فرزند بزرگوار حاج آقا ولدی، آقای حاج ابراهیم ولدی
می گویند:
در زمان تشرف به مضجع شریف حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام
سر از پا نمی شناختند و در آن چند روز که مشرف بودند خواب از چشمانشان می رفت.
شبها را تا سپیده دم بیدار می ماندند و چشم بر گنبد طلایی می دوختند
و اشک چشمانشان مانند مروارید غلطتان مدام سرازیر بود.
#علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#زیارت
#ادب
#اشک
حجة الاسلام و المسلمین حاج سید عباس
قمر بنی هاشمی بنیانگذار مؤسسه نشر فضائل امیر المؤمنین علی علیه السلام و مؤلف کتاب هایی مانند «شناخت امیر المؤمنین علی علیه السلام » و «فضائل السادات » می نویسند:
در سفری که به همدان داشتم، در حسینیه منزل حاج آقا ولدی استراحت می کردیم.
نگاهم متوجه لوستر سقف شد.
در همان حالِ استراحت به ایشان گفتم:
لوستر امام رضا علیه السلام اینجا چکار می کند؟!
حاج آقا ولدی سریع نشستند و گفتند:
از کجا فهمیدی؟!
گفتم: هنوز اینقدر حالیم هست که اموال آقایمان را بشناسم.
حاج آقا ولدی گفتند: این لوستر داستانی دارد.
گفتم: چه داستانی؟!
گفتند: یکی از تجار تبریز این لوستر را نذر امام رضا علیه السلام می کند.
حاجتش که بر آورده می شود، آن را از بازار تبریز تهیه می کند و به منزلش می برد و آمادهٔ حرکت به مشهد الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء برای اداء نذر می گردد.
همان شب حضرت را در رؤیا زیارت می کند که به او می فرمایند: این لوستر را ببر و در حسینیهٔ منزل آقای ولدی نصب کن.
تاجر تبریزی هم امتثال امر ثامن الحجج علیه السلام را می نماید.
به همدان می آید و لوستر را اینجا نصب می کند.
حاج آقا قمر بنی هاشمی خاطراتی ناب و شنیدنی از حاج آقا ولدی دارند مثل رابطه حاج آقا با سید جواد ذاکر.
إن شاء الله محضرشان خواهیم رسید و از ایشان استفاده خواهیم کرد.
#امام_رضا_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#حسینیه_موسی_بن_جعفر
#حرم_اهل_بیت
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#سید_عباس_قمر_بنی_هاشمی
سال ها پیش وقتی که دو عاشق دل سوخته و شیدای اهل بیت، حاج آقا ولدی و حاج آقا فخر تهرانی با هم به زیارت حضرت سلطان السلاطین، علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء مشرف می شوند، شوق زیارت و معرفت به حق آن حضرت، چنان آن ها را از خود بی خود و سرمست می نماید که در نهایت خضوع و خشوع و ادب، از میدان طبرسی تا صحن انقلاب را با سر و پای برهنه و به صورت سینه خیز، خود را به سمت حرم مطهر رضوی می کشانند و این مسیر طولانی را با آن سن و سال در مدت بیش از چهار ساعت طی می نمایند.
مردم از دیدن حالات آن ها دگرگون شده و از ترحم بر آن ها می گریستند و بر سرشان صدقه می ریختند اما آن ها مست از شوق لقاء امام رئوف و بی اعتنا به رفتار مردم، با همین حالت به حرم مطهر مشرف می شوند.
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
کار چراغ خلوتیان باز درگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
وین پیر سالخورده جوانی ز سر گرفت
آن عشوه داد عشق که مفتی ز ره برفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
زنهار از آن عبارت شیرین دلفریب
گویی که پسته تو سخن در شکر گرفت
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
هر سرو قد که بر مه و خور حسن میفروخت
چون تو درآمدی پی کاری دگر گرفت
زین قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت
حافظ تو این سخن ز که آموختی که بخت
تعویذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
#امام_رضا_علیه_السلام
#سلطان_السلاطین
#امام_رئوف
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#آقا_فخر
#حاج_آقا_فخر_تهرانی
#شیدایی
#معرفت
#ادب
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#زیارت
#عشق_بازی_کار_هر_شیاد_نیست
شخصی از محضر مبارک حاج آقا ولدی سؤال کرد:
شما چگونه به حرم حضرت رضا سلام الله علیه جهت زیارت مشرف می شوید؟
ایشان فرمودند: همان گونه که بی بی جان حضرت زینب سلام الله علیها به حرم مشرف می شوند.
