eitaa logo
حبیب‌اله بابائی
1.4هزار دنبال‌کننده
505 عکس
78 ویدیو
68 فایل
اسلام تمدنی و تمدن اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
درآمدی بر آسیب‌شناسی پیاده‌روی اربعین (بخش دوم) مهدی شجریان ۳. کم‌لطفی در ادب میهمانی عراقی‌های عزیز در ادب میزبانی از هیچ تلاشی دریغ ندارند. رفتار بسیاری از آنان مصداق «کمال الجود بذل الموجود» است و هر چه دارند در طبق اخلاص نثار می‌کنند. ایرانی‌ها و سایر زوار نیز شکرگزارند و روابط همدلانه و مهربانی‌های بی‌نظیر در این میان به چشم می‌خورد. اما در برخی موارد دیده می‌شود که ادب میهمانی ما تناسب با ادب میزبانی آنان ندارد. برخی زوار به زبان مادری خود بدون اینکه عراقی عرب‌زبان متوجه شود فرهنگ آن‌ها را تمسخر می‌کنند. جلوی چشم آن‌ها غذاهای نیم‌خورده و حاصل زحمت آنان را به زمین می‌ریزند. در آلوده کردن شهر و محل زندگی این میزبان گرامی هیچ کوتاهی ندارند و همه‌جا زباله‌های خود را رها می‌کنند. این صحنه‌ها نشان می‌دهد ادب میزبانی و ادب میهمانی در این سفر معنوی هنوز به یک توازن و همسانی شایسته نرسیده است و در این خصوص باید چاره‌اندیشی، فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی عملی کرد. 4. مدیریت در توزیع خدمات خدمات به زائران تقریباً در تمام‌مسیر نجف تا کربلا، در شهرهای مرزی، در شهرهای میانی و مانند آن وجود دارد، اما بعضاً توزیع متناسب موردتوجه قرار نمی‌گیرد. در برخی نقاط آن‌قدر خدمات زیاد است که ناچار اسراف و تبذیر شکل می‌گیرد و در برخی نقاط خدمات اندک است و بعضاً زائران با مشکل مواجه می‌شوند. این مشکل در داخل مرزهای ایران نمود بیشتری دارد. امسال برخی زائران خارجی و به‌صورت خاص برادران پاکستانی که از مرزهای ایران تردد داشتند، با کمبود امکانات مواجه بودند. این در حالی است که حضور برخی مواکب ایرانی در داخل عراق ضرورت ندارد و با حذف آن‌ها عراقی‌ها در تأمین نیازهای زائران با مشکل مواجه نخواهند شد و همین مواکب ایرانی می‌توانند در مرزهای داخلی تاثیر بیشتری داشته باشند. پیشنهاد راهبردی برای رونق اربعین و شکوفاتر شدن ثمرات معنوی آن، باید آسیب‌شناسی اربعین در کانون توجه قرار گیرد. برگزاری نشست‌های علمی و گردهمائی نخبگان دانشی و اجرائی و تجمیع این آسیب‌ها در کنار ارائه راهکارها و راهبردهای مناسب جهت مواجهه با آن‌ها یک ضرورت غیرقابل‌انکار است که کمتر در فضای حوزوی و دانشگاهی تاکنون موردتوجه بوده است. لازم است محافل علمی در باب آسیب‌های پیاده‌روی اربعین مسئله‌شناسی دقیق کنند و برای این مسئله‌ها راهبرد و راهکارهای مناسب ارائه دهند. 🌐https://eitaa.com/M_shajarian @Habibollah_Babai
شاید در آینده، بانوانِ اربعین طریقی مستقل از مردان طی کنند (آن روز در طریق‌النساء چه قیامتی شود!)، ولی در وضعیت اکنون، راهپیمایی توأمان زنان و مردان در راه‌های منتهی به کربلا یکی از پاک‌ترین‌ راهپیمایی‌ها به جهت اخلاقی است. این طهارت اخلاقی برآمده از مشی زاهدانه، ذِکر پیوسته، حُبّ معنوی، و عفت فراگیر زائران اباعبدالله در اربعین است. عمیت عین لا تراها... https://virasty.com/Habibollah_Babai/1694302866979919563 @Habibollah_Babai
1_6639060756.pdf
1.65M
یادداشت «قله کجاست؟» در روزنامه فرهیختگان @Habibollah_Babai
«امید معکوس» مصطفی ملکیان جناب استاد ملکیان اخیرا پرسشی را مطرح کرده‌اند که «چرا به آیندۀ ایران امیدوارم؟» ایشان بهانۀ امیدواری به آینده ایران را در این می‌دانند که نسل جوان ما غرب، فلسفه غرب، علوم غربی،هنر غربی و فنون غربی را شناخته است به گونه‌ای برتر و بالاتر از دیگر کشورهای اسلامی و حتی بیشتر از اندازۀ خودِ غربیان. اینکه مثل ایشان به مقوله «امید» می‌پردازند واقعا جای امیدواری است، ولی آنجا که می‌بینید همین امید، زمینه را برای انحطاط و پس‌رفت می‌گشاید مایۀ ناامیدی و حسرت است. از این رو، باید نکاتی را متذکر شد: 1. آیا خواندن مدرنیته (آنهم ترجمه‌های مغلوط مدرنیته در ایران، آنهم هم گزیده‌های سکولار از مدرنیته، و نیز آنهم قسمت‌های تاریخ‌گذشتۀ از غرب) به شناخت از غرب منتهی می شود یا ما را به تعبیر برخی از محققان «انباردار کالاهای مصرفی غرب» قرار می‌دهد. چه‌طور جامعه‌ حوزوی و دانشگاهی که اندازۀ یک واحد درسی، غرب‌شناسی نمی خواند و به اندازه یک کتاب محققانه در باره شناخت غرب (نه مدرنیته) نمی‌نویسد، می تواند ادعای غرب‌شناسی پیدا ‌کند؟ 2. از استاد ملکیان باید پرسید که آینده ما در گرو کدامین نسل است، نسلی که غرب را شناخته است، یا نسلی که «خود» را می‌شناسد؟ در میانۀ «خود» و «غرب» اولویت ما برای آینده کدام است؟ چرا ایشان در این امیدواری، هیچ و هیچ به شناخت «خود» اشاره نمی‌کند. اساسا از نظر ایشان، نسبت شناخت ما از غرب با شناخت ما از خود چیست و ما چسان از مسیر شناخت غرب به شکوفایی و آیندۀ درخشان خود می‌رسیم؟ 