Khamenei.ir14040227_46964_128k.mp3
زمان:
حجم:
38.2M
صحبتهای حضرت آقا در دیدار با معلمان
داشتم فکر میکردم که وای چقدر خسته شدم خداروشکر تموم شد.
یهو یادم اومد تازه امتحان دومو دادم:)))
هدایت شده از متنِسبز!
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
_صدا های فراموش شده:))))))
*از دانلود کردن این کلیپ پشیمون نمیشی!
من تقریبا ۱۳ ماهه که دارمش
و هروقت حالم بده بهش پناه میبرم✨
متنِسبز!
💔
هنوز در حال و هوای تولد دوستم بودم. بعد از چند ساعت سراغ تلفن نرفتن، روشنش کردم. انگار... یک چیزی طبیعی نبود.
_مامان اتفاقی افتاده؟
_اتفاق؟ نه. چه اتفاقی؟
_نمیدونم...
همه جا عکس سید ابراهیم را گذاشته بودند. میگفتند تا از چیزی مطمئن نشدید پخش نکنید. امیدتان را از دست ندهید... چه خبر بود؟!
تلویزیون را روشن کردم و شبکه خبر را انتخاب کردم. زیرنویس را خواندهم: «تاکنون خبری از بالگرد حامل آقای رئیسی نیست.» ، «مخاطبان گرامی لطفاً خبرها را از منابع معتبر دنبال کنند.» ...
_مامان، بالگرد آقای رئیسی گم شده.
مامان از آشپزخانه بیرون آمد و زیرنویسها را خواند.
_چیزی نیست، من مطمئنم پیدا میشه.
دلم لرزید. من مطمئن نبودم.
با صدای قرآن از خواب بیدار شدم. سابقه نداشت صبحها در خانهمان صدای قرآن بپیچد! بعد از چند ثانیه خبرهای دیشب یادم آمد... ای وای، نه!
از اتاقم بیرون آمدم و قبل از دیدن مامان و بابا، صفحه تلویزیون را دیدم. بازهم شبکهی خبر. چقدر که این شبکهی خبر شبکهی وحشتناکیست! فیلمهای سیاه و سفید از سید ابراهیم پخش میکردند. گوشهی صفحه یک نوار مشکی بود. باورم نشد. زیرنویس را خواندم: «سید ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، شهید شد.»
تازه بابایم را دیدم. کسی که سر هر مسئلهای به آقای رئیسی... نه، شهید رئیسی فحش میداد.
بهتزده به زمین نگاه میکرد. چشمهایش غم داشت. انگار داشت به عذرخواهی از آقای... نه، شهید رئیسی فکر میکرد.
به مامان نگاه کردم. صدای گریهی دوستش را از تلفنش میشنیدم. مامان دستمالهای خیسش را فشار میداد.
روی مبل نشستم. انگار هنوز هم باورم نشده آقا... نه، شهید رئیسی شهید شده است.
آقای سید ابراهیم رئیسی، راستش را بخواهید هنوز هم عادت نکردهام به شما بگویم شهید سید ابراهیم رئیسی...
الای وصالی
#متن_سبز