هدایت شده از همشناسی(تعارف) فرهنگی الگوی ارتباطات میان فرهنگی
⚡« پناه جویی در عصر بی خانمانی»⚡
🔻مبتنی بر مفهوم قرآنی «پناه» که در آیات متعددی همچون« قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿١/ فلق﴾ »، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿ ۱/ ناس﴾ و «فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا ﴿۱۶/ کهف﴾» طرح شده می توان ایده آیت شناسانه «قلب آوی و انسان پناه جو» را در مواجه با ایده پدیدارشناسانه «ذهن بی خانمان و انسان بی خانمان» پیتر برگر طرح کرد.
🔻پیتر برگر و همکارانش در تحلیل تأثیر فرایند «نوگرایی» و نهادهای مدرن بر «آگاهی مدرن» بهویژه در جوامع «جهان سوم» بر «بی خانمان شدگی» انسان معاصر تاکید می کنند. آنان ضمن بررسی تأثیر دو دسته از فرایندهای نهادی مدرن به مثابه «حاملان اولیه» (فناوری، اقتصاد و دیوانسالاری مدرن) و «حاملان ثانوی» (شهرنشینی، آموزش همگانی و ارتباطهای جمعی) نوسازی بر شکلگیری آگاهی مدرن؛ نشان داده اند که «بیخانمانی ذهن» در «جامعهی مدرن» مهمترین پیامد و عارضهی نوگرایی است.
🔻مدرنیته اساسا «#تمدنِ_خیابان» است لذا بر «قلمرو عمومی، عقلانیت و تمایزیابی های مدرن آن» تاکید دارد. البته مدرنیته برای حل ناخرسندهی های برآمده بر توسعه فرآیندهای مدرن «قلمرو خصوصی» را بوجود آورده است. قلمرو خصوصی فضایی است که در آن فرد، امیال عاطفی و غیر عقلانی خود را که در درون سیستم دیوانسالارنه و اقتصادی سرکوب شده، بروز میدهد. شفافیت این فضای خصوصی باعث قابل تحمل شدن کدورتِ جهان عمومی میشود. اما مشکل اساسی این فضاهای خصوصی این است که هنوز کاملا نهادینه نشده است. هرچند در فضای خصوصی نهادهایی مثل خانواده و دین و انجمنهای داوطلبانه حضور دارند اما به دلیل تضعیف خود این نهادها در مدرنیته، هیچکدام نمیتوانند به قلمرو خصوصی سامان ببخشند و فرد در ساختن قلمرو زندگی خصوصی خویش از آزادی عمل(رهاشدگی) بسیار برخوردار است.
🔻این آزادی عمل نیز در کنار خرسندی که برای افراد به بار میآورد باعث اضطراب در آنها هم میشود زیرا این میزان آزادی باعث میشود که در میان انتخابهای متعدد سرگردان شود. بنابراین به تعبیر برگر «افراد پیوسته در زندگی خصوصی خود درگیر امر ساختن و باز ساختن پناهگاهایی هستند که از آنها به عنوان «کاشانه» استفاده میکنند. با این وجود، این بناهای آسیبپذیر همواره در معرض تهدید بادهای سرد «بیخانمانی» قرار داردند.
🔻زندگی اجتماعی مدرن اساسا «بی خانمان ساز» است. بی خانمانی نشات گرفته از زندگی اجتماعی مدرن، ویرانگر ترین جلوه خود را در حوزه دین میابد. با توسعه سکولاریسم یعنی طغیان انسان بر خدا( و حتی اعلام مرگ او) و تقدم بخشی به دنیا و بروز بحران دینی در جامعه مدرن، «بی خانمانی در جهان اجتماعی» جنبه مابعد الطبیعی یافته است یعنی به «بی خانمانی در جهان هستی» تبدیل شده است. در اضطرار همین احساس بی خانمانی اجتماعی و وجودی، انسان معاصر به غارهای مدرن و پست مدرن (کافی شاپ، دیسکو و ..) پناه می برد تا پناه و قرار یابد اما آنجا نه پناهگاه امن و آرامش که پنهانگاه ترس و آتش است.
فَأَمَّا مَنْ طَغَىٰ ﴿٣٧﴾
وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿٣٨﴾
فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَىٰ ﴿۳۹﴾
📙برگر و همکاران، ذهن بی خانمان؛ نوسازی و آگاهی، ۱۳۹۴صص ۱۸۳_۱۸۵
🌟این مطلب ناظر به تأملات قرآنی دکتر بابایی نوشته شده است.
