eitaa logo
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
781 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3هزار ویدیو
60 فایل
🌿🌾 اینجا ؛ تنها مسیر گیلان🌾🌿 ✨جهت ظهور تنها منجی عالم لطفا صلوات✨ همه دنیا یک لحظه است لحظه ای در برابر ابدیّت ارتباط با ادمین کانال:👇👇 @rahim_faraji @adrekni1403 http://eitaa.com/joinchat/1390084128Cd05a9aa9c5
مشاهده در ایتا
دانلود
17.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«اسلم» و «قارب» دو شهید دیلمی واقعه عاشورا 🔹️«اسلم بن عمر دیلمی» و «قارب ابن عبدالله» دو شهید از منطقه دیلمان در شمال ایران هستند که با لحظه شناسی و امام شناسی خود پادررکاب مولایشان امام حسین علیه‌السلام در واقعه عاشورا ماندند و با جان‌فشانی و شهادت خود از تاریکی رد شده و به خورشید رسیدند. 🥀@Gilan_tanhamasir
25.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مداحی گیلکی "ابوذر بیوکافی" برای "اسلم دیلمی" ▪️ مداحی گیلکی حاج برای ، شهید گیلانی واقعه عاشورا در هیات ثارالله رشت که از شبکه سه سیما پخش شد. 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎆 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 72 " شبیه پدر " ❤️ دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک
🎑 شب 73 "بخشنده باش" 🕰 زمان به سرعتِ برق و باد سپری شد ... 🔹 لحظاتِ برگشت به زحمت خودم رو کنترل کردم ... نمی خواستم جلوی مادرم گریه کنم ... نمی خواستم مایه درد و رنجش بشم ...💗 ✈️ هواپیما که بلند شد ... مثل عزیز از دست داده ها گریه می کردم... 😭 📆 حدود یک سال و نیم دیگه هم طی شد ... ولی دکتر دایسون دیگه مثل گذشته نبود ... حالتش با من عادی شده بود ... حتی چند مرتبه توی عمل دستیارش شدم... 🔶 هر چند همه چیز طبیعی به نظر می رسید ... امّا کم کم رفتارش داشت تغییر می کرد ... نه فقط با من ... با همه عوض می شد... 🌺 مثل همیشه دقیق ... امّا احتیاط، چاشنی تمامِ برخوردهاش شده بود ... ادب ... احترام ... ظرافتِ کلام و برخورد ... هر روز با روز قبل فرق داشت... ❇️ یه مدت که گذشت ... حتی نگاهش رو هم کنترل می کرد... دیگه به شخصی زُل نمی زد ... در حالی که هنوز جسور و محکم بود ... امّا دیگه بی پَروا برخورد نمی کرد... رفتارش طوری تغییر کرده بود که همه تحسینش می کردن ... به حدی مورد تحسین و احترام قرار گرفته بود ... که سوژه صحبت ها، شخصیتِ جدیدِ دکتر دایسون و تقدیرِ اون شده بود ...👏🏼👏🏼 در حالی که هیچ کدوم، علتش رو نمی دونستیم... 📳 شیفتم تموم شد ...لباسم رو عوض کردم و از درِ اتاق پزشکان خارج شدم که تلفنم زنگ زد... –سلام خانم حسینی ... امکان داره، چند دقیقه تشریف بیارید کافه تریا؟ ... می خواستم در مورد موضوعِ مهمی باهاتون صحبت کنم... 📞 🔹 وقتی رسیدم ... از جاش بلند شد و صندلی رو برام عقب کشید ... نشست ... سکوتِ عمیقی فضا رو پر کرد... 👨‍⚕–خانم حسینی ... می خواستم این بار، رسماً از شما خواستگاری کنم ...