eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
26.1هزار دنبال‌کننده
656 عکس
275 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ با هیجان موبایل را روی تخت رها میکنم و سمت تراس میروم، همزمان با هم در تراس ها را باز میکنیم و بیرون می آییم، چند ثانیه به هم زل میزنیم و بعد این من هستم که نگاه میگیرم و به نرده ها تکیه میزنم: -بهتری؟ -خوبم پریا؛ حرفی داری بزن! گوشه لبم را میجوم: -هیچی فقط... خواستم بپرسم منظورت از اون حرفا چی بود! -چرا همونجا اینو نپرسیدی؟ -خب تو رفته بودی مگه مهلت دادی؟ -راه دوری نرفته بودم؛ همین اتاق کناریت بودم! انگار که حق با او باشد و کوتاهی از سمت من بوده سکوت میکنم، که زمزمه وار میگوید: -گاهی حس میکنم هیچ اهمیتی برای تو ندارم! ابروهایم بالا میرود: -من فقط شوکه بودم همین! چطور رفتارمو پای بی اهمیتی میذاری؟ دستانش را داخل جیب‌های شلوارش میبرد و شانه بالا میدهد: -چون خیلی منتظر موندم سراغمو بگیری! از این حجم از خونسردی و بی توجهیت تعجب کردم... با اینکه قبلش بهت گفته بودم عامل آروم کردنم تویی! مات به لبهایش چشم دوخته ام، شهاب خیلی ساده مرا مورد شکایت‌هایش قرار داده و من از این رفتار جدیدش متحیر مانده ام... کلافه چشم میبندم تا افکارم را نظم ببخشم سپس میگویم: -حالا این یعنی چی؟ نمیخوای منظور حرفی که درمورد خودت و هاله زدی رو بهم بگی؟ قاطعانه پاسخ میدهد: -نه! با تعجب نگاهش میکنم و عصبی و مغرور تکیه ام را از نرده ها میگیرم: -باشه نگو... دیگه میرم بخوابم، شب بخیر! خیلی راحت زمزمه میکند: -خوب بخوابی! بغض بالا می‌آید و دستانش را دور گردنم گره میزند، با حال افتضاحی وارد اتاقم میشوم و در تراس را به هم میکوبم، پرده اش را میکشم و بیخیال نگاه تیز شهاب به خودم از در فاصله میگیرم، از رفتارش عصبی و دلخور هستم به همین خاطر اجازه میدهم اشک‌؛ گونه هایم را خیس کند...