eitaa logo
غلوپژوهی | یادداشت‌های حدیثی و رجالی
521 دنبال‌کننده
45 عکس
4 ویدیو
48 فایل
بررسی‌های رجالی، تاریخی و اعتقادی ارتباط با مدیر: @amid30 كانال اصلی در تلگرام: https://t.me/gholow2 گروه نظرات غلو پژوهی: https://eitaa.com/joinchat/588316994C46d2b1319c
مشاهده در ایتا
دانلود
33.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بررسی تئوری انقلاب در اندیشه اجتماعی شیعه در این سلسله مباحث تلاش شده با بهره گیری از متون کهن و گزارش های تاریخی، اندیشه‌ی شیعیان متقدّم در بحث قیام و انقلاب نشان داده شود. پیشتر بسیاری از مباحث اجتماعی، با رنگ سیاسی عرضه شده و نگاه تاریخی در آن کمرنگ شده است. @gholow
🔸اصل همبستگی متن و منبع و تأثیر پدیده نقل به معنا در اعتبارسنجی ✍️عمیدرضا اکبری 🔻مقدمه: وقتی روایتی (در بعضی طبقات)، صرفاً به صورت شفاهی و با روشی غیر از املا یا استنساخ از روی نسخه نقل شود، معمولاً مضمون روایت نقل می‌شود، نه عین الفاظ آن. این اتفاق حتی در مورد روایات بسیار پرطریق و متواتر و البته کوتاه نیز اتفاق افتاده است. مانند احادیث بسیار مشهور و آهنگینی چون «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» و یا «من کذب علی متعمداً...» با حفظ مضمون، در طرق مختلف با تفاوت‌هایی در عبارات نقل شده‌اند. حال آن‌که دست‌کم در چنین احادیث رایج و کوتاهی، اکتفا بر نقل به لفظ دور از انتظار نبود. مروری بر ابواب کتب جامع روایی، نمونه‌های بی‌شماری را پیش روی ما می‌نهد که برخی روایات هم‌مضمون با تفاوت در تعابیر نقل شده‌اند؛ اما قرائن بر اتحادشان و صدورشان از معصوم در یک مجلس دلالت دارد. (هرچند گاهی نیز قرائنی بر تعدد صدور وجود دارد، و یا قرائن تعدد یا وحدت مبهم است.) نمونه‌های بسیار نقل به مضمون و تغییر یا مختصر کردن الفاظ، در روایات فقهی فقهای اصحاب نیز مثلاً در کتاب وسائل الشیعه به نحو گسترده به چشم می‌خورد. و حتی نرم‌افزاری مانند جوامع الکلم بخش مجزایی به نام طرف دارد، که در آن هزاران نمونه از روایات با تحریرهای گوناگون را معرفی می‌کند. آقای احمد پاکتچی، در کتاب مفید «نقل به معنا» صدها نمونه از نقل به معنا را گونه‌شناسی کرده، و آسیب‌های آن را برشمرده است. نقل به معنای اخبار در همه عالم رایج است، و هرچند آسیب‌های آن قطعاً بیشتر از نقل عین متن است؛ اما با امکانات اندک ضبط اخبار، در سده‌های نخستین، چاره‌ای از نقل به معنا هم نبوده‌است، و البته در احادیث معصومان نیز ضمن توصیه به نقل دقیق روایات، نقل به مضمون هم در شرایطی جایز شمرده شده است (نمونه نک‍: الكافي، ج‏1، ص51). قرائن مؤید آن است که در بیشتر احادیث منقول از معصومان، کتابت توسط خود امام صورت نگرفته است. 🔺چیستی همبستگی متن و منبع یکی از قواعد مهم در مطالعات تطبیقی، اصل همبستگی متن و منبع است که در کشف ریشه متون و اسناد تأثیر به‌سزایی دارد. بر اساس این اصل، یکسانی یا شباهت بالای الفاظ دو متن، نشانه اشتراک در مصدر مکتوب است. یعنی یکی از دیگری، یا هر دو از منبع مکتوب سومی اقتباس شده‌اند. در ضبط شفاهی معمولاً متن‌ها از جهت تعابیر و ترتیب‌ جملات تفاوت پیدا می‌کنند و خصوصاً اگر گزارش، خیلی کوتاه و آهنگین نباشد، عادتاً نقل به مضمون می‌شود (نک‍: پاکتچی، نقل به معنا، ص33-146). پس اگر تعابیر دو گزارش بلند، بسیار شبیه هم باشند، جدا و مستقلّ فرض کردن اسنادِ آن دو، تکلف‌آمیز است. لذا نباید این دو متن شدیداً مشترک اسناد کاملاً مجزا و غیر مشترکی داشته باشند. بنابراین اگر اسناد در ظاهر اشتراکی نداشته باشند، دست کم در یکی از آن دو ارسال خفی، تعویض و یا تسری سند صورت گرفته است (برای نمونه، نک‍: قندهاری، بازشناسی هویت تاریخی سلیم بن قیس هلالی، بخش2-4-3). البته در برخی از متن‌های خیلی کوتاه و مشهور احتمال نقل شفاهی موازی نزدیک تقریباً مشابه در یکی دو طبقه متصور است. ولی در متن های بلندتر یا دارای تعابیر نادر، ناچاریم در پی ریشه مکتوب یکسان برای دو متن شویم. @gholow
🔻نمونه کارکرد اصل همبستگی متن و منبع در اعتبارسنجی و تبارسنجی روایات کوتاه ... گرچه کارکرد این اصل در اخبار قصار کمتر و در روایات طولانی تر بیشتر است. اما نمونه‌های زیادی از کارکرد این اصل در مورد روایات قصار نیز می‌توان به دست داد، مثلاً یک نوع این است که چند تحریر از یک روایت کوتاه عیناً در طرق مختلف منابع فرق نمود یابد. یعنی در فرقه اول روایتی به خاطر نقل به مضمون دو-سه تحریر بیابد، و در فرقه بعد نیز دقیقاً همین دو-سه تحریر متناظر با فرقه قبلی به چشم بخورد. در این حالت احتمال این‌که منابع این فرق دست‌کم در بعضی از تحریرها وابسته به هم باشند، بیشتر است، تا این‌که هر سه تحریر در طرق شفاهی کاملاً مجزا و طرق مکتوب بی‌ارتباط شکل گرفته باشد. مانند خبر: لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَحَدٌ فِيهِ مِثْقالُ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ/ ذرة مِنْ كِبْر که احتمال ارتباط برخی از تحریرهایش در منابع فریقین بیش از استقلال تحریرها و صدورشان در چند جلسه از معصوم است. چنان‌که شرح و توضیح این روایت در برخی از روایات امامی، مؤید پیشینه متقدم‌تر آن است. البته اگر خبر کمی طولانی‌تر و اختلافات تحریر‌ها بزرگتر باشد، و این تحریرهای مختلف در منابع فرقه دیگر بیاید قضاوت آسان‌تر خواهد بود. مانند حدیث قرب نوافل که دو تحریر ابوهریره و عایشه از خبر با تفاوت‌های متعددشان، تقریباً به همین شکل نیز در منابع امامیه نیز آمده‌اند. در مواردی مانند حدیث علی أخشن/مخشوشن/ممسوس فی ذات الله هم نمود اختلاف تحریرهای اخبار عامی در منابع امامیه مؤیدی بر تأثیر پذیری منابع امامی از عامه است. هرچند در این مورد تأثیر پذیری روایات مرسل منابع امامی از اخبار عامی را پژوهش‌های سندی نیز می‌توان نشان داد. (نک‍: عادل‌زاده و اکبری، حدیث «علیّ ممسوس فی ذات الله»؛ نقش اختلاف نسخه‌ها در در گوناگونی برداشت‌ها.) در رساله ارزشمند بازشناسی هویت تاریخی سلیم بن قیس هلالی نیز برخی از دیگر فوائد اصل همبستگی متن و منبع توضیح داده شده است (قندهاری، 1398ش، بخش2-4-3).