اگر حرفی داشته باشید گوش می کنم...و اگر سوالی داشته باشید با صداقت تمام جواب میدم... 😊 این بار مکثِ کوتاه تری کرد... ✅ –البته امیدوارم اگر سوالی در موردِ گذشته من داشتید ... "مثل خدایی که می پرستید بخشنده باشید ....." ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🌠 شب 74 "متاسفم" 🔷 حرفش که تموم شد ... هنوز توی شوک بودم... ۲ سال از بحثی که بین مون در گرفت، گذشته بود ... فکر می کردم همه چیز تموم شده امّا اینطور نبود... لحظاتِ سختی بود ... واقعاً نمی دونستم باید چی بگم ... برعکس قبل ... این بار، موضوع ازدواج بود... 💍 🔸نفسم از تهِ چاه در می اومد ... به زحمت ذهنم رو جمع و جور کردم... –دکتر دایسون ... من در گذشته ... به عنوان یه پزشکِ ماهر و یک استاد ... و به عنوان یک شخصیتِ قابلِ احترام ... برای شما احترام قائل بودم ... در حال حاضر هم ... عمیقاً و از صمیمِ قلب، این شخصیت و رفتار جدیدتون رو تحسین می کنم... نفسم بند اومد... ✳️ –امّا مشکلِ بزرگی وجود داره که به خاطر اون ... فقط می تونم بگم ... متاسفم..... 🔵 چهره اش گرفته شد ... سرش رو انداخت پایین و مکثِ کوتاهی کرد... 👨‍⚕–اگر این مشکل...فقط مسلمان نبودن منه... من تقریباً 7 ماهی هست که مسلمان شدم...🕋🌟 🖇 _ این رو هم باید اضافه کنم ... تصمیمِ من و اسلام آوردنم ... کوچکترین ارتباطی با علاقه من به شما نداره ... شما همچنان مثل گذشته آزاد هستید... _ چه من رو انتخاب کنید ... چه پاسخ تون مثل قبل، منفی باشه ... من کاملاً به تصمیمِ شما احترام می گذارم ...و حتی اگر مخالفِ احساسِ من، باشه ... هرگز باعث ناراحتی تون در زندگی و بیمارستان نمیشم.... 〽️ با شنیدنِ این جمالت شوکِ شدیدتری بهم وارد شد ... تپشِ قلبم رو توی شقیقه و دهنم حس می کردم ... مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ... هرگز فکرش رو هم نمی کردم ... یان دایسون ... یک روز مسلمان بشه.....😳 ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
یلداترین شب.. 🖤‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@Gilan_tanhamasir
🖤💔 غروب غمبار عاشورا نگاه بي رمق زينب نگران آيه هاي مُقَطَّع زير سُم اسبان است... 😭 صبور باش دخترِ حيدر پايان اين شام سياه غريبانه‌ات روشني طلوع آخرين خورشيد آل محمد است...☀️ الهی به حق زینب کبری اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض سلااام و درود ، پیشڪش حضـــــــور گرانمایہ شما عزیزان همیشه همراه 🌸 صبحتون دلپذیرو ســـرشار از مهر 🔶 ان شالله که عزاداری‌هاتون قبول باشه 🤲امید داریم که همیشه با دل های پاک و تنهامسیری خودتون، دعاگوی همه مومنین باشید. ❇️خدا از سخاوت خوشش میاد وقتی ببینه دلتون رو انقد صاف کردید که اول برای دوستاتون برای اونایی که میشناسید و حتی نمیشناسید دعا میکنید ذوق میکنه از داشتنتون ، ذوق میکنه ازینکه ببینه دارید سعی میکنید شبیه زهراش بشید که وقتی دعا میکرد اول همسایه هاشو دعا میکرد ... اونوقت گره هایی زیادی از زندگیاتون وا میکنه... +و در آخر میشه مارو هم دعا کنید 💔 🥀@Gilan_tanhamasir
