بدن و تمدن
یکی از رخدادهای مفهومی در دورۀ مدرن، تقابل میان فرهنگ و تمدن بوده است که در آن تمدن امری مادی، و فرهنگ امری ذهنی و اخلاقی به حساب آمده است، در حالی که پیش از دورۀ مدرن و قبل از تقابل بین فرهنگ و تمدن، تمدن پیشرفت مادی و معنوی را به طور توأمان در بر می¬گرفت. تمدن می¬بایست علاوه بر ایجاد شرایط مناسب در زندگی، کمال روحی و اخلاقی را هم بوجود می¬آورد و این درجۀ از کمال، غایت نهاییِ تمدن محسوب میشد. به دیگر بیان طبیعت همواره ماهیت مزدوجی داشته است که درآن هم قوای طبیعی و هم خواسته¬های انسانی مدنظر بوده است و از این دو، نوع دوم (خواسته¬های انسانی) به رغم جلوه¬¬های بیرونیِ کمتر، به عنوان پیشرفت حقیقی محسوب می¬شد. در این نگاه سیادت عقل بر طبیعت و ماده، تقدم خالص محسوب نمی¬شد، بلکه باید عقل بر نوازع انسانی سیادت داشته باشد تا بعضی بعضی را به استثمار نگیرند، و از قوا و ابزارِ مادی علیه دیگران استفاده نکنند. پیشرفت در عالم ماده و ترقی در عالم انسانی، هر دو کار روحی است که در اوّلی روح در عالم ماده تصرف میکند و در دیگری روح در روح تصرف می¬نماید. از نظر آلبرت اشویتسر (در کتاب فلسفه الحضاره) پیشرفت مادی کمترین جوهر تمدن است که ممکن است آثار بد و یا خوب داشته باشد، و پیشرفت اخلاقی اصلی¬ترین جوهر تمدن به حساب می¬آید که همواره دارای آثار نیک و پسندیده است و ادعای تمدن زمانی صحت پیدا میکند که بین آنچه که جوهری است و آنچه که نیست تمایز ایجاد شود.
اشویتسر از همین منظر، به نقد وضعیت گذشته و امروز تمدن مادی پرداخته و آنها را تهی از ارزشهای اخلاقی و محکوم به غرایز انسانی میداند. هر قومی با تعصّبی که داشته است در پی کسب منافع اقتصادی، مادی و اینجهانی خود بوده و فارغ از کرامت انسانیِ دیگران علیه دیگر تمدنها تعدی و ستیزهگری کرده است، درحالیکه پیش از این، امتها حیات روحی خود را از حیات روحی همسایگانشان تفکیک نمیکردند. امروزه شعوب متمدن با تأکید بر تمدن قومی خود، طبع سلیم خود را از دست داده و تابع غرایز شدهاند. براین اساس، در وضعیتی که روح بربریت در موسسات تمدنی ما جریان یافته و نهادینه شده است، باید در پی روحی جدید و تحولی روحانی در دنیای امروز بود، ،باید دست به عملیات باطنی زد نه عملیات ظاهری، باید خُلق باطن را عوض کرد، و باید خود را به جهت معنایی و معنوی از نو تجدید کرد و تعارض میان امتها را کمتر کرد تا تمدن حقیقی شکل بگیرد.
@Habibollah_Babai
🔸 الهیاتِ رنج
🔻 درآمدی بر لذتِ رنج و زیستِ عقلانی انسان
1️⃣ قسمت اول
📍 گفتگو با حجت الاسلام دکتر حبیبالله بابائی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
🔹 رنج کشیدن برای رهایی آدمی از رنجهای مادی و معنویاش، درصورتیکه این رهایی نیاز انسانی و مطابق با اصول اخلاقی باشد، رنجی سازنده است.
🔹یاد چنین رنجی نیز میتواند برای جامعه انسانی سازنده باشد. در مقابل، رنج ازی که بیهدف باشد، و رنج برایای که صرفاً برای خودِ فرد است و نه برای دیگری، از جمله رنجهای ویرانگر در روابط انسانی است.
🔹این نوع رنج، نهتنها پایهای برای انسجام اجتماعی نخواهد بود، بلکه در روابط انسانی و اخلاقی بسیار آسیبزا خواهد بود.
🔹در مقابل، رنج برای دیگران که بهترین و جامعترین مثالهای آن را میتوان در تاریخ ادیان الهی پیدا کرد، میتواند پایهای برای اخلاق در روابط با دیگران باشد.
🔹در واقع، آنگاه که برای رهایی معنوی و مادی دیگران رنج میکشیم و یا چنین رنجی را عمیقاً یاد میکنیم، خودخواهی از وجود ما رخت برمیبندد.