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیهم السلام (1) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ يَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْعَبْدِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ذَاتَ يَوْمٍ وَ هُوَ يَخْطُبُ عَلَى الْمِنْبَرِ بِالْكُوفَةِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ لَوْ لَا كَرَاهِيَةُ الْغَدْرِ كُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ أَلَا إِنَّ لِكُلِّ غُدَرَةٍ فُجَرَةً وَ لِكُلِّ فُجَرَةٍ كُفَرَةً أَلَا وَ إِنَّ الْغَدْرَ وَ الْفُجُورَ وَ الْخِيَانَةَ فِي النَّارِ. اصبغ بن نباته گويد: روزى امير المؤمنين عليه السلام بر منبر كوفه خطبه خواند و فرمود: اى گروه مردم اگر عهدشكنى بد نبود من سياستمدارترين مردم بودم، آگاه باشيد كه هر عهدشكنى تباه كارى و هرزه‏گى است، و هر تباه كارى ناسپاسى و كفرى در بردارد، آگاه باشيد كه بيوفائى و تباه كارى و خيانت در آتش است. 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 338/ 6 از نکات مهم در سیره معصومین ع این است، که ارزش ها را فدای موفقيت های ظاهری نمی کردند. چنانکه مشهور است امیر المؤمنین علی ع حاضر نشدند در شورای شش نفره برای حکومت عدل، دروغی ظاهری بگویند. و نه برای تحکیم حکومت حاضر بودند با طاغوتی چون معاویه از در مکر در آیند و چند صباحی با وعده هایی او را مشغول سازند و بعد او را از سر راه بردارند. مولا امیر المؤمنین ع کسی است در بحبوحه جنگ از جزئیات اصول خود غافل نیست. خبر سوال اعرابی در حین جمل از توحید مشهور است. و یا روشنگری حضرت که «انک امرؤ ملبوس علیه اعرف الحق تعرف اهله» در همین جنگها امام به آسمان نگاه می کردند. و در جواب اعتراض شخص فرمودند که ما برای نماز می جنگیم. و در خبر ابن عباس در نهج البلاغه فرمود اگر به اصلاح کار مردم بپردازی بهتر از اصلاح نعل است و امام فرمود خلافت بر مردم از این نعل برای من بی ارزش تر است. @gholow
🌱 ارزش مداری اهل بیت ع (2) در آیات بسیاری بر این تأکید شده است که ارزش ها فدای اشخاص نمی شود؛ گرچه نزدیک ترین افراد به حق و یا اهل آن باشند: وَ لَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ ‏(39 الزمر: 65) وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاويلِ‏ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ‏ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ‏ (69 الحاقة: 44) وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لي‏ أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسي‏ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ‏ (10 يونس: 15) وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا، إِذاً لَأَذَقْناكَ‏ ضِعْفَ‏ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ الْمَماتِ ثُمَّ لا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنا نَصِيرا (اسراء: 74 و 75) يا نِساءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ- يُضاعَفْ‏ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَيْن‏ (احزاب: 30) از امیر المؤمنین ع روایت است که در مورد عقیده فاسد خوارج می فرمود: أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ كَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي‏ هَذِه‏ آگاه باشيد كسى كه به اين شعار (تفرقه) دعوت كند او را بكشيد گر چه زير عمامه من باشد. 📚 نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 185 علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن هشام بن سالم رفعه قال قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع‏ لَوْ لَا أَنَ‏ الْمَكْرَ وَ الْخَدِيعَةَ فِي النَّارِ لَكُنْتُ أَمْكَرَ النَّاسِ. هشام بن سالم در حديثي مرفوع از اميرالمؤمنين عليه السلام حديث كند كه فرمود: اگر نبود كه مكر و فريبكاري در آتشند من مكر انديش ترين مردمان بودم. 📚 الكافي، ج2، ص336/ ح1 و نهج البلاغه، ص318 خ200 @gholow
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیهم السلام (3) ⚠️ «اگر سبیل این و آن را چرب می کردید...»! به چند طریق روایت است که «جمعی از شیعه نزد امیر المؤمنین ع آمدند و گفتند ای کاش از این بیت المال، اموالی را میان اشراف و رئیسان پخش می کردید، و حتی آنها را بر ما ترجیح می‌دادید، تا این‌که پایه های حکومتتان استوار شود؛ و بعداً عدالت و مساوات را را عایت می کردید. پس حضرت ع فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً وَ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه» 🔸 آيا به من امر مى‏كنيد تا با ستم كردن در حق كسانى كه بر آنان حكومت دارم، دنبال پيروزى باشم؟ به خدا سوگند تا شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مى كنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد. اگر مال از آنِ خودم بود، همه را در پرداخت كردن برابر مى‏داشتم تا چه رسد به اينكه مال، مال خداست!! (و در برخی نسخ: مال مردم است.) 📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏4، ص: 31؛ الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 48؛ نهج البلاغه، خطبه 126؛ الأمالي (للمفيد)، ص: 176 چنانکه در اخباری آمده که علی ع پیشنهاد گماردن معاویه بر کار را (تا شاید جنگ درنگیرد، و یا تا زمانی که پایه های دولت حضرت استوار شود) رد کرد. و فرمود: «لم يكن اللَّه ليراني أتّخذ المضلّين عضداً» (وقعة صفين، ص52؛ شرح الأخبار في فضائل الأئمة الأطهار عليهم السلام، ج‏1، ص356؛ الإمامةوالسياسة، ج‏1، ص116؛ نمونه مفصل تر: الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ابن عبد البر، ج4، ص1447) و بدین سان امیر مؤمنان ع عدالت را بر بقای حکومت خود ترجیح داد. چنان‌که روشن است عدالت امیرالمؤمنین ع از همان ابتدا و در مخالفت با زیاده خواهی های اصحاب جمل، دولت ایشان را با چالش جدی مواجه کرد. و شواهد بسیاری نیز نشان می‌دهد، که حکومت امام ع در کوفه نیز در معرض از دست رفتن بود. (نک: نهج البلاغه، خ25، 27، 29، 34، 39، 69، 71، 97، 106، 107، 108، 116، 119، 121، 125، 125، 126، 131، 135، 166، 171، 174، 175، 192، 204، 207، 208 و...) و دوره کوتاه حکومت امام مجتبی، کاملاٌ ادامه حکومت امیر المؤمنین ع بود. و به نظر می آید اگر خود حضرت امیر ع هم در قید حیات می بودند، شاید طول حکومتشان چندان تفاوتی نمی کرد. @gholow
🌱ارزش مداری اهل بیت ع (4) ... فَقُلْتُ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فَلِمَ لَمْ تَأْخُذْهُ الْآنَ فَتَسْتَوْثِقَ مِنْهُ؟ فَقَالَ: «إِنَّا لَوْ فَعَلْنَا هَذَا لِكُلِّ مَنْ نَتَّهِمُهُ مِنَ النَّاسِ مَلَأْنَا السُّجُونَ مِنْهُمْ وَ لَا أَرَانِي يَسَعُنِي الْوُثُوبُ عَلَى النَّاسِ وَ الْحَبْسُ لَهُمْ وَ عُقُوبَتُهُمْ حَتَّى يُظْهِرُوا لَنَا الْخِلَاف‏... روایت شده (خرّیت بن راشد که با امیر المؤمنین پیمان بسته و در صفین حاضر شده بود، سر به عصیان برداشت، و با سی تن از یارانش بنای بر مخالفت با حضرت گذاشتند، و در مظان این قرار گرفتند که علیه حضرت خروج کنند. پس برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند، ولی) حضرت امیرالمؤمنین ع فرمودند: اگر هر یک از متهمان را دستگیر کنیم، که باید زندان را از متهمان پر کنیم. تا خلاف و جنایتی از کسی آشکار نشده، اجازه ندارم که متعرض مردم شوم، و ایشان را زندانی و عقوبت کنم. الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص223؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏3، ص129 امروزه بسیاری از حکومت‌ها مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر، و رسانه‌هایشان را تعطیل می کنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوه‌ی دیگری داشت. @gholow
🔸عدالت علوی 🌱ارزش مداری اهل بیت ع (5) حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَنْ سَالِمٍ الْجُعْفِيِّ عَنِ الشَّعْبِيِّ قَالَ: وَجَدَ عَلِيٌّ ع دِرْعاً لَهُ عِنْدَ نَصْرَانِيٍّ فَجَاءَ بِهِ إِلَى شُرَيْحٍ يُخَاصِمُهُ‏ إِلَيْهِ ... قَالَ عَلِيٌّ ع: «إِنَّ هَذِهِ دِرْعِي لَمْ أَبِعْ وَ لَمْ أَهَبْ» فَقَالَ لِلنَّصْرَانِيِّ: مَا يَقُولُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ النَّصْرَانِيُّ: مَا الدِّرْعُ إِلَّا دِرْعِي وَ مَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عِنْدِي بِكَاذِبٍ فَالْتَفَتَ شُرَيْحٌ إِلَى عَلِيٍّ ع فَقَالَ-: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ هَلْ مِنْ بَيِّنَةٍ؟ قَالَ: «لَا» فَقَضَى بِهَا لِلنَّصْرَانِيِّ فَمَشَى هُنَيَّةً ثُمَّ أَقْبَلَ فَقَالَ: أَمَّا أَنَا فَأَشْهَدُ أَنَّ هَذِهِ أَحْكَامُ النَّبِيِّينَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ يَمْشِي بِي إِلَى قَاضِيهِ وَ قَاضِيهِ يَقْضِي عَلَيْهِ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الدِّرْعُ وَ اللَّهِ دِرْعُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ انْبَعَثَ الْجَيْشُ وَ أَنْتَ مُنْطَلِقٌ إِلَى صِفِّينَ فَخَرَّتْ مِنْ بَعِيرِكَ الْأَوْرَقِ فَقَالَ-: «أَمَّا إِذَا أَسْلَمْتَ فَهِيَ لَكَ» وَ حَمَلَهُ عَلَى فَرَس‏. به چند طریق، چنین مضمونی روایت شده که امیرالمؤمنین على «ع»- على، زرهى از خود را در نزد مردى نصرانى (مسیحی) يافت، او را براى طرح دعوى پيش شريح قاضى آورد و گفت: «اين زره من است كه آن را نه فروخته‌‏ام و نه به كسى بخشيده‌‏ام». شريح به آن مرد نصرانی گفت: امير المؤمنين چه مى‌‏گويد؟ نصرانى گفت: اين زره از آن من است و امير المؤمنين ع نزد من دروغ‌گو نیست. شريح رو به امام على كرد و گفت: اى امير المؤمنين! آيا دليل و بيّنه‏اى دارى؟ گفت: «نه»، پس قاضى به سود نصرانى رأى داد. آن نصرانى پس از آنكه چند گامى دور شد بازگشت و گفت: من گواهى مى‏دهم كه اين گونه قضاوت كردن از احكام پيامبران است، امير مؤمنان نزد قاضيى (كه خود او را منصوب كرده است) مى‌‏رود و قاضى به زيان او حكم مى‌‏دهد... سپس شهادتین را گفت، و به تعلق زره به امام اعتراف کرد، و امام زره را بدو بخشید، و او را بر اسب سوار کرد. الغارات، دار الکتب الإسلامي، ‏1/ 75؛ (با استفاده از الحياة، ترجمه احمد آرام، ج‏2، ص344). و نیز أخبار القضاة، 2/ 195، 200؛ حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، 4/ 140 به طرق دیگر با اندکی تفاوت. @gholow
