عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت592 📝
༊────────୨୧────────༊
پشت سرم می ایستد:
-تو رو جون من ببخش پریا... میدونم اشتباه کردم اما تو جای من نبودی... هزار تا سد جلو راهم بود تا رسیدن به تو... هنوزم هست... اما وقتی توی هلند دیدمت که به چه روزی افتادی با خودم گفتم ارزششو داشت؟ ارزششو داشت که این دخترو به خاطر ترسات از بین ببری؟
اشکم سرازیر میشود و شقیقه هایم تیر میکشد، هنوز یاداوری آن روزها برایم تازگی دارد و عذابم میدهد... باور نمیکنم شهاب یک مرد تنهاست و هیچ پایبندی به هاله یا هر زن دیگری ندارد... با بغض سمتش برمیگردم و نگاه خیسم را بالا میبرم:
-خیلی اذیت شدم شهاب... خیلی...
سطح نگاهش خیس میشود و لب میزند:
-بمیرم من اینجوری نبینمت!...
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع