eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
547 عکس
161 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در بیست و چند قرن پیش یونانیان دشمن خونی ما ایرانیان بودند و با وجود این مورخ بزرگ آنها هرودوت که اورا ابوالمورخین خوانده اند بیست و چهار قرن پیش در حق ایرانیان چنین گفته است: "ایرانی مجاز نیست ازچیزیکه عملش قبیح و غیرمجاز باشد سخن براند و درنظر آنها هیچ چیز شرم انگیزتر از دروغ گفتن نیست از دروغ گذشته قرض کردن هم در نزد آنها بغایت زشت و مکروه است و برای این زشتی علتی که بیان میکنند این است که می گویند آدم مقروض گاهی مجبور میشود دروغ بگوید." محمدعلی جمالزاده _ خلقیات ما ایرانیان 🇮🇷کانال تاریخ ایران /جهان👇 @iran_Tarikh
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۴۶): «دروغ‌های نانکلی» (بخش ۱۵) کشف‌الاسرار کلمه جادوئی نانکلی! (ردیف ۱): دیشب مجالی پیدا کردم برای تأمل و تعمق در نکته‌ای «گیج کننده»‌ (پیام شماره ۳۳۴ کانال گنبد فیروزه) که ذهنم را درگیر کرده بود و همچنین «معما»یی که در (پیام شماره ۳۳۸ گنبد فیروزه) اشاره کرده بودم و بالاخره کشف کردم که نه معمایی در کار است و نه مسئله‌ای گیج‌کننده!! در طی سلسله نوشته‌های تحلیلی اخیر خود به مقوله القای ترسو بودن اهالی از جانب نانکلی و سایر کفتارها پرداختم و در این‌جا لازمست این مسئله عجیب را از منظر دیگری هم مورد توجه قرار بدهیم تا برسیم به رمزگشائی آن دو نکته عجیبی که اشاره کردم با این سؤال که؛ ⁉️ آیا نانکلی در شکایت کیفری خود علیه بنده، پیشتاز و خط‌شکن بود و مثلاً شجاعانه خواست با اخذ محکومیت من، راه را برای شکایت اهالی از بنده باز کند؟! یعنی واقعاً اهالی را ترسوهایی می‌دانست و می‌داند که گمان می‌کند با محکومیت بنده، آن‌ها هم جرأت و جسارت پیدا می‌کنند که مسیر ساختمانی در بلوار حکیم قزوین را در پیش بگیرند؟! و چرا نوشتن فراخوان (اطلاعیه شماره یک!) شورای تحت امر خود را، خود بر عهده گرفت؟! آیا هیچکدام از اهالی (از قبیل؛ صادق‌جنگی، کاظم‌رنگی، حسن‌گنجی، ممدننگی، حمیدمنگی و ...سنگی) قادر به نوشتن فراخوان ننگین مذکور نبودند؟! یا اینکه ماجرا به گونه دیگری رقم خورده است؟! و در عین‌حال چرا در طی ۶ ماه از انتشار این اطلاعیه ننگین، همه اهالی، فقط منتظر نتیجه شکایت نان‌کلی نشستند؟! و حالا که محکومیت بنده هم صادر شده، شاکیانی که بزعم نانکلی پشت درب دادگاه صف بسته بودند، چرا وارد دادسرا نشدند؟! وو.. یعنی آیا باور کنیم که اهالی همچنان در ترس و دلهره و‌ رعب و وحشت از بنده به سر می‌برند؟! یا اینکه در ورای این تصویرسازی مکارانه و شیادانه نانکلی، واقعیت دیگری نهفته است؟ بنده تصور می‌کنم که نانکلی هیچگاه مایل نبوده پیشقراول حمله حقوقی به بنده شود و قطعاً ترجیح می‌داده که تعدادی از اهالی، پیشگام این اقدام شرم‌آور بشوند و او آخر از همه وارد صحنه دادگاه بشود برای خالی کردن تیر خلاصی! ولیکن چه شد که پیشقدم شد؟! بنده براین تصورم که نانکلی خیلی تلاش کرده تا نوکران خود را متقاعد نماید برای شکایت علیه بنده ولیکن موفق نشده است! و حتی به علت امساک آن‌ها هم پی برده است ولیکن طبق نفس سرکش و شیاد خود، ترسو بودن اهالی را برجسته‌سازی کرده است! تا دادگاه را هم به این فریب سوق دهد که با صدور محکومیت بنده، برای ترسوها معبری بگشاید که حق و حقوق کسی بعلت لباس بنده، مضمحل نگردد! بنابراین نانکلی پس از ناامیدی از پیشگامی اهالی در شکایت، ناچار شده است که قدم در پیش بگذارد بدان امید که تعدادی از اهالی لااقل به فراخوان وی در قالب اطلاعیه شماره یک شورای خائن به اهالی، لبیک بگویند که بعد از شش ماه هنوز هم هیچ خبری از فروریختن ترس و هراس اهالی نیست!!!😂😄😃 البته این ناامیدی را وی از همان روزی که پای به دادسرای ویژه روحانیت گذاشت، داشته است فلذا خود را در جای‌گاه وکیل مدافع نوکران خود هم قرار داده است و در شکوائیه خود کلمه‌ای به کار برده است که آنرا باید جادویی‌ترین شگرد شیطنت‌آمیز وی برشمرد! نانکلی ضمن مراجعه به «دادسرای ویژه روحانیت قزوین و گیلان» بعد از بافتن چندین دروغ، در پایان شکوائیه خود نوشته بود: «مستدعی است؛ ضمن مطالعه سلسله بحث‌ها و مطالب نامبرده در فضای مجازی و تحقیقات محلی که بیش از ۲۰۰ پیام طولانی و مفصل که در هر یک، سراسر کذب و به نوعی ایراد تهمت و فحش و ناسزا گفته، نسبت به اثبات ادعاهای کذب و بی‌اساس خود، پاسخگو و برخورد شایسته و مناسب و دور از شأن لباس روحانیت و اعاده