نسخه کامل 👇👇👇
@Habibollah_Babai
@kheradvarzi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخی اجمالی به صحبتهای دکتر آرش حیدری
حجت الاسلام دکتر احمد اولیایی
عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
@Habibollah_Babai
به اهتمام پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی
نشست «جهان اسلام و جام جهانی فوتبال»
با ارائه دکتر حمیدرضا آصفی برگزار خواهد شد.
زمان: سهشنبه، ۱۷ آبان ماه
ساعت ۱۵ الی ۱۸
https://session.ssrc.ac.ir/world-cup
@Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 خوانندگی زنان برای ایران قوی
🎙گروه دختران هم آوایی آفاق
🔹ترانه سرا: کیومرث عبدی
🎼آهنگساز و تنظیم: حسین نویان 🇮🇷
🔸تهیه کننده صوت : فاطمه قلعه نویان
نشست تخصصی《چیستی و نحوه وجود فرهنگ: نگرش نوین به فلسفهٔ فرهنگ》به همت پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی با همکاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (گروه فرهنگی تمدنی) به صورت حضوری و مجازی برگزار میشود:
◀️سخنرانان: حجج اسلام استاد سیدیدالله یزدانپناه، استاد علی اکبر رشاد، استاد حمید پارسانیا.
◀️دبیر نشست: حجت الاسلام دکتر مسعود اسماعیلی
☑️روز: پنجشنبه
🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۰۸/۲۶
🕧ساعت: ۱۵ الی ۱۷:۲۰
🏢پردیسان، بلوار دانشگاه، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، سالن اجتماعات امام حسین علیه السلام
🌐 لینک حضور در جلسه
dte.bz/scscenter
@Habibollah_Babai
🔻آنچه از «کشف حجاب» دیدم:
روایتبازی یک اقلیّتِ دیکتاتور
🖋 مهدی جمشیدی
دوشنبه، ۲۲ آبان ۱۴۰۱. شهر تهران. پرسهزنیِ جامعهشناختی در ایستگاههای متروی گلبرگ و دروازه شمیران و تئاتر شهر و میرزای شیرازی در صبح و ظهر. تلاش داشتم که به یک «بُرش عینی» و «برداشت مستقیم» از واقعیّت اجتماعی دست بیابم و وضع حجاب دختران و زنان را فارغ از «عایقهای رسانهای» و «حائلهای روایی» مشاهده کنم. مشاهدهای که در قلب آن، «پرسش» وجود داشت و نه «پیشداوری». در طول یک ماه گذشته نیز به چنین مشاهداتی رو آورده بودم و در نقاطی از شهر، با دقت و تأمّل، از این زاویه به واقعیّت اجتماعی نگریسته بودم. مشاهداتم در امروز، مطابق با همۀ مشاهدههای قبلی بود و آنها را تأیید میکرد. و اماّ نتایج:
۱- تنها «پنج درصد» از دختران و زنان، «کشف حجاب» کرده بودند؛ یعنی «شال» یا «روسری» یا «مقنعه» بر سر نداشتند و «سر برهنه» در ایستگاههای مترو رفتوآمد داشتند. در اینجا، برآوردی دربارۀ تعداد زنان چادری یا شُلحجاب ارائه نمیکنم و پرسش خویش را به همین مسألۀ خاص، محدود میکنم. با مشاهدۀ این تعداد اندک، متعجب شدم که این همه غوغا و هیاهو برای «حجاب اختیاری» – که هدفی جز «کشف حجاب» نداشت – تنها معطوف به همین «پنج درصد» بوده است؟! بهعبارتدیگر، باید «قانون حجاب الزامی»، برچیده شود تا فقط این پنج درصد بتوانند کشف حجاب کنند؟! این پنج درصد، چه نسبتی با آن «روایتهای انبوه» دارند؟!
۲- بیحجابی در این پنج درصد، محدود به «برداشتن حجاب از سر» بود؛ بهطوریکه پوشش سایر قسمتهای بدنشان، عادی و عرفی بود. اینگونه نبود که چون حجاب از سر برداشته باشند، دربارۀ بخشهای دیگر بدن خود نیز همین منطق را دنبال کرده باشند و در آن قسمتها نیز دست به «ساختارشکنیِ پوششی» زده باشند. دراینمیان، تنها دَه خانم مشاهده کردم که برخلاف این بودند و پوشش قسمتهای دیگر بدنشان نیز زننده بود، از جمله اینکه شلوارشان تا نزدیکهای زانویشان بالا آمده بود، یا تیشرت تنگ پوشیده بودند و حجم بدنشان آشکار بود، یا یقیۀ تیشرتشان باز بود و ... .