3. از نظر جناب ملکیان، ما در مدرن شدگی ترقی کرده ایم و باید به آینده‌ای بازتر همچنان امیدوار باشیم. مثال‌های ایشان را توجه کنید: اینکه چون الان خانم‌های ما مجبور نیستند پوشیه بزنند پس رو به رشدیم؛ اینکه ما در خانه ویدئو داریم پس آینده‌ای خوب در انتظار ماست. جناب ملکیان به این سئوال پاسخ نمی دهند که غرب در ایران کدامین امیدهای ما را در حوزه آموزش، در حوزه فرهنگ عمومی و اخلاقیات اجتماعی، در تأمین ارزش‌های خانوادگی، در ساخت عدالت اجتماعی، در عرصه رفاه عمومی و اقتصادی، برآورده کرده است؟ همین‌طور معلوم نیست جناب ایشان در امیدواری‌شان و در میزان ترقی انسان ایرانی در این چهل و اندی سال چرا به «استقلال سیاسی و استقلال اجتماعی»، به «رشد علمی»، به «امنیت فراگیر در منطقه» و نیز به «رشد و توسعۀ معنویت» اشاره‌ای نمی‌کند و آنها را در پازل امیدواری خود نمی‌گنجاند و از آنها الهامی برای خوشینی دریافت نمی‌کند؟! 4. آقای ملکیان، در مورد کشورهای اسلامی واقعا به گزاف سخن گفته است. به نظرم جناب ملکیان اندیشه‌های نوین ترک‌های امروز در دانشگاه های جدید ترکیه، محققان مسلمان در موسسات علمی جهان عرب، پژوهشگران شبه قاره و نیز اندیشمندان شرق آسیا در جاهایی مثل ISTAC را نمی‌شناسد و از این رو خود را به راحتی بالا می‌بیند. برخی از نخبگان جهان عرب در همین کشورهای عربی مثل قطر، مثل تونس، حتی مثل سوریه گاه چندین دهه از امثال ماها و نیز از اساتیدی مثل ملکیان جلوتر، غربی‌تر (در ادبیات سکولار) و مسلمان‌تر (در ادبیات دینی‌شان) هستند. اساتیدی مثل جناب ملکیان که به تواضع شهرت دارند، نباید مخاطبین و دانشجویان خود را متوهم بار بیاورند و در غرور تاریخی‌ و گاه جهل مرکب‌ نسل امروز، که از کشورهای پیرامون و از زبان آنها هیچ نمی‌داند، بدمند. 5. دوگانۀ «تجدد» و «تمدن» را همواره باید در نظر داشت. واقعیت این است که «تجدد» در ایران در یک فرایند کاریکاتوری شکل گرفته است به گونه‌ای که به جدّ می‌توان گفت که «تجدد غربی در غرب» تفاوت‌های بنیادین و اساسی‌ای دارد با «تجدد غربی در شرق» از جمله در ایران. یعنی همان میزان از پیشرفت غربی در غرب، برای شرقیِ در شرق حاصل نشده است. آنچه جناب ملکیان همچنان بدان امیدوار است، تجدد شکسته‌ و آب‌رفته‌ای است که نه مدرنیتۀ اورجینال غربی است و نه مدرنیتۀ بومی شدۀ شرقی (ببینید همین وضعیت حجاب ما را که از پوشیه عبور کرده‌ایم و پوشش استاندارد لیبرال را هم پیدا نکرده ایم و حالا از جناب ملکیان بخواهید هویت یا بی هویتی همین حجاب موجود امروز را که نه غربی است و نه شرقی، تعریف کند و آینده‌ای برای آن ترسیم نماید.) حال در این سیر معیوب تجدد، جناب استاد ما را به چه آینده‌ای از غربی شدن امیدوار می‌سازد؟ 6. بله باید به آینده امید داشت، ولی نه به آینده تجدد غربی در ایران، بلکه باید به آینده تمدن ایرانی و اسلامی امیدوار بود. تمدنی که صبغۀ ایرانی بودن، مسلمان بودن، و معاصر بودن در آن جامعه، شاخص و برجسته باشد. ما امید داریم به ساخت آیندۀ خود، آینده‌ای که از رهگذر شناخت خود (نه از رهگذر صِرف ترجمۀ دیگران) و تکیه بر دارایی‌های خود و الگوهای خودی حاصل می‌شود. @Habibollah_Babai
ISCSC 2023, Final Program Abstracts and Contact Info.pdf
1.18M
👆👆👆 چکیده‌های مقالات و برنامه‌ سخنرانی‌های پنجاه‌ و دومین کنفرانس مطالعات بین‌المللی و تطبیقی تمدن‌ها (ISCSC) ۱۴ و ۱۵ سپتامبر (امروز و فردا) در «دانشگاه مطالعات جنگ» ورشو (لهستان) @Habibollah_Babai
🔸کرسی علمی- ترویجی رویکرد نظری به مسئله دین و تمدن 🔰 گروه علمی مطالعات تمدن نوین اسلامی مرکز مطالعات پیشرفت و تمدن پژوهشگاه برگزار می‌کند: 🎙 با حضور: ⏰ یکشنبه ۱۶ مهرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۳ 🏢 قم،سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی 📡 حضور مجازی از طریق: 🌐 skyroom.online/ch/iict/tamadon @Habibollah_Babai
فرهنگ «صلوات» و ضرورت «تسلیم» (بازنشر) 1. در گذشتۀ تمدن‌ها، حکمت‌ها و اندرز‌ها و گاه اشعار و ضرب‌المثل‌ها و گاهی هم آیه‌ها و دعاهای فرهنگی‌شده در نظم‌بخشی به مناسبات انسانی و شکل‌بندی نظام اجتماعی آثار در خوری داشته است. اثرگذاری‌های بزرگِ یک جملۀ حِکمی نوعا برآمده از محتوای فشرده (فحوای منطقی و معنوی) در آن جمله است که می‌تواند در عین کوتاه بودن و ساده بودن و در لحظه‌بودن در عمق تاریخ بشر نافذ گردد. این جملات تاریخی و حکمت‌های انسانی، محدود به یک فرهنگ یا سرزمینی خاص نیست، بلکه آنها جمله‌هایی است فراسرزمینی و در سطح جهانی؛ مثلا «آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگری هم بپسند (احب للناس ما تحب لنفسک)»، «زگهواره تا گور دانش بجوی (اطلبوا العلم من المهد الی اللحد)»، «عالم بی عمل زنبور بی عسل است (عالم بلا عمل کشجر بلاثمر)» و یا جمله سعدی که «بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» همه از جمله جملاتی است که در همه فرهنگ‌ها مبنای بسیاری از کنش‌های اجتماعی به حساب می‌آید. برخی از این جملات کلیدی هم نه متعلق  به همه جهان بلکه مربوط به قلمرو اعتبار یک تمدن است، هرچند ممکن است قابلیت‌های فراتمدنی هم داشته باشد؛ مانند آیه‌ها و جملات ذیل در قلمرو جامعه مسلمین: «و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه»، «و امرهم شوری بینهم»، «کنتم خیر امه اخرجت للناس» (که بنابر برخی نظرات شرق‌شناسان همین آیه نقطه عزیمت تمدنی مسلمانان بوده است) و «هیهات من الذله» که هر یک از اینها در فرهنگ مسلمانان به عنوان یک متن نهادینه شده در سبک و سلوک زندگی مسلمانان تعیین‌کننده و اثرگذار بوده است. 2.  