حیثیت از چهره خدوم و صادقانه مخاطبین وی را دارم»! بنظرم در تقاضای شاکی، سه عبارت وی توجه قاضی را به خود جلب کرده است: الف) ادعاهای سراسر کذب و بی‌اساس ب) ایراد تهمت و فحش و ناسزا و دور از شأن لباس روحانیت ج) اعاده حیثیت از چهره خدوم و صادقانه مخاطبین فلذا دادگاه خود را موظف دیده بود که این سه مطلب را مورد بررسی حقوقی و کیفری خود قرار بدهد و کلمه «مخاطبین»، جادویی‌ترین کلمه وی بود که دادگاه را تحت تأثیر قرار داد! جالب اینکه بنده هم در مقام دفاع (در جلسه بازجویی و نیز لایحه مقدماتی خود)، ضمن درج نشانی‌های دقیق کانال‌ها و گروه‌های خود، از محضر دادگاه، خواهش کرده بودم که حتی‌الامکان، کلیه پیام‌های مرا در فضای مجازی، مورد بررسی‌های عمیق خود قرار بدهد! و بنظرم این درخواست مشترک، مورد توجه و قبول دادگاه قرار گرفته و کلیه پیام‌های بنده در هر دو کانال، بازبینی شده‌اند. ولیکن مطمئن نیستم که با حوصله و دقت کافی صورت گرفته باشد! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۳۴۷): «دروغ‌های نانکلی» (بخش ۱۶) کشف‌الاسرار کلمه جادوئی نانکلی! (ردیف ۲): ... حداقل سه تا قرینه در صحبت‌های قاضی، نشان می‌دهد که او متون بنده در ایتا را مورد بازخوانی قرار داده است: الف) کلمه «خرس‌خاله»؛ که قاعدتاً قاضی از خود در نیاورده است و من هم ۴ بار آنرا در متون خود به کار برده‌ام (و ۱۳ بار هم بصورت «خرس‌خاله‌ها» که اشاره به جمعیت دارد) ولیکن هیچکدام از اصطلاحات «خرس‌خاله‌ها» و حتی «خرس‌خاله» (و یا «دونقوز») را علیه نانکلی ننوشته بودم و بلکه علیه خائنینی از اهالی روستا به کار برده بودم، اما چرا قاضی آنرا بعنوان توهین تلقی کرد؟! فلذا در پیام شماره ۳۳۸ گنبد فیروزه، نوشتم که «گیر دادن قاضی به عبارت خرس‌خاله بعنوان توهینی بزرگ، خودش معمایی است!» در بازیافت مطلب، متوجه شدم که معمایی در کار نیست. زیرا نانکلی در بند سوم تقاضای خود عبارت «چهره خدوم و صادقانه مخاطبین» را به کار برده است. وی صرفاً بدنبال توهین‌های بنده به شخص خودش نبوده است بلکه توهین‌های من در حق «مخاطبین» (خائنینی از اهالی روستا) را هم مطرح کرده است. بنابراین؛ اگر فقط خودش را نوشته بود، برای این توهین‌های بتعبیر کیفرخواست؛ «محرز و مسلم»، قرار منع تعقیب صادر می‌شد ولیکن بجای «نانکلی» نوشته «مخاطبین» که بالتبع شامل «خائنینی از اهالی روستا» هم می‌شود که صد البته آن‌ها را «خرس‌خاله و خرس‌خاله‌ها و دونقوز» نامیده‌ام و هنوز هم می‌نامم. واقعیت‌های قابل اثباتی را نوشته‌ام ولو اینکه طبق مواد کذا و کذا و مصوب سال کذا و کذا «توهین‌های محرز و مسلم»، تلقی شوند! البته این ادعای نانکلی (خدوم و صادقانه بودن مخاطبین بنده) دروغ نیست زیرا این «خائنین کذاب در حق اهالی» نسبت به خود نانکلی، «خدوم و صادق» بوده‌اند! یکی از مشکلات دادگاه مذکور همین است که؛ ۱) «خدوم و صدوق بودن تعدادی از اهالی نسبت به نانکلی مهاجم» را بر «خائن و کذّاب و رنگرز بودن همان‌ها در حق اهالی و موکلین» خود (همان مبحث همیشگی و داغ «تعارض منافع» اعضای شورا) ترجیح داده است!!! ۲) اگر تهمت بی‌اساس و سراسر کذب نانکلی مبنی بر «ادعاهای سراسر کذب و بی‌اساس» جلوه دادن پیام‌های بنده، وارد تشخیص داده نشده (که در آن‌ها خیانت‌ها و رنگرزی‌های مخاطبین مورد حمله بنده بوده‌اند، فلذا قرار منع تعقیب صادر شده) است، پس چرا دادگاه تلویحاً «خدوم و صدوق» بودن مخاطبین مورد ادعای نانکلی را پذیرفته است؟! چگونه می‌شود که هم ادعاهای بنده، «کذب و بی‌اساس» نباشد (که تعدادی از مخاطبین خود را متهم به کذابی و شیادی و رنگرزی و خیانت و حماقت و... نموده‌ام) و هم ادعای نانکلی، قرین واقعیت باشد (که آن‌ها را «چهره‌های خدوم و صادقانه‌ای مستحق اعاده حیثیت» جلوه داده است)!؟! مگر اینکه دادگاه محترم، خدوم و صادق بودن این جرثومه‌های خیانت و رذالت نسبت به نانکلی را معیار خدمت و صداقت تلقی کرده باشد! در اینصورت تکلیف خیانت‌های شورای روستا و همپالگی‌های اعضای گرفتار تعارض منافع آن چه می‌شود؟! آیا دادگاهی که خدوم و صدوق بودن تعدادی از مخاطبین بنده نسبت به نانکلی را ببیند ولیکن خیانت‌ها و دروغ‌پردازی‌های فراوان همان مخاطبین را نبیند، آیا می‌تواند حکم عادلانه‌ای صادر نماید؟! گیریم که نحوه افشاگری‌های بنده در «شأن روحانیت» نبوده است، ولیکن واقعیت خیانت‌ها و تعارض منافع شورا را که منتفی نمی‌سازد. یعنی بنده اگر در «لباس روحانیت» نبودم، آیا باز هم چنین حکمی (جریمه دو میلیون تومانی) علیه بنده صادر می‌شد؟! خیر! زیرا افشاگری‌های بنده قرین واقعیت و همگی مستند و دارای مدارک و شواهد بوده‌اند. (باستثناء مورد «دختر نانکلی» که آن‌هم از جانب بنده نبود بلکه ادعای خود لعین اوقاف بوده است که بواسطه یکی از اهالی به من رسیده بود که ادعا کرد و می‌کند که از خود ممدننگی شنیده است و بنده هم از روی احتیاط نوشته بودم «طبق گزارشی». بنابراین) هیچکدام از ادعاهای بنده، کذب و بی‌اساس نبودند و توهین‌های بنده هم متناسب با خیانت خائنین بوده است و براستی آن‌ها مستحق تحقیر و توهین و استخفاف‌هایی از قبیل دونقوز و خرس‌خاله هستند. اصل مطلب، متین و محکم است و توجه به لباس بنده در چنین معرکه‌ای، انحراف و نیرنگ و فریب است و موجب تشویش اذهان عمومی. این چه عدالتی است که رسیدگی به تعارض منافع و تمام خیانت‌های شورای پفیوز و کلیه جرائم و تخلفات نانکلی، قربانی لباس بنده بشود؟!!! و بجای تحت تعقیب قرار گرفتن کفتارها، بنده باید محکوم به جریمه بشوم؟! چون که در این لباس نباید به کفتارها می‌گفتم خرس‌خاله‌ها؟! شاید هم‌ حق با دادگاه باشد که نباید به کفتارها می‌گفتم خرس‌خاله! نانکلی اگر کلمه مخاطبین را نمی‌نوشت، بنده محکوم نمی‌شدم! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ خرداد۱۴۰۳ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۴۸): «دروغ‌های نانکلی» (بخش ۱۷) کشف‌الاسرار کلمه جادوئی نانکلی! (ردیف ۳): گفتم: سه قرینه، حاکی از این است که قاضی تحقیق برای صدور کیفرخواست، ناچاراً (طبق درخواست مشترک من و نانکلی!) کلیه پیام‌های هر دو کانال اطلاع‌رسانی قبلی سیدعلاءالدین و بعدی گنبد فیروزه را ملاحظه کرده است. بدیهی‌ست که کلمه «خرس‌خاله»، توهینی در حق نانکلی نبوده است که باعث محکومیت بنده بشود بلکه اشاره به دوستی خاله‌خرسه برخی از اهالی بوده است که ربطی به نانکلی نداشته است ولیکن نانکلی شیاد با نوشتن کلمه «مخاطبین»، توهین در حق اهالی را هم در موضوع رسیدگی قرار داده است! بنابراین محکومیت بنده بعلت این نیست که به نانکلی توهین کرده‌ام بلکه بخاطر اینست که برخی از اهالی را خرس‌خاله نامیده‌ام که از نظر دادگاه توهین بزرگی است! فلذا بنظر بنده، جریمه بنده عادلانه نیست و محق هستم که اعتراض بکنم. در خصوص «ادعای اول نانکلی» (ادعاهای سراسر کذب و بی‌اساس بودن مطالب بنده)؛ قاضی «تحقیق و بازجویی» در کیفرخواست خود، حکم‌ به «منع تعقیب» بنده صادر کرده بود و لذا می‌توان پی برد که طبق تشخیص قاضی، اتهام «ادعاهای سراسر کذب و بی‌اساس» وارد نیست. مفهوم این نکته، اینست که ادعاهای مندرجه در کانال‌های اطلاع‌رسانی بنده، «کذب و بی‌اساس» نبوده‌اند. و قاضی هم در حکم خود نوشته است: «در خصوص اعتراض مجید نانکلی نسبت به قرار منع تعقیب صادره در مورد افتراء و نشر اکاذیب در فضای مجازی به توسط متهم مذکور این مرحله از رسیدگی، دلیل و مدرک موجه و مؤثری که بتواند قرار صادره را نقض نماید به این دادگاه ارائه و ابراز ننموده فلذا مستنداً به مواد ۲۷۰ - ۲۷۱ و ۲۷۳ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال ۹۲ با رد اعتراض نامبرده، قرار صادره را عیناً تأیید می‌نماید.» 👌 «صدور قرار منع تعقیب» برای بنده در این‌خصوص، دو علت می‌تواند داشته باشد: ۱) به علت عدم ارائه مدارک محکمه‌پسند توسط نانکلی به دادگاه، چنانکه در حکم دادگاه هم بدان تصریح شده است. ۲) عدم مشاهده «دلیل و مدرک موجه و مؤثری که بتواند قرار صادره را نقض نماید» در پیام‌های مستند بنده در کانال‌های اطلاع‌رسانی بنده. یعنی وقتی که من برای ادعاهای خود آنهمه مدرک، بارگذاری کرده‌ام، نمی‌توان پذیرفت که آن‌ها «سراسر کذب و بی‌اساس» هستند. اما در خصوص «ادعای دوم نانکلی» (ایراد تهمت و فحش و و ناسزا و دور از شأن لباس روحانیت)، قاضی تحقیق، آنرا پذیرفته و در کیفرخواست خود نوشته بود (و در محضر دادگاه، قرائت شد): «توهین از طریق فضای مجازی توسط دادگاه عنوان اتهامی به توهین موضوع ماده ۶۰۹ اصلاح و تغییر دادگاه؛ بزه انتسابی به مشارالیه را محرز و مسلم تشخیص و مستنداً به ماده ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ و ماده ۲۷۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال ۹۲ و ماده ۱۳ آئین دادسراها و دادگاه‌های ویژه روحانیت و تصویب‌نامه هیأت وزیران مصوب سال ۹۹ نامبرده را به پرداخت دو میلیون تومان جزای نقدی در حق صندوق دولت محکوم می‌نماید.» ⁉️ ادعای دوم نانکلی (مبنی بر توهین) آیا محکمه‌پسند است؟! خیر! زیرا در