eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.1هزار دنبال‌کننده
464 عکس
72 ویدیو
61 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخی اجمالی به صحبتهای دکتر آرش حیدری حجت الاسلام دکتر احمد اولیایی عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی @Habibollah_Babai
به اهتمام پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی نشست «جهان اسلام و جام جهانی فوتبال» با ارائه دکتر حمیدرضا آصفی برگزار خواهد شد. زمان: سه‌شنبه، ۱۷ آبان ماه ساعت ۱۵ الی ۱۸ https://session.ssrc.ac.ir/world-cup @Habibollah_Babai
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 خوانندگی زنان برای ایران قوی 🎙گروه دختران هم آوایی آفاق 🔹ترانه سرا: کیومرث عبدی 🎼آهنگساز و تنظیم: حسین نویان 🇮🇷 🔸تهیه کننده صوت : فاطمه قلعه نویان
نشست تخصصی《چیستی و نحوه وجود فرهنگ: نگرش نوین به فلسفهٔ فرهنگ》به همت پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی با همکاری پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و مرکز همکاریهای علمی و بین‌الملل) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (گروه فرهنگی تمدنی) به صورت حضوری و مجازی برگزار می‌شود: ◀️سخنرانان: حجج اسلام استاد سیدیدالله یزدان‌پناه، استاد علی اکبر رشاد، استاد حمید پارسانیا. ◀️دبیر نشست: حجت الاسلام دکتر مسعود اسماعیلی ☑️روز: پنج‌شنبه 🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۰۸/۲۶ 🕧ساعت: ۱۵ الی ۱۷:۲۰ 🏢پردیسان، بلوار دانشگاه، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام، سالن اجتماعات امام حسین علیه السلام 🌐 لینک حضور در جلسه dte.bz/scscenter @Habibollah_Babai
🔻آنچه از «کشف حجاب» دیدم: روایت‌بازی یک اقلیّتِ دیکتاتور 🖋 مهدی جمشیدی دوشنبه، ۲۲ آبان ۱۴۰۱. شهر تهران. پرسه‌زنیِ جامعه‌شناختی در ایستگاه‌های متروی گلبرگ و دروازه شمیران و تئاتر شهر و میرزای شیرازی در صبح و ظهر. تلاش داشتم که به یک «بُرش عینی» و «برداشت مستقیم» از واقعیّت اجتماعی دست بیابم و وضع حجاب دختران و زنان را فارغ از «عایق‌های رسانه‌ای» و «حائل‌های روایی» مشاهده کنم. مشاهده‌ای که در قلب آن، «پرسش» وجود داشت و نه «پیش‌داوری». در طول یک ماه گذشته نیز به چنین مشاهداتی رو آورده بودم و در نقاطی از شهر، با دقت و تأمّل، از این زاویه به واقعیّت اجتماعی نگریسته بودم. مشاهداتم در امروز، مطابق با همۀ مشاهده‌های قبلی بود و آنها را تأیید می‌کرد. و اماّ نتایج: ۱- تنها «پنج درصد» از دختران و زنان، «کشف حجاب» کرده بودند؛ یعنی «شال» یا «روسری» یا «مقنعه» بر سر نداشتند و «سر برهنه» در ایستگاه‌های مترو رفت‌وآمد داشتند. در اینجا، برآوردی دربارۀ تعداد زنان چادری یا شُل‌حجاب ارائه نمی‌کنم و پرسش خویش را به همین مسألۀ خاص، محدود می‌کنم. با مشاهدۀ این تعداد اندک، متعجب شدم که این همه غوغا و هیاهو برای «حجاب اختیاری» – که هدفی جز «کشف حجاب» نداشت – تنها معطوف به همین «پنج درصد» بوده است؟! به‌عبارت‌دیگر، باید «قانون حجاب الزامی»، برچیده شود تا فقط این پنج درصد بتوانند کشف حجاب کنند؟! این پنج درصد، چه نسبتی با آن «روایت‌های انبوه» دارند؟! ۲- بی‌حجابی در این پنج درصد، محدود به «برداشتن حجاب از سر» بود؛ به‌طوری‌که پوشش سایر قسمت‌های بدن‌شان، عادی‌ و عرفی بود. این‌گونه نبود که چون حجاب از سر برداشته باشند، دربارۀ بخش‌های دیگر بدن خود نیز همین منطق را دنبال کرده باشند و در آن قسمت‌ها نیز دست به «ساختارشکنیِ پوششی» زده باشند. دراین‌میان، تنها دَه خانم مشاهده کردم که برخلاف این بودند و پوشش قسمت‌های دیگر بدن‌شان نیز زننده بود، از جمله این‌که شلوارشان تا نزدیک‌های زانوی‌شان بالا آمده بود، یا تی‌شرت تنگ پوشیده بودند و حجم بدن‌شان آشکار بود، یا یقیۀ تی‌شرت‌شان باز بود و ... . ۳- به‌جز دو مورد، همۀ کسانی‌که کشف حجاب کرده بودند، «شال بر دور گردن» داشتند، درحالی‌که چنانچه قطعیّتی دربارۀ کشف حجاب وجود دارد، دیگر «انداختن شال به دور گردن»، معنا ندارد. دراین‌باره، کنجکاو شدم و دریافتم که بخشی از اینان احتمال می‌دهند که واکنش و برخوردی صورت بگیرد و همچنان مطمئن نشده‌اند که حجاب اختیاری، برقرار شده است؛ بخش دیگری نیز وقتی به «محل زندگی» یا «محل کار» خود نزدیک می‌شوند، ترجیح می‌دهند که از وضع کشف حجاب، خارج شوند؛ و جالب این‌که بخش دیگر، گاهی موهای خود را می‌پوشانند و گاهی هم نمی‌پوشانند و هنوز به «جمع‌بندی» نرسیده‌اند و میان این دو، یکی را «انتخاب» نکرده‌اند. ۴- دیگر این‌که پنج درصدی که به آنها اشاره کردم، هرگز محدود به «دهۀ هشتادی‌ها» نبودند، بلکه آشکارا، «ترکیبی از همۀ نسل‌ها» بودند و هیچ احساس نکردم که در آنها، غلظت دهۀ هشتادی‌ها بیش از دیگران است. برخلاف نظریۀ «گسست نسلی»، مشاهده کردم که تعداد دهۀ هفتادی‌هایی که کشف حجاب کردند، بیش از دهۀ هشتادی‌ها است، و حتّی تعدادی از آنها نیز زنان پیر هستند. ۵- «توزیع جغرافیاییِ» کشف حجاب نیز در همۀ ایستگاه‌ها، یکسان بود و تفاوت خاصی میان این نقاط وجود نداشت؛ هر چند مشاهدات قبلی‌ام نشان می‌دهد که باید میان «جنوب شهر» و «شمال شهر»، تمایز نهاد و در محله‌ها و مناطق شمالی، باید این رقم را به حدود ده درصد افزایش داد. در واقع، میان فرودستیِ اقتصادی از یک سو و کشف حجاب از سوی دیگر، همبستگی مثبت وجود ندارد، بلکه برعکس است. ازاین‌رو، جریان اغتشاش در ماه گذشته در تهران، بی‌اعتنا به «مطالبه‌های اقتصادی» بود و «دغدغۀ معیشت» نداشت، بلکه «آزادی پوشش» را دنبال می‌کرد. ۶- «مواجهۀ دیداری و چشمیِ مردم» با کسانی که کشف حجاب کرده بودند، هنوز به صورتی است که گویا کشف حجاب در «وضع ضدّهنجاری» قرار دارد؛ یعنی عموم مردم با «دیدۀ تعجب» به اینان می‌نگرند؛ چنان‌که حرکت این افراد در میان مردم، با «نگاه‌های طولانی و خیرۀ» دیگران توأم است. البتّه ازآنجاکه این نگاه‌ها، خاص مردان نیست و زنان نیز نسبت به این زنان، چنین دیدی دارند، چندان نباید نگاه‌های مردان را بر تمنّاهای جنسی و لذّت‌طلبیِ مردانه حمل کرد. هرچه که هست، همچنان کشف حجاب به‌عنوان یک «کنش نابهنجار و غیرعادی» تلقّی می‌شود و ما با موقعیّت تثبیت‌شدگی و جاافتادگی این کنش، فاصله داریم. @Habibollah_Babai https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
«فرهنگ» به مثابه «معنای انباشته» نشست تخصصی «چیستی نحو وجود فرهنگ» با ارائه استاد یزدان‌پناه و با نقد و بررسی اساتید رشاد و پارسانیا و دبیری دکتر مسعود اسماعیلی در دانشگاه باقرالعلوم ع و با حضور اساتید و محققان مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد. در این نشست استاد یزدان‌پناه مولف «چیستی نحوهٔ وجود فرهنگ» پس از بیان مقدماتی در باب «ساحت تعامل در انسان» و «انسان در موقعیت‌های انسانی و کنش‌های معنادار در آن»، به موضوع «انباشتگی اجتماعی» در دو بُعد «معنا» (فشردگی معنا) و «ساخت عینی» (فشردگی عینیت خارجی) پرداختند. سپس ایشان با اشاره به سطوح سه‌گانه فرهنگ (سطح روئین، سطح میانی، و سطح بنیادین) ویژگی‌ها و ابعاد وجودی فرهنگ همچون ۱) بُعد مادی - مجرّد فرهنگ، ۲)، هویّت انتشاری، ترکیبی و توحّدی فرهنگ، ۳) سیّالیّت فرهنگ، ۴) سمت‌های فاعلی سریانی فرهنگ، ۵) تاریخمندی فرهنگ، و ۶) جریان و سریان فرهنگ در تک‌تک افراد را برشمرده و توضیح دادند. بعد از بیانات ایشان جناب استاد رشاد و استاد پارسانیا ملاحظاتی را در باره کتاب و نظرات مولف بیان داشتند. این نشست به ابتکار «پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی» و «پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی» و با همکاری «گروه فرهنگ و تمدن» در دانشگاه باقرالعلوم ع و «شورای بررسی متون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی» برگزار شد. @Habibollah_Babai
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️نشست تخصصی چیستی و نحوه وجود فرهنگ 📒نگرشی نوین به فلسفه فرهنگ 👤باحضور: استاد سید یدالله یزدان پناه و اساتید 🔹علی اکبر رشاد 🔹 حمید پارسانیا 🎧از رادیو پژوهش بشنوید 🌐http://dte.bz/GIQYL 📒دبیر علمی :حجت الاسلام دکتر مسعود اسماعیلی ⏰زمان: پنجشنبه ۲۶ آبان ماه ، ساعت ۱۵ تا ۱۷:۲۰ 💠مکان: قم- پردیسان، دانشگاه باقرالعلوم ع ، سالن اجتماعات امام حسین ع ⬅️مجری: پژوهشکده فرهنگ و تمدن توحیدی 💠همکاران: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی(پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و مرکز همکاری های علمی و بین‌الملل ) و دانشگاه باقرالعلوم(ع) (گروه فرهنگی تمدنی) https://eitaa.com/isca_seda/5281 ⬅️پژوهشگاه را در فضای مجازی دنبال کنید 🌐 https://takl.ink/Isca.ac.ir/ @Habibollah_Babai
