eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
24.9هزار دنبال‌کننده
620 عکس
275 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ وقتی سالن خلوت میشود سهراب را میبینم که کنار هانا ایستاده و نوشیدنی میخورند. امیلی به پهلویم میزند: -نمیخوای به همسرت خسته نباشید بگی؟ نیشخندی میزنم: -تو ظاهرش خستگی میبینی؟ بلند میخندد: -نه مثل اینکه زیادی ازش دلخوری! هیچ نمیگویم که امید نزدیک مان میشود: -بیا پریا جان... بیا بچه هارو بهت معرفی کنم و از نزدیک با کارمون آشنا شو. با بی میلی کنارش قدم برمیدارم، چند نفر را معرفی میکند و بعد وارد اتاقی میشود: -بشین یکم حرف بزنیم! به بیرون اشاره میکنم: -آخه امیلی... -طوری نیست زیاد تنها نمیمونه! مقابلش مینشینم که دستانش را روی زانوهایش میگذارد: -از کارمون خوشت اومد؟ ابرویی بالا میدهم و طره مویی که از زیر کلاهم بیرون زده را پشت گوشم میبرم: -راستش نه زیاد! با حیرت نگاهم میکند و بعد میخندد: -از اینکه رک حرفتو میزنی خوشم میاد... خب هنوز مونده تا با خصوصیات و خلق و خوی اینجا آشنا بشی، ولی ما امروز کلی سفارش داشتیم... پس کارا خوب بوده!