در این میان ذکر صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد) از جمله جملات و دعاهای ساده و در عین حال بسیار فشرده و عمیقا اثرگذار در فرهنگ مسلمانان اعم از شیعه و سنی بوده و در طول تاریخ اسلام و گذشتۀ تمدن اسلامی بسان کلمۀ طیبه‌ای شبکه‌ای از باور، ارزش و معنا را بوجود آورده است. شاید هیچ جمله‌ای همچون صلوات در زندگی روزمره عبادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی زیست اقتصادی مسلمانان (در بازار مسلمین) این اندازه رواج نیافته است. فرهنگ صلوات در میان مسلمانان از یک طرف ریشه در قرآن دارد آنجا که خدا می‌فرماید «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» و از طرف دیگر ریشه در نماز روزانۀ مسلمانان و صلوات در ذکر تشهد و قنوت و سجده و رکوع  دارد، و از طرفی هم این فرهنگ ریشه در شخصیت قدسی خود پیغمبر و روایات فراوانی از شیعه و سنی در فضیلت صلوات دارد. البته این ذکر و دعای رحمت و محبت که مسلمانان بدان خو گرفته‌اند و در همه ساحت‌های زندگی از آن استفاده می‌کنند، کمتر در اندیشه‌ها و تأملات آکادمیک مسلمانان مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. 3. درست است که ذکر صلوات بازتاب ارزش‌های فرهنگی جامعه مسلمانان در مورد «پیامبر رحمت» است و وصف پیامبر به «رحمه للعالمین» از سازه‌های بسیار مهم در شکل‌بندی جامعه‌ای بر بنیان رحمت و مودت است (مراجعه کنید به یادداشتی که پیش از این در موضوع «رَوح و رحمت» و ابعاد اجتماعی آن در همین کانال نوشته‌ام)، ولی خود فعل صلوات و تکرار آن نیز نه فقط به مثابه یک سلوک معنوی روزانه، و نه تنها به عنوان یک عامل انسجام و پیوستگی اسلامی، بلکه به مثابه یک شعار هویتی در میان مسلمانان بوده است و آنها را در وصف رحمت و تأسی به حضرت محمد ص تعین بخشیده است. اینکه برخی از محققان و حتی شرق‌شناسان بر نقش پیامبر گرامی اسلام و شخصیت کاریزمای ایشان در ایجاد نوعی از وحدت در تمدن اسلامی تأکید داشته‌اند، بخشی از آن برخاسته از سریان ذکر صلوات در میان مسلمانان و تمرین‌های روزانۀ آنها (در جهان اسلام و بلکه حتی مسلمانان ساکن در دنیای غرب) در توجه به رسول رحمت اسلام است. 4. نکته مهم و شاید تلخ آنکه هرچند مسلمانان امروز با ذکر صلوات روزانه‌شان، شبکه‌ای از معانی رحمت را در اندیشه و ایمان خود ایجاد کرده‌اند و نوعی از فرهنگ متفاوت بر پایۀ رحمت ساخته‌اند، لیکن تتمۀ صلوات بر پیامبر در آیۀ 56 سورۀ احزاب، عبارت «و سلموا تسلیما» کمتر مورد توجه مسلمانان بوده است. تا زمانی که مسلمانان در کنار دعای صلوات بر پیامبر در سبک و سلوک زندگی روزمره خود تسلیمِ گفته‌ها و دستورات نبی اکرم ص نشوند، صلوات به تنهایی فرایند رحمت در نظام مناسبات مسلمانان را  کامل نخواهد کرد و وضعیت آزاردهنده و کاریکاتوریِ برخی از جوامع اسلامی را سامان نمی‌بخشد. @Habibollah_Babai ادامه 👇👇👇
ادامه از بالا 👆👆👆 5. در این باره، توجه به دعای دوم (دعای صلوات) از صحیفه سجادیه که تفسیری از معنای صلوات و فلسفۀ صلوات برآن رسول رحمت است می‌تواند قابل توجه باشد: اینکه پیامبر همه چیز را از دست داد تا رضای خدا را به دست آورد، بدن‌اش را در معرض سختی‌ها و خستگی‌ها قرار داد، با خویشان و بستگان‌اش در راه رضای خدا مبارزه کرد، از نزدیکان‌اش دوری کرد و با دورترین مردم دوستی نمود، از وطن خود به بلاد غربت هجرت نمود، و این همه از دست‌شستن‌ها و بُریدن‌ها را برای دین خدا، آیین الهی، دعوت به طریق خدا، و کسب رضای خداوند انجام داد و این چنین رضا و رحمت خدا را به خود جلب کرد. آنچه پیامبر را سزاوار رحمت مستمر الهی و دعای فرشتگان و مومنان ساخت، «لا»های بزرگی بود که حضرت محمد ص برآن جرأت و جسارت کرد و از آن‌ها چشم پوشید (اَللّهُمَّ فَارفَعهُ بِمَا کَدَحَ فِیکَ اِلی الدّرَجَه العُلیَا مِن جَنَّتِک). نکته مهم در نه‌گفتن‌های بزرگ پیامبر، یک «نعم» و «بله‌«ی بزرگی بود که پیامبر بر آن اصرار ورزید و همان بود که نه‌گفتن‌های محمد ص را معنا بخشید. آن بله‌ی بزرگ توجه به خدای متعال و جلب رضای الهی بود و بس. به بیان امام سجاد علیه السلام در این دعا، چشم‌پوشیدن‌ها و دست‌شستن‌های پیامبر همه برای دین خدا، رضای خدا، و رسالت الهی بود. همین غایت بزرگ بود که به نفی‌های بزرگ پیغمبر معنا داده و پیامدهای بزرگ تمدنی را در پی آورد. بدین‌سان روشن است که همیشه ترک و نفی و نه‌گفتن‌ها به معنا منتهی نمی‌شود بلکه گاهی همین نه‌ها موجب خلاء و پوچی  می‌شود مگر آنکه این سلب‌ها در پرتو یک ایجابی باشد و همان امر ایجابی، نیستی را به هستی تبدیل ‌کند و آن را ماندگار سازد. کلمۀ لااله‌الا‌الله در نگاه برخی از اندیشمندان همین جمع و ترکیبی است بین «لا» و «نعم» که آن را زیبا و با معنا می‌سازد (ببینید نوشته «اهمیت فضای خالی در هنر اسلامی»). 