بسم الله الرحمن الرحيم با توجه به این که بنا بر خلاصه بودن ارائه بود، ان شاء الله به تدریج به توضیح مستندات آن می پردازیم. 🔶 در کتاب الایضاح/فضل بن شاذان (راوی و متکلم امامی از اصحاب امام عسکری علیه السلام) ص 473-475 در ضمن جواب از روایاتی که عامه برای طعن بر شیعه نقل میکنند، مطلبی از حسن مثنّی نقل کرده که گوید: اگر بر رافضه دست یابیم توبه ی آنان را نخواهیم پذیرفت، زیرا جهاد را رها کرده و وارد باب تقیّه شده اند. مصنّف ایضاح پس از نقد مضمونی این نقل قول گوید: اگر حسن مثنّی واقعا این مطلب را گفته باشد، بیشتر به ضرر شما -اهل سنّت- است نه شیعه، زیرا حسن مثنّی و همفکران او قائل به جهاد و کشتن عامّه و پیشوایان آنان قربةً الی الله هستند! 👈🏻اما شیعیان امامی اگر تمام زمین را برایشان طلا و نقره کنند حاضر نیستند خون یک مسلمان را بریزند یا مالش را بگیرند، مگر همراه امام مهدی علیه السلام که بین مردم عدل را جاری خواهد کرد. @gholow
بسم الله الرحمن الرحیم در آستانه عید فطر کانال واتساپی تشنه کامان غیبت با هدف تبیین ابعاد ناگفته امامت، غیبت و انتظار ایجاد شد. https://chat.whatsapp.com/KmSMH5D43lI0muS7pEHbYP
حدیث_شبلی_در_اسرار_حج؛_روایت_شیعیان_یا_حکایت_صوفیان؟_احمد_خامه_یار،.pdf
1.01M
🔸حدیث شبلی در اسرار حج؛ روایت شیعیان یا حکایت صوفیان؟ احمد خامه‌یار، پژوهشنامه حج و زیارت، ش12، 1400 ش در برخی متون متأخر شیعه، گفت‌وگویی میان امام زین‌العابدین(ع) با شخصی به نام «شبلی» نقل‌ شده که در آن، امام(ع) به تأویل مناسک حج و اسرار معنوی آن با صبغۀ عرفانی پرداخته است. این روایت از زمانی که محدّث نوری آن را در «مستدرک الوسائل» نقل کرده، مورد استناد نویسندگان معاصر شیعه قرار گرفته است. با این‌حال، تاکنون در سند، اعتبار و ماهیت شخص مورد خطاب امام(ع) در این روایت ابهامات متعددی وجود داشته است. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که در متون نسبتاً کهن صوفیان و گاه سایر منابع عامه، تحریرهای متفاوتی از این گفت‌وگو، اما با ساختاری مشابه وجود دارد. در بیشتر آنها تأویل عرفانی مناسک حج از زبان یکی از مشایخ صوفیه، در قالب گفت‌وگویی میان جنید بغدادی (م297- 299ق) و مریدش ابوبکر شبلی (م334ق)، دو صوفی برجسته تصوف بغدادی در سده‌های 3-4ق، یا میان شبلی و صوفی دیگری روایت ‌شده، و تحریر شیعی و مفصل‌تر آن میان شبلی و امام سجاد(ع) (م94)، در دوره‌ای متأخر شکل گرفته است، و پیشینه آن فقط تا سدۀ11 قابل پیگیری است. https://t.me/Ganjineh_channel
⚠️ «گویا به نظرش رسول الله ص کوتاهی کرده‌اند!» در کتاب «درست بن أبی منصور» خبری آمده که در آن امام در دوران استقامت ابو الخطاب او را به خاطر عقاید افراطی اش توبیخ می کنند: عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ، عَنْ زُرَارَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ أَبُو الْخَطَّابِ- قَبْلَ أَنْ يُبْتَلَى وَ يَفْسُدَ - عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَهُ عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَأَخْبَرَهُ، فَقَالَ: أَزِيدُ إِنْ‏ قَوِيتُ‏، قَالَ: فَتَغَيَّرَ وَجْهُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: إِنِّي لَأَمْقُتُ الْعَبْدَ يَأْتِينِي فَيَسْأَلُنِي عَنْ صَنِيعِ رَسُولِ اللَّهِ فَأُخْبِرُهُ، فَيَقُولُ: «أَزِيدُ إِنْ قَوِيتُ» كَأَنَّهُ يَرَى أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَصَّرَ... (الأصول الستة عشر، نشر دار الحديث، ص289، ح423) از زراره نقل است که گوید من و ابوالخطاب -پیش از آن‌که غالی و فاسد شود- بر حضرت ابوعبدالله صادق ع وارد شدیم، پس ابوالخطاب از نماز رسول الله ص پرسید، و حضرت به او پاسخ دادند. اما ابوالخطاب گفت: اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟ پس چهره حضرت دگرگون شد، و فرمود: مرا خشمگین می‌سازد آن که نزدم می‌آید، و از سیره رسول الله ص می‌پرسد، ولی چون اورا به سیره خبر دهم، می‌گوید: «اگر قوت داشتم بیشترش کنم؟» گویا به نظرش می آید (این کم است و) رسول الله ص کوتاهی کرده‌اند. _____ پیشتر در مباحثی نشان دادیم که روایات بسیاری از مشکلات اعتقادی و ضعف ابوالخطاب حتی در دوران استقامت ظاهری او حکایت دارد. به تجربه دیده‌ایم که غلات با همه جهالت و