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب صبح امروز: پیشرفت جمهوری اسلامی برای استکبار و غرب غیر قابل تحمل است 💻 Farsi.Khamenei.ir
در دیدار با حمیدرضا آصفی در موضوع «جام‌جهانی و جهان اسلام» پرسش‌های ذیل مورد گفتگو قرار گرفت: 1. معنای فرهنگی و سیاسی برگزاری جام جهانی در یک کشور اسلامی مثل قطر چیست؟ و ظرفیت های این پدیده در منطقه و در جهان (بین دنیای اسلام و دنیای غرب) در گفتگوی تمدن‌ها و ارتباط ما بین فرهنگ‌ها و همین طور در معرفی فرهنگ و تمدن اسلام چیست؟ 2. برگزاری بازی‎هایی در سطح جهانی در کشورهای اسلام، چه تاثیری بر تغییر جایگاه کشور میزبان در نظام بین‎الملل و سطح منطقه‎ای ایفا می‎کند؟ آیا می توان برگزاری این بازی ها را برای کشور میزبان، نوعی از کنشگری یک کشور اسلامی در سطح جهانی تلقی کرد؟ 3. آیا از نظر شما پدیده جام جهانی در کشورهای اسلامی و نهادهای مربوط به آن مانند فیفا را می‌توان در راستای ایجاد نوعی از وحدت مدرن بین کشورهای اسلامی تلقی و تحلیل کرد و تضادها و برخوردهای موجود در دنیای اسلام را در پرتو پدیده‌ای مدرن مانند جام جهانی رفو کرد؟ 4. چگونه کشور قطر می تواند قوانین داخلی خود را به شرکت کنندگان در جام جهانی و یا دست‌کم برای تماشاگران الزام کند (سازوکارهای حقوقی)؟ و آیا می توان راهبردهایی را از این مورد برای مشکلات ورزش ما در نظام بین الملل، مثل مشکلات ما با اسرائیل، قوانین اسلامی، عدم برگزاری جام جهانی کشتی و سایر مسابقات در ایران به دلیل مقررات فقهی استخراج کرد؟ 5. در این باره قوانینی که قطر برای جام جهانی و برای افراد شرکت کننده در آن وضع کرده، را چگونه تحلیل می‌کنید؟ آیا این قوانین و یا سیاستگذاری‌های را می‌توان در راستای حفظ هویت مسلمانی در بستر رخدادهای مدرن تلقی کرد؟ @Habibollah_Babai
تقلید خشونت در نظریۀ رنه ژیرارد.pdf
1.63M
یکی از نظریاتی که می‌توان آن را چارچوب مفهومی برای فهم «نفرت» و «خشونت» تلقی کرد و نسبت آن دو را با مقولۀ «تقلید» دریافت (تحلیل فلسفی و انسان‌شناختی از تقلید نفرت و خشونت)، نظریۀ رنه ژیرار است که مقالۀ فوق 👆👆 به اشاره بدان پرداخته است. @Habibollah_Babai
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بورا ایران دی (اینجا ایران است) ترانه حماسی به زبان ترکی از خواننده اردبیلی، پارسا خائف @Habibollah_Babai
«بی‌پناهی زنان» در وضعیت آزادی مردان؟ (مقایسه‌ای بین آمریکا و ایران) به جرأت می‌توان گفت که در آمریکا آنچنان مزاحمتی از ناحیۀ آقایان نسبت به زنان وجود ندارد، لیکن نبود مزاحمت به زنان در آمریکا مربوط به جاهایی است که چراغ قانون روشن است و آنجا که چراغ قانون خاموش می‌شود (وقتی شب می‌شود، وقتی خلوتی پیش می آید، و وقتی به هر دلیلی ناامنی بوجود می آید) بی‌نظمی‌ها و تعرض‌ها به زنان شروع می‌شود. حفظ فاصله قانونی در صف (مثلا صف فروشگاه)، ممنوعیت قانونی لمس یکدیگر (don’t touch me)، خوف و هراس زنان از حضور در جاهای خلوت (مثلا زمانی که در اتوبوس شهری با یک مسافر مرد تنها می‌مانند) و یا واهمه از خروج شبانه از منزل به تنهایی، و همین‌طور قوانین شدید مجازات برای ارتباطات جنسی اساتید با دانشجویان دختر، همه به موجب تعرض‌های گوناگون و مزاحمت‌های جورواجور به زنان در وضعیت خلوت آمریکایی‌ها است. همین مزاحمت‌ها موجب شده است که زنان در آمریکا آن نقطه‌های خطر را درک ‌کنند و آنجا که حفاظ قانونی ندارند ریسک نکرده و حضور پیدا نکنند. به رغم همه این مراقبت‌ها از ناحیه خود زنان، و به رغم مرکزیت و مرجعیت قانون و آسانی وکالت و شکایت‌ در آمریکا (حتی در امور بسیار جزئی)، هنوز «قانون» نتوانسته است نقطه‌های کور و گاه آشکار اجتماعی در آمریکا را پوشش داده و برای زنان امنیت لازم را ایجاد کند. نظم اجتماعی در ایران برخلاف آمریکا، نه بر مبنای قانون، بلکه نوعا بر مبنای اخلاق و فرهنگ دینی و معنوی شکل می‌گیرد و قانون در برقراری نظم اجتماعی از جمله نظم مناسبات انسانی بین زنان و مردان یا اصلا بازدارندگی ندارد و یا