eitaa logo
حاجےمشتے| ʜᴀᴊɪᴍᴀꜱʜᴛʏ
2.6هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.2هزار ویدیو
101 فایل
اگه مقام و صندلی موندنی بود که به تو نمیرسید.😌 خودت رو نگیر دوست من🥇 کپی حلال با ذکر صلوات 💐 شرایط ادمینی ، تبادل و... 👇👇 https://eitaa.com/teb_hajimashty
مشاهده در ایتا
دانلود
سحر یازدهم🌙 قسمت یازدهم: کوچ پرستوها.... أَلَم تَكُن أَرضُ اللهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا* و قافله آدمیزادها در دست هیاهوی دنیا کاهی بود در برابر کوهی و اگر نبود مدد مردان مقرب الهی شاید نسل بشر پیش از طوفان نوح یا قبل از آتش ابراهیم فاتحه‌اش خوانده می‌شد و قافله سرگردان بشر راهنمایی می‌خواست و مرادی و مقتدایی و آیینی واحد برای هم رای شدن در مسیر رستگاری و آیین ما مردمان درمانده آیین عشق است و رسول عاشقی رهبر و سرور ما و این نهال نورسیده را باغبانی لازم بود برای رشد و آفتابی و بارانی🌱 مهر خدیجه‌ای می‌‌خواست و شمشیر حیدری می‌خواست و جگر حمزه‌ای و صلابت ابوطالبی و ..... و دست روزگار نامرد وحدت را برای قافله سالار این داستان به ارمغان آورد و آنگاه در میانه خفقان نور امید تابید و و بر هر کسی که مرید خورشید بود واجب شد تا هجرت کند به سمت آسمان و آدمی را هجرتی باید هجرتی از اعماق خود زنگار گرفته تا آنجا که فقط اوست و جز او چیزی نیست و زمین گردید و زمان به دور آن چرخی زد و آن روی دیگر سکه بازی زمانه بود که قطار پر شکوه اسلام را در ریل فتح قرار داد و سرعتی افزون بخشید برای رسیدن به تکامل و آنان که کویر نشین ظلمت منش بودند و هستند قطار در حرکت را سنگ می‌زدند و سنگ‌ها در میانه شلوغی دندانی را شکست و صورتی را شکست و پیشانی‌ای را.....💔😭 اما قطار از حرکت بازنماند و رفت و رفت و رفت تا یک قدمی ایستگاه اخر یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد و مقصود آن ایستگاه اخر شما بودی که بر فراز قله‌ی ظهور دنیای آشفته ما را نگاهی می‌اندازی و تلخ لبخندی میزنی و برای آنان که به یادت نیستند و یا نام تو را دکان نان و آب کرده‌اند طلب مغفرت می‌کنی و از کیسه ثواب‌های بی‌نهایت خودت چندتایی برای آنان کنار می‌گذاری هجرت رمز رسیدن به توست رمز سفر من از من به سمت تو به تویی که به جای من برای من گناهکار استغفار می‌کنی و امان از من...... و امان از من..... و امان ...از من.... برگرفته از سوره نساء آیه ۹۷
افطار سیزدهم🌱 اِلهي لا تُؤَدِّبْني بِعُقوُبَتِكَ* و جهان پر از صداست صدای عاشق‌هایی که از تو طلب عفو می‌کنند و هراسانند از تادیب معشوق وَلَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ* و اگر تو نبودی نسل آدمیزادها بی تو در طوفان گمراهی هلاک می‌شدند و نمی‌شناختند تو را وَالْحَمْدُ للهِِ الَّذي لا اَرْجُو غَيرَهُ وَلَوْ رَجَوْتُ غَيرَهُ لاََخْلَفَ رَجآئي و تو همان کسی هستی که تنها امید و تمنای عاشقانه تمام انسان‌هایی و هر کس که به غیر تو امید بست چیزی جز حسرت نصیبش نشد.... وَمَناهِلَ الرَّجآءِ اِلَيكَ مُتْرَعَةً* و هر چه امید است از چشمه رحمت تو غلیان می‌کند يا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خآئِفاً و من همانم هراسان از شدت آتش گناه بر سر من نالایق آلوده بی‌مقدار و امیدوار به رحمت بی‌کران تو و من راهی‌ام به سوی مقصد عشق به سوی تو در سیزدهمین ایستگاه در غروب همان روزی که به نام حضرت باران است و سلام بر تو ای حضرت سلام زندگی💚 سلام عشق من❤️ سلام علیک حجة بن الحسن(عج)💛 برگرفته از دعای ابوحمزه ثمالی