6. اکنون تأسی مسلمانان به پیامبر رحمت نیز باید در جمع بین «لا» و «نعم»های بزرگ در جهان امروز اسلام باشد تا جهان کنونی اسلام را مشمول رحمت بزرگ الهی بکند. اگر امت اسلام و نخبگان جهان اسلام بر همین منطقِ عمیقِ صلوات استوار بمانند و به «صلوات» و «تسلیم» به‌طور توأمان تأسی کنند، بی‌شک تلخی‌های‌ امت اسلام به شیرینی بدل شده و رحمت و رضوان مطلق الهی به طور مستمر شامل حال امت اسلام خواهد شد.  @Habibollah_Babai
نقطۀ آشوب در جهان اسلام (بازنشر) فرایند تمدنی مسلمانان چندین نقطۀ چالشی دارد: 1. نقطه خصم تمدنیِ غرب (در بیرون از جهان اسلام)، 2. نقطه آشوب تمدنیِ اسرائیل (در قلمرو جهان اسلام)، و 3. نقطه ضعف تمدنی (در درون جوامع اسلامی). در مورد چالش دوم، مرادخای کاپلان در کتاب "یهودیت به مثابه تمدن" اسرائیل را سرزمین تمدنی یهود و پناهگاهی برای آنها می‌داند. از نظر ایشان چیزی که خاک برای یک درخت به ارمغان می‌آورد، همانی است که یک سرزمین برای یک تمدن بوجود می­آورد و اساسا یهودیت نمی­تواند بدون داشتن محیطی که زیست تمدنی خود را در آن تمرین کند، حیات و بقا داشته باشد. هرچند شاید به قول کاپلان اسرائیل برای یهودیان یک سرزمین تمدنی به حساب آید، لیکن این سرزمین بر روی گسل تمدنی و در بستر سرزمینیِ جهان اسلام و  در تضاد با هویت سرزمینی امت اسلام قرار گرفته است. هرچند شاید بتوان دو تمدن را به لحاظ فرهنگی در یک نقطه جمع نمود، لیکن نمی‌توان دو تمدن را به لحاظ جغرافیایی در یک سرزمین تجمیع کرد. از طرف دیگر، خصائص تاریخی این قوم نه فقط در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ غرب باستان و غرب قرون وسطی (دوره شروع جنگهای صلیبی) با نوعی از فتنه‌گری‌ها همراه بوده و نظام تمدنی در جهان غرب حتی در آمریکای امروز (با بانک‌ها و رسانه‌های یهودی) را نیز مختل کرده‌ است. این فتنه‌گری‌ها در دنیای اسلام و در قلمرو تمدنی مسلمانان نیز همواره منشأ آشوب‌های بزرگ بوده که نمونه‌های آن را می‌توان در جنگ اعراب و اسرائیل و سپس در دخالت‌ها و ترورهای دولتی در دیگر کشورهای اسلامی مشاهده کرد. اگر عنوان «آشوب» (و یا فتنه) را بتوان بر این چالش کلان تمدنی اطلاق کرد، آنگاه مواجهه جهان اسلام با این چالش، جز از طریق قتال بزرگ در سطح امت اسلام نخواهد بود. "دفاع تمدنی" (آنچه شهید فخری‌زاده آن را دنبال می‌کرد) و "جهاد تمدنی" (آنچه شهید سردار سلیمانی آن را رهبری می‌کرد) با نقطه‌های آشوب در دنیای اسلام، می‌تواند خود نقطه عزیمت جدیدی باشد در ایجاد پیوستگی در صف‌های گسسته ملت مسلمان. @Habibollah_Babai
♦️ ششمین پیش‌نشست همایش «الهیات خدمت» با موضوع: 👈 «مراقبت معنوی ضمن گروه طب تسکینی اصفهان» ◀️ارائه: دکتر علیرضا ایرج پور مدیر گروه طب تسکینی و استاد تمام پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ◀️دبیر نشست: دکتر سیدروح‌الله موسوی‌زاده ☑️روز: سه‌شنبه 🗓تاریخ: 25/07/1402 🕧ساعت: 14-16 🌐 لینک حضور در جلسه: dte.bz/ethicsconf @Habibollah_Babai @isca_ethics
خانه اندیشمندان علوم انسانی با همکاری دانشگاه باقرالعلوم ع و شورای بررسی متون و کتب درسی در پژوهشگاه علوم انسانی برگزار می‌کند: نقد و بررسی کتاب «گفتمان تمدن اسلامی در ایرانِ دورۀ پهلوی» با سخنرانی رسول جعفریان، داریوش رحمانیان، محسن الویری، علیرضا ملائی، حبیب اله بابائی و با دبیری مالک شجاعی جشوقانی دوشنبه 24 مهرماه ساعت 17 خانه اندیشمندان علوم انسانی @Habibollah_Babai
نوح هراری، نویسنده یهودی در کتاب ۲۱ درس برای قرن ۲۱» با تاکید بر اخلاق سکولار می‌نویسد: «افراد سکولار از قتل پرهیز می‌کنند نه به این دلیل که خدا یا کتاب مقدس از آن نهی کرده، بلکه به این دلیل که کشتن، رنجی عظیم را بر موجودات آگاه تحمیل می‌کند. » حال باید پرسید چگونه همین اخلاق سکولار می‌تواند بر هولوکاست غزه چشم بپوشد و به رنج عظیم و تراژدی تاریخی زنان و کودکان غزه رضا بدهد؟ https://virasty.com/Habibollah_Babai/1697272179421741835 @Habibollah_Babai