@Habibollah_Babai
@hamshenasi
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی»
(قسمت هجدهم: قاعدۀ طلایی «دفع بدی به خوبی») (شمارهٔ ۲)
اعجاز اخلاقی قرآن در عرصههای تمدنی زمانی برجسته میشود که قاعده «دفع سیئه به حسنه» را به قاعدۀ قبلی (نیکی بیشتر به نیکی کمتر) بیافزاییم. در شاخصهای اخلاقیِ تمدن در قرآن، نه فقط باید با کار حَسَن مواجههای احسن و بهتر داشت، بلکه باید سیئه و بدی را هم با حسنه و خوبی پاسخ داد. این قاعده از قواعد درخشان اجتماعی و تمدنی در قرآن است که دفع بدی با کار خوب انجام یابد و برطرف گردد.
روشن است که این قاعده با آنچه که از مسیحیت مشهور است که «اگر کسی به طرف راست گونهات سیلی زد طرف چپ آن را هم در اختیارش بگذار» کاملا متفاوت است. در قاعده مسیحی، رفتار ناپسند طرف مقابل صرفا با سکوت و تحمل است که مورد اصلاح قرار میگیرد (البته اگر این تحمل موجب تشویق فرد خاطئ و تکرار کار خطا نشود)، درحالی که در ادبیات قرآنی، در برابر رفتار ناپسند باید حرکتی پسندیده و رفتاری نیک از خود نشان داد و آنچه فرد خاطیء را اصلاح میکند، نه تکرار خطای ایشان، بلکه مواجهه با فرد خاطیء همراه با نیکی و احسان است که نه تنها او را از کرده خود نادم و پشیمان میکنیم، بلکه عمل خطا و سیئه، به جای ایجاد موجی از سیئات و بدیها، منجر به حسنه و نیکی شده و موجب شکلگیری واکنشهای حَسَن و احسن میشود. به بیان دیگر، با انجام کار خوب در برابر فرد خاطیء و احسان به فرد بدیکننده، راه برای اصلاح فرد و جامعه باز میشود و از تسری موج گناه در جامعه جلوگیری میشود.
همین مضمون را میتوان معنای آیۀ شریفۀ ِإِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرى لِلذَّاكِرينَ (هود/114) در نظر گرفت که در آن نه فقط حسنات یک فرد سیئاتِ او را از بین میبرد، بلکه حسنات فرد آنگاه که در واکنش با سیئات دیگران انجام میشود، موجب توبه و ترک آن سیئه از سوی دیگران میشود. این تعامل سیئه به حسنه بدون شک در نظام مناسبات اجتماعی در سطوح خرد و کلان بسیار موثر و موجآفرین است.
این معنا صریحا در آیه 34 سورۀ فصلت آمده است که خداوند در آن فرموده است: وَلا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ (فصلت/34). همین طور این مضمون که از شر گناه و سیئه باید از طریق حسنه خلاص شد در آیات متعدد قرآنی مورد اشاره قرار گرفته است: وَ الَّذينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ (رعد/22) ادْفَعْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (مومنون/96). أُولئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِما صَبَرُوا وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (قصص/54) ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ (اعراف/95)
در این بین،خُلُق سهگانۀ «تحمل، عفو، و احسان» در جامعه («و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» آل عمران/ 134) از جملۀ مهمترین شاخصهایی است که در هر جامعه و در نظام مناسبات کلان انسانی بسیار برجسته و مثالزدنی است. در یک مرحله، «صبر» و بعد«مصابره» («ياأَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا» آل عمران/200) در تعامل با دیگران نه فقط خشونتها را کنترل میکند، بلکه موجب نوعی از قوت و انسجام اجتماعی میشود (ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مائتین، انفال/65). در مرحله دوم، آنگاه که نه تنها بدیها را تحمل میکنیم، بلکه آن را عفو میکنیم، عنصر عفو و بخشش، کینه و کدورت را رفع میکند و از ایجاد شکاف اخلاقی بین انسانها جلوگیری میکند، و در مرحله سوم که احسان نسبت به خطا کار باشد، دومینوی خطا در برابر خطا، گناه در برابر گناه، و آتش با آتش با عمل نیک و احسان قطع میشود و دربرابر هر خطایی، سلسلهای از بخششها و واکنشهای نیک و احسان بوجود میآید.
بنابراین در نگرش اسلامی، صرفا تسامح و مدارا نیست که تضاد و تزاحم بین افراد را کنترل میکند، بلکه مهمتر ازآن عفو و بخشش، و بلکه احسان و نیکی به فرد خاطی است. همینطور تسامح در جامعه مدرن، تسامحی است برای کنترل خشونت و جلوگیری از حرکت غضبآلود در جامعهای که افراد یکدیگر را گرگ تلقی میکنند (رویکرد سلبی)، ولی تسامح در فرهنگ اسلامی نه برای دوری از شرّ دیگران، بلکه در جهت تکریم دیگران است که در وضعیت خطا و گناه نیز نباید به سرعت و سهولت در صدد انتقام و تنبیه برآمد.
@Habibollah_Babai
هدایت شده از مجید دهقان
🧗🏻♂️ ما و لایحه ارتقاء امنیت زنان
اشتباه فاحش مواجهه بدنه حاکمیت با مسائل زنان در جریان تصویب لایحه پیشگیری از آسیب زنان قابل پیگیری است. کسی اگر بخواهد سیاستگذاری در حوزه زنان را آسیب شناسی کند کافی است سرنوشت این لایحه را مطالعه کند به ویژه اظهارنظرهای این چند مدت درباره آن را. به نظرم عمده مشکل در بدنه انقلابی حاکمیت به دو چیز بر می گردد.
مشکل اول حضور کارشناسانی که دغدغشان به جای حل مسائل زنان با رویکرد دینی مرزبانی برای جلوگیری از نفوذ فمینیسم است. آن هم نه فمینیسم بر اساس مطالعات عمیق و به روز بلکه بر اساس مطالعه چند کتاب قدیمی موجود به زبان فارسی. این کارشناسان تلاشهایی که برای ساماندهی مسائل زنان برداشته می شود را حتی اگر از فرایندهای اطمینان بخش گذشته باشد با ایراد چند شبهه اول بدنام کرده و بعد از اعتبار می اندازند. همین افراد در جریان تصویب طرح جوانی جمعیت دربرابر انبوه اشکالاتی که نهادها و افراد مختلف به طرح گرفته بودند طرح را به دلیل اضطرار زمانی تایید می کردند.
مشکل دوم اظهارنظر افرادی در مسائل زنان است که کارشناس این حوزه نیستند ولی مسائل زنان را در دعوای دو واژه خانواده و فمینیسم حل و فصل می کنند. وقتی کارشناسانی که توصیفشان گذشت اقدامی را با برچسب فمینیسم بی اعتبار کردند نوبت به این گروه می رسد تا با فریاد وااسلاما و واخانوادا بر آتش این غائله بدمند.
چیزی که این وسط دیده نمی شود درد و رنج زنانی است که اگر در طرحها و لوایح مجلس شنیده نشد و اگر نتوانستیم در جمهوری اسلامی با رویکرد دینی آن را حل کنیم، راه دیگری برای فریاد زدن پیدا می کند.
اگر اهل شرع هم باشیم این احتیاط دو سر دارد، یک سرش شبهه نفوذ فمینیسم است ولی سر دیگرش شبهه ظلم به زنانی که به دلیل نبود قانون مناسب دچار انواع خشونت می گردند. اگر هر دو سر را ببینیم به جای انکار موضعمان رفع اشکالات خواهد بود.
@majiddehghan
15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 پادکست | ضربه بر سیاست دینی
◾️ضربتی که علی مرتضی علیهالسلام میخورد در حقیقت شمشیری است که بر فرق سیاست دینی میخورد.
🎙 گفتاری از آیتالله یزدانپناه.