۳- بهجز دو مورد، همۀ کسانیکه کشف حجاب کرده بودند، «شال بر دور گردن» داشتند، درحالیکه چنانچه قطعیّتی دربارۀ کشف حجاب وجود دارد، دیگر «انداختن شال به دور گردن»، معنا ندارد. دراینباره، کنجکاو شدم و دریافتم که بخشی از اینان احتمال میدهند که واکنش و برخوردی صورت بگیرد و همچنان مطمئن نشدهاند که حجاب اختیاری، برقرار شده است؛ بخش دیگری نیز وقتی به «محل زندگی» یا «محل کار» خود نزدیک میشوند، ترجیح میدهند که از وضع کشف حجاب، خارج شوند؛ و جالب اینکه بخش دیگر، گاهی موهای خود را میپوشانند و گاهی هم نمیپوشانند و هنوز به «جمعبندی» نرسیدهاند و میان این دو، یکی را «انتخاب» نکردهاند.
۴- دیگر اینکه پنج درصدی که به آنها اشاره کردم، هرگز محدود به «دهۀ هشتادیها» نبودند، بلکه آشکارا، «ترکیبی از همۀ نسلها» بودند و هیچ احساس نکردم که در آنها، غلظت دهۀ هشتادیها بیش از دیگران است. برخلاف نظریۀ «گسست نسلی»، مشاهده کردم که تعداد دهۀ هفتادیهایی که کشف حجاب کردند، بیش از دهۀ هشتادیها است، و حتّی تعدادی از آنها نیز زنان پیر هستند.
۵- «توزیع جغرافیاییِ» کشف حجاب نیز در همۀ ایستگاهها، یکسان بود و تفاوت خاصی میان این نقاط وجود نداشت؛ هر چند مشاهدات قبلیام نشان میدهد که باید میان «جنوب شهر» و «شمال شهر»، تمایز نهاد و در محلهها و مناطق شمالی، باید این رقم را به حدود ده درصد افزایش داد. در واقع، میان فرودستیِ اقتصادی از یک سو و کشف حجاب از سوی دیگر، همبستگی مثبت وجود ندارد، بلکه برعکس است. ازاینرو، جریان اغتشاش در ماه گذشته در تهران، بیاعتنا به «مطالبههای اقتصادی» بود و «دغدغۀ معیشت» نداشت، بلکه «آزادی پوشش» را دنبال میکرد.
۶- «مواجهۀ دیداری و چشمیِ مردم» با کسانی که کشف حجاب کرده بودند، هنوز به صورتی است که گویا کشف حجاب در «وضع ضدّهنجاری» قرار دارد؛ یعنی عموم مردم با «دیدۀ تعجب» به اینان مینگرند؛ چنانکه حرکت این افراد در میان مردم، با «نگاههای طولانی و خیرۀ» دیگران توأم است. البتّه ازآنجاکه این نگاهها، خاص مردان نیست و زنان نیز نسبت به این زنان، چنین دیدی دارند، چندان نباید نگاههای مردان را بر تمنّاهای جنسی و لذّتطلبیِ مردانه حمل کرد. هرچه که هست، همچنان کشف حجاب بهعنوان یک «کنش نابهنجار و غیرعادی» تلقّی میشود و ما با موقعیّت تثبیتشدگی و جاافتادگی این کنش، فاصله داریم.
@Habibollah_Babai
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
«فرهنگ» به مثابه «معنای انباشته»
نشست تخصصی «چیستی نحو وجود فرهنگ» با ارائه استاد یزدانپناه و با نقد و بررسی اساتید رشاد و پارسانیا و دبیری دکتر مسعود اسماعیلی در دانشگاه باقرالعلوم ع و با حضور اساتید و محققان مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد.
در این نشست استاد یزدانپناه مولف «چیستی نحوهٔ وجود فرهنگ» پس از بیان مقدماتی در باب «ساحت تعامل در انسان» و «انسان در موقعیتهای انسانی و کنشهای معنادار در آن»، به موضوع «انباشتگی اجتماعی» در دو بُعد «معنا» (فشردگی معنا) و «ساخت عینی» (فشردگی عینیت خارجی) پرداختند. سپس ایشان با اشاره به سطوح سهگانه فرهنگ (سطح روئین، سطح میانی، و سطح بنیادین) ویژگیها و ابعاد وجودی فرهنگ همچون ۱) بُعد مادی - مجرّد فرهنگ، ۲)، هویّت انتشاری، ترکیبی و توحّدی فرهنگ، ۳) سیّالیّت فرهنگ، ۴) سمتهای فاعلی سریانی فرهنگ، ۵) تاریخمندی فرهنگ، و ۶) جریان و سریان فرهنگ در تکتک افراد را برشمرده و توضیح دادند. بعد از بیانات ایشان جناب استاد رشاد و استاد پارسانیا ملاحظاتی را در باره کتاب و نظرات مولف بیان داشتند.
این نشست به ابتکار «پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی» و «پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی» و با همکاری «گروه فرهنگ و تمدن» در دانشگاه باقرالعلوم ع و «شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» برگزار شد.
@Habibollah_Babai
نشست تخصصی چیستی و نحوه وجود فرهنگ.mp3
48.98M
⬅️نشست تخصصی چیستی و نحوه وجود فرهنگ
📒نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ
👤باحضور:
استاد سید یدالله یزدان پناه
و اساتید
🔹علی اکبر رشاد
🔹 حمید پارسانیا
🎧از رادیو پژوهش بشنوید
🌐http://dte.bz/GIQYL
📒دبیر علمی :حجت الاسلام دکتر مسعود اسماعیلی
⏰زمان: پنجشنبه ۲۶ آبان ماه ، ساعت ۱۵ تا ۱۷:۲۰
💠مکان: قم- پردیسان، دانشگاه باقرالعلوم ع ، سالن اجتماعات امام حسین ع
⬅️مجری: پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی
💠همکاران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و مرکز همکاری های علمی و بینالملل ) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (گروه فرهنگی تمدنی)
https://eitaa.com/isca_seda/5281
⬅️پژوهشگاه را در فضای مجازی دنبال کنید
🌐 https://takl.ink/Isca.ac.ir/
@Habibollah_Babai
1_2101041101.mp3
1.25M
رهبر انقلاب صبح امروز:
پیشرفت جمهوری اسلامی برای استکبار و غرب غیر قابل تحمل است
💻 Farsi.Khamenei.ir
در دیدار با حمیدرضا آصفی در موضوع «جامجهانی و جهان اسلام» پرسشهای ذیل مورد گفتگو قرار گرفت:
1. معنای فرهنگی و سیاسی برگزاری جام جهانی در یک کشور اسلامی مثل قطر چیست؟ و ظرفیت های این پدیده در منطقه و در جهان (بین دنیای اسلام و دنیای غرب) در گفتگوی تمدنها و ارتباط ما بین فرهنگها و همین طور در معرفی فرهنگ و تمدن اسلام چیست؟
2. برگزاری بازیهایی در سطح جهانی در کشورهای اسلام، چه تاثیری بر تغییر جایگاه کشور میزبان در نظام بینالملل و سطح منطقهای ایفا میکند؟ آیا می توان برگزاری این بازی ها را برای کشور میزبان، نوعی از کنشگری یک کشور اسلامی در سطح جهانی تلقی کرد؟
3. آیا از نظر شما پدیده جام جهانی در کشورهای اسلامی و نهادهای مربوط به آن مانند فیفا را میتوان در راستای ایجاد نوعی از وحدت مدرن بین کشورهای اسلامی تلقی و تحلیل کرد و تضادها و برخوردهای موجود در دنیای اسلام را در پرتو پدیدهای مدرن مانند جام جهانی رفو کرد؟
4. چگونه کشور قطر می تواند قوانین داخلی خود را به شرکت کنندگان در جام جهانی و یا دستکم برای تماشاگران الزام کند (سازوکارهای حقوقی)؟ و آیا می توان راهبردهایی را از این مورد برای مشکلات ورزش ما در نظام بین الملل، مثل مشکلات ما با اسرائیل، قوانین اسلامی، عدم برگزاری جام جهانی کشتی و سایر مسابقات در ایران به دلیل مقررات فقهی استخراج کرد؟
5. در این باره قوانینی که قطر برای جام جهانی و برای افراد شرکت کننده در آن وضع کرده، را چگونه تحلیل میکنید؟ آیا این قوانین و یا سیاستگذاریهای را میتوان در راستای حفظ هویت مسلمانی در بستر رخدادهای مدرن تلقی کرد؟
@Habibollah_Babai
تقلید خشونت در نظریۀ رنه ژیرارد.pdf
1.63M
یکی از نظریاتی که میتوان آن را چارچوب مفهومی برای فهم «نفرت» و «خشونت» تلقی کرد و نسبت آن دو را با مقولۀ «تقلید» دریافت (تحلیل فلسفی و انسانشناختی از تقلید نفرت و خشونت)، نظریۀ رنه ژیرار است که مقالۀ فوق 👆👆 به اشاره بدان پرداخته است.
@Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بورا ایران دی (اینجا ایران است)
ترانه حماسی به زبان ترکی از خواننده اردبیلی، پارسا خائف
@Habibollah_Babai
«بیپناهی زنان» در وضعیت آزادی مردان؟ (مقایسهای بین آمریکا و ایران)
به جرأت میتوان گفت که در آمریکا آنچنان مزاحمتی از ناحیۀ آقایان نسبت به زنان وجود ندارد، لیکن نبود مزاحمت به زنان در آمریکا مربوط به جاهایی است که چراغ قانون روشن است و آنجا که چراغ قانون خاموش میشود (وقتی شب میشود، وقتی خلوتی پیش می آید، و وقتی به هر دلیلی ناامنی بوجود می آید) بینظمیها و تعرضها به زنان شروع میشود. حفظ فاصله قانونی در صف (مثلا صف فروشگاه)، ممنوعیت قانونی لمس یکدیگر (don’t touch me)، خوف و هراس زنان از حضور در جاهای خلوت (مثلا زمانی که در اتوبوس شهری با یک مسافر مرد تنها میمانند) و یا واهمه از خروج شبانه از منزل به تنهایی، و همینطور قوانین شدید مجازات برای ارتباطات جنسی اساتید با دانشجویان دختر، همه به موجب تعرضهای گوناگون و مزاحمتهای جورواجور به زنان در وضعیت خلوت آمریکاییها است. همین مزاحمتها موجب شده است که زنان در آمریکا آن نقطههای خطر را درک کنند و آنجا که حفاظ قانونی ندارند ریسک نکرده و حضور پیدا نکنند. به رغم همه این مراقبتها از ناحیه خود زنان، و به رغم مرکزیت و مرجعیت قانون و آسانی وکالت و شکایت در آمریکا (حتی در امور بسیار جزئی)، هنوز «قانون» نتوانسته است نقطههای کور و گاه آشکار اجتماعی در آمریکا را پوشش داده و برای زنان امنیت لازم را ایجاد کند.
نظم اجتماعی در ایران برخلاف آمریکا، نه بر مبنای قانون، بلکه نوعا بر مبنای اخلاق و فرهنگ دینی و معنوی شکل میگیرد و قانون در برقراری نظم اجتماعی از جمله نظم مناسبات انسانی بین زنان و مردان یا اصلا بازدارندگی ندارد و یا بازدارندگیاش حداقلی و در نقطههای نزاع و دعواست. عدم بازدارندگی قانون آشکارا نه فقط در ساحتهای سرباز (کوچه و خیابان) بلکه در فضاهای سربسته ای مثل دانشگاهها، ادارات، و سازمان ها نیز هست که موجب بی نظمیهای اخلاقی و حقوقی بین مردان (نه فقط پسران) و دختران می شود.
حال آنچه که در ایران امروز و در شرایط پس از مهسا امینی در حال رخ دادن است تعلیق سامانههای نظم اجتماعی درایران است، تضعیف قانون از یک سو (تضعیف پلیس) تضعیف اخلاق و انجام رفتارهای وقیح و مبتذل از سوی دیگر (فحاشی و توهین)، و تضعیف دین از دیگر سو (توهین به روحانیت)، آنهم البته در سکوت و تماشای بسیاری ازعلمای غافل (که نمیدانند چه رخ میدهد) و روشنفکران خائن (که به خوبی می دانند چه رخ می دهد)، به کلی پایۀ نظم اجتماعی و امنیت بانوان را ویران میکند و آنها را از این پس آسیبپذیرتر و برای مردان لیبرال که مصرانه در پی کشف زنان و گاه غصب زنان و حظ از آنها هستند بیپناه می گذارد. امروزه کسانی که به آسانی فحاشی میکنند، به دیگران توهین میکنند، عمامه و چادر و روسری از سر میکشند و گاه به زنان محجوب در خانه نیز تعرض میکنند (مورد مهاباد)، همین جماعت و عقبههای فکری آنها، فردا با همین زنان مکشوفه کارهای دیگری خواهند کرد.
بدین سان اشتباه است که ما دو وضعیت متفاوت غرب و ایران را با هم مقایسه کنیم، و پیامدهای آزادی جنسی و جنسیتی زنان را در این دو بستر متفاوت، یکی تلقی کنیم. آمریکا از قوانین و ضمانتهای اجرایی بسیار صُلبی برخوردار است که در وضعیت بیاخلاقی میتواند حقی از حقوق زنان را تأمین نماید، ولی نظم اجتماعی ایران، نظم فرهنگی، اخلاقی و دینبینان است و در نبود اخلاق و دین، امکان تأمین حقوق از دست رفتۀ زنان و دختران از مسیرهای قانونی نوعا میسر نخواهد بود.
@Habibollah_Babai
🔸کرسی علمی- ترویجی مفهوم شناسی تمدن پارادایم ها و مسائل (منظری قرآنی)
🔰 گروه علمی مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه برگزار میکند:
🎙 با حضور:
#سیدعلیرضا_عالمی
#سیدحسین_حسینی
#حبیب_الله_بابایی
#حسین_رمضانی
⏰ سه شنبه 8 آذر ماه، ساعت 13
🏢 قم،سالن حکمت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
📡 حضور مجازی از طریق:
🌐 skyroom.online/ch/iict/tamadon
🔍 مشروح خبر👇
🌐 iict.ac.ir/paradaim
#کرسی
🆔 @Habibollah_Babai
@iictchannel
قطر، بین نژادپرستی غرب و کینه همسایگان!
امیره ابوالفتوح
23 نوامبر 2022
1-قطر نقطه عطف مهمی را در تاریخ خود و تاریخ روابط تاریخی عرب ها و مسلمانان با ورزش، رقم زد. برای نخستین بار در تاریخ، مسابقات جام جهانی در سرزمینی عربی و اسلامی برگزار می شود. قطر توانست مهم ترین رویداد ورزشی جهان را ساماندهی و برگزار کند و مراسم افتتاحیه ای خیره کننده و در سطح عالی به نمایش بگذارد.
2-قطر در مراسم افتتاحیه تصاویری از رشد فوتبال در این کشور در دهه های گذشته را به نمایش گذاشت تا به توسعه و پیشرفت و شکوفایی امروز خود رسید و حاضران به ویژه غربی ها را شگفت زده کرد چرا که رسانه های غربی- صهیونیستی تصویری از کشورهای عربی در ذهن آنها ایجاد کرده بودند که این کشورها را سرزمین هایی بیابانی روی ذخایر نفت و مملو از جدال و کشمکش نشان می دهد که ساکنانش در چادر زندگی می کنند و شتر و الاغ پرورش می دهند. این نوعی جنگ تمدنها بود که قطر با میزبانی جام جهانی آن را خنثی کرد.
3-آنچه دل ملت های عربی و اسلامی را شاد کرد، آغاز مراسم افتتاحیه جام جهانی با تلاوت آیاتی از قرآن کریم بود تا هویت اسلامی را که بخش جدایی ناپذیر قطر است، نشان دهد. قطر ثابت کرد عرب ها توانایی موفقیت و نوآوری را دارند و همین مسئله موجب حمایت همه ملت های عربی از قطر شد. همچنین قطر توانایی مدیریتی و سیاسی بالایی را در مقابله با تحریکات و حملات ایدئولوژیک بی سابقه به نمایش گذاشت و توانست موانع بزرگی را پشت سر بگذارد.
4-محاصره قطر توسط همسایگانش در منطقه خلیج فارس در سال 2017 بر شدت جنگ کثیف برای محروم کردن قطر از برگزاری جام جهانی افزود. این جنگ حتی بعد از مصالحه و توافق العلا در عربستان نیز متوقف نشد. همه گیری کرونا و حمله روسیه به اوکراین فرصتی طلایی به کشورهای همسایه قطر داد تا شایعاتی را درباره لغو جام جهانی 2022 منتشر کنند و رسانه هایشان نیز به این مسئله دامن می زدند. با نزدیک شدن زمان مسابقات نیز این رسانه ها شروع به دلسوزی برای دهها میلیارد دلاری کردند که قطر برای برگزاری جام جهانی هزینه کرده است. همچنین برخی سازمان های بین المللی تلاش کردند تفکرات و فرهنگ متفاوتی را القاء کنند مثل به رسمیت شناختن همجنس گرایان و منقوش کردن لباس بازیکنان به پرچم خاص آنان که در کشورهای اروپایی اجرا شد ولی قطر به شدت با این خواسته مخالفت کرد و از مهمانان خود خواست به سنت ها و مسائل اخلاقی در یک کشور عربی مسلمان، احترام بگذارند.
