کمتر، بهتر است: داستان گرجستان، روایتی از قیام علیه بروکراسی.
انقلاب گرجستان و اقتصاد ساده شده.
🔸گفتارگاه: داستان #گرجستان پس از انقلاب گل سرخ، بیش از آنکه روایتی از تحولات یک کشور کوچک در #قفقاز باشد، نمونهای است از امکانپذیری تغییراتی که در نگاه نخست، ناممکن به نظر میرسند. سال ۲۰۰۴، گرجستان پس از سالها فساد گسترده و ناکارآمدی عمیق، در آستانه سقوط قرار داشت. #انقلاب_گل_سرخ، حامل مطالباتی بود که از بطن جامعه برخاسته بود: پایان دادن به #فساد، کاهش دیوانسالاری و بازگرداندن اعتماد به نهادهای عمومی. دولت جدید، با رویکرد «کمتر، بهتر است» بهجای افزودن بر پیچیدگیهای موجود، تصمیم گرفت نظام موجود را از اساس ساده کند. در حوزه #مالیات، آنها تعداد مالیاتها را از ۲۱ نوع به ۶ نوع کاهش دادند(اقتصاد در میدان عمل/نیکلا گیلائوری/صفحه۱۱).در نگاه نخست، این تصمیم میتوانست به معنای کاهش درآمدهای مالیاتی و تضعیف دولت باشد. اما اتفاقی خلاف انتظار رخ داد: درآمد مالیاتی از ۷ درصد به ۲۴ درصد تولید ناخالص ملی افزایش یافت(اقتصاد در میدان عمل/#نیکلا_گیلائوری/صفحه۱۱). چگونه؟ پاسخ در دو مفهوم کلیدی نهفته است: #شفافیت و #اعتماد.
سادهسازی نظام مالیاتی، نهتنها هزینههای مالیاتی را کاهش داد، بلکه انگیزه پرداخت را افزایش داد. دیگر نیازی نبود مردم در میان انبوهی از قوانین پیچیده و نامفهوم سردرگم شوند یا تصور کنند که مالیاتشان در نهایت به جیبهای فاسد میرود. این سیاستها به آنها نشان داد که مالیات میتواند ابزاری برای بازسازی کشور باشد، نه صرفاً هزینهای اضافی بر دوششان. اما این سیاست تنها به مالیات محدود نشد. دولت جدید گرجستان، با رویکردی مشابه، بسیاری از مجوزهای غیرضروری را حذف کرد و روند کسبوکارها را سادهتر کرد. نتیجه؟ رشد اقتصادی و افزایش سرمایهگذاری.
این تجربه، نکاتی مهم را در دل خود نهفته دارد. نخست اینکه، تغییرات موفق، نیازمند کاهش پیچیدگیهاست. بسیاری از نظامهای دیوانسالار، بهجای تسهیل امور، تبدیل به موانعی بر سر راه مردم شدهاند. در چنین شرایطی، سادهسازی نهتنها به معنای کارآمدی بیشتر است، بلکه به بازگشت اعتماد عمومی نیز منجر میشود.
دوم اینکه، تغییرات اساسی، شجاعت میطلبد. سیاستمداران غالباً از تغییرات بنیادی پرهیز میکنند، زیرا این تغییرات با ریسکهای سیاسی همراه است. اما دولت گرجستان نشان داد که با جسارت و همراهکردن مردم، میتوان بر این ریسکها غلبه کرد.
و نهایتاً، تجربه گرجستان پرسشی اساسی را برای همه ما مطرح میکند: آیا ما نیز میتوانیم از این الگوها بهره بگیریم؟
آیا میتوانیم ساختارهای پیچیده و فرسوده را به نفع شفافیت و کارآمدی کنار بگذاریم؟
🔘قسمت اول
✍🏻 ۲۰ دی ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah
گفتارگاه
کمتر، بهتر است: داستان گرجستان، روایتی از قیام علیه بروکراسی. انقلاب گرجستان و اقتصاد ساده شده. 🔸گف
کمتر، بهتر است: داستان گرجستان، روایتی از قیام علیه بروکراسی.