࿐᪥•🖤﷽🖤•᪥࿐ 1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى النَّحرِ المَنحُورِ؛ سلام بر آن گلوى بريده شده. 2⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى النَّحرِ المَقطُوعِ؛ سلام بر آن گلوى قطع شده. 3⃣ السَّلَامُ عَلَى الْخَدِّ التَّرِيبِ؛ سلام بر آن گونه ‏هاى به خاك رسيده. 4⃣ السَّلَامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضِيبِ‏؛ سلام بر آن موهاى خضاب شده. 5⃣ السَّلَامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلِيبِ‏؛ سلام بر آن بدن لخت و عريان. 6⃣ السَّلَامُ عَلَى الثّغَرِ المَقرُوعِ؛ سلام بر آن دندان‏هاى چوب خرده. 7⃣ السَّلَامُ عَلَى الجَسَدِ المَجرُوحِ؛ سلام بر آن جسد پر از زخم. 8⃣ السَّلَامُ عَلَى الجَسَدِ المَطرُوحِ؛ سلام بر آن جسد رها شده. 9⃣ السَّلَامُ عَلَى الجَسَدِ المُقَطّعِ؛ سلام بر آن جسد قطعه قطعه. 🔟 السَّلَامُ عَلَى الجَسَدِ المَرضُوضِ؛ سلام بر آن جسد خرد شده. 1⃣1⃣ السَّلَامُ عَلَى الجَسَدِ المُتفَرَّقِ؛ سلام بر آن پيكر از هم‌گسيخته. 2⃣1⃣ السَّلَامُ عَلَى الْأَعْضَاءِ الْمُقَطَّعَات‏؛ سلام بر آن اعضاى قطعه قطعه شده. 3⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَقطُوعِ؛ سلام بر آن سر بريده. 4⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ الْمَرْفُوع‏؛ سلام بر آن سر بر نيزه شده. 5⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَنصُوبِ؛ سلام بر آن سر نصب شده. 6⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَوضُوعِ قُدّامِ يَزِيد؛ سلام بر آن سر قرار داده شده جلوى يزيد پليد. 7⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَوضُوعِ قُدّامِ ابنِ زِياد؛ سلام بر آن سر نهاده شده مقابل ابن زياد. 8⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَصلُوبِ عَلَى الشَّجَرَة؛ سلام بر آن سر آويزان بر درخت. 9⃣1⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَصلُوبِ عَلى بابِ دمشق؛ سلام بر آن سر آويزان بر دروازه دمشق. 0⃣2⃣ السَّلَامُ‏ عَلَى‏ الرَّأْسِ‏ المَصلُوبِ عَلى بابِ دارِ يَزِيد؛ سلام بر آن سر آويزان بر در يزيد پليد. ▪️◾️▪️◾️ @Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدایِ کربلا ۱۳.mp3
11.81M
۱۳ 🏴 ▪️کربلا قصه‌ی مردن‌های دردناک و بلاخیز نیست! ▫️کربلا نمایشِ الگوهای زیبا مُردن است! ⚡️اما همه‌ی عزاداران کربلا، به این پایان زیبا نائل نمی‌شوند! - شما فکر می‌کنید اهل زیبا مُردن‌اید یا نه؟ - اصلاً این زیبا مُردن برای شما موضوعیت دارد یا نه؟ 💥همه نمی‌توانند به سکانس پایان کربلا در زندگی خویش، برسند! 🥀@Gilan_tanhamasir