حالی که بنده خرس‌خاله را به نانکلی نسبت نداده‌ام، چرا دادگاه ادعا می‌کند که «دادگاه؛ بزه انتسابی را محرز و مسلم تشخیص» داده است؟! جواب دادگاه (در تصور بنده) اینست که؛ درسته که خرس‌خاله را به نانکلی نسبت نداده‌ای اما به برخی از مخاطبین خود که نسبت داده‌ای! س: چه ربطی به نانکلی دارد؟! ج: به نانکلی ربطی ندارد اما به مخاطبین خودت ربط دارد. س: مگر نانکلی وکیل وصی مخاطبین بنده است؟! ج: نانکلی با نوشتن کلمه «مخاطبین»، در شکوائیه خود، دایره رسیدگی به توهین‌های شما را توسعه داده است! یعنی که؛ این شیاد ظاهراً خودش را شاکی نشان داده ولیکن به وکالت عملی از طرف برخی مخاطبین بنده وارد دادگاه شده است! ⁉️ مسئلة؛ آیا نانکلی از طرف نوکران خود، وکالت داشته است؟! بنده که در مرحله بازجویی در پرونده چیزی ندیدم. مگر اینکه بعد از فراخوان ننگین شورای خائن در قالب اطلاعیه شماره یک، محرمانه به دادگاه مراجعه کرده‌اند و خواسته‌اند که به توهین‌های بنده در حق آنها هم رسیدگی شود و وانمود کرده‌اند که گرفتار ترس و رعب و وحشت هستند و اسامی آنها باید محرمانه بماند! و دادگاه هم بدون اشاره به شاکیان مخفی (اعم از اهالی و مدیرکل اوقاف قزوین)، با استفاده از کلمه «مخاطبین»، این توجیه را داشته است که نتواند قرار منع تعقیب صادر نماید! و لذا رأی به محکومیت بنده صادر کرد. ناگفته نماند که مدارک تقدیمی نانکلی به دادگاه (پیام شماره ۱۱۶ و پیام قبلی آن و هر دو حاوی کلمات «عروس و دُم‌خروس»!) فاقد کلمه خرس‌خاله هستند و قاضی آنرا قطعاً از سایر پیام‌های بنده بیرون کشیده است! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۴۹): «دروغ‌های نانکلی» (بخش ۱۸) کشف‌الاسرار کلمه جادوئی نانکلی! (ردیف ۴): ب) عبارت قاضی که خطاب به بنده گفت: «شیرت کردن، ولت کردن و محکم‌کاری نکرده‌ای»! قرینه دومی که نشان می‌دهد، قاضی تحقیق، کلیه پیام‌های مرا مطالعه کرده، همین مسئله است که نانکلی بدون ارائه هیچ مدرکی، ادعا کرد که هیچکدام از اهالی روستا، مرا قبول ندارند! و دادگاه هم پذیرفت!! و وقتی گفتم: بنده از اهالی نمایندگی داشته‌ام، قاضی نپذیرفت و عبارت مذکور را به کار برد! ⁉️ قاضی چرا گمان کرد که اهالی بعد از حمایت اولیه، بعداً مرا تنها گذاشته‌اند؟! در این‌جا دو احتمال وجود دارد: ۱) قاضی تحقیق و بازجویی از مراجعه به متون بنده در کانال‌های اطلاع‌رسانی، متوجه این مسئله شده است وگرنه نانکلی که مدرکی نداده بود. ۲) تعدادی از اهالی، محرمانه به قاضی تحقیق مراجعه کرده و چنین چیزی را به او القاء کرده‌اند. اصلاً گیریم که؛ اهالی اول مرا شیرم کرده‌اند و بعدش ولم کرده‌اند! یا اینکه صورت‌جلسات حمایت اهالی را بنده با محضری کردن آن‌ها، محکم‌کاری نکرده‌ام و ممکنست جعلی تلقی شوند! آیا باید باعث گردد که بنده به دو میلیون تومان جریمه، محکوم بشوم؟! صد البته خیر و عدم حمایت اهالی از بنده هم، موجب محکومیت بنده نشده است ولیکن نانکلی در صدد القاء این مسئله به دادگاه بود که بنده خودسرانه وارد مسائل روستا و فضول روابط اهالی شده‌ام و لابد چون بدون دعوت وارد شده‌ام باید مجازات بشوم! دادگاه نه «القائات مکارانه نانکلی منتهی به مجازات بنده» را پذیرفت و نه «نمایندگی غیرمحضری اهالی به بنده» را. فلذا حکمی هم در این خصوص صادر نشد. ولیکن این مسئله را از زاویه دیگری هم باید نگریست. قاضی هنگام تورق صفحات مجازی بنده، متوجه شده است که بنده پیاپی از اهالی گلایه‌مندم که فرضاً؛ ⁉️ چرا برای انحلال شورای خائن، تحرکی از خود نشان نمی‌دهید؟! ⁉️ چرا برای ابطال شکایت نانکلی علیه پدران‌تان، گواهی فوت پدران خود را به دادگاه ارائه نمی‌دهید؟! ⁉️ چرا در جلسات شورای خائن، شرکت کرده و با آن‌ها همکاری می‌کنید؟! ⁉️ چرا برای دفاع از بنده در مقابل توهین‌های گستاخانه اعضای شورا و همپالگی‌های آن‌ها، اقدامی نمی‌کنید؟! و از این‌گونه سؤالات. و یا فرضاً در پیام شماره ۴۹ کانال سیدعلاءالدین نوشته‌ام: «... که نیازمند مشارکت اهالی بویژه سادات در این امر رسمی است (نه بر عهده بنده و امثال بنده) که قاعدتاً با اعطای نمایندگی رسمی به وکیلی معتبر امکان‌پذیر است که آنهم قواعد منطقی خود را دارد. ۵) تعدادی از سادات حسینی به بنده وکالت دادند که در مقابل اداره اوقاف برآیم ولیکن اولا تشریفات رسمی آن طی نشده و ثانیا قواعد آن مراعات نشده است.»