🔰 وقتی کینه کورت میکند
▪️ نگاهی گذرا به دفاعیۀ «مهدی نصیری» از «فیروز نادری»
✍ سید محمدحسین دعائی
۱. همانطور که قبلا گفتم، «مهدی نصیری» مسخ شده؛ و هرچه میگذرد، این مسخشدگی در او رسوخ بیشتری پیدا میکند؛ بهگونهای که این روزها، در گاهشمار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور، از شرّ هیچ اتفاق کوچک یا بزرگی برای لگد زدن به جمهوری اسلامی و البته رسوا کردن خود نمیگذرد.
۲. دفاع اخیر نصیری از «فیروز نادری»، بهقدری سست و سطحی است که با هیچ منطقی جز «کینهورزی نسبت به انقلاب اسلامی» نمیتوان آن را توجیه کرد.
او از یک سو با بیدقتی یا غرضورزی تمام، مخالفت نادری با «اساس اسلام» و «نهاد روحانیت» را به مخالفت با «جمهوری اسلامی» تقلیل داده و از سوی دیگر زمین و زمان را برای اثبات حقانیت و برائت او به یکدیگر میدوزد. به میان کشیدن بحث از اقسامِ «کفر»، ارائۀ تحلیلی خام از مقولۀ «استضعاف» و ارائۀ یک بستهبندی دینی از «تکثرگرایی» و «اباحهگری» در قالب انگارۀ التقاطیِ «عصر حیرت»، بخشی از تلاش مذبوحانۀ نصیری برای دفاع از «شخصیت فیروز نادری» است.
آری؛ اشتباه نشود! اینکه «شخص فیروز نادری» و ذات او چه موقعیتی دارد یا اینکه پروندۀ عمر او با چه وضعیتی بسته شد، مورد بحث نیست؛ بلکه سخن در تحلیل آراء و افکاری است که شخصیت او را شکل داده و در آیینۀ گفتار و رفتار او بروز و ظهور پیدا کردهاند.
۳. شخصیت فیروز نادری، حتی اگر مستحق مذمت نباشد ـ که هست ـ قطعا شایستۀ تجلیل نیست. زیرا او نه فقط بهمقتصای مبانی متقن معرفتی، بلکه بر اساس انگارههای سست نصیری نیز وضعیت قابلدفاعی ندارد. به عبارت دیگر، حتی اگر ملاک قضاوت دربارۀ انسانها، فقط «انسانیت و ارزشهای اخلاقی» باشد هم نمیتوان نادری را انسان شایستۀ تجلیلی دانست. زیرا او نه تنها هیچ احترامی برای صاحبان عقیدهای غیر از عقیدۀ خود ـ یعنی متولیان نهاد دین ـ قائل نیست، بلکه بهدنبال شکنجه و کشتن آنها در سیارهای دیگر است؛ و این یعنی اگر دستش برسد و قدرتش را داشته باشد، هم دیکتاتور است و هم مردمآزار.
۴. در پایان، این نکته نیز گفتنی است که: دفاعیۀ «نصیری» از نادری، عرصهای است برای رصد تناقضهای فکری و ریاکاریهای رفتاری او. بهراستی چگونه میتوان نگران دست کوتاه نادری از دنیا، شخصیت او، احترام او و حقوق انسانی و طبیعی او بود، اما در هجمه همهجانبه به مخالفان فکری و سیاسی خود، ذرهای از این نگرانیها را نداشت؟ یا چگونه میتوان به «حیرت حداکثری» معتقد بود، اما بهجای «احتیاط حداکثری»، به «ولنگاری و وادادگی حداکثری» رسید؟ و بالاخره اینکه چگونه میتوان در مسائل اعتقادی و در مواجهه با دینگریزیها و دینستیزیهای صریح، از آزادیخواهی، تکثرگرایی و رواداری دم زد، اما در عرصۀ تقابلهای سیاسی با جبهۀ انقلاب، اهل موضعگیریها و کنشگریهای بنیادگرایانه، تندورانه و جزماندیشانه بود؟
درست است؛ اینها همه نتیجهٔ «کینهورزی» و «مسخشدگی» است.
اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا.
🏷 #نوشتار #یادداشت #مهدی_نصیری #فیروز_نادری #عصر_حیرت #پلورالیسم #لیبرالیسم #سکولاریسم
https://eitaa.com/HOWZAVIAN_khorasan