بی دانشی‌شان خود را برگزیدگان عالم می‌پندارند، که تنها آنان تحمل معارف را دارند، گاهی با ادعای تقدس در زمینه وجوب نماز شب می‌نویسند، و هم ایشان دیگر بار از آن سوی بام افتاده و ترک نماز واجب می‌کنند. خطابیانی که که گاه گوشت‌های حلال را بر خود حرام می‌کردند، بعدها به تفصیل از در زمینه حلیت خمر و فضائل آن و اسقاط تکالیف قلم‌فرسایی کرده‌اند (تفصیل مستندات: اکبری، نصیریه، بخش3-6). و این است که گفته‌اند لا تری الجاهل إلا مفرطاً أو مفرِّطا. (جاهل را جز بر افراط و تفریط نمی‌بینی. نهج البلاغه، ص479) و هستند کسانی که تا دیروز گویی شیخ کلینی و صدوق ره را در روایت‌گری معصوم می‌دانستند، و امروز از کفر این عالمان به جرم تقصیر می‌گویند! البته، چه باکشان! ایشان را کافی است که کذاب‌ترین ملحدان سخنی مخالف قرآن را به معصوم نسبت دهد. همین می‌شود ضروری دین که توقف در قبالش مساوق کفر است! @gholow
نقد_متنی_و_سندی_حدیث_معرفت_به_نورانیت_خوروش_@gholow2.mp3
13.74M
نقد متنی و سندی حدیث معرفت به نورانیت 🎙امیرحسن خوروش، 21/ 3/ 1400 ارائه در گروه تلگرامی معاریض: https://t.me/GHMaariz110 📕 1:30 معرفی دو منبع اصلی این حدیث و کتبی که این حدیث را از آن دو گرفته‌اند و معرفی شروح این حدیث 🔺 9:13 تبیین وضعیت سند این حدیث و وضعیت رجالی «محمد بن صدقه» 🔍 12:03 بررسی فرازهای مشکوک این حدیث و رهگیری آن‌ها در مصادر امامیه و مصادر غالیان؛ از جمله بحث دربارهٔ: 🔹 12:03 اصطلاح «المعرفة بالنورانیة» 🔹 15:44 تناسخ و ظهور امیرالمؤمنین ع در دوران‌‌های گوناگون 🔹 20:12 وجود حجّت صامت و ناطق در هر روزگاری 🔹 27:25 انکار درگذشت و قتل امامان ع 🔹 32:10 تأویل صبر به نبی اکرم ص و صلاة به امیرالمؤمنین ع 🔹 36:15 تفویضِ إحیاء مردگان به برگزیدگان خدا 🔹 39:44 حضور فعّال امام در رخدادهای مهمّ امّت‌های گذشته 🔹 44:22 دوگانۀ «مؤمن ممتحَن» و «ناصبی کافر مقصّر» 🔹 50:33 نام بردن از دو فرقهٔ خوارج و مرجئه 🔹 52:19 الوهیّت امیرالمؤمنین ع _____ این تحقیقات به خوبی نشان می‌دهد که برخی از نویسندگان و واعظان ما که احتیاط کمتری در مواجهه با اخبار ناشناس دارند، چقدر آسیب‌پذیرند، و قرن‌ها با تفسیر نادرست چنین اخباری خود را مشغول می‌سازند.@gholow
بسم الله الرحمن الرحيم ✳️ آیا برایم دعا می کند...؟ ✅از حسن بن جهم نقل شده که گفت: خدمت امام رضا علیه السلام عرضه داشتم: مرا از دعایت فراموش نفرما! پرسید: « آیا چنین گمان داری که فراموشت می کنم؟» اندکی با خود فکر کردم، با خود گفتم: امام علیه السلام حتما برای شیعیانشان دعا می فرماید، و من هم که شیعه اش هستم. پس در جواب گفتم: خیر، فراموش نمی کنید! پرسید: از کجا دانستی؟ گفتم: زیرا از شیعیانتان هستم، و شما هم برای شیعیان دعا می کنید. فرمود: غیر از این جهت چه طور؟ گفتم: خیر. فرمود: هرگاه خواستی ببینی نزد من چه [منزلتی] داری، ببین من نزد تو چه [مقامی] دارم. ◾️کافی ۲/۶۵۲: عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن علي بن أسباط عن الحسن بن الجهم قال: قلت لأبي الحسن ع لا تنسني من الدعاء. قال: أ و تعلم أني أنساك؟ قال فتفكرت في نفسي و قلت هو يدعو لشيعته و أنا من شيعته، قلت: لا، لا تنساني. قال: و كيف علمت ذلك؟ قلت: إني من شيعتك و إنك لتدعو لهم. فقال: هل علمت بشي‏ء غير هذا ؟قال قلت: لا، قال: إذا أردت أن تعلم ما لك عندي فانظر إلى ما لي عندك. ◾️عیون أخبار الرضا علیه السلام ۲/۵۰: حدثنا الحسين بن أحمد بن إدريس قال حدثنا أبي قال حدثنا أبو سعيد سهل بن زياد الآدمي قال حدثنا الحسن بن علي بن النعمان عن علی بن أسباط عن الحسن بن الجهم‏ قال: سألت الرضا ع فقلت له: جعلت فداك ما حد التوكل؟ فقال لي: أن لا تخاف مع الله أحدا. قال: قلت: فما حد التواضع؟ قال: أن تعطي الناس من نفسك ما تحب أن يعطوك مثله. قال قلت: جعلت فداك أشتهي أن أعلم كيف أنا عندك؟ قال: «انظر كيف أنا عندك». @gholow
رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر - عادل‌زاده (1).mp3
11.01M
نگاهی دقیق تر به رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر در آغاز جلد 53 بحار الانوار 🎙علی عادل‌زاده 1. مقدمه 0:50 معرفی رساله رجعت 2:40 اهمیت رساله 4:00 توجه غالیان و هشتگ 4:50 استناد شیخ سند 2. سیر انتشار در منابع 6:10 الهدایة الکبری 7:40 حسن بن سلیمان حلی 9:00 مؤلفان قرن 11ق 9:50 مقصود از «بعض مؤلفات اصحابنا» در بحار 11:19 شیوه تقطیع و حذف علامه مجلسی 15:03 ادعای میرجهانی درباره نسخه قدیمی رساله 17:40 ادعای او درباره سند حدیث لولا فاطمة 23:55 نتیجه 3. بررسی سند رساله رجعت 24:52 درستی انتساب رساله به خصیبی 26:45 نمود رساله در دیوان خصیبی 28:13 اتهام خصیبی 30:35 ناشناختگی حسنیان/ دلائل الامامة 32:14 ابن نصیر/ عمر بن الفرات/ محمد بن المفضل/ مفضل 35:15 نقد توصیف علامه مجلسی از سند 36:57 تحلیل جریانی سند/ بابیت 37:58 تسلسل ابواب نصیریه در سند رساله 38:49 تسلسل ابواب مخمسه در طب الائمة 39:17 نمونه‌های تسلسل در اسناد نصیری 39:56 اسناد مشابه خصیبی 41:43 تأخر پیدایش سند 42:33 حلقه مشترک روایات ابن نصیر 43:40 کلیشه رسائل بلند منسوب به مفضل 44:09 سند جابر جعفی در دیوان خصیبی 45:12 نتیجه @gholow
رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر - عادل‌زاده (2).mp3
11.75M
4. بررسی متن رساله رجعت منسوب به مفضل بن عمر 🎙علی عادل‌زاده (ادامه بحث) 0:00 مشابهت و تفاوت رساله رجعت با احادیث دیگر/ شیخ احمد احسائی 2:25 مقایسه روایت مفضل و جابر / تناسخ 8:48 عوسجة اسدی پدر عبد الله بن زبیر؟! 11:23 انتساب بنای سامراء به متوکل 13:14 تاریخ میلاد امام زمان عج 15:18 داستان زید بن سنان 17:27 انحصار غلو در عبدالله بن سبأ / عفراء 18:44 تفویض / نبوت / رسالت 22:28 حرام بودن فرزند متعه! 23:53 معنای رجعت (ارتباط با نفی بلایا) / تأویل ملائکه 25:50 تطبیق آیات قیامت بر رجعت / جاری شدن جوی خمر در رجعت! 28:17 تأویل غالی، تالی، مقصر و... 31:05 ویژگی های زبانی 34:20 اصطلاحات خاص نصیری 36:54 توجیه غلو، هر چه غلو شود تقصیر است! 38:47 بابیت محمد بن نصیر و مفضل بن عمر 39:06 اکوان / تناسخ 39:32 اشتراک بخشی از رساله رجعت با الهفت 40:14 تناسخ شیخین / صلب عیسی / حبس یونس 41:45 تضمن یک روایت کلیدی نصیری 42:39 داستان حزقیل/ نوروز / آب پاشی 44:07 حقوق اخوان/ اشتراکی‌گری 45:19 وجه تسمیه سلسل/ ذکر فرقه ها 46:15 تطبیق اصحاب اخدود بر غالیان 47:20 صاریا / گله بز لاغر بحث و پاسخگویی به ابهامات در گروه معاریض @gholow2
📕 سرِّ فاش! نقد ادله قرآنی و روایی وحدت وجود رساله دکتری آقای محمدعلی صابری جامع‌ترین پژوهش تازه‌نشر در نقد مستندات نقلی فلاسفه و عرفا در موضوع وحدت وجود، با بررسی‌های سندی، متنی، و مفهوم‌شناسی. 🔺خلاصه نتایج الف. نتایج گریز‌ناپذیر انگاره «وحدت وجود» لوازمی همچون نفی آفرینش، متجزی دانستن خداوند، پرستش غیر خدای یگانه و جبرگرایی با اصول معرفتی ادیان توحیدی در تضاد‌اند. ب. نُه آیه مورد استناد وحدت‌وجودی‌ها هیچ‌ یک از این مشهورترین مستندات قرآنی صراحت و حتی ظهور عرفی در دلالت بر این انگاره ندارند. خلاصه تفسیر مشهور از این آیات: 1. آیه «هُوَ الاوَّلُ و الآخِر»: ازلی و ابدی بودن خداوند و نیز قدرت و علم او. 2. آیه «فَثَمَّ وَجهُ الله»: قبله نماز، یا حضور علمی، قدرتی، تدبیری و حِکمی خداوند در همه جا. 3. «کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجهَه»: نابودی و فنای موجودات و بقای ذات خداوند یا نابودی هر عملی جز آنچه رضای خدا از آن اراده شود. 4. آیه «أنَّه الحَقُّ»: نشان دادن نشانه‌های قدرت و حکمت و علم خداوند در مخلوقات که دلالت می‌کنند خداوند و وجود او حق است. یا نشان دادن آثارِ حوادث گذشته یا خبر دادن از حوادث آینده که اثبات می‌کنند رسول خدا و قرآن حق‌اند. 5. آیه «وَ ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ»: اعطای قدرت جسمی و روحی انجام این افعال (قتل مشرکان و ...) از سوی خداوند یا امدادهای الهی (نزول ملائکه و ...) در رخدادی خاص. 6. آیه «إنّا لِله و إنّا إلیهِ راجِعون»: بعث و نشور و رجوع به امر و حکم و ثواب و عقاب خداوند در آخرت. 7. آیه «وَ هُوَ مَعَکُم أینَ مَا کُنتُم»: علم و آگاهی خداوند به بندگان و یا قدرت و تسلط او بر آنها. 8. آیه «حَبلُ الوَرید»: علم یا سلطه خدا نسبت به بندگانش. 9. آیه «بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ»: احاطه علم یا قدرت خدا نسبت بندگان. ج. بررسی سندی مهم‌ترین مستندات روایی وحدت وجود نتایج پژوهش: 1. حدیث «کنز مخفی»: در هیچ یک از منابع روایی شیعه و سنی گزارش نشده، بلکه اولین بار در رسائل اخوان الصفا و سپس در کتب صوفیه و عرفا متداول گشته، به آثار برخی عالمان از غیر عرفا نیز راه یافته است. 2. حدیث «رَأَیتُ اللهَ فیه»: در هیچ یک از آثار حدیثی فریقین وجود ندارد. در کتب متصوفه به محمد‌بن‌واسع، حلاج، امیر‌المؤمنین، خلفای سه‌گانه و دیگران منسوب است. 3. حدیث «لا هو إلا هو»: در کتب روایی شیعه همچون توحید صدوق با سند بسیار ضعیف، و در مکارم الاخلاق طبرسی و مهج الدعوات ابن‌طاوس بی‌سند نقل شده است. [عبارات آن نیز همبستگی عمیقی با کلمات برخی صوفیان دارد.] 4. حدیث «حبل»: در منابع امامیه نیامده، و در منابع سنی با الفاظ متفاوت گزارش شده است که در هیچ‌یک از این منابع سندی قابل اعتبار و بدون خدشه ندارد. 