بازدارندگی‌اش حداقلی و در نقطه‌های نزاع و دعواست. عدم بازدارندگی قانون آشکارا نه فقط در ساحت‌های سرباز (کوچه و خیابان) بلکه در فضاهای سربسته ای مثل دانشگاه‌ها، ادارات، و سازمان ها نیز هست که موجب بی نظمی‌های اخلاقی و حقوقی بین مردان (نه فقط پسران) و دختران می شود. حال آنچه که در ایران امروز و در شرایط پس از مهسا امینی در حال رخ دادن است تعلیق سامانه‌های نظم اجتماعی درایران است، تضعیف قانون از یک سو (تضعیف پلیس) تضعیف اخلاق و انجام رفتارهای وقیح و مبتذل از سوی دیگر (فحاشی و توهین)، و تضعیف دین از دیگر سو (توهین به روحانیت)، آنهم البته در سکوت و تماشای بسیاری ازعلمای غافل (که نمی‌دانند چه رخ می‌دهد) و روشنفکران خائن (که به خوبی می دانند چه رخ می دهد)، به کلی پایۀ نظم اجتماعی و امنیت بانوان را ویران می‌کند و آنها را از این پس آسیب‌پذیرتر و برای مردان لیبرال که مصرانه در پی کشف زنان و گاه غصب زنان و حظ از آنها هستند بی‌پناه می گذارد. امروزه کسانی که به آسانی فحاشی می‌کنند، به دیگران توهین می‌کنند، عمامه و چادر و روسری از سر می‌کشند و گاه به زنان محجوب در خانه نیز تعرض می‌کنند (مورد مهاباد)، همین جماعت و عقبه‌های فکری آنها، فردا با همین زنان مکشوفه کارهای دیگری خواهند کرد. بدین سان اشتباه است که ما دو وضعیت متفاوت غرب و ایران را با هم مقایسه کنیم، و پیامدهای آزادی جنسی و جنسیتی زنان را در این دو بستر متفاوت، یکی تلقی کنیم. آمریکا از قوانین و ضمانت‌های اجرایی بسیار صُلبی برخوردار است که در وضعیت بی‌اخلاقی می‌تواند حقی از حقوق زنان را تأمین نماید، ولی نظم اجتماعی ایران، نظم فرهنگی، اخلاقی و دین‌بینان است و در نبود اخلاق و دین، امکان تأمین حقوق از دست رفتۀ زنان و دختران از مسیرهای قانونی نوعا میسر نخواهد بود. @Habibollah_Babai
بحثی در باره «گفتگو» @Habibollah_Babai
🔸کرسی علمی- ترویجی مفهوم شناسی تمدن پارادایم ها و مسائل (منظری قرآنی) 🔰 گروه علمی مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه برگزار می‌کند: 🎙 با حضور: ⏰ سه شنبه 8 آذر ماه، ساعت 13 🏢 قم،سالن حکمت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 📡 حضور مجازی از طریق: 🌐 skyroom.online/ch/iict/tamadon 🔍 مشروح خبر👇 🌐 iict.ac.ir/paradaim 🆔 @Habibollah_Babai @iictchannel
قطر، بین نژادپرستی غرب و کینه همسایگان! امیره ابوالفتوح 23 نوامبر 2022 1-قطر نقطه عطف مهمی را در تاریخ خود و تاریخ روابط تاریخی عرب ها و مسلمانان با ورزش، رقم زد. برای نخستین بار در تاریخ، مسابقات جام جهانی در سرزمینی عربی و اسلامی برگزار می شود. قطر توانست مهم ترین رویداد ورزشی جهان را ساماندهی و برگزار کند و مراسم افتتاحیه ای خیره کننده و در سطح عالی به نمایش بگذارد. 2-قطر در مراسم افتتاحیه تصاویری از رشد فوتبال در این کشور در دهه های گذشته را به نمایش گذاشت تا به توسعه و پیشرفت و شکوفایی امروز خود رسید و حاضران به ویژه غربی ها را شگفت زده کرد چرا که رسانه های غربی- صهیونیستی تصویری از کشورهای عربی در ذهن آنها ایجاد کرده بودند که این کشورها را سرزمین هایی بیابانی روی ذخایر نفت و مملو از جدال و کشمکش نشان می دهد که ساکنانش در چادر زندگی می کنند و شتر و الاغ پرورش می دهند. این نوعی جنگ تمدنها بود که قطر با میزبانی جام جهانی آن را خنثی کرد. 3-آنچه دل ملت های عربی و اسلامی را شاد کرد، آغاز مراسم افتتاحیه جام جهانی با تلاوت آیاتی از قرآن کریم بود تا هویت اسلامی را که بخش جدایی ناپذیر قطر است، نشان دهد. قطر ثابت کرد عرب ها توانایی موفقیت و نوآوری را دارند و همین مسئله موجب حمایت همه ملت های عربی از قطر شد. همچنین قطر توانایی مدیریتی و سیاسی بالایی را در مقابله با تحریکات و حملات ایدئولوژیک بی سابقه به نمایش گذاشت و توانست موانع بزرگی را پشت سر بگذارد. 