امروزه دیگر «پرسش از سکولاریسم» منحصر در ساحت سیاسیِ آن نبوده و عرصۀ فرهنگ نیز با این سؤال به چالش کشیده می‌شود. اما آنچه معمولا در ارزیابی وضع سکولار جوامع مورد غفلت است، تلقی و برداشت از امر سکولار به‌مثابه تغییر شرائط باور یا ایمان یک جامعه است. چارلز تیلور به عنوان کاتولیکِی دغدغه‌مند در اثر برجسته‌اش به‌نام «عصر سکولار»، در این مسیر گام برداشته است. ما در درسگفتار پیش‌رو مبتنی بر اندیشه‌های او به روند سکولارشدگی در غرب می پردازیم و حضور مسیحیت و سکولاریسم در مناسبات تمدنیِ را بررسی می‌کنیم. در این میان گوشه چشمی به جامعه‌ی ایران داریم تا در گفتگویی انتقادی با تیلور بتوانیم به سکولاریسم و مسأله‌های «ایمان» در جامعه کنونی ایران بیندیشیم و علیه روند سکولارشدگی تدبیر کنیم. | عَلیهِ وَضْعِ سکِـولاٰرْ | مسأله‌های «ایمـان» در جامعه کنونی ایـران در گفت‌وگو با چارلز تیلور مدرس: حجت‌الاسلام‌ دکتـر حبیب‌الله بابایی 🎴شیوه برگزاری: حضورے‌‌ | مجازے‌‌ تعدادجلسات: ۷ جلسه، ۹۰ دقیقه‌ای شروع: شنبه، ۶ آبان‌ماه زمان برگزاری: شنبه‌ها، ساعت ۱۶ لینک ثبت‌نام https://www.negahschool.ir/product/secular/ 🎁 پیش از ثبت‌نام را ببینید. مشاهده تخفیف‌ها ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ @Habibollah_Babai ‌🆔 @sch_negah 🌐 http://www.negahschool.ir
اگر می‌خواهید از میان مدل‌های تمدنیِ جهان اسلام (سه‌گانهٔ مالزی - ایران - ترکیه) ام‌ّالقُری یا امت‌-دولت یا همان دولت تمدنی در دنیای اسلام را بشناسید، اکنون وقتش هست؛ ببینید کدامین دولت در مسئلهٔ فلسطین، رسالت‌محور عمل می‌کند و در اوج بحران و در دفاع از مظلوم در میانهٔ معرکه حضور می‌یابد، هزینه می‌دهد و در تعارض بین سود و اخلاق، دین و آزادگی را بر رفاه و وادادگی مقدم می‌کند. @Habibollah_Babai
🔻پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی با همکاری مراکز علمی برگزار می‌کند: 🔰هم‌اندیشی علمی بین‌المللی طوفان الاقصی و آینده مسئله فلسطین 🇵🇸 🔸همراه با پیام اختصاصی دکتر حازم قاسم (سخنگوی جنبش حماس) 🎙 با ارائه اساتید: ▪️دکتر ناصر قندیل (سردبیر روزنامه البناء لبنان) ▪️کشیش آنتونیوس حنانیا (عالم مسیحی و فعال حوزه مقاومت از فلسطین مقیم سوریه) ▪️دکتر فیصل فریحات الخزاعی (استاد حقوق بین‌الملل از اردن) ▪️استاد مسعود المعشنی (تحلیلگر ارشد منطقه غرب اسیا از عمان) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر منصور میراحمدی (معاون بین‌الملل نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر حبیب الله بابایی (رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی اجتماعی) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی (رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی) ▪️دکتر محمد ستوده (دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقر العلوم علیه‌السلام) ▪️دکتر مختار شیخ حسینی (رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی) 📝دبیر علمی: دکتر مصطفی خرم‌آبادی 📅زمان: سه‌شنبه 25 مهر 1402، ⏰ساعت 10 الی 13 شرکت در جلسه به صورت مجازی dte.bz/cptconf https://eitaa.com/Habibollah_Babai
استاد بابایی.m4a
51.98M
سخنرانی در باب معنای استضعاف هیئت اباصالح عج قم ۲۱ مهرماه ۱۴۰۲ https://eitaa.com/Habibollah_Babai
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ما سکولار شدگی را حس نمی‌کنیم! آنچه که منتقدین ما علیه سکـولاریسم مطرح می‌کنند با سکولاریسمی که در خیابــان‌های ما تجربه می‌شود، متفاوت است. | عَلیــهِ وَضْعِ سِـکولاٰرْ | مسأله‌های «ایمـان» در جامعه کنونی ایـــران در گفت‌وگو با چارلز تیــلور با حضور حجت‌الاسلام دکتـر حبیب‌الله بابایی دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مدیر گروه مطالعات فرهنگی تمدنی دانشگاه باقرالعلوم(ع) لینک ثبت‌نام https://www.negahschool.ir/product/secular/ ✨آگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــر✨ مدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـ ‌🆔 @sch_negah 🌐 http://www.negahschool.ir https://eitaa.com/Habibollah_Babai
😭 فَتَلَقَّى الْحُسَيْنُ علیه‌السلام دَمَهُ فَلَمَّا مَلَأَ كَفَّهُ صَبَّهُ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ قَالَ: رَبِّ إِنْ تَكُنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ مِنَ السَّمَاءِ فَاجْعَلْ ذَلِكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ 😭اللهم تقبل منا هذا القربان @hamshenasi
هدایت شده از قول سدید
☀️ جکسون هینکل ( فعال سیاسی-رسانه‌ای آمریکایی): 🔹 درباره عراق به شما دروغ گفتند. 🔹آنها در مورد کووید به شما دروغ گفتند. 🔹آنها در مورد روسیه به شما دروغ گفتند. 🔹آنها در مورد اوکراین به شما دروغ گفتند. 🔹آنها در مورد نوزادان سر بریده به شما دروغ گفتند. 🔹اما شما فکر می‌کنید آنها به شما حقیقت را می‌گویند که چه کسی بیمارستانی در غزه را بمباران کرد؟ 🔹بیدار شوید http://eitaa.com/sokhanesadeed