5-علت اصلی جنگ کثیف کشورهای غربی علیه قطر، سابقه این کشور در زمینه حقوق بشر و حقوق همجنس گرایان و حوق زنان یا حتی حقوق کارگران نبود بلکه این کشورها با برگزاری جام جهانی در سرزمینی عربی و اسلامی مخالف بودند و با این حملات، چهره نژادپرست و استعمارگر و خودبرتربینی و تکبر خود را به نمایش گذاشتند. ولی این تلاش ها نتوانست مانع برگزاری جام جهانی در قطر شود.
6-تداخل بین سیاست و ورزش مسئله ای است که از قدیم وجود داشته است و حملات شدید به قطر یکی از مظاهر روشن سیاسی شدن ورزش است. از این رو جام جهانی فوتبال صرفا یک رقابت ورزشی نیست بلکه میدان بزرگی است که سیاست ها و هویت ها و ایدئولوژی های مختلف در آن به رقابت و حتی کشمکش با یکدیگر می پردازند. در عین حال این رویداد ورزشی، فرصتی برای نزدیک شدن ملت ها به یکدیگر و آب شدن یخ ها در روابط بین برخی کشورها است که نمونه آن را در مصافحه روسای جمهور مصر و ترکیه بعد از ده سال قطعی روابط دوکشور و حضور ولیعهد عربستان در مراسم افتتاحیه شاهد بودیم هرچند رئیس امارات از فرصت حضور در این مراسم استفاده نکرد.
لینک نوشته اصلی به زبان عربی 👇👇
https://arabi21.com/story/1476393/%D9%82%D8%B7%D8%B1-%D8%A8%D9%8A%D9%86-%D8%B9%D9%86%D8%B5%D8%B1%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D9%88%D8%AD%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B4%D9%82%D8%A7%D8%A1#author_1907
@Habibollah_Babai
ششمین پیشنشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع «یاریگری از دیدگاه صوفیه» به همت پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به صورت مجازی برگزار میشود:
◀️سخنران: استاد محمد سوری
◀️دبیر نشست: حجتالاسلام و المسلمین عباس حیدریپور
☑️روز: پنجشنبه
🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۰۹/۱۰
🕧ساعت: ۱۰ الی ۱۱:۳۰
🏢قم، پردیسان، بلوار دانشگاه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، طبقه سوم، تالار کوثر
🌐 لینک حضور در جلسه
dte.bz/scscenter
@Habibollah_Babai
تیم اندرسون (رئیس «مرکز مطالعات ضد هژمونی» در استرالیا):
همه ایدهٔ «مهار»ِ ایران یا چین و یا روسیه، از منظر نگاه امپریالیستی، چیزی جز محدودسازی نفوذ مستقل و غیرقابل تحمل آنها نیست.
و این، هیچ ارتباطی با دموکراسی، حقوق بشر یا هر بهانهای دیگر ندارد.
@Habibollah_Babai
هفتمین پیشنشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع «الهیات مهرورزی (رویکرد فلسفی)» به همت پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشکده اخلاق و معنویت و مرکز همکاریهای علمی و بینالملل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به صورت مجازی برگزار میشود:
◀️سخنران: حجت الاسلام و المسلمین هادی صادقی
◀️دبیر نشست: حجتالاسلام و المسلمین مهدی فصیحی
☑️روز: پنجشنبه
🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۰۹/۱۷
🕧ساعت: ۱۰ الی ۱۲
🌐 لینک حضور در جلسه
dte.bz/scscenter
@Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | بازشدن در خانه حضرت زهرا (س) برای اولین بار
👈داخل بیت حضرت را برای نخستین بار ببینید
🔹 در این فیلم به درخواست رییس جمهور چچن، درب خانه حضرت زهرا (س) به دست سعودیها گشوده میشود و رمضان احمدوویچ قدیروف، جلوی چشم وهابیها، خاک کف خانه بی بی را میبوسد و به در و دیوار آن تبرک میجوید.
eitaa.com/monzer_ir
@Habibollah_Babai
برخی ریشههای مشترکِ «نفرت» در دو سویۀ جریانات دینی و سکولار
1.نفرت و فرهنگ تنفر (hating culture) درمیان افراد جامعه در جهان غرب، امری ذاتی و برآمده است از تاریخ فردگرایی و خودمحوری (در نسبت خود و دیگری)، لیکن درایران امروز، نفرت امری عَرَضی و اما واقعی است. نخستین ریشه از این نفرت در ایران را میتوان در دو گونه از «نفاق و دورویی» در دو سویۀ جناح فکری، اجتماعی و سیاسی در ایران دنبال کرد: الف) نفاق روشنفکری (نفاق شیک و مدرن)، کسانی که همیشه مدعی حق و قانون و صلح و آشتی بوده اند و اساسا خود را نماد کامل از «رجل مدرن» میدانند، لیکن در تقلید از مدرنیته صادق نیستند، و هرآنجا که مصالح فردی و حزبیشان اقتضا بکند و جایی که التزام به مدرنیته برای آنها هزینه و زحمت بیافریند به صورت فاحش و آشکاری خشونت و بربریّت را تئوریزه میکنند؛ و ب) نفاق سنتی، نفاق مذهبی، و گاه نفاق انقلابی در میان کسانی است که همواره خود را ملاک در مذهبی بودن و میزان در انقلابی بودن تلقی میکنند ولی نسبت به آنچه که از دین و مذهب میگویند و نسبت به آنچه که بزرگان انقلاب و نظام از تقوا در سیاست میطلبند و بدان توصیه مینمایند، کمترین اعتنا و اعتقاد را ندارند.