آن شخص پرسید: بی بی جان حضرت زینب سلام الله علیها چگونه به حرم مشرف می شوند؟
حاج آقا ولدی فرمودند: علیا مخدره زینب کبری سلام الله علیها از باب الجواد وارد میشوند و به صحن آزادی که پایین پای مبارک حضرت است می روند؛ سنگ فرش ورودی صحن را بوسیده و در آنجا نماز می خوانند؛ سپس به صحن انقلاب مشرف می شوند و در پشت پنجره فولاد توقف می فرمایند و دعا و حاجات خود را از محضر حضرت رضا صلوات الله علیه مسئلت می نمایند.
و هرگاه خواستند به روضهٔ منوره مشرف شوند، از صحن پایین پای مبارک وارد بر روضهٔ منوره می شوند.
#امام_رضا_علیه_السلام
#زینب_کبری_علیها_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ادب
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#زیارت
#باب_الجواد
#پنجره_فولاد
داستان اولین ملاقات حاج رضا ولایی با حاج نقی ولدی که باعث آشنایی و معاشرت طولانی مدت این دو بزرگوار گردید:
در یکی از تشرفات حاج آقا ولدی به حرم رضوی، وقتی که در صحن پایین پا مشغول توسل به حضرت رضا صلوات الله علیه بودند، شخصی( حاج رضا ولایی) وقتی ایشان را با این حال و هیبت، که با سری افکنده و دستانی افراشته و ملتمسانه مانند کسی که پناهی جز این درگاه ندارد، در حال نجوا با حضرت می بیند، بعد از عرض سلام از ایشان می پرسد: ببخشید صحن عتیق همین جاست؟
حاج آقا ولدی که در حال خودشان بودند بدون اینکه سرشان را بلند کنند می گویند: نه، صحن عتیق اینجا نیست.
او دوباره می پرسد: پس صحن عتیق کدام است؟
حاج آقا ولدی با اشارهٔ دست به او می گویند: صحن عتیق آنجاست. و مشغول ادامهٔ توسل خود می شوند.
او می گوید: از شما خواهشی دارم. چون من اهل اینجا نیستم و می ترسم راه را گم کنم، لطفاً با همراهی خودتان صحن عتیق را به من نشان دهید.
حاج آقا ولدی سر بلند می کنند و نگاه مشفقانه ای به آن مرد می کنند و می گویند: حال که اینطور می خواهید، بالای چشم، انجام وظیفه می کنم.
آن مرد به همراه حاج آقا ولدی به راه می افتد تا به صحن عتیق می رسند. در حالی که هدف او از این پرسش و پاسخ و همراهی، آشنایی و دوستی با حاج آقا ولدی بوده است.
بعد از رسیدن به صحن عتیق، حاج آقا ولدی می خواهند که از خدمتش مرخص شوند که حاج رضا ولایی که این حالات را از حاج آقا ولدی دیده بود می گوید: شما که هستید؟! از شما می خواهم که با شما به زیارت حضرت رضا صلوات الله علیه در روضهٔ منوره مشرف شوم.
حاج آقا ولدی بعد از معرفی خود می گویند: ما کمتر به روضهٔ منوره وارد می شویم اما حال که اینطور می خواهید انجام وظیفه می کنم.
آقای ولایی راه می افتد تا از در روضهٔ منوره ای که در صحن عتیق هست وارد شود و می گوید: استاد ما حضرت علامه حسن زاده از این در بر حضرت وارد می شوند.
حاج آقا ولدی می گویند: سلام مرا به جناب علامه برسانید.
آقای ولایی با تعجب می پرسد: مگر علامه شما را می شناسند؟!
حاج آقا ولدی با لبخندی سرشار از محبت می فرمایند: شاید بشناسند! و ادامه می دهند: ما از پشت سر مبارک بر حضرت وارد نمی شویم.
آقای ولایی متعجبانه می گوید: پس شما از کدام درب بر حضرت مشرف می شوید؟
حاج آقا ولدی می فرمایند : از همان دری که علیا مخدره حضرت زینب کبری سلام الله علیها وارد می شوند.