🌹خودتان را برای #ظهور امام زمان روحی لک الفدا و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. سالروز شهادت شهیــد محسن حججی 💔 حجت خدا، شهید بی سر...🍃 نام و یادشان گرامی باد🖤🖤🖤 #شهید_حججی #مدافع_حرم #سه‌شنبه‌های‌مهدوی 🏴@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚀 لحظه پرتاب ماهواره ایرانی "خیام" به فضا‌/چرا «خیام» توسط روسیه پرتاب شد؟ 🔹ایران در سال گذشته با پرتاب ماهواره «نور ۲» توسط ماهواره‌بر قاصد، در تزریق ماهواره‌های زیر ۵۰ کیلوگرم به مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین موفق عمل کرد. 🔹 در گام بعدی تزریق ماهواره‌های تا ۱۰۰ کیلوگرم به مدار ۵۰۰ کیلومتری زمین تا انتهای ۱۴۰۱ هدف گذاری شد. 🔹ماهواره خیام بیش از ۵۰۰ کیلوگرم وزن دارد؛ بنابر اعلام سازمان فضایی ایران به دلیل درصد بسیار بالای موفقیت پرتابگر سایوز، پرتاب ماهواره خیام به کشور روسیه واگذار شده است. 🔹با توجه به ضریب اطمینان بالای پرتابگر سایوز، بسیاری از کشورهای صاحب چرخه کامل فناوری فضایی که خود توانایی پرتاب ماهواره را دارند نیز از پرتابگرهای روسی استفاده می‌کنند. / فارس 🇮🇷@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 پیام میثم مطیعی از هیأت به تل‌آویو ▪️ما خودمان را برای رزم آماده کرده‌ایم، بعد شما یک صفحه مجازی را که تعلق‌خاطری هم به آن نداریم می‌بندید؟! 💠@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🌠 #رمان شب #بدون_تو_هرگز 74 "متاسفم" 🔷 حرفش که تموم شد ... هنوز توی شوک بودم... ۲ سال از بحثی
🌌 شب 75 "عشق یا هوس" 🔹مغزم از کار افتاده بود و گیج می خوردم ... 🌺 حقیقت این بود که من هم توی اون مدت به دکتر دایسون علاقه مند شده بودم.....💖❤️ 🔵 امّا فاصله ما ... فاصله زمین و آسمان بود ... و من در تصمیمم مصمّم ... و من هر بار، خیلی محکم و جدی ... و بدون پشیمانی روی احساسم پا گذاشته بودم ... امّا حالا...... 🔸 به زحمت ذهنم رو جمع کردم... –بعد از حرف هایی که اون روز زدیم ... فکر می کردم... دیگه صدام در نیومد... 👨‍⚕ –نمی تونم بگم ... حقیقتاً چه روزها و لحظاتِ سختی رو گذروندم ... حرف های شما از یک طرف ... و علاقه من از طرف دیگه ... داشت از درون، ذهن و روحم رو می خورد ... تمام عقل و افکارم رو بهم می ریخت ... ⚡️ ⭕️ _ گاهی به شدت از شما متنفّر می شدم ... و به خاطرِ علاقه ای که به شما پیدا کرده بودم ... خودم رو لعنت می کردم ... 🌺✅ امّا "اراده خدا" به سمتِ دیگه ای بود ... همون حرف ها و شخصیتِ شما ... و گاهی این تنفّر ... باعث شد نسبت به همه چیز کنجکاو بشم ... 💕 اسلام، مبنای تفکر و ایدئولوژی های فکریش ... شخصیتی که در عینِ تنفّری که ازش پیدا کرده بودم ... نمی تونستم حتی یه لحظه بهش فکر نکنم..... 🔹دستش رو آورد بالا، توی صورتش ... و مکث کرد... 🌷🕋 –من در مورد خدا و اسلام تحقیق کردم ... و این ... نتیجه اون تحقیقات شد ... 👈🏼 من سعی کردم خودم رو با توجه به دستوراتِ اسلام، تصحیح کنم ... 🌟 و امروز ... پیشنهادِ من، نه مثل گذشته ... که به رسمِ اسلام ... از شما خواستگاری می کنم...