4-محاصره قطر توسط همسایگانش در منطقه خلیج فارس در سال 2017 بر شدت جنگ کثیف برای محروم کردن قطر از برگزاری جام جهانی افزود. این جنگ حتی بعد از مصالحه و توافق العلا در عربستان نیز متوقف نشد. همه گیری کرونا و حمله روسیه به اوکراین فرصتی طلایی به کشورهای همسایه قطر داد تا شایعاتی را درباره لغو جام جهانی 2022 منتشر کنند و رسانه هایشان نیز به این مسئله دامن می زدند. با نزدیک شدن زمان مسابقات نیز این رسانه ها شروع به دلسوزی برای دهها میلیارد دلاری کردند که قطر برای برگزاری جام جهانی هزینه کرده است. همچنین برخی سازمان های بین المللی تلاش کردند تفکرات و فرهنگ متفاوتی را القاء کنند مثل به رسمیت شناختن همجنس گرایان و منقوش کردن لباس بازیکنان به پرچم خاص آنان که در کشورهای اروپایی اجرا شد ولی قطر به شدت با این خواسته مخالفت کرد و از مهمانان خود خواست به سنت ها و مسائل اخلاقی در یک کشور عربی مسلمان، احترام بگذارند. 5-علت اصلی جنگ کثیف کشورهای غربی علیه قطر، سابقه این کشور در زمینه حقوق بشر و حقوق همجنس گرایان و حوق زنان یا حتی حقوق کارگران نبود بلکه این کشورها با برگزاری جام جهانی در سرزمینی عربی و اسلامی مخالف بودند و با این حملات، چهره نژادپرست و استعمارگر و خودبرتربینی و تکبر خود را به نمایش گذاشتند. ولی این تلاش ها نتوانست مانع برگزاری جام جهانی در قطر شود. 6-تداخل بین سیاست و ورزش مسئله ای است که از قدیم وجود داشته است و حملات شدید به قطر یکی از مظاهر روشن سیاسی شدن ورزش است. از این رو جام جهانی فوتبال صرفا یک رقابت ورزشی نیست بلکه میدان بزرگی است که سیاست ها و هویت ها و ایدئولوژی های مختلف در آن به رقابت و حتی کشمکش با یکدیگر می پردازند. در عین حال این رویداد ورزشی، فرصتی برای نزدیک شدن ملت ها به یکدیگر و آب شدن یخ ها در روابط بین برخی کشورها است که نمونه آن را در مصافحه روسای جمهور مصر و ترکیه بعد از ده سال قطعی روابط دوکشور و حضور ولیعهد عربستان در مراسم افتتاحیه شاهد بودیم هرچند رئیس امارات از فرصت حضور در این مراسم استفاده نکرد. لینک نوشته اصلی به زبان عربی 👇👇 https://arabi21.com/story/1476393/%D9%82%D8%B7%D8%B1-%D8%A8%D9%8A%D9%86-%D8%B9%D9%86%D8%B5%D8%B1%D9%8A%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%BA%D8%B1%D8%A8-%D9%88%D8%AD%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B4%D9%82%D8%A7%D8%A1#author_1907 @Habibollah_Babai
ششمین پیش‌نشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع «یاریگری از دیدگاه صوفیه» به همت پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی و مرکز همکاری‌های علمی و بین‌الملل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به صورت مجازی برگزار می‌شود: ◀️سخنران: استاد محمد سوری ◀️دبیر نشست: حجت‌الاسلام و المسلمین عباس حیدری‌پور ☑️روز: پنج‌شنبه 🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۰۹/۱۰ 🕧ساعت: ۱۰ الی ۱۱:۳۰ 🏢قم، پردیسان، بلوار دانشگاه، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، طبقه سوم، تالار کوثر 🌐 لینک حضور در جلسه dte.bz/scscenter @Habibollah_Babai
تیم اندرسون (رئیس «مرکز مطالعات ضد هژمونی» در استرالیا): همه ایدهٔ «مهار»ِ ایران یا چین و یا روسیه، از منظر نگاه امپریالیستی، چیزی جز محدودسازی نفوذ مستقل و غیرقابل تحمل آنها نیست. و این، هیچ ارتباطی با دموکراسی، حقوق بشر یا هر بهانه‌ای دیگر ندارد. @Habibollah_Babai
هفتمین پیش‌نشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع «الهیات مهرورزی (رویکرد فلسفی)» به همت پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی و همکاری پژوهشکده اخلاق و معنویت و مرکز همکاری‌های علمی و بین‌الملل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به صورت مجازی برگزار می‌شود: ◀️سخنران: حجت الاسلام و المسلمین هادی صادقی ◀️دبیر نشست: حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی فصیحی ☑️روز: پنج‌شنبه 🗓تاریخ: ۱۴۰۱/۰۹/۱۷ 🕧ساعت: ۱۰ الی ۱۲ 🌐 لینک حضور در جلسه dte.bz/scscenter @Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | بازشدن در خانه حضرت زهرا (س) برای اولین بار 👈داخل بیت حضرت را برای نخستین بار ببینید 🔹 در این فیلم به درخواست رییس جمهور چچن، درب خانه حضرت زهرا (س) به دست سعودی‌ها گشوده می‌شود و رمضان احمدوویچ قدیروف، جلوی چشم وهابی‌ها، خاک کف خانه بی بی را می‌بوسد و به در و دیوار آن تبرک می‌جوید. eitaa.com/monzer_ir @Habibollah_Babai