آقای ولایی با تعجبی بیش از پیش و متحیرانه می پرسد: مگر ایشان از کجا وارد روضهٔ منوره می شوند؟!
حاج آقا ولدی میفرمایند:
از درب روضه منوره واقع در صحن پایین پای مبارک (صحن آزادی)
در این هنگام حاج رضا ولایی به دنبال حاج نقی ولدی به راه میافتد و در معیت ایشان از صحن آزادی و کفشداری شماره هفت بر حضرت سلطان علی ابن موسی الرضا صلوات الله علیه مشرف میشوند.
#امام_رضا_علیه_السلام
#حاج_نقی_ولدی
#ولی_خدا
#علامه_حسن_زاده_آملی
#حاج_رضا_ولایی
#دکتر_محمد_باقر_لاریجانی
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#زیارت
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اکبر امیر پور معروف به عمو اکبر از دلاور مردان اطلاعات عملیات انصار الحسین همدان بر مزار حاج آقا ولدی از ایشان می گوید...
شيخ صدوق در كتاب عيون اخبار الرضا از عبد السلام هروی نقل كرده است كه گفت : دعبل خزائی شاعر و مداح اهل بیت در زمان امام رضا علیه السلام در مرو خدمت امام رضا رسيد و عرض كرد: قصيده ای در مدح شما سروده ام و قسم ياد كرده ام كه آن را برای كسی قبل از شما نخوانم. امام اجازه فرمودند كه بخواند. دعبل شروع كرد به خواندن قصيده اش كه متجاوز از ۱۲۰ بيت است. حضرت رضا صلوات الله عليه به او فرمودند: آيا اجازه می دهی به اين قسمت از قصيده ات دو بيت اضافه كنم كه قصيده تو با آن دو بيت كامل شود :
و قبر بطوس يالها من مصيبة
توقّد فی الاحشاء بالحرقات
الي الحشر حتّی يبعث الله قائماً
يفرّج عنّا الهمّ و الكربات
و قبری در طوس است كه برای آن مصيبت هايی است كه تا روز قيامت آتش از دل های سوخته شعله ور خواهد بود... تا آن كه خدا قيام كننده و منتقم ما را برانگيزاند و غصّه ها و اندوه ما را برطرف سازد.
دعبل عرض كرد: من قبری از شما خانواده در طوس نمی شناسم، اين كه فرموديد قبر چه كسی است؟
حضرت فرمودند: آن قبر من است، روزها و شبها به پايان نمی رسد كه طوس محل رفت و آمد شيعيان و زائران من می گردد؛ بدانيد هر كس مرا در شهر طوس و در آن غربت زيارت كند فردای قيامت با من و در درجه من خواهد بود در حالی كه گناهانش آمرزيده شده باشد.
#امام_رضا_علیه_السلام
#یا_امام_رضا
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#اکبر_امیرپور
#عمو_اکبر
#زیارت_امام_رضا
شخصی که مبادی آداب حسنه و مبری از صفات رذیله و متخلق به خلق حسن بود، جهت مشرف شدن به محضر حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا سلام الله علیه خدمت حاج آقا ولدی رسید و عرض کرد: لطفاً در آداب زیارت دستوری بفرمایید تا در این سفر توشه ای برگیرم.
ایشان فرمودند:
هر مرتبه که از هتل خواستی به پابوس حضرت رضا صلوات الله علیه مشرف شوی در راه و قبل از رسیدن به حرم مطهر، هزار و یک مرتبه ذکر شریف «اللهم صل علی علی ابن موسی الرضا» را بگو و آن گاه به حرم مطهر مشرف شو.
آن شخص بعد از بازگشت از زیارت نقل کرد: به خدا قسم در این زیارت که موفق به انجام این عمل شدم، عنایات خاصهٔ حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثنا را دریافت و مشاهده کردم.
#امام_رضا_علیه_السلام
#زیارت_امام_رضا_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#ادب
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#آداب_زیارت
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
27.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسیحا نفس_ قسمت دهم
وقتی حاج آقا ولدی، آقای نائینی را پذیرفتند و به ایشان اجازهٔ نزدیک شدن دادند، به مقداری که صلاح می دانستند به ایشان اطلاعاتی دادند که نشان می داد شناخت کاملی نسبت به آقای نائینی دارند. به ایشان گفتند که پدرشان چه کسی بوده است. اجداد ایشان را تا چند نسل فرمودند. این که با چه کسانی رفاقت داشته اند را بیان کردند و ...