! و یا فرضاً در پیام شماره ۲۶۰ کانال گنبد فیروزه نوشته‌ام: «صرفاً اقلیتی از اهالی به عضویت آن در آمدند و باقی ماندند! زیرا صفحات مجازی بنده، مورد تحریم خودفروختگان به نان‌کلی قرار گرفت و ظاهراً اکثریت اهالی هم از آن‌ها تبعیت کردند حتی برخی از عموزاده‌ها و خاله‌زاده‌ها و نهایتاً برادر و برادرزاده‌ام هم آن‌ها را ترک کردند!» و قاضی تحقیق با ملاحظه این‌گونه گلایه‌ها، به این نتیجه رسیده است که لابد اهالی مرا رها کرده و دیگر قبول ندارند! اما این قاضی محترم به این نکته توجهی نداشته است که اگر اهالی مرا رها کرده‌اند پس اینهمه اطلاعات و مدارک از کجا به دست بنده می‌رسد؟! اطلاعات و مدارکی که عمدتاً در اختیار خود اهالی است و بنده علیرغم اینهمه صرف وقت و انرژی برای این روستای غیراقتصادی، هنوز نتوانسته‌ام بسیاری از اطلاعات و مدارک را برای بارگذاری مناسب، آماده نمایم. آیا ارائه اینهمه اطلاعات و مدارک از وقایع روستا و روابط اهالی به کسی که در این روستا نه خانه‌ای دارد و نه رفت‌وآمد چندانی، بمفهوم این نیست که اهالی بدون تظاهرات علنی و عمومی، بصورت محرمانه مرا یاوری می‌کنند؟! اهالی بدون اینکه بخواهند به روابط اجتماعی و خاندانی و طایفه‌ای خود، لطمه‌ای بزنند، مرتباً مرا شارژ می‌کنند که موجب شگفتی همگان هم است، آیا بمفهوم‌ حمایت عملی ایشان از بنده نیست؟ بنابراین رها کردن بنده توسط اهالی، توهمی است که شاید خود بنده (احتمالاً بمنظور خاصی!) بدان دامن زده‌ام! و حال آنکه همکاری اطلاعاتی و مدرکی اهالی، انصافاً مطلب قابل اغماضی نیست و به همین دلیل بنده هم از شرمندگی، قادر به رهاسازی اهالی نبودم. مگر آنکه، همه باور کنند که بنده یا پهباد آسمانی دارم یا جن بوداده‌ای در تسخیر من است و یا اینکه انواع جواسیس سازمان‌یافته را پرورش داده‌ام! و حال آنکه چیزی بجز همکاری صلواتی خود اهالی (حتی آن‌ها که شدیداً مورد نوازش‌های جانانه من قرار گرفته‌اند!)، چیزی در میان نیست. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۵۰): «دروغ‌های نانکلی» (بخش ۱۹) کشف‌الاسرار کلمه جادوئی نانکلی! (ردیف ۵): این گفته قاضی (شیرت کردن، ولت کردن و محکم‌کاری نکرده‌ای)، این مفهوم را هم دارد که ظاهراً اهالی، عهدشکنی کرده‌اند، همچنانکه نانکلی هم جز بدعهدی، هنری ندارد. وقتی ارباب شریر با اهالی قرارداد بست (۱۴۰۰/۱۰/۲۳) و ظرف ۴۱ روز عهدشکنی کرد نوکرهای شرور چرا بدعهدی نکنند!؟! عهدشکنی، نامردمی‌ترین ارتکابی است که ارذل‌الناس بدان شیرجه می‌روند. https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/111 💠 https://eitaa.com/SayyedAlaaddin/115 با عنایت به اینکه حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمودند؛ «همه اقوام و ملل انسانی را مطالعه کردم و تنها خصلتی که همه طوایف و قبایل بر آن اشتراک نظر مثبتی دارند، تعهد و عهدمداری است.»، مفهوم این سخن حضرت اینست که عهدشکنی و بدعهدی بر خلاف مرام همه مردمان است بجز کسانی که هیچ بویی از انسانیت نبرده‌اند! ج) قرینه سومی که گویای مراجعه مستقیم قاضی تحقیق و بازجویی به پیام‌های مجازی بنده است؛ آنجاست که وقتی نانکلی ادعا کرد: «این آقا [علاوه بر خرس‌خاله و دونقوز] به من «کذاب و شیاد» هم گفته»، قاضی به این ادعای پوچ وی ترتیب‌اثری نداد. چرا؟! یعنی خرس‌خاله را بعنوان توهین [به مخاطبین و نه به نانکلی] را پذیرفت و حکم تعزیری هم صادر کرد اما شیاد و کذاب را که بنده مکرراً علیه نانکلی به کار برده‌ام، «قابل استماع» ندانست. چرا؟! زیرا که اتهام و اعتراض وی وارد دانسته نشد. یعنی که برآورد قاضی صادرکننده کیفرخواست، این بوده که توصیف نانکلی با کلمات «کذّاب و شیّاد»، توهین بی‌جایی نبوده و بنده مرتکب افتراء و بهتان نشده‌ام و او براستی کذاب و شیاد بوده است. چگونه می‌شود که قاضی به چنین برداشتی برسد؟ غیر از مراجعه به مفاد پیام‌های مستند بنده، دلیلی برای آن نمی‌توان یافت. چنانچه قاضی، اشرافیتی بر مطالب مستند بنده نمی‌داشت، قاعدتاً ادعای نانکلی (تلقی کذاب و شیاد به توهین بودن) را جدی می‌گرفت و برای آن هم حکم تعزیری می‌داد. مگر اینکه تصور کنیم، قاضی ادعای وی را پذیرفت و در حکم تعزیری خود هم آنرا در نظر گرفت ولیکن در اینصورت، پس چرا به بنده اجازه دفاع و توجیه نداد؟! در مجموع بنظرم، دادگاه محترم، ادعاهای مرا خلاف واقع تشخیص نداد فلذا بر خلاف ادعای حسن‌تاتولا، ادعاهای بنده، نه «چرت» است و نه «پرت»! فلذا «ممد چرت» نامیدن بنده، خلاف واقع است و تحقیر و توهینی قابل پیگرد قضایی و مؤاخذه و مجازات👇 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/105 شاید قرینه‌های دیگری هم بتوان سراغ گرفت که نشان می‌دهد قاضی تحقیق بیچاره، اینهمه پیام را در نوردیده است!