💍 ⭕️ هر چند روز اولی که توی حیاط به شما پیشنهاد دادم ... حق با شما بود ... و من با یک هوس و حس کنجکاوی نسبت به شخصیتِ شما، به سمتِ شما کشیده شده بودم ... ❣ امّا احساسِ امروز من، یک هوسِ سطحی و کنجکاوانه نیست... عشق، تفکّر و احترامِ من نسبت به شما و شخصیتِ شما ... من رو اینجا کشیده تا از شما خواستگاری کنم.... ❇️ و یک عذرخواهی هم به شما بدهکارم ... در کنار تمام اهانت هایی که به شما و تفکرِ شما کردم ... و شما صبورانه برخورد کردید ... من هرگز نباید به پدرتون اهانت می کردم...... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🎆 شب 76 "پاسخِ یک نذر" 🔷 اون، صادقانه و بی پروا، تمام حرف هاش رو زد ... و من به تک تک اونها گوش کردم ... و قرار شد روی پیشنهادش فکر کنم ... 🌺 وقتی از سر میز بلند شدم لبخندِ عمیقی صورتش رو پر کرد...☺️ –هر چند نمی دونم پاسخِ شما به من چیه...امّا حقیقتاً خوشحالم... بعد از چهار سال و نیم تلاش...بالاخره حاضر شدید به من فکر کنید...😌 🔸 از طرفی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودم ولی می ترسیدم که مناسبِ هم نباشیم ... 😥 از یه طرف، اون یه تازه مسلمان از سرزمینی با روابطِ آزاد بود...🇬🇧🔞 و من یک دخترِ ایرانی از خانواده ای نجیب با عفتِ اخلاقی...🇮🇷🌷 و نمی دونستم خانواده و دیگران چه واکنشی نشون میدن... 🏡 برگشتم خونه ... و بدون اینکه لباسم رو عوض کنم ... بی حال و بی رمق ... همون طوری ولو شدم روی تخت... –کجایی بابا؟ ... حالا چه کار کنم؟ ... چه جوابی بدم؟ ... با کی حرف بزنم و مشورت کنم؟ ... الان بیشتر از هر لحظه ای توی زندگیم بهت احتیاج دارم ... بیای و دستم رو بگیری و یه عنوان یه مرد، راهنماییم کنی....😭 بی اختیار گریه می کردم و با پدرم حرف می زدم... ✅ چهل روز نذر کردم ... اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم ... گفتم هر چه بادا باد ... امرم رو به خدا می سپارم... 💖 امّا هر چه می گذشت ... محبتِ یان دایسون، بیشتر از قبل توی قلبم شکل می گرفت ... تا جایی که ترسیدم... –خدایا! حالا اگر نظرِ شما و پدرم مخالفِ دلم باشه چی؟...😥 🌅 روز چهلم از راه رسید ... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم ... و بخوام برام استخاره کنن ... قبل از فشار دادن دکمه ها ... نشستم روی مبل و چشم هام رو بستم... –خدایا! ... اگر نظر شما و پدرم مخالفِ دل منه ... فقط از درگاهت قدرت و توانایی می خوام ... من، مطیعِ امر توئم... 🌷 ☎️ و دکمه روی تلفن رو فشار دادم... ✨“همان گونه که بر پیامبرانِ پیشین وحی فرستادیم ... بر تو نیز روحی را به فرمانِ خود، وحی کردیم ... تو پیش از این نمی دانستی کتاب و ایمان چیست ... ولی ما آن را نوری قرا دادیم که به وسیله آن ... هر کسی از بندگانِ خویش را بخواهیم هدایت می کنیم ... و تو مسلماً به سوی راهِ راست هدایت می کنی”✨ 📖 سوره شوری ... آیه ۵۲ 🌹و این...پاسخِ نذرِ ۴۰ روزه من بود.... ادامه دارد... 🌹@Gilan_tanhamasir