آقای نائینی در کمال تعجب دیدند که حاج آقا ولدی همه چیز را دربارهٔ ایشان می دانند.
چیزهایی را که ایشان فراموش کرده بودند، حاج آقا می دانستند.
چیزهایی را جز خود ایشان کسی از آن ها اطلاع نداشت، حاج آقا می دانستند.
حتی چیزهایی را که خود ایشان دربارهٔ خودشان نمی دانستند، حاج آقا می دانستند!
به مرور آقای نائینی دریافتند که حاج آقا ولدی نسبت به همه چیز، احاطه و اشراف کامل دارند و همه چیز را می بینند و می دانند و حتی قبل از وقایع، از وقوع آن ها آگاهی دارند.
وقتی برای آقای نائینی مشکلات خانوادگی پیش می آمد که کسی از آن خبر نداشت، حاج آقا ولدی با پند و نصیحت و اعمال ولایت، دشواری ها را بر طرف می فرمودند.
من در این بادیه صاحب نظری میجویم
راه گم کردهام و راهبری میجویم
از ورق پارهٔ عرفان، خبری حاصل نیست
از نهان خانهٔ رندان، خبری میجویم...
#امام_رضا_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#چشم_بینا
#کتمان
#تواضع
#گمنام
#مظلوم ترین
#جاذبه
#دافعه
#مسیحا_نفس
#یگانه_دوران ها
#مکتب_اهل_بیت
#حاج_مهدی_گدازگر
#حاج_بهرام_نایینی
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
10.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهریار باوفا_ قسمت ششم
سخنان یکی از علماء و خطبای محترم همدان را که مایل نبودند تصویرشان پخش شود می شنوید.
بوتهٔ عشق تو کرده است، مرا چون زر ناب
دیگر این آتش غم ها ندهد تغییرم
#کل_الخیر_فی_باب_الحسین_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#جگر_سوخته
#گریه
#اشک
#روضه
#وفا
#مهمان_نوازی
#اسوه_اخلاق
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#جمع_اضداد
#شهریار_باوفا
#یگانه_دوران_ها
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
https://zil.ink/haj_naghi_valadi
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
48.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهریار باوفا_ قسمت هفتم
سخنان یکی از علماء و خطبای محترم همدان را که مایل نبودند تصویرشان پخش شود می شنوید.
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
عشق از معشوق اول سر زند
تا به عاشق جلوهٔ دیگر دهد
تا به حدی که برد هستی از او
سرزند صد شورش و مستی از او
شاهد این مدّعی خواهی اگر
بر حسین و حالت او کن نظر
روز عاشورا در آن میدان عشق
کرد رو را جانب سلطان عشق
بار الها! این سرم این پیکرم
این علمدار رشید این اکبرم
این سکینه این رقیه این رباب
این عروس دست و پا خون در خضاب
این من و این ساربان این شمر دون
این تن عریان میان خاک و خون
این من و این ذکر یارب یاربم
این من و این ناله های زینبم
پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق
ای حسین! ای یکّه تاز راه عشق!
گر تو بر من عاشقی ای محترم!
پرده برکش من به تو عاشق ترم
غم مخور که من خریدار توام
مشتری بر جنس بازار توام
هر چه بودت داده ای در راه ما
مرحبا صد مرحبا خود هم بیا
خود بیا که می کشم من ناز تو
عرش و فرشم جمله پا انداز تو
لیک خود تنها نیا در بزم یار
خود بیا و اصغرت را هم بیار
خوش بود در بزم یاران بلبلی
خاصه در منقار او برگ گلی
خود تو بلبل گل علی اصغرت
زودتر بشتاب سوی داورت
شاعر:ناصر الدین شاه رحمة اللّه علیه
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_رضا_علیه_السلام
#پسر_نجمه_علیهما_السلام
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#جگر_سوخته
#گریه
#اشک
#روضه
#عاشورا
#اسوه_اخلاق
#علم_حقیقی
#علم_حضوری
#ولایت_تکوینی
#ولایت_کلیه
#جمع_اضداد
#یگانه_دورانها
#مکتب_اهلبیت
#تشنگان_کوثر