَى شُرَيْحٍ يُخَاصِمُهُ‏ إِلَيْهِ ... قَالَ عَلِيٌّ ع: «إِنَّ هَذِهِ دِرْعِي لَمْ أَبِعْ وَ لَمْ أَهَبْ» فَقَالَ لِلنَّصْرَانِيِّ: مَا يَقُولُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ النَّصْرَانِيُّ: مَا الدِّرْعُ إِلَّا دِرْعِي وَ مَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عِنْدِي بِكَاذِبٍ فَالْتَفَتَ شُرَيْحٌ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَ-: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَلْ مِنْ بَيِّنَةٍ؟ قَالَ: «لَا» فَقَضَى بِهَا لِلنَّصْرَانِيِّ فَمَشَى هُنَيَّةً ثُمَّ أَقْبَلَ فَقَالَ: أَمَّا أَنَا فَأَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ أَحْكَامُ النَّبِيِّينَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَمْشِي بِي إِلَى قَاضِيهِ وَ قَاضِيهِ يَقْضِي عَلَيْهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الدِّرْعُ وَ اللَّهِ دِرْعُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ انْبَعَثَ الْجَيْشُ وَ أَنْتَ مُنْطَلِقٌ إِلَى صِفِّينَ فَخَرَّتْ مِنْ بَعِيرِكَ الْأَوْرَقِ فَقَالَ-: «أَمَّا إِذَا أَسْلَمْتَ فَهِيَ لَكَ» وَ حَمَلَهُ عَلَى فَرَس‏. به چند طریق، چنین مضمونی روایت شده که امیرالمؤمنین على «ع»- على، زرهى از خود را در نزد مردى نصرانى (مسیحی) يافت، او را براى طرح دعوى پيش شريح قاضى آورد و گفت: «اين زره من است كه آن را نه فروخته‌‏ام و نه به كسى بخشيده‌‏ام». شريح به آن مرد نصرانی گفت: امير المؤمنين چه مى‌‏گويد؟ نصرانى گفت: اين زره از آن من است و امير المؤمنين ع نزد من دروغ‌گو نیست. شريح رو به امام على كرد و گفت: اى امير المؤمنين! آيا دليل و بيّنه‏اى دارى؟ گفت: «نه»، پس قاضى به سود نصرانى رأى داد. آن نصرانى پس از آنكه چند گامى دور شد بازگشت و گفت: من گواهى مى‏دهم كه اين گونه قضاوت كردن از احكام پيامبران است، امير مؤمنان نزد قاضيى (كه خود او را منصوب كرده است) مى‌‏رود و قاضى به زيان او حكم مى‌‏دهد... سپس شهادتین را گفت، و به تعلق زره به امام اعتراف کرد، و امام زره را بدو بخشید، و او را بر اسب سوار کرد. الغارات، دار الکتب الإسلامي، ‏1/ 75؛ (با استفاده از الحياة، ترجمه احمد آرام، ج‏2، ص344). و نیز أخبار القضاة، 2/ 195، 200؛ حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، 4/ 140 به طرق دیگر با اندکی تفاوت. @gholow
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
بررسی تئوری انقلاب در اندیشه اجتماعی شیعه در این سلسله مباحث تلاش شده با بهره گیری از متون کهن و گز
بسم الله الرحمن الرحيم با توجه به این که بنا بر خلاصه بودن ارائه بود، ان شاء الله به تدریج به توضیح مستندات آن می پردازیم. 🔶 در کتاب الایضاح/فضل بن شاذان (راوی و متکلم امامی از اصحاب امام عسکری علیه السلام) ص 473-475 در ضمن جواب از روایاتی که عامه برای طعن بر شیعه نقل میکنند، مطلبی از حسن مثنّی نقل کرده که گوید: اگر بر رافضه دست یابیم توبه ی آنان را نخواهیم پذیرفت، زیرا جهاد را رها کرده و وارد باب تقیّه شده اند. مصنّف ایضاح پس از نقد مضمونی این نقل قول گوید: اگر حسن مثنّی واقعا این مطلب را گفته باشد، بیشتر به ضرر شما -اهل سنّت- است نه شیعه، زیرا حسن مثنّی و همفکران او قائل به جهاد و کشتن عامّه و پیشوایان آنان قربةً الی الله هستند! 👈🏻اما شیعیان امامی اگر تمام زمین را برایشان طلا و نقره کنند حاضر نیستند خون یک مسلمان را بریزند یا مالش را بگیرند، مگر همراه امام مهدی علیه السلام که بین مردم عدل را جاری خواهد کرد. @gholow
