عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت521 📝
༊────────୨୧────────༊
-اینو باید از هاله پرسید!
حرفی از حساسیتش به من نمیزنم، کوهیار میان تاریک و روشنی اتاق نگاهش تازه روی تیپ و ظاهر آشفته ام می افتد و خیلی زود جای خودش را میفهمد:
-خب من دیگه برم، شب بخیر!
-شبتون بخیر استاد!
لبخندی میزند و سر تکان میدهد:
-دیگه استاد گفتنت چیه آخه؟
-بذارید رو زبونم بمونه، بعد تعطیلات که برگردم دانشگاه نمیخوام به اسم کوچیک بین همه صداتون بزنم!
قهقههای میزند و از اتاقم خارج میشود، نفسم را بیرون میفرستم و شال را روی تخت پرت میکنم، در اتاق و بعد هم در تراس را قفل میکنم و مجدد روی تخت میخوابم، به این فکر میکنم که رفتار هاله به شدت آزار دهنده است، با وجود او تا آخر این سفر را خدا بخیر بگذراند!
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع