حضرت آیت الله سید علی حر رضوان الله علیه از اعاظم علمای سلف و آخرین بازمانده ها و شاگردان آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی بودند که چندی پیش دار فانی را وداع گفتند. پیرمردی کهنسال و بسیار باتقوا و وارسته که کمتر کسی مقام معنوی این سید جلیل القدر را می شناخت.
وقتی متوجه حضور حاج آقا ولدی در اصفهان می شوند، به کسی که به ایشان اطلاع داده بود، می گویند تماس بگیرد و اجازهٔ حضور می طلبند.
حقیر خود شاهد بودم که با آن کهولت سن که به سختی با دو عصا راه می رفتند، وقتی به خدمت حاج آقا رسیدند در کمال ادب دست ایشان را بوسیدند و حاج آقا ولدی زانو زدند و قدمهای آن ذریهٔ فاطمه زهرا سلام الله علیها را بوسیدند.
وقت نماز بود. حاج آقا از ایشان درخواست و خواهش کردند که می خواهم نماز را به امامت شما بخوانم. آن سیدجلیل القدر، حضرت آیت الله حر گفتند: به مادرتان فاطمهٔ زهرا سلام الله علیها قسم، به اینجا نیامده ام مگر این که خدمت شما عرض ادب کنم و نمازم را به امامت شما اقامه کنم.
حاج آقا ولدی گفتند: حال که چنین می فرمایید، اطاعت امر می کنم و توصیف آن نماز و نمازهای ایشان از تقریر و بیان خارج است.
بعد از نماز آیت الله حر رضوان الله علیه در حین خداحافظی به حاج آقا ولدی گفتند: می خواستم دو رکعت نماز مقبول در پرونده ام ثبت شود.
حاج آقا به شدت گریستند و گفتند: آقا سید ما باید نمازهایمان به واسطهٔ شما قبول شود.
آیت الله حر خطاب به راننده ای که ایشان را آورده بود گفتند: یادت باشد، حاج آقا و خدا را شاهد می گیرم که هر روز و هر وقت که متوجه شدی ایشان در اصفهان تشریف دارند، از ایشان اجازهٔ حضور می طلبی و در صورت اجازه دادن، مرا به محضرشان شرفیاب می کنی. و حاج آقا با پای برهنه و چشمانی اشکبار تا در ماشین ایشان را مشایعت کردند.
إن شاء الله در فرصتی دیگر، وصف زیارت دیگری از این دو انسان وارسته و جلیل القدر را به قدر اقتضا بیان خواهم کرد.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#آیت_الله_حر
#سید_علی_حر
#آیت_الله_العظمی_سید_ابوالحسن_اصفهانی
مرتبهٔ دوم که آیت الله سید علی حر برای دیدار حاج آقا ولدی آمدند، حاج آقا در گوشه ای از اتاق استراحت می کردند.
آیت الله حر در سکوت و آداب کامل متواضعانه در گوشه ای دیگر بر روی صندلی نشستند و به ما گفتند: به هیچ عنوان مزاحم احوالات حاج آقا نشوید. بگذارید استراحت کنند.
بعد از حدود نیم ساعت حاج آقا ولدی چشم باز کردند و با اشاره گفتند: کت مرا بیاورید و بدون هیچ صحبتی برای تجدید وضو رفتند. وقتی بازگشتند به طرف آیت الله حر رفته و عرض سلام کردند و دو زانو پایین صندلی رو به روی ایشان نشستند و گفتند: آقا سید خوش آمدید، خیلی مشرف فرمودید.
آقای حر گفتند: غرض از مزاحمت، عرض ادب و تجدید دیدار از باب وظیفه بود و خدا را سپاسگزارم که توفیق داد تا به خدمتتان برسم.
حاج آقا ولدی با چشمانی اشکبار و نگاهی مملو از عشق و محبت گفتند: آقا سید ما شرمندهٔ شما و جدهٔ اطهرتان هستیم که با این وضعیت قدم رنجه فرمودید، کاش بتوانم جبران کنم.
آقای حر گفتند: بر من لازم و واجب است که به خدمت شما برسم.
در هنگام مشایعتِ حاج آقا و همسر مکرمشان، برای خداحافظی، آقای حر با اشاره به آقای ولدی خطاب به ما گفتند: به شما می گویم: قدر این مرد را بدانید که در عالم بی نظیر است. اجازهٔ بیشتر سخن گفتن ندارم، وگرنه می گفتم...
و خطاب به حاج آقا گفتند: مرا حلال فرمایید و با گریه یکدیگر را بدرقه کردند.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#آیت_الله_حر
#سید_علی_حر
#آیت_الله_العظمی_سید_ابوالحسن_اصفهانی
حاج آقا ولدی می فرمودند:
مؤمن باید عمق داشته باشد، باید خلوت او از جلوتش خیلی بالاتر و بهتر باشد...
با این که حقیر، محرم حقیقی خلوت ایشان نبوده ام و یقین دارم که ایشان در حضور بنده در محضرشان، بسیار مراعات حالم را می نمودند و به خاطر ناتوانی من، از شدت عبادات و توسلات و حالاتشان کم می کردند، اما با این حال، آنچه را که در خلوت ایشان از شدت اندوه و حزن و بکاء و اعمال صعب مشاهده کردم به هیچ عنوان قابل مقایسه با حالات جلوت ایشان نبود.
جلوت ایشان، نمی از دریای عمیق خلوت ایشان بود.
ما کجا و معرفت به کسی که انوار مقدسه بتمامه و کماله بر قلب مبارکش تابیده و آن را بتمامه و کماله دریافته است؟!!
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ، ضَلَلْتُ عَنْ دينى.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
شعری که شاعر و ذاکر با اخلاص اهل بیت، استاد حاج سعید خرازی در وصف حاج آقا ولدی سروده اند:
ای جگر سوختهْ زادهٔ زهرا ولدی
به عزایش نشناسی تو سر از پا ولدی
به خدا حضرت صدّیقه نگاهت کرده
سند نوکریت هم شده امضا ولدی
بین صورت نه دو تا چشم، دو زمزم داری
می خورد حسرت چشمان تو دریا ولدی
ز حسین هر که بخواند ز جگر می سوزی
می کنی صرخه ز عطشانی گلها ولدی
روضه را می شنوی، نه؛ به یقین می بینی
به من اعطا نشده دیدهُ بینا ولدی
پدری آمد و بالین پسر زانو زد
ذکر او بود فقط، یا ولدی یا ولدی
تو دعا کن به قیامت که کسی یارم نیست
دستگیری کند از من گل لیلیٰ ولدی
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#جگر_سوخته
#دیده_بینا
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
مرحوم حاج شیخ عبدالعلی عرب، از شاگردان آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی و آیت الله حاج آقا رحیم ارباب، از اهل معرفت و محبین حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه در اصفهان بودند.
وقتی با حاج آقا ولدی به منزل ایشان وارد شدیم، آقای عرب با وجود کهولت سن و بدنی بسیار نحیف در کمال ادب و تواضع و سکوت دو زانو در محضر آقای ولدی نشستند.
مجلس به سکوت طی شد اما انگار آقای عرب با چشمانشان تمنایی از حاج آقا ولدی داشتند.
ناگهان حاج آقا ولدی ایستادند و از آقای عرب درخواست سجاده نمودند.
آقای عرب که به خاطر کهولت سن و خشکی زانوها در هنگام برخاستن، نزدیک بود زمین بخورند، به سختی و با کمک دو نفر که زیر بغلشان را گرفتند، برخاستند و سجاده انداخته شد.
حاج آقا نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها را اقامه کردند.
بعد از اقامهٔ این نماز، آقای عرب درحالی که با پای برهنه تا در کوچه آمده بودند، حاج آقا ولدی را بدرقه کردند.
وقتی سوار ماشین شدیم، یکی از دوستان از حاج آقا ولدی در کمال ادب پرسید: اجازه هست سوالی بپرسم؟ و بعد از رخصت پرسید: آقای عرب با نگاهشان از شما چه می خواست و چه شد که نماز خواندید؟
و ایشان فرمودند: با نگاهشان درخواست می کردند تا دعا کنم و ایشان به زیارت امام زمان سلام الله علیه مشرف شوند و بنده به همین جهت نماز خواندم.
وقتی سال بعد مجدداً به همراه حاج آقا ولدی به دیدار آقای عرب رفتیم، در بدو ورود، آقای عرب درحالی که دستانشان را بر سرشان گذاشته بودند، با چشمانی اشکبار و صدایی لرزان و با حالت انکسار، خطاب به آقای ولدی گفتند: ممنونم!!! ممنونم!!! ممنونم!!! دیدار حاصل شد... شب جمعه... در کربلا... در بین الحرمین...
حاج آقا ولدی، انگشتِ اشاره بر روی بینی مبارکشان گذاشتند و با اشاره فرمودند: ساکت باشید، نوش جانتان، گوارای وجودتان...
#امام_زمان_علیه_السلام
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حاج_عبدالعلی_عرب
حاج آقا ولدی فرمودند:
سالها پیش در سالروز ولادت حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم که از باب احترام و تبریک این روز شریف به شهر قم رفته بودم، خدمت آقای سید عبد الکریم کشمیری رسیدم.
ملاقات ما در اتاق منزل ایشان صورت گرفت و حدود دو ساعت به طول انجامید.
اما در این دو ساعت هیچ صحبتی انجام نگرفت و ملاقات در سکوت محض سپری شد و هر چه بود و تمام صحبتها با نگاه انجام شد.
بعد از اتمام ملاقات و هنگام خداحافظی به ایشان عرضه داشتم:
حضرت آقا! بنده از راه دوری آمده ام و از طرفی امروز هم عید است و شما هم از سلالهٔ پاک خاندان عصمت و طهارت هستید.
لطف فرموده، تفضل نمایید، دستان مرا پر فرمایید تا رفع زحمت کنم.
آقای کشمیری بعد از اندکی تأمل فرمودند:
آنچه را که شما می خواهید من ندارم تا به شما بدهم.
سپس با ایشان خداحافظی کرده و به همدان بازگشتم.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#سید_عبدالکریم_کشمیری
حاج آقا ولدی درباره یکی از عرفای بزرگ و مشهور با عصبانیت می فرمودند:
مردک بی شعور با اجنه در ارتباط بوده است، اجنه برایش غذا می آورده اند، بعد این را به حضرت زهرا سلام الله علیها نسبت داده و گفته حضرت زهرا برایم غذا فرستاده اند.
بعد با اشاره به روضه ای که یکی از حضار در منزلش برگزار کرده بود و یکی از همسایه ها وقتی می فهمد آنجا روضه است غذا تهیه می کند و می آورد، می فرمایند: حضرت زهرا سلام الله علیها اگر بخواهند غذا بفرستند اینگونه می فرستند نه به شکلی که او گفته است.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#عرفان
#اجنه
حاج آقا ولدی می فرمودند:
در قطار پدر نویسندهٔ کتاب «رند عالم سوز» را دیدم.
به او گفتم: آیا فرزند شما این کتاب را نوشته است؟
گفت: بله
گفتم: چرا عنوان کتاب را به این نام انتخاب کرده است؟
گفت: به جناب حافظ تفأل زدیم.
گفتم: مگر هر اسمی را می شود برای عنوان کتاب انتخاب کرد که شما این عنوان را انتخاب کردید؟!
و با ناراحتی فرمودند:
یک تار موی حضرت زینب سلام الله علیها عالم را سوزانده است.
ما مرحوم کربلایی احمد را دیده بودیم، آدم خوبی بود اما نه در این حد که به او عالم سوز گفته شود.
استفاده از این الفاظ برای هر کسی جز ذوات مقدسه سلام الله علیهم اجمعین کاملا اشتباه است و مردم را به غلط می اندازد.
#حضرت_زینب_علیها_السلام
#عالم_سوز
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#کربلایی_احمد
حاج آقا ولدی می فرمودند:
جناب حافظ رحمت الله علیه می گوید:
پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر
به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز
مقصودش این است که درون کفنم تربت حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه بگذارید تا به این واسطه از هول روز قیامت خلاص شوم.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حافظ
#تربت
#نریمان_پناهی
#آقا_نریمان
https://eitaa.com/Haj_Naghi_Valadi
حاج آقا ولدی می فرمودند:
آقای شیخ حسن علی نجابت شیرازی از قول مرحوم قاضی درباره آقای انصاری همدانی می گوید:
«آقای انصاری، توحید را مستقیماً از خود خدا گرفته است».
اما حضرت علی ابن موسی الرضا سلام الله علیه در حدیث سلسلة الذهب فرموده اند:
« کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»
یعنی، من شرط توحید هستم.
و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم:
«و ارکانا لتوحیده»
یعنی شما ذوات مقدسه ارکان توحید هستید.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#توحید
#شروط_توحید
#ارکان_توحید
#عرفان
#تصوف
در برخی از روضه ها که حاج آقا ولدی را دعوت می کردند با صاحب مجلس شرط می گذاشتند که فقط به شرطِ اینکه اجازه دهید بنده چایی ریز باشم خدمت می رسم و عهده دار دستگاه چایی می شدند.
ته ماندهٔ تمام چایی های مجلس روضه را در تشتی جمع می کردند و در اتمام مجلس تمامش را می نوشیدند و اگر نمی توانستند همه را میل کنند، باقیماندهٔ آن را بر سر مبارکشان می ریختند.
عشق بازی کار هر شیاد نیست
این شکار دام هر صیاد نیست
عاشقی را قابلیت لازم است
طالب حق را حقیقت لازم است
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#روضه
#عشق
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#عشق_بازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این اشک نیست، آب زلال و مطهّر است
این چشم نیست، چشمهای از حوض کوثر است
ظرفِ نزولِ رحمتِ پروردگار شد
چشمی که پای مجلس این روضهها، تر است
چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است
فردا کنار فاطمه با آبروتر است
ما خشک میشویم، ولی بار میدهیم
دنیای گریه، مزرعۀ سبز محشر است
فرموده است حضرت صادق: هر آن کسی
گریانِ جدّ ما شده، با من برادر است
در حجّ و در عبادت و در سجدههای شب
گریه کنِ حسین، شریک پیمبر است
ما را از این تلاطم دنیا، هراس نیست
تا کشتی نجاتِ حسینی، شناور است
بر من لباس نوکریام را کفن کنید
نوکر بهشت هم برود، باز نوکر است
علی اکبر لطیفیان
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#گریه
#روضه
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#کربلایی_نریمان_پناهی
#آقا_نریمان
@nariman__panahi
27.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرهم به زخم های جگر می زنم به اشک
هر دم به کربلای تو سر می زنم به اشک
قال ابو عبد الله علیه السلام:
نفس المهموم لظلمنا تسبیح، و همّه لنا عبادة، و کتمان سرّنا جهاد فی سبیل الله. ثم قال أبو عبدالله: یجب أن یکتب هذا الحدیث بالذّهَب.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوه او بر ما، عبادت است و کتمان و پوشاندن راز ما، جهاد در راه خداست.
سپس فرمودند: واجب است که این حدیث با طلا نوشته شود.
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#نور
#ادب
#تواضع
#گریه
#روضه
#دریا
#تشرف
#تصرف
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#کربلایی_نریمان_پناهی
#آقا_نریمان
@nariman__panahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا ولدی ارادت وصف ناشدنی و بی نظیری به آقا اباالفضل العباس سلام الله علیه و مادر بزرگوارشان حضرت فاطمهٔ ام البنین سلام الله علیها داشتند، به طوری که غالب توسلاتشان به خاندان عصمت و طهارت را به ساحت مقدس آقا قمر بنی هاشم و خانم فاطمهٔ ام البنین سلام الله علیهما هدیه می نمودند.
کلید قفل مشکل هاست، عباس
به مردی شهرهٔ دنیاست، عباس
مروت، ریزه خوار خوان لطفش
فتوت، صورت و معناست، عباس
به میدان شجاعت اشجع الناس
که غیرت قطره و دریاست عباس
حسین بن علی را عبد صالح
ولی بر ماسوا مولاست، عباس
به دشت کربلا، آرامش دل
برای زینب کبراست، عباس
گذشت از آب و کسب آبرو کرد
اگرچه ساقی و سقاست عباس
بود بدر منیر هاشمیون
که زیباتر، ز هر زیباست، عباس
بزن بر دامنش دست توسل
که در جود و سخا آقاست، عباس
اگر چه زادهٔ ام البنین است
ولیکن مادرش زهراست عباس
ژولیده
#ام_البنین_سلام_الله_علیها
#قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#قمر_العشيرة
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#توسل
36.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکندهاند
کس به میدان در نمیآید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#حاج_اسد_الله_صفا
#حاج_آقا_صفا
#فداییان_اسلام
#انقلاب_اسلامی
#امام_خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم گرفته از این انتظار طولانی
به پشت پردهٔ غیبت چقدر می مانی؟!
هوای سینهٔ من را بیا بهاری كن
مرا رها كن از این غربت زمستانی
سرم فدای غمت، راستی بگو امشب
كجا برای غم عمه روضه می خوانی؟!
فدای شال سیاهت كه دور گردن توست
چقدر مثل دل عمه ات پریشانی
به یاد غربت زینب دو چشم تو خون است
دلت شكسته ترین شد امام بارانی
به گوشه ای ز نگاهت بیا بخر ما را
به پای درد دل عمه ات ببر ما را
#امام_حسین_علیه_السلام
#سید_الشهدا_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حقیقت_توحید
#قربانی
#پریشانی
#امام_زمان
#امام_بارانی
#اشک
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سید_احمد_دارستانی
@seydahmaddarestani
شخصی که از شاگردان جناب آقای سید هاشم حداد بود به خدمت حاج آقا ولدی رسید و کتابی را که دربارهٔ مراحل سیر و سلوک و فناء فی الله نوشته بود به خدمت آقای ولدی عرضه کرد تا نظر ایشان را دربارهٔ کتابش جویا شود.