سحر بیست و یکم🌙 قسمت بیست و یکم : ما‌ و او...... بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ* و عالم را خزانه‌ای است پر از گنج‌های حکمت و معرفت که خداوند بر آن نگهبانانی گمارد ‌که وجودشان برای جهان برکت است و برای اهل زمین مایه رحمت و امنیت و سپاهان سیاهی به فریب فتنه و به زور زر و تزویر و با توسل به دشنه‌های برهنه ظلم و زهر جهل مردمان یازده بار خون‌ها ریختند و باغ بهشت را لگدمال کردند و رد هدایتگر مسیر شد در ظلمات شب رد خونی که سرآغازیش از دیوار کوچه‌‌ای تاریک بود🕯 و ادامه‌اش از محراب گلگون و گودالی که.....🥀 و از تمام تنها تک درختی ماند که تمام کبوترهای عاشق دل‌خسته بر شانه‌های او🕊 لانه کردند صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما* و قصه ما و او قصه‌ای است پر از دردهایی که خون گریستن بر آنان هم کم است💔 و او تنها ببینده‌ای است که صبح و شام خون می‌گرید و ناله می‌کند😭 بر داغ و و و سلام بر وارث تمام دردهای عالم🖤 و سلام بر غریب ترین بازمانده نسل خورشید و سلام بر حقیقت ✨ و سلام بر که در این هیاهوی دنیا جز او کسی را نداریم💔 و سالهاست که از درون هزارتوی دنیا به او بازگردیم یعنی ما خودمان را پیدا کنیم و به نور وجود حضرت دلبر برسیم💚 و الا او هم اینک هم در میان ماست بر فرش‌های ما قدم می‌گذارد و گاهی در میان خیابان چشم در چشم ما می‌شود😭 الهی عشق را آن چنان در دلمان بیدار کن که زندگی ما بی او هیچ باشد و ما بیقرار و بی‌تاب او شویم❤️ آمین.... برگرفته از ۱.سوره هود آیه ۸۶ ۲.زیارت ناحیه مقدسه ع
سحر بیست و دوم🌙 قسمت بیست و دوم : و جهان در انتظار است‌.... اِنتَظِروا الفَرَجَ وَ لا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله و در این دنیای خسته و سرد در میان کوچه‌های غربت در ته بن بست دلتنگی و در کنج خرابه‌ی دربه‌دری با لباسی مندرس از جنس گناه و تنی زخمی از شدت تازیانه فتنه زمانه نشسته بود به آن‌که رهگذری به دادش برسد و 💙 تنها رمز بقای انسان است از پس قرن‌ها مصیبت و دلیل آسودگی است از طوفان بلاخیز🌊 رمز نجات است از آتش نمرود🔥 مایه صبر و استقامت است در مصیبت💥 و امدادگر است آن‌هنگام از فراغ جان به لبش رسیده بود💔 لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ* سنگ گرانبهایی است که خداوند در رکاب انگشتری وجود آدمی نهاد تا همیشه حتی از اعماق چاه گناه🔥 به منتهای آسمان برای پر شکستگان راهی باشد🕊 شیرین است و دوایی است که درد را تسکین می‌دهد و دردی است اگر درمان گردد دیگر دردی نخواهد ماند❤️ به نشستن و آه کشیدن نیست کار مردان خداست برای شدن باید شد باید به جای نشستن و حسرت خوردن🥀 تمام قد به احترام او ایستاد و به سویش دوید و من خسته و غم‌زده در مسیر عبور خورشید نشسته بودم🌤 که ندایی آمد که چه نشسته‌ای؟ و من پرسیدم پس چه کنم؟ و او گفت : به احترام او بایست و من ایستادم و چند قدم به سویش رفتم🚶‍♂ و هر قدم مرا به اندازه یک آسمان به نزدیک‌تر کرد و سلام بر کسی که تمام جاده‌های امید به او ختم می‌شود💚 برگرفته از ۱.حدیث امیرالمؤمنین علی ع بحارالانوار/ج۱۵/ص۱۲۳ ۲.سوره زمر آیه ۵۳
سحر بیست و چهارم🌙 قسمت بیست و چهارم: فصل فراموشی..... إنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لاناسينَ لِذِكْرِكُمْ نیمه شب بود پیرمردی از پلکان سرداب آرام پایین می‌رفت و ناگاه صدای زیبایی به گوش رسید صدایی بغض آلود😭 دعا می‌خواند و زیر لب زمزمه می‌کرد و صدا در گوش جهان پیچید و تکثیر شد و صدا دل کوه و جگر دریا را آتش زد ولی از انسان چشم و گوش بسته دم بر نیامد و چه بسیار آتش‌هایی🔥 که من ناخواسته و یا ندانسته و یا حتی از سر جهل و دشمنی با خود به جان و زندگی خویش زده‌ام و او بدون آنکه حتی من متوجه بشم آتش جانم را خاموش کرده است وَلَوْلا ذلِك لَنَزَلَ بِكُمْ و اگر نبود نگاه مهربان او آسمان به جای قطرات باران سنگ بیابان بر سرمان می‌بارید و از زمین به جای خوشه‌های گندم تیغ و تیر می‌رویید🔪  وَاصْطَلَمَكُمْ الْأعْداءُ و اگر نبود خیمه مهربان عشق او مبارزان تاریکی چون گرگ‌ها و کفتارها جان ما را می‌دریدند و من در خواب زمستانی به سر می‌بردم درست همان وقتی که در قنوت نماز شب مرا یاد کردی🤲 و به فدای چشم‌هایت مولاجان😍 آن هنگام که در طلب استغفار برای من رو سیاه بارانی می‌شود مولای من چه بسیار عاشقانی که شب‌ها از شوق رویای تو✨ بارها از خواب برمی‌خیزند و در فراقت اشک می‌ریزند و وای بر من که در خواب غفلت خیال یاری تو را در سر می‌پروراندم و تنها ادا بودم و ادعا🔥 هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ و آیا آنان که چشمه چشم‌هایشان👁 پر است از آب اشک فراق شما و آنانی که چون من تمام وجودشان است با هم مساوی هستند؟ هیهات از آنکه بینا و نابینا با هم مساوی باشند🚫 مولای من💚 تو بهتر از من هزاران داری زیر بال و پرت ولی بدان من خسران زده تنها تو را دارم و سالهاست در دل کویر بی ثمر دلم 🍂 به دنبال چشمه وجودتان می‌گردم اما تمام حاضل عمرم سراب بود و حسرت مولایم خودت به دادم برس که دیگر حتی گرا توان داد زدن هم نیست🗣 برگرفته از ۱. حدیث امام زمان عج احتجاج/ج۲/ص۳۲۳ ۲.سوره رعد آیه ۱۶
افطار بیست و هفتم✨ مَا قَطَعْتُ رَجائِى مِنْكَ وَمَا صَرَفْتُ تَأْمِيلِى لِلْعَفْوِ عَنْكَ وَلَا خَرَجَ حُبُّكَ مِنْ قَلْبِى دفتر 📖 به صفحات آخر خود می‌رسد و داستان عاشقی هر چه به پایان خود نزدیک‌تر می‌شود تنها چیزی که برایم باقی می‌ماند حسرت است و بغض و اشک💔 اشک دوری و حسرت فراق دوباره و من شکی ندارم در آن که تو مرا همان دم که هلال ماه رحمت دمیده شد🌙 روی تمام اوراق گناهم نفت ریختی و سوزاندی انگار که اصلا پرونده ‌ای نبوده شتر دیدی ندیدی🐪 و حتی اگر مرا به زنجیر غذاب ببندی⛓ و مرا را رسوای خلق کنی من باز هم دخیلی که به ضریح رحمتت بسته‌ام را باز نخواهم کرد💚 و اگر از در خانه تو بروم کدام مامن که بتواند من بی پناه را پناه دهد؟ هیهات از آن که بدون تو بتوان به ساحل نجات رسید و نجات تویی و ساحل تویی و تمام وجودم از آن توست✨ و تنها به اندازه چند نفس به اندازه یک رویای شیرین کوتاه از مهلت مهمانی ما بر سر سفره باقیست💔😭 و من دلم‌ همچنان در افطار اول جامانده و هنوز باور ندارم که وقت خداحافظی است🤚 الهی در این چند نفس باقیمانده آن ده که آن به که بهترین حاجات رسیدن به ساحل آرامش اوست برگرفته از دعای ابوحمزه ثمالی
سحر سی‌ام🌙 آخرین سحر........ قسمت آخر : فرصت دوباره هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِيمُ و او خداست💚 که تمام و هر چه نعمت در آن است تنها کاسه‌ای است از دریای رحمتش🌊 و او خداست💙 و برای او تعریفی جز این نتوان یافت و هیچ کلام و کتاب و کلمه‌ای📚 توان وصف او را ندارد و اوست که داناست به تمام نوشته‌ها و نانوشته‌های دفتر هستی✍🏼 و او خداست💛 مهربان و دلسوز که خلقت است و آن هنگام که مهمانان سرای ضیافتش پا در کفش وداع و دلتنگی می‌کند💔 راه سد می‌کند و همه را برمیگرداند بر سر سفره‌ی مهمانی عشق روز از نو روزی از نو😍 و سفره خدا همیشه پهن است در این خانه همیشه باز است و دست صابخانه همیشه کریم اما این کرم‌خانه را ایامی است که نظیر ندارد و آن است✨ و رمضان به پایان رسید اما خدا به فریاد تمام جاماندگان کاروان عشق رسید و عمر این سفر شیرین را💫 به اندازه یک پگاه دیگر تمدید کرد وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى و من تمام راه را برای رسیدن به تو در جاده رمضان دویدم🏃‍♂ و اکنون در شبی که به استقبال هلال نو می‌رود🌒 به تو رسیده‌ام من تمام تلاشم را خرج کردم برای آنکه تو ثانیه‌ای سر بگردانید به سویم و دویدم با همه خستگی و درماندگی و نادانی😔 و تو آغوش عشق گشودی به سویم😍 و آنقدر محکم بغلم کردی که هیچ وقت دلم نمی‌خواد عمر این دیدار تمام شود اما این خاصیت است باید بگذاشت و گذشت مولاجان همه‌ی اندوخته‌های ناچیز این شبهایم را به تو می‌سپارم✋ و دلم را که غرق در رحمت نگاه توست جا می‌گذارم و مرا در سر هواییست که نماز عید سال بعد را به امامت حضرت بخوانم🤲 خداحافظ ای سوره عشق💔 خداحافظ ای برگرفته از ۱.سوره حشر آیه ۲۲ ۲.سوره نجم آیه ۳۹