2.عامل دومی که نفرت را بر جامعه ایران عارض کرده، «ادبیات جهل» و «سطح فکری نازل»در دو سویه جریانهای دینی و سکولار است. جریانات مذهبی، برخی از روحانیان و آنهایی که بلند گویی میکنند و نام و شهرتشان بزرگتر از واقعیت و شخصیتشان، و فرصتهای پرزنتشان بیشتر از فرصتهای مطالعه و تحقیق است، همواره در کلمات خامی که استفاده میکنند، جملات نسنجیدهای که به کار میبرند، و تحلیلهای سطحیای که در تریبونهای رسمی از مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی از مسائل دینی ارائه میکنند ، موجی از نفرت و لجاجت را به بدنه جامعه پمپاژ میکنند و متأسفانه نوعا گوش شنوایی هم برای اصلاح نگاه و زبان گزندۀشان ندارند. کمتر میتوان به خاطر آورد خطابههای سیاسی و اجتماعی از این جمعیت را که به آرامش جامعه و به عقلانیت عمومی و اجتماعی کمک کند و تنش یا حاشیهای را بوجود نیاورد.
در طرف دیگر، ادبیات متکبرانه و همراه با استهزاء و البته مملوّ از تقلید و نادانی در میان جریانهای به ظاهر مدرن است که خود را نماد علم و شعور و شرف، و دیگران را نماد جهالت و بیشعوری و بیشرفی میدانند و هرجا هم لازم شد به طور رکیکی فحاشی میکنند. این جماعت که نوعا با ادبیات و مفاهیم ترجمهای احساسات خجستهای دارند و واقعیت و جاهلیت مدرنشان را پشت کلمات پر طمطراق غربی پنهان میکنند، در برخورد با جریان رقیب، بلکه حتی در برخورد با دانشجویان خودشان، و نیز در برخورد با اساتید همکار خود در دانشگاه بسیار خشن، تند و بیادب هستند.
3.نمونه عامل دیگر در این میان، وجود «مَنخواهیهای افراطی و آشکار» در میان جریانات مختلف سیاسی و حتی در بدنۀ فرهنگی جامعه است. کسانی هستند در دانشگاهها و در حوزههای علمیه که دیگران را به جُرم دانشگاهی بودن و یا به جُرم حوزوی بودن قبول ندارند، همینطور کسانی هستند درمیان مدیران که نه تنها مدیران دلسوز از جریانات مقابل را به بازی نمیگیرند، بلکه مدیران لایق و پاک دست از جناح همسو ولی متفاوت از خود را هم به خدمت نمیگیرند. «منخواهی» در بدنۀ اجتماعی و سیاسی در ایران امروز باعث «شتابزدگی»، «سطحیزدگی»، و «عدم تمرکز» در نظام کارشناسی و نظام تصمیمگیری و همینطور نظام اقدام شده (کارهای صوری، پراکنده و پر طمطراق) است و نوعی از تکلیف بمالایطاق را برای این منحصران بوجود آورده است. این وضعیت بدان سبب بوده که نوعا در ساحتهای زندگی اجتماعی و اکنون در عرصههای مختلف سیاسی، قرار بر این شکل گرفته که برای انبوهی از مسائل جاری، فقط تعداد اندکی از کارشناسان فکر کنند و احیانا همان تعداد هم در مقام مدیریتهای کلان، اجرا و مدیریت کنند و دوباره احیانا همان تعداد هم به ارزیابی و گزارشدهی بپردازند و سپس هزینههای آن را متوجه همه بکنند؛ در حالی که اگر همۀ جامعه در تشخیص و اقدام مشارکت داده شوند، مسلما همه آنها نیز در دادن هزینۀ خطاها و اشتباهاتِ ملّی مشارکت خواهند کرد.
@Habibollah_Babai