5. حدیث «وَ هُوَ الآن کَما کان»: در هیچ یک از منابع شیعه و سنی روایت نشده است. بخش اول آن در روایاتی آمده است اما بخش دوم آن مجعول و اضافه شده است و برخی عالمان سنی به این مطلب تصریح کرده‌اند. البته بخش دوم به تنهایی ـ و بدون بخش اول ـ در روایتی از شیعه آمده، اما در میان متنی است که معنایی دور از مدعای وحدت‌وجودی‌ها افاده می‌کند. 6. حدیث «قرب نوافل»: در منابع شیعه و سنی روایت شده است و در مجموع از جهت سندی قابل اعتبار و اطمینان است. 7. بخش دوم دعای عرفه: مناجاتی معروف از ابن‌عطاء‌الله اسکندرانی از صوفیان قرن هفتم است که به اشتباه یا عمد در برخی نسخه‌های اقبال سید-بن‌طاوس در انتهای دعای عرفه امام حسین علیه‌السلام اضافه گشته و ناروا آن را جزء دعای آن حضرت دانسته‌اند. 8. روایات «داخل فی الأشیاء»: در منابع روایی شیعه روایت شده‌اند و هر چند سندی صحیح ـ بنا بر اصطلاح پسینیان ـ برای تک‌تک این احادیث یافت نمی‌شود، اما با توجه به تعدد طرق و حضور در کتب معتبری هم‌چون کافی و توحید، در مجموع به صدور مضمون آن از معصوم اطمینان می‌کنیم. 9. روایات «ظلّ»: در منابع شیعه روایت شده‌اند. اسناد آنها دچار اشکال است هر چند پذیرش سند کلینی بنا بر برخی مبانی رجالی بعید نیست. @gholow
د. بررسی متن و مضمون روایات مورد استناد برای وحدت وجود ... جز یک یا دو مورد از متون جعلی و غیر‌ حدیثی، سایر متون، دلالتی روشن بر وحدت وجود نداشتند. خلاصه این نتایج به تفکیک متون: 1. متن «کنز مخفی»: به نظر می‌رسد گوینده متن «کنز مخفی» خواسته است که بگوید: خدا موجودی با ارزش و والا‌مقام بود که پیش از آغاز خلقت ناشناخته بود آنگاه اراده کرد که شناخته شود پس مخلوقاتی بیافرید که چنین شود. متن «کنز مخفی» در معنای وحدت وجود و تجلی ذات خدا صراحتی ندارد بلکه مجموع تعابیر آن بر خلاف این معناست؛ چرا که صراحتا سخن از دو‌گانگی خدا و خلق است نه وحدت آنها؛ صحبت از خلقت و ایجاد است و نه تجلی ذاتی؛ اشاره به حالت نبودِ مخلوقات پیش از آفرینش آنها توسط خداوند دارد و نه همراهی همیشگی و ذاتی آنها با خداوند. 2. متن «رأیت الله فیه»: دلالت یک یا دو شکل از پنج شکل نقل شده آن (با فیه و شکل ترکیبی) بر وحدت وجود بعید نیست هر چند بر معانی دیگر نیز قابل حمل‌اند. سه شکل دیگر (با قبله، بعده و معه) دلالتی بر وحدت وجود ندارند. 3. حدیث «لا هو الا هو»: معنای مورد نظر وحدت‌وجودی‌ها از نظر ادبی اشتباه است چرا که لا را به معنای نفی جنس گرفته‌اند در حالی که صحیح نیست و این لا معنای نفی ساده می‌دهد و معنای عبارت چنین می‌شود: ای کسی که او نیست جز او. و منظور از این تعبیر شبیه نداشتن خداوند و لزوم شناخت او به خودش ـ نه به غیرش ـ می‌باشد. 4. حدیث «حبل»: هر چند معنای ابتدایی آن حضور ذات خداوند در همه جاست اما همین هم غیر از وحدت وجود و یکی بودن خدا و موجودات است. عالمان سنی این حدیث را بر علم خداوند نسبت به هر‌چیز و هرجا حمل کرده‌اند. 5. متن «و هو الآن کما کان»: می‌تواند به معنای نفی خلقت و نفی وجودی غیر از خدا و به معنای همه‌خدایی باشد و نیز می‌توان آن را به معنای برتری ذاتی خداوند و هم‌رتبه نبودن چیزی با او پیش از خلقت و پس از آن دانست. 6. حدیث «قرب نوافل»: کنایی و مجازی بودن معنای آن از نظر عرف اهل زبان امر روشنی است. همچون پدری که به فرزند خود می‌گوید اگر حرف مرا گوش کنی من دست و پای تو می‌شوم، چشم و گوش تو می‌شوم، خداوند مهربان نیز پاداش نوافل بنده را با یاری رساندن ویژه به او در ادراکات و اعمالش می‌دهد و توفیقاتی در بینش و عمل به او می‌بخشد که دیگران ندارند. [نمونه بررسی‌های مرتبط (https://t.me/gholow2/1791)] 7. بخش الحاقی دعای عرفه: گرچه تصریحی به وحدت وجود و عینیت خدا و خلق ـ از جنس تصریحات ابن‌عربی و حیدر آملی و مانند ایشان ـ ندارد اما برخی مقدمات یا لوازم این انگاره همچون تجلی ذاتی خدا در خلق، شناخت خدا با شهود، و تخطئه استدلال عقلی در اثبات خدا از آن برداشت می‌شود 8. روایات «داخل فی الاشیاء»: دلالتی بر وحدت وجود ندارند بلکه مفروض آنها وجود خدا و موجوداتی غیر از خدا و تبیین رابطه این دو است. دسته‌ای از این روایات آشکارا دخول و خروج خدا در موجودات را نفی می‌کنند و او را بالاتر از این اوصاف و ارتباطات ذاتی با مخلوقات می‌دانند؛ و اما آن دسته از این روایات که خدا را داخل و خارج از موجودات می‌دانند معانی تأویلی همچون علم خدا به درون موجودات و علو ذاتی و برتری صفاتی خدا از موجودات را اراده کرده‌اند. 9. روایات «ظلّ»: به معنای عالم ذر و نیز گذرا و فانی بودن دنیا اشاره دارند و ربطی به وحدت وجود و اصطلاحاتی چون ماهیات امکانی ندارند. 👈 بر این اساس معتبرترین مستندات روایی وحدت وجود ارتباط مضمونی با این انگاره ندارند، بلکه بعضاً صریح در کثرت هستند، و در برابر مستندات صریح در وحدت وجود آشکارا نامعتبرند. فهرست کتاب سرِّ فاش ___________ نمونه بررسی‌های سه مستند نقلی دیگر برای وجدت وجود: - ریشه‌یابی خبر «لنا حالات...» - مفهوم‌شناسی روایت «شَيْ‏ءٌ بِحَقِيقَةِ الشَّيْئِيَّةِ» - حدیث «علیّ ممسوس فی ذات الله»؛ نقش اختلاف نسَخ در گوناگونی برداشت‌ها @gholow
بسم الله الرحمن الرحیم به دلیل اقبال اندک مخاطبان محترم به ایتا، عمده پژوهش‌های ما تنها در کانال‌های تلگرامی ارائه می‌شود. اما چون شاید برخی عزیزان به تلگرام دسترسی نداشته باشند، فایل کل مطالب کانال‌ها در طول این سال‌ها به صورت یک‌جا تقدیم می‌شود. این تذکر لازم است که کاملاً ممکن است که سبک نوشتاری یا حتی مبانی این‌جانب در طول چند سال تغییراتی هم داشته باشد. عیدی @gholow