برخی ریشه‌های مشترکِ «نفرت» در دو سویۀ جریانات دینی و سکولار 1.نفرت و فرهنگ تنفر (hating culture) درمیان افراد جامعه در جهان غرب، امری ذاتی و برآمده است از تاریخ فردگرایی و خودمحوری (در نسبت خود و دیگری)، لیکن درایران امروز، نفرت امری عَرَضی و اما واقعی است. نخستین ریشه از این نفرت در ایران را می‌توان در دو گونه از «نفاق و دورویی» در دو سویۀ جناح فکری، اجتماعی و سیاسی در ایران دنبال کرد: الف) نفاق روشنفکری (نفاق شیک و مدرن)، کسانی که همیشه مدعی حق و قانون و صلح و آشتی بوده اند و اساسا خود را نماد کامل از «رجل مدرن» می‌دانند، لیکن در تقلید از مدرنیته صادق نیستند، و هرآنجا که مصالح فردی و حزبی‌شان اقتضا بکند و جایی که التزام به مدرنیته برای آنها هزینه و زحمت بیافریند به صورت فاحش و آشکاری خشونت و بربریّت را تئوریزه می‌کنند؛ و ب) نفاق سنتی، نفاق مذهبی، و گاه نفاق انقلابی در میان کسانی است که همواره خود را ملاک در مذهبی بودن و میزان در انقلابی بودن تلقی می‌کنند ولی نسبت به آنچه که از دین و مذهب می‌گویند و نسبت به آنچه که بزرگان انقلاب و نظام از تقوا در سیاست می‌طلبند و بدان توصیه می‌نمایند، کمترین اعتنا و اعتقاد را ندارند. 2.عامل دومی که نفرت را بر جامعه ایران عارض کرده، «ادبیات جهل» و «سطح فکری نازل»در دو سویه جریان‌های دینی و سکولار است. جریانات مذهبی، برخی از روحانیان و آنهایی که بلند گویی می‌کنند و نام و شهرتشان بزرگ‌تر از واقعیت‌ و شخصیت‌شان، و فرصت‌‌های پرزنت‌شان بیشتر از فرصت‌های مطالعه و تحقیق است، همواره در کلمات خامی که استفاده می‌کنند، جملات نسنجیده‌ای که به کار می‌برند، و تحلیل‌های سطحی‌ای که در تریبون‎های رسمی از مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی از مسائل دینی ارائه می‌کنند ، موجی از نفرت و لجاجت را به بدنه جامعه پمپاژ می‌کنند و متأسفانه نوعا گوش شنوایی هم برای اصلاح نگاه و زبان گزندۀ‌شان ندارند. کمتر می‌توان به خاطر آورد خطابه‌های سیاسی و اجتماعی از این جمعیت را که به آرامش جامعه و به عقلانیت عمومی و اجتماعی کمک کند و تنش یا حاشیه‌ای را بوجود نیاورد. در طرف دیگر، ادبیات متکبرانه و همراه با استهزاء و البته مملوّ از تقلید و نادانی در میان جریان‌های به ظاهر مدرن است که خود را نماد علم و شعور و شرف، و دیگران را نماد جهالت و بی‌شعوری و بی‌شرفی می‌دانند و هرجا هم لازم شد به طور رکیکی فحاشی‌ می‌کنند. این جماعت که نوعا با ادبیات و مفاهیم ترجمه‌ای احساسات خجسته‌ای دارند و واقعیت و جاهلیت مدرن‌شان را پشت کلمات پر طمطراق غربی پنهان می‌کنند، در برخورد با جریان رقیب، بلکه حتی در برخورد با دانشجویان خودشان، و نیز در برخورد با اساتید همکار خود در دانشگاه بسیار خشن، تند و بی‌ادب هستند. 3.نمونه عامل دیگر در این میان، وجود «مَن‌خواهی‌های افراطی و آشکار» در میان جریانات مختلف سیاسی و حتی در بدنۀ فرهنگی جامعه است. کسانی هستند در دانشگاه‌ها و در حوزه‌های علمیه که دیگران را به جُرم دانشگاهی بودن و یا به جُرم حوزوی بودن قبول ندارند، همین‌طور کسانی هستند درمیان مدیران که نه تنها مدیران دلسوز از جریانات مقابل را به بازی نمی‌گیرند، بلکه مدیران لایق و پاک دست از جناح همسو ولی متفاوت از خود را هم به خدمت نمی‌گیرند. «من‌خواهی» در بدنۀ اجتماعی و سیاسی در ایران امروز باعث «شتابزدگی»، «سطحی‌زدگی»، و «عدم تمرکز» در نظام کارشناسی و نظام تصمیم‌گیری و همین‌طور نظام اقدام شده (کارهای صوری، پراکنده و پر طمطراق) است و نوعی از تکلیف بمالایطاق را برای این منحصران بوجود آورده است. این وضعیت بدان سبب بوده که نوعا در ساحت‌های زندگی اجتماعی و اکنون در عرصه‌های مختلف سیاسی، قرار بر این شکل گرفته که برای انبوهی از مسائل جاری، فقط تعداد اندکی از کارشناسان فکر کنند و احیانا همان تعداد هم در مقام مدیریت‌های کلان، اجرا و مدیریت کنند و دوباره احیانا همان تعداد هم به ارزیابی و گزارش‌دهی بپردازند و سپس هزینه‌های آن را متوجه همه بکنند؛ در حالی که اگر همۀ جامعه در تشخیص و اقدام مشارکت داده شوند، مسلما همه آنها نیز در دادن هزینۀ خطاها و اشتباهاتِ ملّی مشارکت خواهند کرد. @Habibollah_Babai