بسم الله الرحمن الرحیم در آستانه عید فطر کانال واتساپی تشنه کامان غیبت با هدف تبیین ابعاد ناگفته امامت، غیبت و انتظار ایجاد شد. https://chat.whatsapp.com/KmSMH5D43lI0muS7pEHbYP
حدیث_شبلی_در_اسرار_حج؛_روایت_شیعیان_یا_حکایت_صوفیان؟_احمد_خامه_یار،.pdf
1.01M
🔸حدیث شبلی در اسرار حج؛ روایت شیعیان یا حکایت صوفیان؟ احمد خامه‌یار، پژوهشنامه حج و زیارت، ش12، 1400 ش در برخی متون متأخر شیعه، گفت‌وگویی میان امام زین‌العابدین(ع) با شخصی به نام «شبلی» نقل‌ شده که در آن، امام(ع) به تأویل مناسک حج و اسرار معنوی آن با صبغۀ عرفانی پرداخته است. این روایت از زمانی که محدّث نوری آن را در «مستدرک الوسائل» نقل کرده، مورد استناد نویسندگان معاصر شیعه قرار گرفته است. با این‌حال، تاکنون در سند، اعتبار و ماهیت شخص مورد خطاب امام(ع) در این روایت ابهامات متعددی وجود داشته است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که در متون نسبتاً کهن صوفیان و گاه سایر منابع عامه، تحریرهای متفاوتی از این گفت‌وگو، اما با ساختاری مشابه وجود دارد. در بیشتر آنها تأویل عرفانی مناسک حج از زبان یکی از مشایخ صوفیه، در قالب گفت‌وگویی میان جنید بغدادی (م297- 299ق) و مریدش ابوبکر شبلی (م334ق)، دو صوفی برجسته تصوف بغدادی در سده‌های 3-4ق، یا میان شبلی و صوفی دیگری روایت ‌شده، و تحریر شیعی و مفصل‌تر آن میان شبلی و امام سجاد(ع) (م94)، در دوره‌ای متأخر شکل گرفته است، و پیشینه آن فقط تا سدۀ11 قابل پیگیری است. https://t.me/Ganjineh_channel
⚠️ «گویا به نظرش رسول الله ص کوتاهی کرده‌اند!» در کتاب «درست بن أبی منصور» خبری آمده که در آن امام در دوران استقامت ابو الخطاب او را به خاطر عقاید افراطی اش توبیخ می کنند: عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو الْخَطَّابِ- قَبْلَ أَنْ يُبْتَلَى وَ يَفْسُدَ - عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَهُ عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَأَخْبَرَهُ، فَقَالَ: أَزِيدُ إِنْ‏ قَوِيتُ‏، قَالَ: فَتَغَيَّرَ وَجْهُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَأَمْقُتُ الْعَبْدَ يَأْتِينِي فَيَسْأَلُنِي عَنْ صَنِيعِ رَسُولِ اللَّهِ فَأُخْبِرُهُ، فَيَقُولُ: «أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ» كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَصَّرَ... (الأصول الستة عشر، نشر دار الحديث، ص289، ح423) از زراره نقل است که گوید من و ابوالخطاب -پیش از آن‌که غالی و فاسد شود- بر حضرت ابوعبدالله صادق ع وارد شدیم، پس ابوالخطاب از نماز رسول الله ص پرسید، و حضرت به او پاسخ دادند. اما ابوالخطاب گفت: اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟ پس چهره حضرت دگرگون شد، و فرمود: مرا خشمگین می‌سازد آن که نزدم می‌آید، و از سیره رسول الله ص می‌پرسد، ولی چون اورا به سیره خبر دهم، می‌گوید: «اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟» گویا به نظرش می آید (این کم است و) رسول الله ص کوتاهی کرده‌اند. _____ پیشتر در مباحثی نشان دادیم که روایات بسیاری از مشکلات اعتقادی و ضعف ابوالخطاب حتی در دوران استقامت ظاهری او حکایت دارد. به تجربه دیده‌ایم که غلات با همه جهالت و بی دانشی‌شان خود را برگزیدگان عالم می‌پندارند، که تنها آنان تحمل معارف را دارند، گاهی با ادعای تقدس در زمینه وجوب نماز شب می‌نویسند، و هم ایشان دیگر بار از آن سوی بام افتاده و ترک نماز واجب می‌کنند. خطابیانی که که گاه گوشت‌های حلال را بر خود حرام