#رمضان_1444
#استاد_یزدان_پناه
🎬 گروه هنری رسانهای نفحات
@nafahat_artmedia
1_4222922253.mp3
22.06M
«نظم تمدنی ِ رحمتپایه»
در «هماندیشی عبودیت و تمدن در سپهر سورة الفاتحه»
📅زمان: چهارشنبه 23 فروردین ماه 1402
🎙حجت الاسلام دکتر حبیب الله بابایی
🎧از رادیو پژوهش بشنوید
🌐http://dte.bz/mNwyG
🗒مجری: پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
https://eitaa.com/isca_seda/6360
⬅️پژوهشگاه را در فضای مجازی دنبال کنید
🌐 https://takl.ink/Isca.ac.ir/
@Habibollah_Babai
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی»
(قسمت نوزدهم: نظمِ اجتماعیِ رحمتپایه) (شماره ۱)
«رحمت» در قرآن، گاه در مورد خود خدا به کار رفته است (آیاتی همچون التواب الرحیم، رئوف رحیم، غفور رحیم)، گاه در نزول و سرایت رحمت الهی به انسان و جامعه انسانی (در نسبت خدا ـ انسان) استفاده شده است (يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ)، و گاه نیز در بارۀ جامعه انسانی و مناسبات درونی بین انسانها (در نسبت انسان و انسان) استعمال شده است (رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ). اکنون پرسش آن است که امر الهیاتیِ «رحمت» درهرسه لایه، چگونه و چسان در امر اجتماعی انسان و در عرصههای زمینی و این جهانی و در صیرورت و صورتبندی تمدن میتواند امتداد پیدا بکند؟
احتمالا در سه نقطه بتوان در باره این نقطههای تماس بین الهیات و جامعه و روابط بین رحمت الهی و رحمت انسانی تأمل کرد: ۱) اینکه نفسِ «ایمان به جهانی انباشته از رحمت فراگیر الهی» و «ایمان به در دسترس بودن همیشگی رحمت خاصه» و ذکر پیوسته این رحمت موجب مصونیت انسان در برابر شرور و بدیها میشود (وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد). ۲) آگاهی و علم به اینکه حیات و بقای جامعه بشری منوط به رحمت الهی است. نفس آگاهی و علم از نسبت بین رحمت الهی و جامعه بشری در صورتبندی عقلانیت رحمتپایه اثر خواهد گذاشت. و ۳) امتداد و بسطِ رحمت الهی (الرحمن الرحیم) در انسان و ایجاد رحمت انسانی (رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ) است و احیانا هر میزان نزول رحمت الهی در جامعه انسانی فزونی میگیرد رحمت ما بین انسانها بیشتر میشود.
ادامه دارد. . .
@Habibollah_Babai
هدایت شده از بر پا
نگاه درست شیخ حسین
🔹ترمیم دو قطبی های اجتماعی و دردهای کهنه آن فقط به سخن نیست نیاز به رشد نگرشها و تغییر اخلاقمان دارد. شما هم دیده اید، من هم دیده ام کسانی که عادت کرده اند از موضع قدرت حرف بزنند، تهمت بزنند، بترسانند، توهین کنند، چون فکر میکنند طرف حق ایستاده اند. حالا چه کسی و چه زمانی باید یقه این جماعت را بگیرد و بگوید تو هم ظلم میکنی، ظلم به کسی که چون خطاکار است جز خدا کسی را ندارد که این مظلومیتش را پیش او ببرد.
🔹 ظلم های کوچکی که چه بسیار آدمها را از جبهه حق بیرون انداخته و قیامت معلوم میشود چقدر از این جهت همگی مسوولیم. طرف مجرم است چرا به او توهین کنیم؟ چرا بترسانیمش؟ به چه حقی با بی قانونی سراغش برویم، خانواده اش را بترسانیم؟ بله اینها کم است میدانم. ولی آن مقدارش که هست، چه کسی و چه زمانی باید این اخلاق زشت رخنه کرده در برخی را بر ملا کند؟
🔹 در جلسه ای که قرار بود در حضور رهبری برگزار شود قبل از حضور ایشان دیدم یکی از مسوولین انتظامات بیت، جلوی همه جمعیت با بی ادبی و بی احترامی با مداح جلسه سخن گفت و او را جلوی همه جمعیت خرد کرد. از این خطا ها کم ندیده ایم و ندیده اید در بخشهای مختلف. راهش این است که نگاهمان رشد پیدا کند و اخلاقمان را رشد دهیم. همه مان. همه مان به فکر خودمان باشیم. بسیاری از آدمهای دل زده دلیل دل خوریشان اخلاق امثال من بوده در تعاملاتمان. پناه بر خدا. خدا رحمت کند سردار شهید قدس را میگفت دفاع از حرم، دفاع از حرمت قلب این مردم است که از کعبه بیشتر احترام دارد.
🔹مثل آب خوردن آدمها را بیرون جبهه انقلاب قرار میدهیم. منافق مینامیم. سالها قبل در مباحثاتی چقدر تلاش کردم به عده ای بفهمانم حق ندارند به کسی مثل مرحوم هاشمی تهمت نفاق بزنند ولو هزار جور نقد به افکار و رفتارش داشته باشیم، به فلان مسوول و سیاستمدار علنا تهمت نفاق و در جبهه دشمن بودن نزنند.