کامنت یکی از دوستان فاضل‌ به یادداشت فوق 👇👇 به نظرم سویه سیاسی یادداشت تان پررنگ است. دو سویه دیگر هم شاید بتوان افزود: ۱. سویه مدیریتی : مسئله کارآمدی دستگاه ها و کارگزاران تقنینی، اجرایی و نظارتی را نمیتوان در نفرت زایی نادیده گرفت. ۲. سویه رسانه‌ای : انفعال رسانه‌ای کشور و در مقابل حضور فعالانه رسانه‌های معارض به اضافه پدیده اخبار جعلی هم عامل موثری است. البته ممکنه عامل موجده نباشد اما عامل شتاب دهنده حتما هست. @Habibollah_Babai
✍️رهیافت من از مناظره امشب آقایان دکتر محبی و دکتر برهانی: (یادداشتی از دکتر جعفر صادق‌منش) ✅️۱- زمان شناسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلان در اعلام میزبانی و دعوت دو بزرگوار برای مناظره در فضای هجمه های گاه غیر علمی مخالفان و موافقان حکم اعدام یک اغتشاشگر به اتهام محاربه ، بجا و ستودنی بود. ✅️۲- برگزاری این مناظره، حرکت در جهت درست احیای جایگاه گفتگوی علمی به عنوان سنت حکیمانه و آزاداندیشانه صاحب نام این دانشگاه حضرت امام صادق علیه السلام بود و انتظار می رود این حرکت نه تنها متوقف نشود که در گامهای بعدی تقویت، ارتقا و توسعه یابد. ✅️۳- برگزاری این مناظره عیار منطق و استدلال حقوقی هر یک از دو طرف را برای تبیین ارکان تشکیل دهنده جرم محاربه و کیفر آن با لحاظ مواد قانونی مرتبط به خوبی روشن کرد. ✅️۴- پایبندی به رعایت ادب و احترام و تلاش برای پرهیز از جوزدگی و دعوت طرفداران به ارامش و سکوت، نمره اخلاق هر دو طرف مناظره را نمره ای قابل قبول کرد. ✅️۵- نظام مندی مطالب، روشمندی گفتگو، تمرکز روی موضوع مناظره و تسلط بر ابعاد موضوع بحث از نقاط مثبت آقای دکتر محبی بود. ✅️۶- اهتمام آقای برهانی به حقوق متهم به عنوان بحثی کبروی نقطه مثبت ایشان بود ولی صحبتهای آقای دکتر برهانی بیشتر خطابه بود و بیان قواعد و اصول کلی فقهی بود. ✅️۷- خلط سوء نیت خاص با قصد نتیجه در جرایم مقید مثل محاربه خطای فاحش آقای دکتر برهانی بود که البته خیلی دیگر از حقوقدانان کیفری ما گرفتار چنین خلطی هستند. ✅️۸- به کارگیری کلمه "اغتشا"ش توسط آقای دکتر برهانی برای تبیین وضعیتی که نیروهای امنیتی تکلیف به برخورد با آن دارند اتفاق خیلی خوبی بود که ناقص ماند چون ایشان روی ملاحظاتی که داشتند کلمه را ناقص رها کردند! ✅️۹- آقای برهانی در خصوص ایراد آقای محبی مبنی بر اظهارنظر بدون اطلاع درباره جرئیات پرونده مورد بحث، پاسخی نداشتند به ویژه آنجا که آقای محبی با قرائت بخشی از اظهارات متهم، نادرستی ادعای آقای برهانی را به روشنی نشان داد. ✅️۱۰- تبیین دقیق دایره شمول "مردم" به عنوان آماج سلاح و تفریق بین قصد ارعاب به عنوان سوء نیت خاص با ناامنی در محیط به عنوان نتیجه لازم برای تحقق جرم محاربه و نیز روشنگری نسبت به این که برای محاربه ۴ سوء نیت خاص با حرف یا به هم دیگر عطف شده اند و وجود هر یک از این سوء نیتها برای تحقق جرم یاد شده کافی است از دیگر توفیقات آقای محبی بود. ✅️۱۱- نکات دیگری هم هست که بیان آنها را دارای اولویت نمی دانم. ✅️۱۲-از خداوند برای هر دو بزرگوار و برادر عزیزم آقای دکتر شاطری پور که جلسه را به خوبی مدیریت کردند عاقبت بخیری طلب می کنم. ج.صادق منش ۲۰/۹/۱۴۰۱ http://eitaa.com/sokhanesadeed @Habibollah_Babai
صعود مراکش در وضعیت رقابت تمدنی صعود مقتدرانه مراکش به مرحله یک‌چهارم نهایی (با حذف اسپانیا) و سپس به نیمه نهایی (با برد مقابل پرتغال) آنهم با نماد فلسطین، شاید برای نوع دولت‌های اسلامی جالب و جذاب نباشد، ولی بی تردید برای امت اسلام، برای وحدت جهان اسلام، و برای احیای امید در میان مسلمانان و بلکه فراتر از آن برای هویت‌یابی مستضعفان (آنجا که طرفداران کشورهای آمریکای جنوبی هم با نماد فلسطین حضور پیدا کردند) از اهمیت زایدالوصفی برخوردار است. از این پس بازیکن‌های مسلمان زیادی در کشورهای اروپایی توپ خواهند زد، تماشاگران زیادی هم مسابقات برخی کشورهای مسلمان را تماشا خواهند کرد، نوجوانان ما بازیکن‌های نمونهٔ دیگری را نیز الگو خواهند گرفت، و از این پس ماها در کنار تماشای بازی‌های منچستر سیتی و بارسلونا از بازی‌های فوتبال آفریقایی هم لذت خواهیم برد. فوتبال مراکش (هر رتبه‌ای که در نهایت کسب کند) در کنار ظرفیت‌های ورزشی دیگر کشورهای اسلامی مانند والیبال، کشتی، تیراندازی، وزنه‌برداری و غیره، آنهم در کنار مدیریت ورزشی قطر در برگزاری