🎑 شب قسمت آخر "مبارکه ان شاءالله..." ✳️ تلفن رو قطع کردم ... و از شدتِ شادی رفتم سجده ... خیلی خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تایید می کنه.... 💢 امّا در اوج شادی یهو دلم گرفت...😔 🔹 گوشی توی دستم بود و می خواستم زنگ بزنم ایران ... ولی بغض، راهِ گلوم رو سد کرد ... و اشک بی اختیار از چشم هام پایین اومد... 😭 🌷 وقتی مریم عروس شد ... و با چشم های پُر اشک گفت ... با اجازه پدرم ... بله... هیچ صدای جواب و اجازه ای از طرفِ پدر نیومد ... هر دومون گریه کردیم ... از داغِ سکوتِ پدر.... 🔶 از اون به بعد ... هر وقت شهید گمنام می آوردن و ما می رفتیم بالای سرِ تابوت ها ... روی تک تک شون دست می کشیدم و می گفتم : –بابا کی برمی گردی؟ ... توی عروسی، این پدره که دستِ دخترش رو توی دستِ داماد می گذاره ... تو که نیستی تا دستم رو بگیری ... تو که نیستی تا من جوابِ تایید رو از زبونت بشنوم ... حداقل قبلِ عروسیم برگرد ... حتی یه تیکه استخون یا یه تیکه پلاک ... هیچی نمی خوام ... فقط برگرد...😭 گوشی توی دستم ... ساعت ها، فقط گریه می کردم... ☎️ بالاخره زنگ زدم ... بعد از سلام و احوال پرسی ... ماجرای خواستگاری یان دایسون رو مطرح کردم ... 🔵 امّا سکوتِ عمیقی، پشتِ تلفن رو فرا گرفت ... اوّل فکر کردم، تماس قطع شده امّا وقتی بیشتر دقت کردم ... حس کردم مادر داره خیلی آروم گریه می کنه... بالاخره سکوت رو شکست... 🌺 –زمانی که علی شهید شد و تو ... تبِ سنگینی کردی ... 🤒 من سپردمت به علی ... همه چیزت رو ... تو هم سرِ قولت موندی و به عهدت وفا کردی... بغض، دوباره راهِ گلوش رو بست... –حدود ۱۰ شب پیش ... علی اومد توی خوابم و همه چیز رو تعریف کرد ... گفت به زینبم بگو ... من، تو رو بردم و دستتون رو توی دستِ هم میزارم ... توکل بر خدا ... مبارکه... 😊 گریه امان هر دومون رو برید... 😭 💞 –زینبم ... نیازی به بحث و خواستگاری مجدد نیست ... جواب همونه که پدرت گفت ... مبارکه ان شاء الله... ☺️ 🦋 دیگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظی قطع کردم... اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد...تمام پهنای صورتم اشک بود...😭 💖 همون شب با یان تماس گرفتم و همه چیز رو براش تعریف کردم ... فکر کنم ... من اولین دختری بودم که موقع دادنِ جوابِ مثبت ... عروس و داماد ... هر دو گریه می کردن... 😊 ✈️توی اولین فرصت اومدیم ایران🇮🇷 ⭕️ پدر و مادرش حاضر نشدن توی عروسی ما شرکت کنن ... 💍✅ مراسمِ ساده ای که ماه عسلش ... سفرِ ۱۰ روزه مشهد ... و یک هفته ای جنوب بود... ✔️ هیچ وقت به کسی نگفته بودم ... امّا همیشه دلم می خواست با مردی ازدواج کنم که از جنسِ پدرم باشه ... 💞 توی فکّه ... تازه فهمیدم ... چقدر زیبا ... داشت ندیده ... رنگِ پدرم رو به خودش می گرفت....... پایان... 🌹@Gilan_tanhamasir