🔹عادت کرده ایم این و آن را از قطار انقلاب پیاده کنیم و غیر خودی بنامیم. خدای متعال در قرآن بین «ضعیف الایمان» و «منافق» فرق میگذارد. جریان ضعیف الایمانها در درون جبهه حقند و در تعامل با کل بدنه جبهه حق، پیامبر ص با دیگران( که فاصله ایمانیشان با او قابل تصور نیست) پر از مهر و محبت و صمیمیت بود، ما چه مان شده؟
🔹آیا نمیشود مثل سردار شهید هم جلودار بود و پیشران و هم کرامت آدمها را در مرزهای جبهه حق حفظ کرد و به آنها احترام گذاشت؟ به جای گیر دادن به شیخ حسین، مقابل او شاگردی کنیم، وعظ بشنویم، ما باید تغییر کنیم. باید رشد کنیم. انقلاب البته تقریری تنزیهی و سختگیرانه دارد شاید به آن معنا انقلابی فقط پیامبر اکرم ص باشد و معصومینش، اما انقلاب تقریری تشبیهی و گسترده هم دارد که خیلی ها را شامل میشود، حتی به تعبیر امام روح الله، اکثر مردم دنیا بهشتی اند، ولو در بالاترین مراتب بهشت نباشند، اکثر خطاکاران عالم حتی اهل علمشان ، جاهل قاصرند. بیایید توبه کنیم از این همه تنگ نظریهایمان، تهمت زنی هایمان، حرمت شکنی هایمان که زیر پوست قداست و حرف حق پنهانش کرده ایم. این ها به معنای ندیدن قله ها و رشد یافته ها و کنار گذاشتن حرف حق و یا امر به معروف و نهی از منکر نیست. شب قدر باید هویت رحمه الله الواسعه بودن را در جان ما بنشاند.
🔹از یکی از همرزمان شهید مظلوم قدس که آزاده هم بود شنیدم، حاجی از او خواسته بود رزمنده ای را که در دوران اسارت او را لو داده بود و با دشمن همکاری کرده بود ببخشد. وقتی رفیقش تعجب میکند که چرا؟ به او میگوید اگر یکی از تهران تا اهواز میآمد برای جنگ و پشیمان میشد و بر میگشت باید خادمش میبودیم تا چه رسد به این رفیق خطاکارت.
🔹شیخ حسین خوب گفت. درست گفت. مثل همیشه به جا گفت. سایه اش مستدام.
ما باید فکری به حال خود کنیم ....
@ali_mahdiyan
تأملات قرآنی در باب «روابط انسانی»
(قسمت بیستم: گسترش رحمت الهی به حیات انسانی) (شماره ۲)
یک سلسله آیات قرآنی، در نسبت و عُلقۀ «رحمت خداوندی» و «انسان» است. در بارۀ «سُنّت رحمت» یادداشت بعدی را خواهم نوشت. در این قسمت صرفا به این نکته میپردازم که رحمت خداوند به زندگی انسان (فردی یا اجتماعی) تسرّی و توسعه پیدا میکند. در این باره یک دسته آیات، آیههای « فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ» است که وضعیتهای «فقدان رحمت» را بر میشمارد که اگر رحمت الهی نبود، ضلالت پیش میآمد (لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ)، اگر رحمت الهی نبود ، خسارت پیش میآمد، (فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ) و اگر رحمت الهی نبود ، تبعیت از شیطان رخ میداد (وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ).
یک دسته از آیات هم آیات «علم و رحمت»، «کتاب و رحمت»، و «هدایت و رحمت» است، مثل آیۀ (ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً) یا آیۀ (فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ). و یک سلسله آیات هم هستند که معطوف به دعا برای کسب رحمت از خداوند است، مانند آیات (رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً)، (وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا).
این دسته آیات نشان میدهد که فضل و رحمت الهی به گونههای مختلف و در فرایندهای گوناگون با فرد و جامعه انسانی پیوند برقرار میکند و رحمت الهی به سطح زندگی فردی و اجتماعی انسان گسترش پیدا میکند. «سنت رحمت» را در یادداشت بعدی اشاره خواهم کرد.
@Habibollah_Babai