🔘قسمت دوم
بدون کارخانه، ولی صادرکننده خودرو!
🔸گفتارگاه: #گرجستان، مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه، تا اوایل دهه ۲۰۰۰ گرفتار همان معضلاتی بود که در بسیاری از اقتصادهای شکننده دیده میشود: بوروکراسی دستوپاگیر، فساد ساختاری، و ناتوانی در تدوین یک سیاست اقتصادی کارآمد. نشانههای این وضعیت را میشد در صادرات کشور دید. در سال ۲۰۰۴، مهمترین کالای صادراتی گرجستان آهنقراضه بود؛ محصولی که نه ارزش افزودهای داشت، نه نیازی به فناوری یا نوآوری. اما تنها شش سال بعد، در ۲۰۱۰، تحولی عجیب رخ داد: #خودرو به مهمترین کالای صادراتی کشور تبدیل شد. و این در حالی بود که گرجستان نه تولیدکننده خودرو بود و نه حتی یک خط مونتاژ داشت. چطور چنین چیزی ممکن شد؟ پاسخ را باید در سیاستگذاری اقتصادی جستوجو کرد. گرجستان، برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه که همچنان درگیر رؤیای صنعتیشدن بودند، مسیر متفاوتی را انتخاب کرد. دولت با درک درست از ضعفهای خود، سه اصلاح کلیدی را در دستور کار قرار داد:
۱. سادهسازی قوانین و مقررات؛ تجارت از بند کاغذبازیهای بیمورد آزاد شد.
۲. کاهش فساد؛ رشوه و امضای طلایی از فرآیندهای اقتصادی حذف شد.
۳. سرمایهگذاری در زیرساختهای حملونقل؛ گمرکها، بنادر و راهها توسعه پیدا کردند.
این تغییرات باعث شد هزینه مبادلات کاهش یابد و گرجستان، ناگهان به یک هاب منطقهای برای تجارت خودرو تبدیل شود. تا پیش از این، واردکنندگان خودرو در بسیاری از کشورهای منطقه با مشکلات متعددی مواجه بودند: تعرفههای بالا، بوروکراسی پیچیده، و فساد سیستماتیک. گرجستان این موانع را از میان برداشت و با یک فرآیند ساده و شفاف، تجار را جذب کرد. در گرجستان، خودرو بهسرعت وارد و ثبت میشد، بدون آنکه نیاز به عبور از مسیرهای طاقتفرسای اداری باشد. معاملهگران خودرو، که حالا دیگر نیازی به پرداخت رشوههای سنگین یا منتظر ماندن برای مجوزهای بیپایان نداشتند، گرجستان را به مرکز تجارت خود بدل کردند. خودروها در آنجا به نام خریداران ثبت میشد و سپس به بازارهای دیگر، از جمله آذربایجان، ارمنستان و آسیای مرکزی صادر میشدند.
اما نکته اصلی در اینجاست: گرجستان بدون داشتن کارخانه خودروسازی، صادرکننده خودرو شد. صادرات در اینجا نه به معنای تولید، بلکه به معنای طراحی یک مسیر بهینه برای عبور کالا از گرجستان بود. این همان تفاوتی است که بسیاری از کشورها هنوز به آن توجه نکردهاند. کشورهایی که همچنان درگیر ساخت کارخانههای پرهزینه و ناکارآمد هستند، میتوانند از گرجستان بیاموزند که توسعه، همیشه در گرو داشتن صنایع سنگین نیست. گاهی فقط باید مسیرهای تجاری را باز کرد، هزینهها را کاهش داد، و اجازه داد که سرمایهگذاران و تجار، مسیر رشد را خودشان پیدا کنند. گرجستان نشان داد که با سیاستگذاری درست، حتی یک کشور کوچک هم میتواند نقشی کلیدی در اقتصاد منطقهای ایفا کند. مسئله این نیست که چه تولید میکنید، بلکه این است که چه فرصتهایی ایجاد میکنید.
✍🏻 ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
🔹@GoftarGah