😳 شورای بی‌سواد تعداد پیام‌های مرا «بالغ بر هزار پیام» نوشته اما نانکلی در شکوائیه خود آن‌ها را «بیش از ۲۰۰ تا» قلمداد کرده است و حال آنکه تعداد پیام‌های بنده (معطوف به امور روستا و مسائل اهالی) تا زمان اقدام مشترک نانکلی و نوکران، حدود ۴۰۰ تا پیام مسلسل بوده است. خب! خواندن ۴۰۰ تا پیام ۸۰۰ کلمه‌ای (= ۳۲۰٫۰۰۰ کلمه) و ارزیابی حقوقی آن‌ها، کار چندان سهل و آسانی نیست! اگر برای خوانش هر کلمه، یک ثانیه وقت گذاشته باشد، می‌توان تصور کرد که حدود ۸۹ ساعت وقت گذاشته که معادل ۱۱ روز کاری (با ساعات اداری روزی ۸ ساعت) وقت صرف کرده است! از آن‌جا که در پیام‌های اخیر، مکرراً از اطلاعیه شماره یک شورای خائن، یاد شد، لازمست کذابیت‌ها و خیانت‌های مندرجه در آنرا هم برملا بکنم. خصوصاً که اگر نانکلی آنرا نوشته باشد، قاعدتاً تعداد دروغ‌های تعبیه شده در آن (حداقل ۱۰ تا دروغ بزرگ) هم باید استخراج و به اکاذیب نانکلی (چهل دروغ) افزوده شود تا جمع دروغ‌های نانکلی را از ۵۰ دروغ بالاتر ببرد! مضافاً که در شکوائیه خود علیه بنده هم دروغ‌هایی را درج کرده است که هنوز مجالی برای گزارش آن‌ها به اهالی و حتی توضیح واقعیت آن‌ها برای دادگاه نیافته‌ام! که متعاقباً به آن‌ها هم خواهم پرداخت و لذا تعداد اکاذیب نانکلی از ۵۰ مورد هم فراتر خواهد رفت! ⁉️ آیا کسی را که فقط در مکتوبات خود مرتکب حداقل ۴۰ تا دروغ شده، نمی‌شود او را «کذّاب» توصیف کرد؟! قسمت عجیب ماجرا اینجاست که این شیاد ملعون (که خود مجسمه کذاب بودن است) برای پنهان‌سازی دهها اراجیف خود، مرا متهم به نشر اکاذیب کرده است! شرح اراجیف و اکاذیب نانکلی، خودش کتاب قطوری است که تألیف آن، واقعاً وقت و حوصله فراوانی می‌خواهد. ولیکن بنده در این‌جا سعی کردم خیلی اجمالی به تعدادی از آن‌ها اشاره بکنم تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد. و سنخیتی هم که نانکلی با کفتارهای روستای ما دارد و اراجیف و اکاذیب مشترکی که با همدیگر ساخته و پرداخته‌اند و علت انضمام آن‌هاست، خود داستان دیگری است! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ خرداد ۱۴۰۳ گروه سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۳۵۱): «پیش‌دستی بمنظور تداوم عوام‌فریبی»؛ (بخش ۱): دروغ‌ها و تهمت‌های رسمی شورای روستا که موجب تشویش اذهان عمومی و قابل پیگرد قضایی هستند! صرف‌نظر از: ۱) همزمانی فراخوان شورای خائن با شکایت نانکلی شیاد علیه بنده، که مایه ننگ ابدی برای آحاد اعضای این شورای بی‌شرف است، دروغ‌هایی هم در «اطلاعیه شماره یک» درج کرده که یکایک آن‌ها قابل پیگرد قضایی و مجازات است و در این‌جا به آن‌ها اشاره‌ای می‌کنم تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد. ۲) نحوه یادکرد از «حجت‌الاسلام والمسلمین؛ حاج‌سید میربابا حسینی» که توهین‌آمیز (به مقام شامخ روحانیت) است و کلیه بازماندگان و نیز آن شاگردان مکتب‌خانه‌ای آن‌مرحوم که در قید حیات هستند، حق تحفظ دارند و عنداللزوم می‌توانند، اقدام به شکایت علیه اعضای نانجیب شورای پلید نمایند. اطلاعیه شماره یک شورای خائن، نماد وقاحت و پلیدی کامل اعضای حرامی آنست و بنده از هر رذالت و خیانت این‌ها که بگذرم از این فراخوان خبیثانه‌شان نخواهم گذشت. نه صرفاً بعلت انواع دروغ‌ها و تهمت‌هایی که در آن، نسبت به بنده ردیف کرده‌اند بلکه بعلت فرافکنی و‌ سور زدن به سنگ‌پای قزوین که علیرغم افشاء شدن گوشه‌ای از خیانت‌های رذیلانه و شیطانی و نفسانی، هنوز هم می‌خواهند دست پیش را بگیرند و اهالی را در گمراهی و ضلالت نگه دارند! «پیش‌دستی بمنظور تداوم عوام‌فریبی»، چیزی نیست که بشود با آن حتی ذره‌ای کنار آمد. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۵۲): «پیش‌دستی بمنظور تداوم عوام‌فریبی»؛ (بخش ۲): دروغ‌ها و تهمت‌های شورای روستا در اطلاعیه رسمی شماره یک که موجب تشویش اذهان عمومی و قابل پیگرد قضایی هستند! دروغ اول شورا) تعداد پیام‌های بنده؛ 👈تعداد پیامهای مسلسل کانال سیدعلاءالدین= ۱۲۹ 👈تعداد پیام‌های مسلسل کانال گنبدفیروزه = ۲۰۳ 👌جمع کل پیام‌های مسلسل دو کانال مذکور (تا زمان اطلاعیه شماره یک شورای نوکر نانکلی) = ۳۳۲ 😳ولیکن شورای غرق در مرض جهالت یا غرض لجاجت در فراخوان خود نوشته «بالغ بر هزار پیام»!!! (فریب در بزرگ‌نمایی!) 🤔 نکند کانالی هم بنام بنده درست کرده‌اند که دو برابر پیامهای بنده در آن، پیام وجود دارد که روح بنده هم از آن‌ها بی‌خبر است!؟!🙄 بقول معروف؛ از این دُم‌بریده‌ها هر چی بگی برمی‌آد!!!😡 نشانی‌های کانال‌های اطلاع‌رسانی بنده👇👇 @GonbadeFirozeh 💠 @SayyedAlaaddin غیر از این دو کانال فعال در ایتا، بنده در فضای مجازی، کانال دیگری برای روستای امامزاده علاءالدین ندارم. حواستان باشد که این رنگرزهای ملعون، کانال‌های ساختگی خودشان را بنام بنده به شما حقنه نکنند! دروغ دوم شورا) «درج مطالبی غالباً کذب و تهمت»، طبق بررسی قاضی تحقیق دادسرای ویژه روحانیت در موضوع تهمت «افتراء و نشر اکاذیب»، هیچکدام از مطالب بنده، کذب و نشر اکاذیب نبودند (باستثناء دختر داشتن نانکلی که آن‌هم از دروغ‌های ممدننگی بود نه بنده) و لذا برای بنده، قرار منع تعقیب صادر شد‌. بنابراین این تهمت شورای خائن، قابل تعقیب است. دروغ سوم شورا) «مضمون و نیت و هدف این نوشتارها بیشتر ایجاد اختلاف و تفرقه بین افراد و به ویژه طایفه‌ها با یکدیگر»! ⁉️ کدام افراد و طایفه‌ها را به جان کدام افراد و طایفه‌ها انداخته‌ام؟! یکی یکی باید اثبات کنید. نوع تفرقه و نوع اختلافات را باید روشن و شفاف‌سازی بکنید. تفرقه‌اندازی و اختلاف‌افکنی‌ها را خودتان شروع کردید که بدترین آن‌ها فتنه خونین علیه تنها دهیاران بومی روستا بود و آخرین شاهکار شما در اختلاف و تفرقه، کوچه جهنمی است که نماد پلیدی‌های شماست. این نوع فرافکنی‌های خبیثانه شما هم قابل پیگرد قانونی است و لازمست به استنطاق کشیده بشوید. دروغ چهارم شورا) «دعوت بنده به جلسات و عدم شرکت بنده در جلسات بمنظور حق دفاع دادن به اشخاص»! ⁉️ کدام جلسات؟! جلسات شورای خائن و نامشروع که اعضای آن از هیچ خیانتی فروگذار نبودند؟! وانگهی شرکت بنده در جلسات شورا همیشه منوط به استعفای اعضای درگیر «تعارض منافع» بوده است. شورای فعلی بعلت وجود تعارض منافع در عضویت اعضای آن، فاقد وجاهت شرعی و قانونی است و مقاماتی هم که در انحلال چنین شورایی، تعلل و ترک فعل کرده‌اند، تماماً تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. 🌐 فرصت دفاع دادن به افرادی که مورد افشاگری قرار گرفته‌اند؛ بصورت ۲۴ ساعته از هر نقطه جهان، فراهم بوده است👇👇 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین https://eitaa.com/joinchat/3763470541Cd25cef0ad4 💠 گروه هم‌اندیشی سادات میدان https://eitaa.com/joinchat/1424556326Cd51a6f2d0a لینک عضویت این گروه‌ها بدون استثناء در ذیل همه پیام‌های باشتراک گذاشته، درج شده است و هیچ‌گونه پنهانکاری در میان نبوده است. تاکنون پیام‌های هیچ‌کدام از اهالی که در این گروه‌ها به اظهارنظر و حتی تحقیر و توهین و افتراء و دروغ پرداخته‌اند، حذف نشده است. هیچ‌کدام از اهالی از گروه‌های گفتگوی ناهمزمان، اخراج یا محدود نشده‌اند. ✅ طبق قانون؛ هر کسی که مورد تهمت و توهین قرار گرفته باشد، در همان فضایی که مورد حمله حیثیتی قرار گرفته است، مجاز به دفاع است. بنده هم چنین مجالی را فراهم ساخته‌ام. همه اهالی هم از وجود و فعالیت آن‌ها مطلع بوده و هستند. بنابراین هیچ تاخت و تاز یک‌طرفه‌ای در کار نبوده است. نفس تشکیل «گروه گفتگو» همزمان با تأسیس «کانال اطلاع‌رسانی»، نشانه آمادگی برای استماع و استشهاد همگانی است. اگر گروه عمومی تشکیل نمی‌دادم و صرفاً کانال یک‌طرفه‌ای داشتم، شاید اشکال وارد بود ولیکن این تهمت هم هیچ رنگی ندارد برای پاک کردن ننگ‌های بی‌شمار شما اراذلی که هیچ حیثیتی برای این روستا باقی نگذاشتید! مضافاً که جلسات، طبق تجربه پنجاه ساله بنده، معمولاً خاصیت شفاف‌سازی مسائل مختلف و مستند را ندارند و حتی ممکنست توسط خائنینی که قادر به رفع خیانت‌های خود نباشند، معمولاً جلسات را به جنجال و هوچی‌گری و نزاع می‌کشانند و مضافاً که دعوت‌کنندگان به جلسات، صلاحیت دعوت نداشته‌اند یا اینکه بنده در ساعات مدنظر آن‌ها (معمولاً جمعه‌ها) مجالی برای شرکت نداشته‌ام. بنابراین اتهامی در موضوع جلسات، وارد نیست و برای جوسازی علیه بنده، بدان اشاره شده و قابل پیگرد قانونی است. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده و مسئولین شهرستان 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۵۳): «پیش‌دستی بمنظور تداوم عوام‌فریبی»؛ (بخش ۳): دروغ‌ها و تهمت‌های شورای روستا در اطلاعیه رسمی شماره یک که موجب تشویش اذهان عمومی و قابل پیگرد قضایی هستند! دروغ پنجم شورا) «رایزنی از طریق اشخاص معتمد و متدین»!!! ⁉️کدام رایزنی؟! ⁉️کدام معتمد؟! ⁉️کدام متدین؟! همه این ادعاهای پوچ، دروغ و فریب است و حتی یک مورد هم با بنده رایزنی صورت نگرفته است بجز انجام انواع توهین‌های بی‌حساب و کتاب در کانال‌ها و گروه‌های شورای خائن. تا چه رسد به اینکه توسط اشخاص معتمد و متدین، رایزنی صورت گرفته باشد!!! حتی یک نفر از اهالی، مایل به توقف افشاگری‌های بنده علیه خائنین نبوده و نیست. البته فشارهای غیرمستقیم و جنگ روانی خائنین پفیوزی که افشاء شدند، بدون وقفه ادامه داشت و دارد که هیچ‌کدامشان نه ذره‌ای معتمد هستند و نه ذره‌ای ایمان در آن‌ها می‌توان یافت. مگر ایمان به نانکلی شیاد و معتمد آن کذاب بودن! دروغ ششم شورا) «نشر جملات توهین‌آمیز و تفرقه‌افکن»! منظورتان کدام جملات است؟! تک تک جملات تفرقه‌افکن و توهین‌آمیز مرا باید ردیف کنید. این دست پیش گرفتن برای پس نیافتادن هم قابل پیگرد قضایی است. البته ناگفته نماند که برخی از یاران بنده در مبارزه با متجاوزین و خائنینی که آشکارا نقش ستون پنجم دشمن را بازی کرده و می‌کنند! از اول با بنده اختلاف سلیقه داشتند. آن‌ها معتقد بودند و هستند که بدون استفاده از فضای مجازی و اطلاع‌رسانی عمومی، بهتر است این پلیدهای پفیوز را بصورت ناگهانی به دادگاه و مجازات بکشانیم ولیکن بنده بعلت پرهیز از تطویل امر و تصریف وقت در دادگاه‌ها، ترجیح دادم که همه اطلاعات و مدارک واصله را به اشتراک عموم بگذارم و طی تحلیل‌هایی مستند به مدارک و قرائن، صرفاً در مقام روشنگری اهالی از طریق فضای مجازی محدود بر بیایم و اگر قرار به شکایات و مجازات کسی/کسانی باشد، خود اهالی اقدام نمایند و تنها مجازات بنده اتخاذ ادبیاتی تند و تیز باشد که همه (دوست و دشمن) متوجه وخامت اوضاع بشوند که تاکنون هم تا حدودی شده‌اند و اتفاقاً این روش، جواب داد و سیل اطلاعات و مدارک را بسوی بنده سرازیر کرد که خیلی از آن‌ها هنوز برای بازنشر عمومی، آمایش نشده‌اند و بنده اگر متوجه کمترین ندامتی در این خائنین می‌شدم، همین مقدار از درگیری را هم دنبال نمی‌کردم! محاکمه و مجازات این‌ها را بنده به خود اهالی و نهایتاً به پروردگار متعال اما قهار و منتقم می‌سپارم. مضافاً که اگر عبارت «امام‌زاده سید علاءالدین» بر روی عنوان این روستا و شورای اسلامی آن نبود، شاید اینهمه حساسیت بخرج نمی‌دادم. زیرا که عملکرد کثیف این دنیاپرستان، هیچ حرمتی برای امامزاده و سادات آن و الگو بودن این روستا برای سایر روستاهای منطقه، باقی نگذاشته است. دروغ هفتم شورا) «اقدام به تنش‌زدایی از بحران حاصله با اتخاذ راهکارهای مسالمت‌آمیز متعدد»! ⁉️ در کجای دنیا، انجام انواع تحقیرها و تمسخرها و توهین‌ها و تهمت‌های فراوان آنهم در کانال و گروه اطلاع‌رسانی رسمی شورای مثلاً قانونی را می‌توان «راهکارهای مسالمت‌آمیز» بمنظور «تنش‌زدایی» نامید؟! وانگهی انواع «بحران»ها در روستا را شما پلیدهای پفیوز بعلت خودفروختگی به نانکلی مهاجم‌ و شیاد و کذاب بوجود آوردید و تشدید کردید و پیاپی هم فرافکنی کردید و هنوز هم در فرافکنی هستید آنهم در کانال و گروه اطلاع‌رسانی مثلاً قانونی و رسمی و این سوءاستفاده‌ها و فرافکنی‌های شرورانه شما قابل پیگرد قانونی هستند. دروغ هشتم شورا) «از راهکارهای مسالمت آمیز متعددی ورود کردیم که هیچ نتیجه مثبتی حاصل نگردید بلکه ایشان راه در پیش گرفته خودشان را تشدید نیز نمودند» ⁉️ منظورتان از «نتیجه مثبت» چیست؟! اگر منظورتان آنست که بنده روابط مبتنی بر تعارض منافع شما و همپالگی‌های کثیف شما با نانکلی شیاد و کذاب و هجوم خائنانه و فراگیر شما به اهالی (بویژه سادات مظلوم) را نادیده بگیرم، بدانید که تا ابد کور خوانده‌اید. چنین نتیجه شومی نه تنها هرگز عاید شما نخواهد شد بلکه تشدید هم خواهد شد. دم از «راهکارهای مسالمت‌آمیز متعدد» می‌زنید و حال آنکه تنها راه عملی شما فقط و فقط تکذیب و انکار خیانت‌های واضح و آشکار و مستند بوده همراه با تمسخر و تحقیر و توهین‌های گستاخانه در حق بنده و کسانی که گمان می‌کردید مرا همراهی می‌کنند! غیر از فحاشی و هتاکی و انواع یاوه‌گویی‌ها چیزی از جانب شما دیده نشد و یکی از علل تشدید تندی ادبیات بنده به همین علت بود که بجای تنبه و توبه و استغفار و جبران و حداقل ندامت نسبی و عذرخواهی از محضر اهالی، لجوجانه به تداوم عوامفریبی و خیانت‌های خود افزودید! فحاشی و هتاکی کردید و تهمت زدید و بزدلانه پاک کردید! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ گروه هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 گروه سیدعلاءالدین 🌹