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت اول] یادداشتی از دکتر محمدرضا قائمی‌نیک 1. مطابق منطق نسخ ادیان الهی، هر دینی در ظرف تاریخی خاصی ظهور می‌کند و با پایان آن ظرفیت، بر اساس تکامل تاریخی ادیان، دین جدیدی ظهور می‌کند. بنابراین مطابق این منطق، با ظهور مسیحیت، یهودیت نسخ شده و ظرفیت تاریخی آن، تمام شده است، هرچند یهودیان، نسخ ادیان الهی را منکرند و به همین جهت، تغییر قبلۀ مسلمین را نمی‌پذیرند، با این‌حال در باوری متضاد با این باور، مطابق عبارتی در تورات، حلیت همۀ حیوانات که بر نوح (ع) مقدر بود، با شریعت موسی (ع) نسخ شد (تورات، سفر پیدایش، باب 9، شماره آیه 3، ص11). البته روشن است که منطق نسخ، به‌معنای قلع‌و‌قمع معتقدان به ادیان گذشته در زمان ظهور ادیان بعدی نیست، بلکه مسئله بر سر منطق حاکم بر مناسبات کلان سیاسی است که سعادتِ کلی بشر را در هر دورۀ تاریخیِ دینی رقم می‌زند. 2. علیرغم این منطق، بر اثر انحرافاتی که در آیین اصیل کلیمی، مخصوصاً با نقش‌‌آفرینی افرادی همچون یهودا رخ داد، یهودیان مبتنی بر ایدۀ «انتظار بزرگ» تا زمان ظهور مسیح (ع)، بر این باور بودند که مسیح، کفار را مطیع ساخته، اسراییل را رهایی بخشیده، اورشلیم را پایتخت خود نموده و همه مردم را به پذیرفتن یهوه و شریعت موسی دعوت خواهد کرد. از این‌منظر با ظهور مسیحیت، مسئله‌ای به نام «مسئلۀ یهود» سربرآورد که قاعدۀ نسخ ادیان الهی را زیر سوال می‌برد و تا سده‌های بعد، همواره تبدیل به معضله‌ای در روایت تاریخی مسیحیت گردید. علاوه بر این، در جریان ظهور مسیحیت نیز با نقش‌آفرینی افرادی نظیر پولس که خود ابتدا یهودی بود، روایتی معضله‌‌آفرین برای مسیحیت، مخصوصاً در میانۀ قرون وسطی و پس از ظهور اسلام در سدۀ هفتم میلادی رخ داد که خودش را در جریان جنگ‌های صلیبی آشکار نمود. در اینجا نیز عدم پذیرش قاعدۀ نسخ ادیان، تبدیل به معضله‌ای اساسی گردید. 3. پس از جنگ‌های صلیبی و آغاز دورۀ رنسانس در جهان غرب، مخصوصاً در دورۀ خودآگاهی به این تحولات در سدۀ هجدهم و نوزدهم، موسوم به دورۀ روشنگری، ایده‌ای برای حل معضلۀ مسیحی یا یهودی پیش کشیده شد و آن، ایدۀ سکولاریسم بود. در اوایل قرن هجدهم، در محفل بالینگبروک بحثی محرمانه دربارۀ امکان عدم وجود عیسی صورت گرفت و «ولنی» نیز تردیدی مشابه را در «ویرانه‌های امپراتوری» (۱۷۹۱) مطرح ساخت. در 1769 افرادی نظیر هردر، تضادهای جدی میان مسیح وصف‌شده در انجیل متی، قرنس و یوقا با مسیح موصوف در انجیل یوحنا را برجسته کردند. تضعیف اعتقادات مسیحی، حتی از سوی متالهینی نظیر شلایرماخر نیز دنبال شد و او منشاء کتاب مقدس را تجربۀ دینی معرفی نمود. با این‌حال افرادی نظیر هگل، بر اساس سیر تکاملی یزدان‌شناسی، اسلام (محمدان‌ها) را به دلیل مشابهت در اعتقاد به خدای یگانه، به‌مثابه فرقه‌ای از یهودیت تفسیر کرده و اعتقاد مسیحی را تثلیث را حمل بر تکامل این دین نسبت به ادیان قبلی معرفی کردند. این‌در حالی است که برونو باوئر، علاوه بر بی‌اعتباریِ شخصیت عیسی مسیح در تاریخ، مسیحیت را آمیخته‌ای از الاهیات یهودی، یونانی و رومی تصویر کرد و نقد مشابهی را در کتاب «مسئلۀ یهود»، نسبت به یهودیان مطرح می‌کند؛ یهودیان به دلیل اعتقاد دینی‌شان اجازۀ تشکیل دولت سکولار و آزاد در آلمان را نمی‌دادند و در نهایت مارکس، «دربارۀ مسئلۀ یهود» را در نقد انگارۀ ایدئالیستی دولتِ آزاد مدنظر باور و به‌دنبال تمهیدی برای رهایی انضمامیِ مدرنیته از دین مطرح ساخت. تمام این راه‌حل‌ها و راه‌حل‌های مشابه را می‌توان به تأسی از کارل لویت، در ذیل ایدۀ سکولاریسم دنبال کرد. ایده‌ای که اساساً به ‌دنبال راه‌حلی برای مسئلۀ دین در دنیای تجددِ غربی است. با این‌حال، پرسشی که در اینجا قابل طرح است، آن است که چرا ایدۀ سکولاریزاسیون و تجددِ غربی، در میانِ اقوام و ملت‌های دیگر، فراگیر شده است؟ @Habibollah_Babai
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت دوم] دکتر محمدرضا قائمی‌نیک 4. در پاسخ به این پرسش، به‌نظر می‌رسد بایستی به رابطۀ پیچیدۀ مدرنیتۀ غربی با ادیان الهی توجه کرد. از این‌منظر شاید طرح پرسش و اشارۀ دکتر رضا داوری اردکانی، به طرح روشن‌تر این مسئله یاری رساند. «در دوران قبل از تجدد، مسیحیت و اسلام مرزها را درنوردیدند و در سراسر روی زمین دین و آیین اقوام گوناگون شدند. اما هیچ فرهنگی از چینی و مصری و یونانی و ایرانی جهانی نشد. تنها فرهنگ بشری که با سرعتی عجیب جهانگیر و فرمانروا شد ظواهر و وجوهی از فرهنگ تجدد [غربی] بود. فرهنگ جدید با همه فرهنگ‌ها تفاوت دارد. فرهنگ‌های قدیم خاص هر قوم بوده و با تحولات بسیار آرام و تدریجی دوام می‌یافته‌اند اما فرهنگ جدید بدون اینکه مردم اروپا انتظارش را داشته باشند با یک گسست عجیب تاریخی-فرهنگی در پایان قرون وسطی پدید آمد و با پدید آمدنش به دوران قرون وسطی پایان بخشید. اولین جلوه‌های این فرهنگ به وجهی تبیین‌ناپذیر در روح و جان نویسندگان و صاحبنظران و شاعران و فیلسوفان قرون پانزدهم و شانزدهم و هفدهم به وجود آمد و در قرن هجدهم مثلاً در تفکر کانت نام و صورت خرد منورالفکری و خرد قانونگذار پیدا کرد. گسترش آن هم از قرن هجدهم آغاز شد. فریبندگی‌اش در این بود که به حقوق بشر و آزادی و توانایی او وقع می‌نهاد اما به نظر نمی‌رسد که این صفت در انتشارش چندان مؤثر بوده باشد بلکه تجدد با «اصل پیشرفت» و نیروی گسترش یابنده به وجود آمده بود و نیروی گسترش را در درون خود دانست». 