موفق جام جهانی، جای آبرومند دنیای اسلام را در رقابت‌های جهانی ورزش برجسته ساخت و نشان داد که در برخورد تمدن ‌ها (به قول هانتینگتون) و در رقابت‌های تمدنی در درون تمدن‌ها (به قول شیرین هانتر) جهان اسلام قابلیت ‌های تمدنی بزرگی دارد که در آینده نزدیک آن توانایی از فوتبال و ورزش به دیگر حوزه‌های تمدنی تسری و توسعه خواهد یافت. از این جهت رخداد فوتبال مراکش برای جهان اسلام خبری مسرت‌بخش و برای دنیای غرب بی‌شک نگران کننده خواهد بود. این پدیده از یک سو ظرفیت تمدنی ورزش‌ بویژه فوتبال برای جهان اسلام را آشکار کرد و از سوی دیگر همبستگی‌های پنهان بین امت‌ها را ظاهر نمود که چگونه در برد ایران مقابل ولز مردم پاکستان و یمن و لبنان خوشحالی می‌کنند و در برد مراکش مقابل پرتقال بسیاری از کشورهای اسلامی در کنار فلسطین شادی می‌کنند. نکته مهم در این بین سهم بازیکن‌های آفریقایی‌ در پیشرفت فوتبال دنیا و تیم‌های مهمی همچون فرانسه، هلند، اسپانیا و انگلستان است. در این عرصه بسیاری از بازیکن‌های حرفه‌ای آفریقا در کشورهای اروپایی و تیم‌های بزرگ دنیا توپ می‌زنند، لیکن برد مراکش و صعود آن به عنوان یکی از چهار تیم برتر دنیا زمینه را فراهم کرد که پس از این، بازیکن‌های آفریقایی به جای بازی در تیم‌های اروپایی، در کشورهای خودشان و با فرهنگ خودشان و برای تقویت اعتماد به نفس تماشاگران خودشان به میدان بروند، و این البته دستاورد بزرگی است که تیم مراکش آن را رقم زد. البته ورزش ایران، جامعه فوتبالی، برخی از گزارشگرانی که مسابقات را گزارش می‌کنند، و برنامه‌های کارشناسی ما در صدا و سیمای ایران هنوز درک روشنی از سطح هویتی و تمدنی موضوع فوتبال ندارند و لذا نمی‌دانند که با برد مراکش خوشحالی بکنند یا از کنار آن با بی تفاوت بگذرند. در نگاه تمدنی، فقط ورزش قهرمانی و پهلوانی نیست که نماد تمدن به حساب می‌آید بلکه نمادهای دیگری نیز مانند نماد علم، نماد هسته‌ای، نماد معنویت، نماد استقلال سیاسی، نماد صنعت، نماد سلامت، نماد مقاومت موشکی و نمادهای دیگر تمدنی که هر یک از آنها از گوشه‌های مختلفی از جهان اسلام در حال رشد و پیدایش است که آرایش جهانی متفاوت را در آینده‌ای نزدیک نوید می‌دهد. @Habibollah_Babai
🔴اگر دعوا بر سر زندگی‌است، قصاص، زندگی می‌بخشد... ایده ی زندگی که این روزها بر سر زبان هاست، صدسالی است که در آرای غربیان با اهتمام نیچه تناورده‌شد. او، علیرغم آن‌که ادیان ابراهیمی را متهم به سلب زندگی می‌کند، بر این باورست که چند آموزه‌ی اسلام یعنی زندگی.... او می‌گوید سرکوب، آن‌گاه که زندگی و ادامه‌ی آن را سلب می‌کند، معنا می‌یابد. از همین رو، بر مسیحیت می‌تازد. چرا که مسیحیت بر این باورست که "با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخسارۀ راست تو طپانچه زند، دیگری را نیز به سوی او بگردان (انجیل متی 5/ 39)." و به نظر وی، این گزاره، سرکوب کرامت انسان است و سرکوب آن، یعنی سرکوب زندگی.... او که اسلام را از حافظ و حسن‌الصباح می‌شناسد، بر این باورست که حکم جهاد در اسلام، برخلاف آموزه‌های مسیحیت، تو را به جنگ برای کرامت انسانی‌ات رهسپار می‌کند و از همین رو، جهاد را "حکمی برای زندگی" برمی‌شمرد. او اسلام سیاسی را هم بخشی از ایده‌داشتن اسلام برای زندگی می‌داند. یکی از مشکلات جهان غرب، دقیقا مساله‌ی انتقام است. حواشی "حدود انتقام" حقوق‌دانان و جامعه‌شناسان زیادی را درگیر این مساله کرده که مساله‌ی آن‌ها، سیری‌ناپذیری انسان در "عطش انتقام" و تعیین حدود آن است. در این میان، برایان ترنر، محقق نیچه‌ای انگلیسی‌، اذعان می‌دارد که "باید اهمیت سیاسی این گزاره کتاب مقدس درک شود که خداوند می‌گوید: انتقام از آن من‌ است. و انتقام باید از عرصه‌ی سکولار_آن‌گونه که در وضع فعلی غرب است_خارج شود."(Turner,1984:260) اگرچه مسیحیت، عملا ایده‌ی خاصی برای حد انتقام در زندگی دنیوی انسانی ندارد، اما اسلام، بعنوان دین خاتم و دینی برای زندگی_نه فقط دینی برای مابعد مرگ_ حدود قصاص را معین کرده است. و این، تفسیری است از آیه شریفه ۱۷۹سوره‌مبارکه بقره که " و قصاص، برای شما، زندگی است، باشد که بپرهیزید". اگر دعوا بر سر زندگی‌ست، قصاص، برای زندگی و بخشی از زندگی‌ست.... ✍مریم منصوری @azmanegasht