🍂قسمت این بود بال و پر نزنی مرد بیمار خیمه ها باشی... 🍂حکمت این بود روی نی نروی راوی رنج نینوا باشی.... ▪️و اینک سالروز پَر كشيدنِ مردی اسـت كه در ساليان دراز ؛ غم عظيم عاشورا را لابه لای بغض هاي‌ مناجات ؛ بـه آسمان هديه كرده اسـت و عاشوراى حسینى ؛ كتاب سرخى بود كه تفسیر ناب آن از زبان امام سجاد «علیه السلام» تراوید.... 🏴اللّهُمَّ صَلِّ عَلي عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ سَيِّدِ العابِدِینَ... 🥀@Gilan_tanhamasir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عرض سلام و ادب خدمت شما سروران گرامی🌺 صبح زیبای تابستونیتون بی وصف و نیکو ، و بر مدار آرامش😊 الهی هر کجای ایران زمین هستید حال دلتون خوب بوده و باشه🌹🍃 ⚫️عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری وعزاداری آقا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) و شهادت امام سجاد (علیه السلام) وارث نهضت عاشورا محضر مبارکتان. 💞 🥀@Gilan_tanhamasir
❇️ قرائت ◾روز دوازدهم 🥀@Gilan_tanhamasir
تنهامسیریهای استان گیلان🌳
🎥صحبت‌های شنیدنی #مقام_معظم_رهبری به مناسبت شهادت #امام_سجاد علیه‌السلام #محرم 🥀@Gilan_tanhamasir
📚 |حماسه امام سجاد(ع) 🔻همین الان چشمتان را ببندید و به این فکر کنید که در افکار عمومی چه تصویری از حضرت امام سجاد(ع) شکل گرفته است! متاسفانه بخش اعظم این تصویر، ایشان را یک شخصیت منزوی و منفعل تصور می‌کنند که پس از حادثه عظیم عاشورا در مدینه و گوشه‌ای از جهان اسلام از وقایع و حوادث منتزع شده و صرفا به عبادت و نیایش مشغول بوده‌اند. 🔹کتاب «حماسه امام سجاد(ع)» به عنوان یک اثر در تشریح سیره امام سجاد(ع) دقیقا در نقطه مقابل این تصور نادرست است. 🔹 مقطع ۳۴ ساله امامت حضرت امام سجاد(ع) که از عصر عاشورا آ؛غاز شد بخش مهمی از تاریخ ۲۵۰ ساله حیات ظلم‌ستیزانه ائمه معصومین(ع) از پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) است. روش و هدایت حضرت زین‌العابدین(ع) در دوران اختناق‌آمیز بنی‌امیه موجب شد تا جمعیت اندک و ضریه دیده تشیع و نیروهای انقلابی آن در مدت زمان کوتاهی در کمتر از یک قرن به جمعیتی انبوه تبدیل شوند و کار به جایی برسد که کمتر از ۴۰ سال بعد از شهادت آن حضرت، جریان قوی و فراگیر تشیع به سرنگونی حکومت بنی‌امیه ختم شود. 🔻«حماسه امام سجاد(ع)» حاوی تحلیل‌های محققانه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره سیره سیاسی امام سجاد(ع) است. این کتاب حاصل سخنرانی‌های متعدد معظم‌له است که با موضوع بررسی سیره امام چهار شیعیان در سال‌های ۱۳۵۲، ۱۳۶۵ و ۱۳۶۱ ایراد شده است. امید که حرکت سیاسی ایشان از سوی عموم جامعه اسلامی به درستی درک شود. 📖 تهیه کتاب: https://shop.khameneibook.ir/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B3%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صدایِ کربلا ۱۴.mp3
11.34M
۱۴ ( ) ▪️عزاداری‌ها که تمام می‌شوند؛ تازه قیمت‌یافتگان در مکتب امام علیه‌السلام، مشخص می‌شوند! - آیا شما در عزاداری‌ها، بدنبال قیمت و قدرت گرفتن بوده‌اید؟ - آیا هرساله هدفتان از شرکت در این عزاداری‌ها، تنظیم شدنِ جهت‌گیری‌هایتان با امام، بوده است؟ 💥همه در مکتب امام، تربیت نمی‌شوند ! 🥀@Gilan_tanhamasir