5. در پاسخ به این پرسش از ماهیت تجدد غربی و مشخصاً در توضیح ریشه‌های اصل پیشرفت (ترقِی) ، متفکرین متعددی از جمله کارل لویت تا کارل اشمیت (علیرغم مواضع متفاوتی که دربارۀ جهان پس از تجدد دارند) و با نظر به ایدۀ سکولاریزاسیون، ریشۀ آن‌را در نظریۀ مشیت الهی مسیحی دنبال می‌کنند که در دورۀ تجددِ غربی، صورت سکولار و این‌دنیایی گرفته است. با این‌حال در میان این تحلیل‌ها، اریک فوگلین، متذکر اشاره‌ای می‌شود که از حیث فهم موضوع این یادداشت اهمیت اساسی دارد. به‌زعم فوگلین، در فرایند تکوین ایدۀ ترقی، دو ایدۀ فلسفی شکل گرفته است. ایدۀ اول، قدسی‌زدایی از امر قدسی و دینی است (dedivinization) و رخداد دوم، ناظر به دوباره‌قدسی‌سازی امر دنیوی (redivinization) است (فوگلین،دانش نوین سیاست). از خلالِ همین فرایند دوم است که امکان بسط و گسترش فرهنگِ تجدد غربی در سرتاسر جهان مهیا می‌شود، زیرا تا امر دنیوی به امری قدسی مبدل نگردد یا در ظاهر آن، صورت بندی نشود، ظرفیت جهانی‌ یا فراگیر نخواهد یافت. با این‌حال همانطور که وبر در تحلیل سرمایه‌داری با استناد به پروتستانتیسم و کالونیسم و سومبارت با تکیه بر یهودیت در توضیح سرمایه‌داری متذکر شده‌اند، مدرنیته پس از آنکه در آغازِ تکوین مبتنی بر اندیشه‌های دینی و دنیوی‌سازیِ آنها شکل گرفت، در ادامه و با نفی الاهیات به‌مثابه فراگفتار، حدود و ثغور الاهیات و ادیان الهی را نیز تعین می‌بخشید. به‌تعبیر جان میلبنک، «‌به‌محض آنکه الهیات، ادعایش مبنی بر فراگفتاربودن را رها کند، دیگر نمی‌تواند کلام خدای خالق را به زبان آورد، بلکه مجبور است به آوای غیبیِ بُتی متناهی از جمله دانش‌پژوهشی تاریخی، روانشناسی انسان‌گرایانه یا فلسفۀ استعلایی تبدیل شود؛ اگر الهیات، دیگر درصدد تعیین جایگاه، مشروط‌کردن یا انتقاد از گفتارهای دیگر نباشد، آنگاه ناگزیر این گفتارها، جایگاه الهیات را تعیین خواهند کرد» (میلبنک،الاهیات و نظریۀ اجتماعی). 6. این فرایند دقیقاً همان فرایندی است که می‌تواند رابطۀ پیچیدۀ مدرنیتۀ غربی و ادیان الهی و مناقشه‌ای جدی بر سرِ منطق ادیان الهی را توضیح دهد. از این‌منظر، با تکوین و تکمیل پروژۀ تجددِ غربی، مخصوصاً در اواخر قرن نوزدهم که همزمان با تکوین نسخه‌های کاملِ ایدۀ ترقی است، این امکان برای تجددِ غربی ایجاد شد تا جایگاه یهودیت و مسیحیت را در ذیل گفتارهای سکولار خویش معین سازد. در این دوره، دیگر مسئله بر سر تردید دربارۀ اعتبار مسیحیت یا یهودیت نیست، بلکه مسئله بر سرِ تعیین جایگاه معنایی، فلسفی و اعتقادیِ این ادیان الهی و حتی اسلام و شرق است. به همین دلیل است که مطابق تحلیل ادوارد سعید، شرق‌شناسی و اسلام‌شناسی به‌مثابه یک نظریۀ علمی (و با تمایز منطقی از شرق‌شناسی دورۀ مسیحی) از همین دوره آغاز می‌شود. به همین جهت، ایدۀ ترقی که بنیانِ فلسفۀ تاریخی بورژوازی یا حتی فلسفۀ تاریخی مارکسیستی قرار می‌گیرد، در حقیقت‌ جایگزین جهانِ سکولارِ غربی برای ایدۀ نسخ ادیان الهی است. تنها با طرح ایدۀ ترقیِ تاریخی است که می‌توان توضیحی معقول برای نسخ ادوار تاریخی که پیش از این توسط ادیان الهی رقم می‌خورد، دست‌وپا کرد و مشروعیتِ عصر مدرن را توضیح داد. @Habibollah_Babai
چرا موضع سکولار نسبت به اسرائیل، عاقبت به حمایت از آن می‌انجامد؟ تاملی دربارۀ بنیان‌های سکولار صهیونیسم یهودیِ معاصر [قسمت سوم] دکتر محمدرضا قائمی‌نیک 7. مطابق تحلیل لئو اشتراوس از ریشه‌های ایدۀ ترقی در نسبت با یهودیت و مسیحیت، او به اشاره به «گرشوم شولم»، متذکر می‌شود که تا پیش از سدۀ شانزده میلادی، در کابالیسم یهودی، کمال در «گذشته» و در بازگشت یا توبه به نقاط آغازین دنبال می‌شده است، اما از این سده است که به‌تدریج، بر «آینده» و «پایان» به‌مثابه نقطۀ دست‌یافتن به حقیقت تاکید می‌شود و بنابراین تا پیش از این، یهودیت نسبتی با ایدۀ ترقی نداشت. به‌زعم اشتراوس، فیلسوفانی نظیر اسپینوزا که البته مورد نقد یهودیان نیز بوده، نقشی مهم در نگاه یهودیت به آینده داشته‌اند. ایدۀ اسپینوزا برای مسئلۀ یهود، طرح قلمرویی سکولار بود که نسبت به یهودیت یا مسیحیت، بی‌طرف یا سکولار باشد، اما از خلال این بی‌طرفی، امکان طرح یهودیت در قامت موجودیتی سیاسی و موثر در جهان مدرن ممکن می‌شد. به تصریح اسپینوزا، «اگر یهودیان، بنیان‌های دینی‌شان را سست نکرده باشند، عمیقاً معتقدم با توجه به این واقعیت که امور انسانی متغیرند، آنها مجدداً در وضعیتی مطلوب، حاکمیت‌شان را بدست خواهند آورند». اشتراوس این دقیقۀ اسپینوزایی را «راه حل کاملاً سیاسی جایگزین برای معجزۀ رستگاری که انسان‌ها بتوانند در آن مشارکت کنند» می‌داند. راه‌حل اسپینوزایی، ایدۀ لیبرال‌دموکراسی است که با دولتی سکولار تضمین شود، اما یهودیت نمی‌توانست به دلیل اعتقاد به برگزیدگی و تحمل رنج تبعید، تن به ایدۀ assimilationalism یا یکدست‌سازی اسپینوزایی و پذیرش منطق لیبرال‌دموکراسی بدهد، «زیرا یهودیِ یکدست‌شدۀ بی‌خانمان، چیزی جز خودش نداشت تا با دشمنی و تحقیر مقابله کند. تحقق کامل برابری اجتماعی، نیازمند محو کامل یهودیان به‌خاطر یهودی‌بودن‌شان بود؛ مطابق تحلیل اشتراوس، این موضع یهودی، مهمترین عامل وضعیتِ بغرنج یهودیان در نیمۀ اول قرن بیستم و مخصوصاً در 1933 تا 1945 در آلمان نازی بود. 8. با پایان جنگِ دوم جهانی، دو راه‌حل برای مسئلۀ یهود ممکن بود. راه‌حل اول، تن‌دادنِ یهودیان به ایدۀ لیبرال‌دموکراسی و توسعه و ترقی بود که در سدۀ بیستم، به‌عنوان مهمترین راهکار بلوک غرب برای کنترل کشورهای موسوم به جهان سوم مطرح می‌شد و راه‌حل دوم، نپذیرفتنِ ایدۀ ترقی و توجه به ایدۀ بازگشت به اصالتِ یهودی و پذیرفتنِ برگزیدگیِ یهودیت بود. انتخاب راه‌حل دوم، نیازمند یافتنِ سرزمینی بود که در عین اینکه از منازعات لیبرال‌دموکراسی و ایدۀ توسعه و ترقیِ غربی درامان می‌بود و نیازمند تن‌دادن یهودیت به یکد‌ستیِ لیبرال‌دموکراسی نمی‌بود، اما ایدۀ بازگشت به اصالت را نیز به‌عنوان جایگزینی برای ایدۀ ترقی تامین می‌کرد. تعریف این سرزمین در فلسطین، می‌توانست رنج یهودیِ تبعید را مرهم نهد و در عین‌حال راهکاری برای غلبه بر نسخ دین یهودیت و شکل‌گیری روایتی سیاسی از یهودیت باشد. از این منظر، شباهت بسیاری میان ایدۀ سکولاریسم و ترقیِ غربی و صهیونیسم یهودی در اسرائیلِ امروز برقرار است و آن، تعریف راهکاری سیاسی برای غلبه بر معضلۀ نسخ ادیان الهی و استمرار و امتداد آنها در آیندۀ تاریخ خواهد بود. به‌این معنا همانطور که با استناد به کار کاوانا در «اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه‌های تعارض مدرن» می توانیم مدعی شویم که سکولاریسم، یک ایدئولوژیِ سیاسی در جهان غرب بوده است، صهیونیسم یهودی در اسرائیل امروز، در حقیقت راه‌حلی سیاسی و ایدئوژیک برای غلبۀ بر مسئلۀ یهود است که چون نمی‌تواند منطق و قاعدۀ نسخ ادیان الهی را بپذیرد، ناگزیر برای توضیح نقش‌آفرینی سیاسی و جهانیِ یهودیت، این راهکار سیاسی و تبعاً همراه با خشونت را پیش کشیده است. از این‌منظر، تنها و تنها سکولاریسم اروپایی بود که امکان طرح چنین ایده‌ای را مهیا ساخت و شرایط تحقق آن‌را در سدۀ بیستم فراهم کرد. این ایده، از آن‌جهت به‌بهترین شکل به «غده‌ای سرطانی» تشبیه شده است که می خواهد ظرفیتِ ناداشتۀ یهودیت که در منطق نسخ ادیان تمام شده را تبدیل به موجودیتی سرطانی کرده که هر روز تاریخ بشریت را بیشتر و بیشتر در خود مضمحل می‌سازد. از این منظر، طرح هر گونه‌ راهکار سکولار دربارۀ منازعۀ فلسطینیان و اسرائیل در سرزمین‌های اشغالی، در حقیقت تن‌دادن به ایدۀ صهیونیسم اسرائیلی است. منابع 1. میلبنک، جان، الاهیات و نظریۀ اجتماعی، شهناز مسمی‌پرست، ترجمان. 2. اشتراوس، لئو، ترقی یا بازگشت؟ بحران معاصر در تمدن غربی، ترجمۀ رضا تسلیمی تهرانی، منتشره در کتاب علیه نظم سکولار. 3. فوگلین، اریک، دانش نوین سیاست، محمدصبوری، تهران، پارسه. 4. لویت، کارل، معنا در تاریخ، سعید حاجی ناصری و زانیار ابراهیمی، آگه. 5. کاوانا، ویلیام تی، اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عرفی و ریشه های تعارض مدرن، ترجمان. @Habibollah_Babai
هم‌اندیشی علمی بین‌المللی طوفان الاقصی و آینده مسئله فلسطین.mp3
52.28M
📣بشنوید هم‌اندیشی علمی بین‌المللی طوفان الاقصی و آینده مسئله فلسطین 🇵🇸 🔸همراه با پیام اختصاصی دکتر حازم قاسم (سخنگوی جنبش حماس) 🎙 با ارائه اساتید: ▪️دکتر ناصر قندیل (سردبیر روزنامه البناء لبنان) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر منصور میراحمدی (معاون بین‌الملل نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر حبیب الله بابایی (رئیس پژوهشکده مطالعات تمدنی اجتماعی) ▪️حجت الاسلام والمسلمین دکتر سیدسجاد ایزدهی (رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی) ▪️دکتر «محمد صالح الموعد» رئیس هیات علمای فلسطین ▪️ دکتر علی نظری (رئیس دانشگاه لرستان) ▪️دکتر محمد ستوده (دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه باقر العلوم علیه‌السلام) ▪️دکتر مختار شیخ حسینی (رئیس پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی) 📝دبیر علمی: دکتر مصطفی خرم‌آبادی 🔻مجری: پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی https://eitaa.com/Habibollah_Babai
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰دکتر موسی نجفی رییس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی : ✅آنچه در غزه می گذرد نماد وحشی گری غربی و مقاومت شرقی است ؛ ولی مهمتر از آن تقابل "استعمار معرفتی" غرب با "استعمار زدایی ذهنی" شرق است ؛ لذا اسرائیل را به عنوان نماد دمکراسی غرب در آسیا معرفی نمودن دیگر اعتبار و ارزش و طرفداری در جهان ندارد ۰ البته تاریخ گواهی می دهد غرب هر وقت که بین دمکراسی و منفعت بایستی یکی را انتخاب کند بی تردید نفع پرستی را برگزیده است ؛ فاجعه غزه یک نمونه از این مطلب است http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi. https://rubika.ir/drmousanajafi