می‌کردند، بعدها به تفصیل از در زمینه حلیت خمر و فضائل آن و اسقاط تکالیف قلم‌فرسایی کرده‌اند (تفصیل مستندات: اکبری، نصیریه، بخش3-6). و این است که گفته‌اند لا تری الجاهل إلا مفرطاً أو مفرِّطا. (جاهل را جز بر افراط و تفریط نمی‌بینی. نهج البلاغه، ص479) و هستند کسانی که تا دیروز گویی شیخ کلینی و صدوق ره را در روایت‌گری معصوم می‌دانستند، و امروز از کفر این عالمان به جرم تقصیر می‌گویند! البته، چه باکشان! ایشان را کافی است که کذاب‌ترین ملحدان سخنی مخالف قرآن را به معصوم نسبت دهد. همین می‌شود ضروری دین که توقف در قبالش مساوق کفر است! @gholow
نقد_متنی_و_سندی_حدیث_معرفت_به_نورانیت_خوروش_@gholow2.mp3
13.74M
نقد متنی و سندی حدیث معرفت به نورانیت 🎙امیرحسن خوروش، 21/ 3/ 1400 ارائه در گروه تلگرامی معاریض: https://t.me/GHMaariz110 📕 1:30 معرفی دو منبع اصلی این حدیث و کتبی که این حدیث را از آن دو گرفته‌اند و معرفی شروح این حدیث 🔺 9:13 تبیین وضعیت سند این حدیث و وضعیت رجالی «محمد بن صدقه» 🔍 12:03 بررسی فرازهای مشکوک این حدیث و رهگیری آن‌ها در مصادر امامیه و مصادر غالیان؛ از جمله بحث دربارهٔ: 🔹 12:03 اصطلاح «المعرفة بالنورانیة» 🔹 15:44 تناسخ و ظهور امیرالمؤمنین ع در دوران‌‌های گوناگون 🔹 20:12 وجود حجّت صامت و ناطق در هر روزگاری 🔹 27:25 انکار درگذشت و قتل امامان ع 🔹 32:10 تأویل صبر به نبی اکرم ص و صلاة به امیرالمؤمنین ع 🔹 36:15 تفویضِ إحیاء مردگان به برگزیدگان خدا 🔹 39:44 حضور فعّال امام در رخدادهای مهمّ امّت‌های گذشته 🔹 44:22 دوگانۀ «مؤمن ممتحَن» و «ناصبی کافر مقصّر» 🔹 50:33 نام بردن از دو فرقهٔ خوارج و مرجئه 🔹 52:19 الوهیّت امیرالمؤمنین ع _____ این تحقیقات به خوبی نشان می‌دهد که برخی از نویسندگان و واعظان ما که احتیاط کمتری در مواجهه با اخبار ناشناس دارند، چقدر آسیب‌پذیرند، و قرن‌ها با تفسیر نادرست چنین اخباری خود را مشغول می‌سازند.@gholow
بسم الله الرحمن الرحيم ✳️ آیا برایم دعا می کند...؟ ✅از حسن بن جهم نقل شده که گفت: خدمت امام رضا علیه السلام عرضه داشتم: مرا از دعایت فراموش نفرما! پرسید: « آیا چنین گمان داری که فراموشت می کنم؟» اندکی با خود فکر کردم، با خود گفتم: امام علیه السلام حتما برای شیعیانشان دعا می فرماید، و من هم که شیعه اش هستم. پس در جواب گفتم: خیر، فراموش نمی کنید! پرسید: از کجا دانستی؟ گفتم: زیرا از شیعیانتان هستم، و شما هم برای شیعیان دعا می کنید. فرمود: غیر از این جهت چه طور؟ گفتم: خیر. فرمود: هرگاه خواستی ببینی نزد من چه [منزلتی] داری، ببین من نزد تو چه [مقامی] دارم. ◾️کافی ۲/۶۵۲: عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن علي بن أسباط عن الحسن بن الجهم قال: قلت لأبي الحسن ع لا تنسني من الدعاء. قال: أ و تعلم أني أنساك؟ قال فتفكرت في نفسي و قلت هو يدعو لشيعته و أنا من شيعته، قلت: لا، لا تنساني. قال: و كيف علمت ذلك؟ قلت: إني من شيعتك و إنك لتدعو لهم. فقال: هل علمت بشي‏ء غير هذا ؟قال قلت: لا، قال: إذا أردت أن تعلم ما لك عندي فانظر إلى ما لي عندك. ◾️عیون أخبار الرضا علیه السلام ۲/۵۰: حدثنا الحسين بن أحمد بن إدريس قال حدثنا أبي قال حدثنا أبو سعيد سهل بن زياد الآدمي قال حدثنا الحسن بن علي بن النعمان عن علی بن أسباط عن الحسن بن الجهم‏ قال: سألت الرضا ع فقلت له: جعلت فداك ما حد التوكل؟ فقال لي: أن لا تخاف مع الله أحدا. قال: قلت: فما حد التواضع؟ قال: أن تعطي الناس من نفسك ما تحب أن يعطوك مثله. قال قلت: جعلت فداك أشتهي أن أعلم كيف أنا عندك؟ قال: «انظر كيف أنا عندك». @gholow