کانال غلوپژوهی، آخر مرداد 1400 معادل 2021-07-20.rar
37.3M
🎁 مجموعه کل یادداشت‌های کانال تلگرامی غلوپژوهی، آخر مرداد 1400 برای جلوگیری از زیاد شدن حجم، در این فایل هیچ یک از فایل‌های صوتی، تصویری و متنی موجود در کانال بارگذاری نشده است، و تنها به متن یادداشت‌ها و تصاویر اکتفا شده است، و فایل مقالات و کتب، و کنفرانس‌ها در تلگرام در دسترس است. @gholow
کانال معرفة الرجال و الآثار، آخر مرداد 1400 معادل 2021-07-20 با فایل مقالات.rar
17.62M
🎁 مجموعه کل یادداشت‌های کانال تلگرامی معرفة الرجال و الآثار، آخر مرداد 1400 در این مجموعه از فایل‌های موجود در کانال، علاوه بر متن یادداشت‌ها تنها فایل‌های تصویری و مقالات کمتر از 1 مگابایت بارگذاری شده است، و فایل دیگر مقالات و کتب، و کنفرانس‌ها در تلگرام در دسترس است. در این مطالب گذشته از ارائه برگزیده پژوهش‌های ارزشمند محققان، سلسله مباحثی در روایات و منابع، تحقیقات رجال، منبع‌شناسی، علل الحدیثی و فقه الحدیثی و بسیاری از مباحث دیگر ارائه شده است. @gholow
کانال صحف مطهرة، آخر مرداد 1400 معادل 2021-07-20.rar
718.5K
🎁 مجموعه کل یادداشت‌های کانال تلگرامی صحف مطهره، آخر مرداد 1400 (بدون فایل‌ها) در این مجموعه در کنار ارائه معارف روایی منقول از ائمه اطهار ع، نکاتی بسیاری در راستای فهم روایات نیز در ذیل بسیاری از اخبار آمده است. @gholow
DalaelTabari.mp3
27.36M
گونه‌شناسی روایات دلائل الإمامة؛ گفتار اول: نقد طبریات 🎙علی عادل‌زاده، ۱۴۰۰/۵/۱۵ 0:25 منازعات اخیر بین امامیه و غالیان 1:22 مستنداتِ مفوضه در دلائل الإمامة 5:05 لزوم بررسی منبع حدیث 7:43 معرفی اجمالی دلائل الإمامة 10:53 قدیم‌ترین نقل‌ها از دلائل 11:18 معرفی اجمالی نوادرالمعجزات 12:15 مؤلف دلائل الإمامة کیست؟ 12:30 تهمت‌ها و مداخلات ناآگاهان 14:52 انتساب کتاب به محمد بن جریر 15:52 دو محمد بن جریر در تاریخ 17:10 طبری شیعی متکلم امامی 19:07 ناآگاهی متأخران درباره هویت دلائل 19:33 اشتباه مرحوم علامه مجلسی 21:56 قدیم‌ترین منبع انتساب دلائل به طبری 23:13 میزان آگاهی ابن طاوس از دلائل 26:47 نادرستی انتساب به طبری، سخن مرحوم شوشتری 27:47 اشتباهاتِ مشابه ابن طاوس 29:48 اسنادِ ابن طاوس به دلائل الإمامة و ترکیب اجازات عام 34:12 منشأ پیدایش طبری صغیر و طبری اکبر 36:30 منشأ اشتباه ابن طاوس 39:02 درباره گزارش ابن شهرآشوب 39:54 نام واقعی دلائل الإمامة 42:10 چندلایگی تألیف کتاب 44:25 دسته‌بندی چهارگانه روایات کتاب 46:57 ارتباط اخبار دلائل با خصیبی @gholow
48:09 ارزش روایات مسند دلائل در بازسازی منابع کهن 50:57 منابع ناشناخته غالیان 52:18 ارزش روایات مرسل دلائل در بازسازی منابع کهن 53:00 تنها بخش کاملاً جعلی کتاب 54:00 مقصود از طبری در آغاز اسناد دلائل کیست؟ 58:12 حضور پررنگ افراد ناشناس و سُنّی در اسناد طبری 1:01:12 ابو محمد بَلوی و عمارة بن زید 1:03:00 بوقلمون صفتی قصّاصان 1:04:54 عمارة بن زید شخصیت تخیّلی یا واقعی؟ 1:05:38 ابراهیم بن سعد کیست؟ 1:07:14 محمد بن اسحاق و دیگر رجال اهل سنت 1:08:12 هیچ یک از اسناد طبری شیعی نیست 1:08:35 چرا ناشناس و سنّی بودن این اسناد دلیل بر جعل است؟ 1:10:45 تناقضات تاریخی و دلائل قطعی بر جعلی بودن این اسناد و متون 1:24:40 تبیین جعلی بودن روایات طبری با قاعده «لو کان لبان» 1:40:31 اشکال در حکیمانه بودن رخدادهای ادعاشده 1:48:55 درخواست حاجات از سنگ! 1:50:30 استقلال علم امام از علم پیامبر ص 1:50:49 تکرار الگوها 1:52:22 جمع‌بندی بحث بحث و پاسخگویی به ابهامات: چهارشنبه، 1400/5/20، ساعت 21 در گروه تصحیح الاعتقاد @gholow
این بار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد از تل دوید، مرثیه ی قتلگاه را از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد این جا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست!" طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد" لب تشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد از التهاب مشک برادر شروع کرد هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد غش کرد روضه خوان نفسش در شماره رفت مدّاحی از کناره منبر شروع کرد: ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه مادر شروع کرد یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از در شروع کرد - هیزم می آورند حرم را خبر کنید- این بیت را چه مرثیه آور شروع کرد این شعر هم که قافیه هایش تمام شد شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد (محسن ناصحی) أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَةِ الْقَریبَةِ، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، التماس دعا. @gholow