در کتاب پنجاه دستورِ ذکر و چهله نشینی برای سلوک گفته شده بود.
مثلا یک اربعین فلان ذکر هر روز به این تعداد گفته شود،
یک اربعین فلان ذکر و ...
و گفته بود هر کس موفق به انجام این دستورات شود، به مقام فناء فی الله می رسد.
و در قسمتی از کتابش هم آمده بود که خواندن زیارت عاشورا در سیر و سلوک مؤثر است.
آقای ولدی با تعجب فرمودند: خواندن زیارت عاشورا در سیر و سلوک مؤثر است؟!!!
و با اندوه ادامه دادند:
«تمام سیر و سلوک در خواندن زیارت عاشورا است.
به هر کس عنایتی شد و به هر مقاماتی رسید از زیارت عاشورا و گریه بر حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه رسید.
در عالم هستی هر کجا نام مقدس حضرت حسین ابن علی سلام الله علیهما برده شود، کمال توجه و عنایت تمام ملائکهٔ مقربین و انبیاء مرسلین از آدم ابوالبشر تا خاتم النبیین صلی الله علیه و آله و سلم و تمام اولیای الهی از حضرت امیر المؤمنین تا خاتم الأوصیا حضرت بقیة الله علیهم صلوات الله اجمعین و توجه حضرت سیدة النساء العالمین حضرت فاطمهٔ زهرا سلام الله علیها و توجه حضرت رب العالمین جل جلاله به آنجا معطوف می شود و تمامی ایشان با رحمانیت و رحیمیت و رأفت به آن مکان و گوینده و شنوندهٔ نام مبارک حسین علیه السلام نظر می کنند.
آیا چیزی برتر و بالاتر از زیارت عاشورا برای سلوک و وصول به رضوان و قرب الهی وجود دارد؟»
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#زیارت_عاشورا
#گریه_بر_سید_الشهدا
#سیر_و_سلوک
#فناء_فی_الله
#قرب_الهی
#رضوان
حاج آقا ولدی می فرمودند:
شنیده ام که برخی از راه های دور و نزدیک خود را به مقبرهٔ جناب آقای شیخ محمد بهاری می رسانند و وقتی برخی، از آنها می پرسند: چرا به اینجا می روید؟
می گویند: ما خود را به مقبرهٔ ایشان می رسانیم تا از ایشان مدد بگیریم!!
حاج آقا ولدی با غصه می فرمودند: چرا پشت پنجره فولاد از حضرت علی بن موسی الرضا سلام الله علیه مدد نمیگیرند؟!
تمام عوالم هستی فقط از امام استعانت می گیرند.
#علی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
#امام_رئوف
#پنجره_فولاد
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#یا_امام_رضا
#عرفان
31.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می سوزی و تو گریه شب و روز می کنی
چون شمع گریه های جگر سوز می کنی
#امام_زمان_سلام_الله_علیه
#ولدی
#حاج_نقی_ولدی
#حاج_آقا_ولدی
#جگر_سوخته
#عشق
#روضه
#اشک
#گریه
#ولی_خدا
#مکتب_اهل_بیت
#تشنگان_کوثر
#سیر_و_سلوک
#محبت
#ثروت
#حاج_آقا_دارستانی
#سید_احمد_دارستانی
33.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غریب آقا داره می پیچه تو روضه بوی سیب آقا
داره گریه می کنه برات حبیب آقا غریب آقا
تو جون دادی لب تشنتو به خواهرت نشون دادی
شنیدم عقیقتو به ساربون نشون دادی تو جون دادی
نگاه کردی دیدی بی کسی و رو به قتلگاه کردی
چقدر دعا به حال خیمه گاه کردی نگاه کردی
غریب بودی به یه نیزه تکیه دادی بی حبیب بودی
شنیدم که از فرات تو بی نصیب بودی غریب بودی
غروب بود و تن تو اسیر تیغ و سنگ و چوب بود و
تن تو به زیر سم بود غروب بود و غروب بود و
سرو بردن چه بلایی بود سر عقیله آوردن
تو نبودی دخترات همش کتک خوردن سرو بردن...
#روضه
#غریب_آقا
#قتلگاه
#تشنگان_کوثر
#کربلایی_نریمان_پناهی
#آقا_نریمان
@nariman__panahi
@ehsan_biazar_tehrani
@emamzadehsale